×
×

میان دو نسل!

  • کد نوشته: 16622
  • 27 آذر 1390
  • ۰
  • مزدا انصاری (که در یکی، دو سال اخیر آلبوم‌های «آه‌باران» محمدرضا شجریان و «شب جدایی» همایون شجریان را از او شنیده‌ایم) اخیرا مجموعه‌ای از تصانیف خاطره‌انگیز ایرانی را برای پیانو و ارکستر و ویلن و ارکستر بازتنظیم و در قالب آلبومی به نام «چکامه‌های ایرانی» منتشر کرده است

  • حمید منبتی: مزدا انصاری (که در یکی، دو سال اخیر آلبوم‌های «آه‌باران» محمدرضا شجریان و «شب جدایی» همایون شجریان را از او شنیده‌ایم) اخیرا مجموعه‌ای از تصانیف خاطره‌انگیز ایرانی را برای پیانو و ارکستر و ویلن و ارکستر بازتنظیم و در قالب آلبومی به نام «چکامه‌های ایرانی» منتشر کرده است. او همچنین قرار بود که در پی فراخوان شورای فنی ارکستر ملی برای همکاری با آهنگسازان دیگر، با این ارکستر همکاری کند که به دلایلی این اتفاق رخ نداد. انصاری در این گفت‌وگو برای اولین بار دلایل این ماجرا را شرح می‌دهد.
    ‌‌‌
    ‌با آلبوم جدیدتان شروع کنیم. «چکامه‌های ایرانی» چطور شکل گرفت و چه شد که تصمیم به انتشار آن گرفتید؟
    «چکامه‌های ایرانی» از تعدادی قطعات خاطره‌انگیز تشکیل شده که تصمیم گرفتم برای اولین‌بار آن را به صورت بی‌کلام برای ویلن و ارکستر و پیانو و ارکستر تنظیم کنم. چون تعداد قطعات کم بود، دو قطعه برای پیانو و تنبک هم به آن اضافه کردیم. این آلبوم در واقع ۹ قطعه است که یک ترَک آن با دو برداشت تنظیم شده است. ترک‌های این آلبوم از رنگ‌های مختلفی تشکیل شده؛ از ترانه‌های محلی همچون «مجنون نبودُم» گرفته تا کارهای گلهایی. این قطعات چون کلام ندارند، مخاطب می‌تواند خودش از لحاظ کلامی با آنها ارتباط برقرار کند.

    ‌انتخاب قطعات با خودتان بود؟
    بله. فقط یکی از قطعات به نام «آمد نوبهار» مرحوم خالقی به انتخاب بابک چمن‌آرا (ناشر اثر) صورت گرفت.

    ‌تنظیم این قطعات مثل کارهای همیشگی‌تان یعنی به سبک گلهایی است؟
    کمی متفاوت‌تر است. حتی در یکی، دوتا از آنها برای اولین بار از ساز درامز استفاده کردم. در واقع این آلبوم یک‌مقدار فضای پاپ سنتی دارد.

    ‌بازخورد آن تا امروز چطور بوده است؟
    تا به حال که استقبال خوبی از آن شده و نکته منفی‌ای تا امروز نشنیده‌ام. البته اگر دوستان کار را نقد می‌کردند خوشحال می‌شدم، اما همه کار را مورد لطف قرار دادند و ظاهرا مورد پسند دوستان واقع شده است.

    ‌«چکامه‌های ایرانی» اولین آلبوم مستقل شما محسوب می‌شود. درست است؟
    بله، اولین کار بدون خواننده است که خودم مستقلا کارهای آن را انجام داده‌ام.

    ‌این امکان وجود دارد که انتشار آلبوم‌های مستقل‌تان ادامه پیدا کند؟
    بله، این احتمال وجود دارد. البته نه به این سبک؛ بلکه به سبک گلهایی که تماما سولوی پیانو است. هم به همسرم قول داده‌ام که این کار را انجام بدهم و هم خودم دوست دارم یک یادگاری پیانویی به دوستان تقدیم کنم.

    ‌مثل اینکه قرار است به‌زودی با شجریان همکاری دیگری داشته باشید.
    طرح‌هایی در دست دارم و به زودی با استاد صحبت می‌کنم که اگر آنها مورد سلیقه‌اش بود، دوباره کار مشترکی بعد از آلبوم «آه‌باران» با هم داشته باشیم.

    ‌بازخوردهای آلبوم «آه باران» چطور بود؟
    خوشبختانه هر دو آلبومی که با استاد شجریان و همایون کار کردم، مورد استقبال قرار گرفت. هرچند استقبال از «شب جدایی» شاید به دلیل صدابرداری یا… بهتر بود.

    ‌شما در کارهایتان همیشه ادای دینی به موسیقی گلهایی داشته‌اید. دلیل اینکه به سراغ این موسیقی رفته‌اید، چیست؟
    من با این نوع موسیقی بزرگ شده‌ام و از کودکی به این نوع موسیقی علاقه‌مند بودم. زمانی که کودک بودم این موسیقی را که با صدای استاد عبدالوهاب شهیدی و استاد شجریان از رادیو پخش می‌شد، ضبط می‌کردم. عاشق پیانوی ایرانی و به‌ویژه پیانوی محجوبی بودم. بالطبع وقتی شاگرد استاد معروفی شده و با استادانی که در موسیقی گلهایی نقش داشتند آشنا شدم، این موسیقی با من عجین شد و علاقه من را مضاعف کرد. مضاف بر آن هنوز که هنوز است یکی از زیباترین انواع موسیقی ما که باید نام موسیقی ملی بر آن نهاد، موسیقی گلهاست. من هم همیشه سعی کرده‌ام با ارکستراسیون مدرنی که بتواند همان نوع موسیقی را تداعی کند، موسیقی گلهایی را کمی امروزی‌تر کنم و در عین حال به اصلش وفادار بمانم. سبک‌های دیگری هم در کارهایم داشته‌ام، از جمله کارهای مدرن برای کوارتت و تریو که رنگ‌و‌بوی کاملا مدرن‌تری داشته‌اند، اما آنچه امروز به آن علاقه دارم و دوست دارم بنویسم، موسیقی گلهایی است که مخاطبان هم ارتباط بهتری با آن برقرار کرده‌اند.

    ‌همکاری با همایون در آلبوم «شب جدایی» چطور بود و چه شد که قرار شد با همایون همکاری کنید؟ به‌خصوص چون تجربه همکاری با پدرش را هم داشته‌اید، از نظر شما تفاوت کار کردن با این دو هنرمند به چه صورت بود؟
    اولا اینکه سابقه آشنایی من با خانواده استاد شجریان خیلی طولانی است. من پنج ساله بودم که استاد شجریان به خانه ما می‌آمد. در واقع به جز حکم استادی، حکم پدری برای من دارد و این موضوع یکی از افتخارات زندگی من بوده است. برای آلبوم «آه‌باران» با استاد صحبت کردیم و ایشان هم لطف کرد و پذیرفت و این شد که در آن آلبوم همکاری کردیم. به دلیل استقبالی که از آن آلبوم شد و صحبتی که با همایون عزیز کردیم، دوست داشتم که با او هم همکاری کنم و این شد که در مورد آلبوم «شب جدایی» صحبت کردیم و چند سالی صرف انتخاب قطعات شد. واقعا می‌توانم بگویم که آن آلبوم یکی از موفق‌ترین تجربه‌های موسیقایی من بود و از کار کردن با همایون خیلی لذت بردم. همه می‌دانند که من آدم رک و صریحی هستم و اهل تملق‌گویی بی‌خودی هم نیستم؛ اما واقعا کار کردن با همایون مخصوصا به دلیل اخلاق حرفه‌ای که دارد، لذت‌بخش و فوق‌العاده است. در مورد استاد هم همیشه به ایشان گفته‌ام که وقتی با شما کار می‌کنم احساس حقارت می‌کنم. اصلا احساس آهنگ‌ساز بودن به من دست نمی‌دهد، چون کارها را آنقدر خوب اجرا می‌کند که من به جای آهنگساز تنها به‌عنوان یک رکوردر فقط کار را ضبط می‌کنم. این واقعا باعث افتخار است و کمتر خواننده‌ای هست که بتوان در حد همایون و استاد شجریان با آنها راحت بود.

    ‌همیشه همایون خواه‌ناخواه زیر سایه نام پدر قرار گرفته و همه این حس را دارند که به نوعی طفیلی پدرش بوده است. اما در کارهایی که چند سال اخیر انجام داده، نشان داده که از نظر تکنیک چیزی کم ندارد.
    اصلا به این موضوع معتقد نیستم. درست است که نام شجریان بزرگ است و خیلی هم می‌تواند کمک کند اما آنچه که باعث شده همایون به جایگاهی که الان دارد برسد، هم تکنیک و قدرت خودش بوده و هم هوش سرشارش و در کنار همه اینها اخلاق حرفه‌ای که دارد. در هنر دو موضوع خیلی مهم است؛ یکی سواد و معلومات که ممکن است خیلی‌ها آن را داشته باشند و دیگری اخلاق حرفه‌ای که بزرگ‌ترین وجه تمایز همایون، همین اخلاق بی‌نظیرش (چه از لحاظ کاری و چه از لحاظ اجتماعی) است. من همیشه راجع به او گفته‌ام که همایون محکوم به دوست داشتن است.

    ‌اتفاقا با استاد علیزاده حرف همین بود که به نحوی سایه سنگین نسل آنها باعث شده که نسل بعدی بچه محسوب شوند. آن نسل در رده سنی ۲۰ تا ۳۰ سال بهترین آثارشان را خلق کردند. اما امروزه وقتی مثلا علی قمصری با بیست و یکی دو سال سن «نقش خیال» را می‌سازد، همه از سن کمش تعجب می‌کنند.

    نسل امروز ذوق و انرژی زیادی دارد و بهترین مثالش هم می‌تواند همان علی قمصری باشد. این نسل شاید نیاز به یک پالایش و سمباده فکری دارد. آن زمان یکدستی در موسیقی وجود داشت، اما امروزه کارهایی شنیده می‌شود که در عین حالی که زیباست، نیاز به تغییرات کوچکی هم دارد تا به یک نقطه خوب برسد. اما نمی‌توان منکر این شد که نسل امروز کارهای بسیار خوبی انجام می‌دهد و راهش را خیلی خوب باز می‌کند. فقط امیدوارم فضای موسیقی کمی بازتر شود و جایی برای عرضه همه نوع موسیقی وجود داشته باشد.

    شاید بتوان گفت نسل امروزی دچار نوعی طغیان و عصیان است که زیر بار هر حرفی نمی‌رود. مثلا استاد علیزاده می‌گفت که جلوی آقای شهنازی می‌نشستیم و هرچه که وی می‌گفت را عینا تحویل می‌دادیم. اما انگار این نسل به قول معروف کله‌شق‌تر هستند.
    شاید بتوان واژه تفکر را برای این نسل به کار برد. من از مخالفت شاگردانم نه‌تنها ناراحت نمی‌شوم، بلکه در بعضی موارد خوشحال هم می‌شوم. بعضی مواقع، مخالفت دلیل طغیان نیست؛ دلیل تفکر است.

    ‌منظور من هم معنای منفی طغیان و کله‌شقی نبود. نکات مثبتش مدنظرم بود؛ یک نوع عاصی‌گری.
    دقیقا. نسل امروز فکر می‌کند که شاید مثلا فلان روش بهتر باشد و تفکر مدرن از همین‌جا سرچشمه می‌گیرد. تفکر مدرن یعنی اینکه شخصی راجع به موضوعی بحث می‌کند و طرف مقابل -اگر آدم مثبتی باشد- با آن شخص وارد بحث و گفت‌وگو می‌شود. فرق تفکر مدرن و سنتی همین‌جاست. اتفاقا من این عکس‌العمل‌ها را بارها با استاد معروفی داشته‌ام. خیلی اوقات از ایده‌ها و نظرات من استقبال می‌کرد و برخی مواقع هم نه. این دقیقا یک نوع تفکر مدرن است که آدم بتواند از شاگرد خودش بیاموزد. نسل امروز روی کاری که می‌خواهد انجام دهد، تفکر می‌کند که به نظرم خیلی خوب است؛ اما تا جایی که این برخوردها به بی‌احترامی منجر نشود و به جنگ ختم نشود.

    ‌داستان همکاری شما با ارکستر ملی به کجا رسید؟
    متاسفانه عدم همکاری‌ام را با ارکستر اعلام کردم، آن هم صرفا به دلیل برخورد سلیقه‌ای شورای فنی ارکستر ملی. شورا وقتی یکی از کارهایی را که به من سفارش داده بود، شنید، به دلایلی که هنوز برای من قانع‌کننده نیست آن را نپذیرفت. همین که اسم شورای فنی به دنبال یک ارکستر می‌آید، مسلما توقع برخورد فنی برای آدم به وجود می‌آورد؛ اما متاسفانه با این کار برخورد فنی نشد و فقط سلیقه‌ای با آن برخورد کردند. هنوز مشکل سلیقه‌ وجود دارد و اگر این مشکل ادامه پیدا کند، مسلم بدانید که این ارکستر هم به همان مشکل ارکستر قبلی دچار خواهد شد.

    ‌این اختلاف‌نظر برای کدام قطعات به وجود آمد؟
    قطعاتی برای بزرگداشت استاد تجویدی که من قطعه «آزاده» را تنظیم کرده بودم. اتفاقا ارکستر آن قطعه را با تنظیم جدید تمرین و خیلی هم خوب اجرا کرد. من به زودی این کار را در جای دیگری اجرا خواهم کرد و دوستان آن را خواهند شنید. قول می‌دهم بدون هیچ تغییری آن را اجرا کنم. اما نمی‌دانم چرا برخی از اعضای شورا به دلیل سلیقه‌ای گفتند که این کار نباید اجرا شود.

    ‌دلیل‌شان چه بود؟
    گفتند که با فضای مدرن امروزی نمی‌خواند و پویایی ندارد. اگر قرار است برای کسی بزرگداشتی برگزار شود، زیباترین کار این است که اصل آثارش را بدون کوچک‌ترین تغییری اجرا کنیم. اما وقتی شخص دیگری کار را دوباره تنظیم می‌کند، در واقع هویت خود را وارد آن اثر کرده و تا جایی اجازه این کار را دارد که به اصل اثر لطمه وارد نشود؛ یعنی فقط یک ملودی از استاد تجویدی باقی نماند و کار مزدا انصاری شنیده شود. اگر قرار باشد کار خودم شنیده شود، ترجیح می‌دهم یک کار بسازم و به ارکستر ملی بدهم.

    ‌این حق را برای شورای فنی قایل هستید که اگر قرار است برای یک اجرا از چند نفر کار بگیرند، باید به نحوی این انتخاب‌ها را انجام دهند که در کل آثار، یکدستی وجود داشته باشد؟ یعنی ممکن است دلیل‌شان صرفا این نباشد که کار شما مشکل دارد و دیدگاه‌شان این باشد که فضای کارها باید با یکدیگر هماهنگ باشد. چون فکر می‌کنم در اجرایی که اواخر تابستان با علیرضا قربانی داشتند این اتفاق افتاده بود؛ پارتی‌ای که مربوط به آثار خالقی بود و گلنوش خالقی آنها را تنظیم کرده بود، کاملا غیرپویا و ساکن بود و پارتی بعدی با تنظیم فردین خلعتبری پویاتر بود. در واقع کنتراست این دو پارتی خیلی توی ذوق می‌زد.
    این دو پارتی‌ای که شما می‌گویید از دو آهنگساز با دو نسل مختلف و دو شیوه نگرش موسیقایی مختلف بود و مسلما دچار این اشکال می‌شود. اما وقتی ما صحبت از آثار یک آهنگساز می‌کنیم که به چند نفر سفارش داده شده است، مسلما تنوع تنظیم خواهیم داشت وگرنه چه بهتر که تمام قطعات را یک‌نفر تنظیم کند و یکدست اجرا شود. وقتی صحبت از تنوع تنظیم می‌شود و آثار تجویدی را به چند نفر سفارش می‌دهند، نباید توقع یکدستی داشته باشند. هیچ یک قرار نیست مثل هم تنظیم کنیم پس این تنوع به چشم خواهد آمد و یکدستی فقط در آثار استاد تجویدی باقی خواهد ماند که آثار مربوط به یک آهنگساز است. به نظر من تنوع رنگ ارکستراسیون است که می‌تواند برای این کنسرت زیبایی به همراه داشته باشد و در نهایت هم بهترین قاضی همیشه مردم هستند.

       
    برچسب ها

    مطالب مرتبط

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *