×
×

یادکرد آلبوم قاصدک

  • کد نوشته: 15670
  • 03 آبان 1390
  • ۱ دیدگاه
  • همیشه شنیدن شعر با صدای شاعر، لطف دیگری دارد. خصوصا اگر صدای مهدی اخوان‌ثالث باشد که کمیاب و دوست‌داشتنی است

  • حمیدرضا تهرانی: همیشه شنیدن شعر با صدای شاعر، لطف دیگری دارد. خصوصا اگر صدای مهدی اخوان‌ثالث باشد که کمیاب و دوست‌داشتنی است. بیست و چند سال پیش، اثر «قاصدک» با دکلمه این شاعر گرانمایه، از سوی شرکت ابتکار و با آهنگسازی مجید درخشانی منتشر شد. از آن به بعد، ما بودیم و سکوت صدای اخوان. نسل تازه هم داشت با شعرهایش روبه‌رو می‌شد و می‌فهمید که شاگرد بزرگ نیما، همسایه تاریخی سعدی، حافظ و فردوسی شده است که هم خوان هشتم را سروده و هم آخر شاهنامه را. باری، امروز، اثر دوم با نام «چاووشی» با تلاش فرزند شاعر، زردشت اخوان‌ثالث و مجید درخشانی پا به عرصه گذاشته. چاووشی نام یکی از اشعار اخوان‌ثالث است که در آن با زبان شعری و گیرای خویش، سه راه پیش‌روی انسان امروز – یا لااقل انسان اقلیم ما- پیش می‌گذارد که خودش راه سوم را برگزید. به بهانه انتشار آلبوم چاووشی، با زردشت اخوان‌ثالث، مجید درخشانی، پوریا اخواص و شاهو عندلیبی به گفت‌وگو نشستیم…

    • ‌‌‌‌‌جناب درخشانی، در ابتدا توضیح دهید که چگونه پس از آلبوم قاصدک و پس از سالیان دراز، دوباره مهیای ساختن اثری با صدای اخوان‌ثالث شدید؟

    درخشانی: بیست و چند سال پس از قاصدک، به همت چند نفر از دوستان‌مان بود که این اتفاق دوباره افتاد. من زردشت را دورادور می‌شناختم و آشنایی چندانی با او نداشتم. چند سال پیش، دوستان باعث آشنایی ما شدند و در همان جلسه اول طرح کار را ریختیم و از همه نظر با یکدیگر توافق کردیم. این شانسی بود که پس از بیست و چند سال نصیب من شد که بر شعرهای اخوان موسیقی بسازم. با اینکه امکانات‌مان برای شروع کار بسیار محدود بود، کار خوبی از آب درآمد. این اثر تفاوت‌های زیادی با کار قبلی دارد، برای مثال شعری به صورت آواز با صدای پوریا اخواص اجرا شده. زردشت هم خیلی برای این آلبوم زحمت‌کشید و یک تنه ایستاد.

    زردشت: به همت و همیاری شما بود و البته این کار ادامه دارد. خوشبختانه آقای درخشانی با مهر و شناخت و عشقی که به این کار دارد، دست ما را باز گذاشت و امید است که چند کار پیاپی را انجام دهیم. تا جایی که صدای اخوان را داشته باشیم از همان استفاده می‌کنیم و حتی اگر کیفیت مناسبی هم نداشته باشد آن را پالایش خواهیم کرد و اگر شعر با صدای اخوان در دست نباشد، با صدای دیگر یا گوینده دیگری ضبط می‌شود.

    • ‌آلبوم با موسیقی شروع می‌شود و البته در اینجا کلام و موسیقی با هم گیرایی زیادی دارند. آقای درخشانی، موسیقی خط‌ها و تم‌های مشخصی را دنبال می‌کند؛ اما همانند بسیاری از آثار موسیقی ما، در این آلبوم نیز گاهی مجالی برای بداهه‌نوازی وجود داشته…

    درخشانی: بیشتر کارها از قبل نوشته شده بود، اما گهگاه سازهای سلو، نظیر تار و نی به صورت تک‌ساز و تحت‌تاثیر شعر، حالت بداهه را پیدا ‌کردند.

    • ‌اما در این اثر می‌بینیم که موسیقی تا آخر، ملودی‌های مشخصی دارد که این ملودی‌ها در جای‌جای اثر برمی‌گردند و بارها تکرار می‌شوند و تقریبا شبیه کار قاصدک است اما وقتی صدای اخوان‌ثالث با آن شعر جانانه می‌آید، موسیقی از یک‌نواختی درمی‌آید و به نوعی از ملال نجات می‌یابد. نظر خودتان چیست؟

    درخشانی: واقعا همین‌طور است. ۳۵سالی می‌شود که من با این صدا و اشعار مأنوسم. بزرگ‌ترین ویژگی تاثیرگذار در این کار، صمیمیت و خودمانی بودن لحن شعرخوانی اخوان است. اصلا هیچ نوع صدای ساختگی مثل صدای یک گوینده‌ای که می‌خواهد شعر بخواند وجود ندارد. زبان عادی خودش است و به سرعت تاثیرش را می‌گذارد. فکر می‌کنم در اینجا زردشت بهتر می‌تواند این نکته را تایید کند.

    زردشت: با توجه به پرسش شما باید بگویم قصد در همین بود که این کار، حال و هوای قاصدک را هم داشته باشد. یعنی به نوعی یادکردی از آلبوم قاصدک در آن باشد. چراکه موسیقی قاصدک به دل مردم نشسته بود و آن را پسندیده بودند.

    شاهو عندلیبی: اتفاقا بد نیست در این مورد به خاطره‌ای اشاره کنم. هنگامی که آقای درخشانی برای شروع کار مشغول برنامه‌ریزی بودند، داشتیم آلبوم قاصدک را می‌شنیدیم، به ایشان گفتم که شما امضایی در این اثر دارید و آن هم نی جمشید عندلیبی در شوشتری است. در این کار من آن قسمت را دوباره اجرا کردم تا یادآوری قاصدک باشد.

    زردشت: در اینجا موسیقی شعر قاصدک همان است و بقیه هم همان حالت‌ها را در خود دارند. (رو به استاد درخشانی) در چه دستگاهی است استاد؟

    درخشانی: قاصدک در شوشتری و قطعات دیگر در شور و دشتی است. زردشت به من گفت که اخوان تار را خیلی دوست داشته و اصلا تار می‌نواخته. به همین دلیل نقش تار را در این اثر زیاد کردم. من از راهنمایی زردشت خوشحال شدم. تفاوت دیگر حضور آواز (صدای پوریا اخواص) است.

    • ‌فقط هم یک آواز در چاووشی می‌خوانند. از ابتدا قرار بر همین بود؟

    درخشانی: بله، همین یک قطعه را خواند و شاید بعدها بیشتر از این بخواند، اما همین یک قطعه، رنگ خوبی برای آخر کار بود. به‌ویژه وقتی صدای خواننده با ارکستر همراه می‌شود و باز هم صدای اخوان برای لحظاتی دوباره وارد می‌شود. کسانی که آن را شنیده‌اند، پسندیده‌اند.

    زردشت: بله، اتفاقا در اینجا چیزی که می‌خواهم بگویم این است که خیلی‌ها روی کار اخوان حساس‌ هستند. و من حس می‌کردم که شاید برای برخی سخت باشد که صدای خواننده جوانی را در کنار صدای اخوان بپذیرند.

    شاهو عندلیبی: به این نکته باید توجه کنیم که آقای درخشانی با شعر زندگی می‌کند. شعر برای ایشان فقط یک ابزار نیست. ایشان فقط روی شعر آهنگ نمی‌گذارند، بلکه برای زندگی خودش یک کالبد طراحی می‌کند. بنابراین شعر و موسیقی برای ایشان مثل روح و جسم یک موجود، درهم تنیده است. به طوری‌که وقتی آن موسیقی را گوش می‌دهیم، احساس می‌کنیم که برای آن شعر زاده شده. در اینجا انشعاب به درون تلفیق شعر و موسیقی است و آوازی که پوریا اخواص در اینجا خوانده به عقیده من از نظر تلفیق شعر و موسیقی یک شاهکار است.

    درخشانی: باید این را توضیح دهم که ما سال‌هاست با پوریا همکاری داریم و او از آن دست خواننده‌هایی است که ارتباط بسیار زیادی با شعر، بالاخص شعر اخوان دارد. زمانی که من او را بیشتر شناختم، فهمیدم که موثرترین خواننده برای اجرای این اثر است. بهتر است که خودش توضیح بدهد…

    • ‌آقای اخواص خودتان توضیح دهید که چطور ارتباط حسی با شعر اخوان را برای خواندن این اثر در خود ایجاد کردید؟

    پوریا اخواص: این ارتباط به سال‌های نوجوانی من برمی‌گردد. گاهی به کتابخانه پدرم سرک می‌کشیدم و کتاب‌ها را ورق می‌زدم و چون رشته تحصیلی من زبان ادبیات فارسی بود، ارتباط تنگاتنگی با شعر و ادبیات دارم. از نوجوانی خیلی روی شعرهای اخوان کنکاش می‌کردم تا ادبیاتش را بیشتر درک کنم و ارتباط آن را با موسیقی دریابم. در سال ۸۱ هم به مناسبت بزرگداشت اخوان‌ثالث، اجرایی با گروه صنم به آهنگسازی امیرعباس ستایشگر داشتم که خیلی مورد استقبال قرار گرفت. از آن به بعد ارتباطم از نظر احساسی با اخوان بیشتر شد. اینکه شاعری مکنونات قلبی و التهابات درونی خود را اینقدر زیبا و بی‌پیرایه بیان کند، مسلما خیلی جا دارد که با موسیقی عجین شود. همان‌طور که بعضی مناظر با نقاشی بیشتر جلوه پیدا می‌کند و برخی مواقع موسیقی به کمک شعر می‌آید و گاهی هم شعر به کمک موسیقی. هنرها به هم تابش و بازتاب دارند. کار قاصدک را وقتی کوچک بودم برای اولین‌بار گوش دادم. حال هر وقت آن را می‌شنوم حس و حال عجیبی از آن دوران را برایم تداعی می‌کند. اشعار اخوان‌ثالث جای آن را دارد که با موسیقی همراه شود و شعر در کنار موسیقی بیشتر به گوش همگان می‌رسد. برای من پیش آمده که گاهی بعضی شعرها را خوانده‌ام و ساده از کنارشان گذشته‌ام ولی وقتی آن را مثلا با آواز استاد شجریان و موسیقی استاد علیزاده و مشکاتیان و درخشانی شنیده‌ام، حق مطلب آن شعر را تازه درک کرده‌ام و فهمیده‌ام که آن شعر چقدر جای تامل داشته ولی من ساده از کنارش گذشته‌ام.

    زردشت: اصلا شعرا در قدیم، شعرشان را به آواز و با موسیقی می‌خواندند. مثل امروزه نبوده که به‌راحتی کتاب چاپ شود و به دست مردم برسد. برای انتشار، آن را با آواز و موسیقی به گوش شنونده می‌رساندند و این‌گونه شعر تاثیر بیشتری پیدا می‌کند و مخاطبش را بهتر می‌یابد.

    • ‌به قول خانم سیمین بهبهانی ردیف موسیقی ایرانی ریشه در شعر اخوان دارد. آقای درخشانی! شما به عنوان یک موسیقیدان، این مطلب را چطور درک کرده‌اید؟

    درخشانی: واقعا شعر اخوان پیوند عجیبی با موسیقی ایرانی دارد. سلیقه شاعر این‌گونه بوده و این به دلیل ارتباط تنگاتنگی است که ایشان با موسیقی داشته است.

    زردشت: و اصلا شروع فعالیت هنری پدرم با موسیقی بوده. ایشان در جوانی تار را خیلی خوب می‌نواخت ولی با مخالفت‌های پدرش به شعر روی آورد.

    • ‌به هر حال اخوان‌ثالث نوعی پیوند روحی با هنر داشته‌. بازگردیم به آثار، پیش از این، تنها دو کار قاصدک و درخت معرفت با صدای ایشان منتشر شده بود؟

    زردشت: درخت معرفت به‌گونه مصاحبه یا گپ دوستانه‌ای با آقای احمد کسیلا بود. ولی بعد از آن کاری منتشر نشد. البته اولین کار روی یک صفحه برای کانون پرورش فکری ضبط شده بود.

    • ‌آن اثر در دست مردم نیست؟

    زردشت: کم و بیش در دست مردم هست. فکر می‌کنم نسخه‌های کپی شده‌اش پیدا شود.

    • ‌قصد انتشار دوباره آن را دارید؟

    زردشت: به همان ترتیبی که گفتم منتشر می‌کنیم. شعرهایی که در این کار نیست، در کارهای بعدی می‌آید. مثلا غزل ۳ در چاووشی منتشر شد. اشعار زمستان و قاصدک هم در این آلبوم هست و هم در آلبوم قاصدک.

    • ‌پالایش صدایی روی صدای اخوان انجام شده؟ موسیقی با این کیفیت شفاف چگونه در کنار صدای قدیمی قرار گرفت؟

    درخشانی: بله، هم پالایش صدایی روی اشعار اخوان صورت گرفت و هم موسیقی را کمی کدر کردیم. مثلا آن موقع شعرها با ضبط کاست ضبط شده بود و نمی‌شد در کنار آن موسیقی شفاف قرار بگیرد و ما آن را به کمک دوست صدابردارمان، حامی حقیقی به هم نزدیک کردیم.

    • فکر می‌کنم آلبوم چاووشی از نوع آلبوم‌هایی است که آن را باید کامل گوش داد. چراکه هم قطعات به یکدیگر مرتبط هستند و هم تکرار تم‌ها و ملودی‌ها آدم را دلزده نمی‌کند.

    زردشت: هرچه اثر را بیشتر بشنویم، بیشتر به آن جذب می‌شویم. اصلا موسیقی‌های خوب را باید چند بار گوش دهیم تا آن را درک کنیم.

    • قصد نداشتید که تم‌های دیگری هم در این کار باشد؟ اصلا دستگاه عوض می‌شود؟

    درخشانی: بله، از یک‌جا شوشتری می‌شود. در قطعه آخر هم که آقای اخواص خواندند، فضا ارکستری می‌شود و کاملا تغییر می‌کند. ولی فضای متناسب با شعرهایی که زردشت به من داد، همین فضای شور و دشتی است و فقط در بخشی که به شعر قاصدک نزدیک شدیم به فضای شوشتری رفتم تا آن ملودی‌های قدیمی تداعی شود. در کارهای بعدی حتما حال و هوای دیگری خواهیم داشت.

    • ‌شعر‌های اخوان به قدری فضا‌سازی و تصویر دارد که امکانات زیادی به موسیقی می‌دهد. اما آقای اخواص! همان‌طور که گفتم، پیش از اینکه به شما پیشنهاد شد که در این اثر بخوانید، احساس نکردید که این کار شاید جسارتی باشد و شاید مردم قبول نکنند؟

    اخواص: وقتی نام بزرگانی چون مهدی اخ وان‌ثالث و استاد مجید درخشانی پشت این اثر باشد و حامی مهربانی مثل آقای زردشت در کنارمان باشد، با پشتیبانی این بزرگان شهامت و دلگرمی پیدا کردم و این اثر را خواندم. در واقع پشتم به کوه احد بود. روزی هم که این پیشنهاد به من شد، به قدری هیجان‌زده و خوشحال شدم که به چیز دیگری جز کار فکر نمی‌کردم. مسلما می‌دانستم کار باید مطبوع طبع مردم صاحب نظر و سخت‌گیر قرار بگیرد. امیدوارم مردم گوش‌دهند و اگر اشکالی دارد بر من ببخشند. من با حساسیتی که در مورد کار خودم دارم سعی می‌کنم هرچقدر می‌توانم از جان مایه بگذارم و در هر اجرا احساس می‌کنم مقداری از عمرم کم می‌شود. امید است که این کار خوب باشد.

    • ‌به نظر من جوابگوی انتظار مردم بود.

    زردشت: خوشبختانه استقبال خوبی از اثر شد. با اینکه اشکالاتی در کار من وجود داشت. یعنی در کار طراحی جلد و این چیزها. کار اول بود و یک سری مشکلات و بی‌تجربگی‌ها دامنگیر ما بود. امیدوارم در کار بعدی همه چیز خوب باشد.

    • البته محتوای اثر مهم است. چون مثلا من هرگز جلد آلبوم قاصدک را ندیده‌ام اما آن را خیلی دوست دارم.

    زردشت: در این آلبوم سه شعر است که برای اولین بار منتشر شده. تسلی و سلام، ما من ما و تو را‌ ای کهن بوم‌وبر دوست دارم. دوتا از این شعرها (تسلی و سلام، ما من ما) مقدمه کوچکی از اخوان دارد که کار را صمیمی و دلنشین کرده. اخوان با چند جمله شنوندگان را با احساساتش شریک می‌کند که همه اینها در استقبال مردم اثر بخش بوده است.

    • ‌به نظر می‌آید بعضی کارها در شب شعر ضبط شده‌اند.

    زردشت: برخی استودیویی بوده و برخی هم شب شعری.

    درخشانی: استودیوها نیز حرفه‌ای نبوده‌اند. من یادم است که در شرکت ابتکار دستگاهی بود که با آن ضبط می‌کردند.

    • ‌ظاهرا از سازهای ابداعی استاد شجریان هم استفاده کرده‌اید. چگونه این سازها وارد اثر شد؟ با نظر خود ایشان بود؟

    درخشانی: خیر، ایشان بعدا در جریان قرار گرفتند. ساز شهنواز را حامد افشاری نواخته. این ساز در محدوده ویلنسل است ولی با صدای پوستی، مثل قیچک باس. یکی، دو سال است که افشاری شهنواز را می‌نوازد و این ساز در دستانش رام شده و من متوجه شدم که گرفتگی صدای این ساز به فضای شعر اخوان می‌خورد. ساز سبو را هم به جای کمانچه استفاده کردم چراکه در محدوده ساز کمانچه است ولی صدایش نحیف‌تر و ظریف‌تر است. صراحی آلتو هم در یکی، دو قطعه به عنوان ساز همراه استفاده شده.

    • ‌تصور می‌کردم کار چاووشی به نحوی با گروه شهناز ارتباط پیدا کرده. ولی آن‌طور که گفتید استاد شجریان در جریانش نبوده است.

    درخشانی: از نوازنده‌های گروه شهناز استفاده شد. استاد شجریان هم بعدا در جریانش قرار گرفت. اصلا در صحبت‌های ابتدایی قرار بود که او در این کار بخوانند اما به دلیل شلوغی کارشان نتوانستند. شجریان گفت که شاید نتواند در این کار بخواند و حتی ممکن است کار ما به تعویق بیفتد. بنابراین خود او پیشنهاد کرد که کار را به یک خواننده جوان بدهیم.

    زردشت: من می‌خواهم یک سوال از آقای درخشانی بپرسم. راجع به کارهای بعدی چه فکری دارید؟ از ترکیب سازهای اروپایی هم استفاده می‌کنید؟

    درخشانی: فضای موسیقی و ترکیب سازها در آینده تغییر می‌کند. قرار است از سازهای کلاسیک اروپایی هم استفاده کنیم. ولی در کنار سازهای ایرانی. در واقع از ابزار کلاسیک استفاده می‌کنیم چراکه سازهایشان تکامل یافته است و رنگ خوبی دارد. از این پیشنهاد زردشت استفاده می‌کنیم. به هرحال بد نیست رنگ‌آمیزی کمی عوض شود.

    زردشت: البته باید ببینیم چه شعرهایی را در دست داریم و آنها چه زمینه‌ای را برایمان به وجود می‌آورند. در واقع شعرها تعیین‌کننده فضای موسیقی هستند.

    • ‌این را باید بگویم که مردم تشنه آن هستند که شعرهای اخوان را با صدای خودش بشنوند.

    زردشت: واقعا هم شنیدنی است. چون درست خواندنش را یاد می‌گیرند. من غلط‌هایی را در شعر خواندن بعضی‌ها می‌بینم که تنها دلیلش ناآشنایی آنهاست و اینکه به دنبال کار نیستند.

    درخشانی: اخوان لحن غریبی دارد. مثلا در قصیده سلام و تسلی این‌گونه می‌خواند: «دیدی دلا که یار نیامد؟» ولی من اگر می‌خواندم به‌این صورت می‌شد: «دیدی دلا؟ که یار نیامد.» و «نیامد»ی که ایشان می‌گوید از دفعه چهارم به بعد تغییر می‌کند.

    • ‌وقتی اخوان شعر می‌خوانند، تک‌تک حروف را خیلی دقیق ادا می‌کنند و با لحن منحصربه‌فردشان حال و هوای متناسبی از اثر را به شنونده القا می‌کنند. مخصوصا شعری را که با خاطره درخت شلیل تعریف می‌کنند. خاطره صادقی است و صداقت در آنجا در لحن اخوان آشکار است.

    درخشانی: خیلی زیباست. حالتی رفت که محراب به فریاد آمد.

    زردشت: اخوان در خیلی جاها جمله را تمام نمی‌کند و شاید در آن لحظه حرکتی با دستش انجام می‌دهد یعنی تو می‌دانی چه می‌شود و دقیقا همان هم تصور می‌شود.

    • ‌لحن اخوان‌ثالث کاملا به تصویر‌سازی کار کمک می‌کند. اما راجع به رونمایی اثر بگویید. آیا از چاووشی رونمایی شد؟

    زردشت: خیر، ما قصد داشتیم یک رونمایی در خانه هنرمندان داشته باشیم اما نشد. نه به این خاطر که کسی مانع از آن شده باشد. به دلیل تغییر مدیریت در خانه هنرمندان بود. ما هم دیگر پیگیر نشدیم.

    • ‌اصحاب فرهنگ و هنر اقدامی برای این کار نکردند؟

    زردشت: خیر، کسی اقدامی نکرد. ولی آلبوم چاووشی جایگاهش را در میان مردم پیدا کرد.

       

    مطالب مرتبط

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *