علیرضا افتخاری که خواستار ایجاد فضای دوستانه در موسیقی کشور است، گفت: به نظر من در برگزاری چنین نشستهایی باید ابتدا به فکر ایجاد فضای دوستانه و همدلی میان هنرمندان موسیقی بود؛ مسالهای که متاسفانه در سالهای اخیر شکل موثر خود را ازدست داده و باعث دوری هنرمندان از یکدیگر شده است.
به گزارش روابط عمومی این همایش، وی ادامه داد: از نظر من دوستی و همدلی مهمترین مقدمه برگزاری چنین همایشهایی ست. اما وقتی عدهای از افراد بعضیها را دشمن میپندارند، یکی را استاد مینامند و دیگری را شاگرد، چه انتظاری از اعتلای جریان موسیقی میتوان داشت؟ آیا در زمانهایی که هنرمندان بزرگی در عرصه موسیقی فعالیت میکردند، این نوع رفتارهای ناشایست وجود داشت؟
این خواننده گفت: در زمانی که ما در محضر استادانی چون جلال تاج اصفهانی، حسین خواجه امیری، اکبر گلپایگانی، ناصر مسعودیه بودیم، آنچه برای این هنرمندان نامی موسیقی ایران مهم بود، اخلاق بود. اما متاسفانه در این دوران یک سری بازیها در عرصه موسیقی به راه افتاده که شان موسیقی ایران را به نازلترین شکل ممکن خود درآورده است. بنابراین باوجود تلاشهایی که انجام میگیرد، به طور حتم نمیتوان شاهد اتفاقات ثمربخشی در عرصه موسیقی باشیم.
افتخاری در بخش دیگری از صحبتهای خود ضمن تاکید برشکل گیری موسیقی شاخص ایرانی تصریح کرد: دیگر نمیتوان امیدی به داشتن موسیقی شاخص و هنرمند شاخص بود چراکه شاخص، هنرمندانی چون تاج اصفهانی، سیدحسین طاهرزاده و ادیب بودند که در زمانه خود با آرامش و همدلی به اعتلای موسیقی ایرانی فکر میکردند و فارغ از حرفها و حاشیههایی که در دوران ما کم نیست، چنان با صداقت به فعالیت در عرصه موسیقی میپرداختند که ما شاهد یک جریان موثر بودیم.
این هنرمند ادامه داد: ما برای دل مردم میخوانیم ما آمدهایم تا در دل مردم حضور داشته باشیم و در این فضای وانفسا با شعر و موسیقی ایرانی در حد و توانایی خود در خدمت مردم باشیم. من امیدوارم این نوع اخلاقی که در جریان موسیقی کشورمان حاکم است از منیتها و غرورها دور شده و ما خود را تافته جدا بافته از یکدیگر و بهتر از هم ندانیم.
وی با بیان اینکه صداقت، اصلیترین عنصر پیشرفت در هنر موسیقی ایرانی است، گفت: ما باید صداقت داشته باشیم و با مردم باشیم و همواره به این سوال فکر کنیم که آیا قدمای ما با کلک و فریب میخواندند؟ آیا آن هایی که باشکوه میخواندند، این چنین برای ویران کردن موسیقی ایرانی تلاش میکردند؟ اینها را باید گفت و به هنرمندان جوان و تعدادی دیگر از هنرمندان فعال موسیقی تاکید کرد که برخی از آوازهایی که ما اکنون شنونده آن هستیم، آن چیزی نیست که در علم موسیقی وجود دارد. من یادم میآید زمانی مردم برای شنیدن اآاز فلان هنرمند خواننده از رادیو از ساعتها قبل درکنار گیرندههای خود انتظار میکشیدند تا آواز و هنرنمایی هنرمندان موسیقی را از دست ندهند. اما آیا اکنون هم ما شاهد چنین رویکردی هستیم؟
افتخاری تصریح کرد: باورکنیم که مردم شریف ایران زمینه موسیقی ایرانی را کاملا میشناسند و میتوانند موسیقی خوب و بد را از هم تمایز دهند. پس بیاییم در کنار یکدیگر به فکر چارهای باشیم تا بار دیگر موسیقی علمی و با کیفیت ایرانی بازهم در جریان هنری کشور طنینانداز شود.
خواننده آلبومهایی چون سرو سیمین، خروش بحر، عطر مهر و شکوه عشق نیلوفرانه درباره یادگیری آواز گفت: بسیاری از دوستان می پندارند که من از شاگردان آقای شجریان هستم. درحالی که این طور نیست چراکه من از شاگردان زنده یاد استاد تاج اصفهانی هستم که در جوانی به محضر ایشان برای یادگیری آواز رفتم. درمورد آقای شجریان هم باید بگویم که ایشان در زمانی از صدای من خوششان آمد و من مدتی با رفت و آمد در منزلشان با این هنرمند در ارتباط بودم.
وی با تاکید بر تغییر در جریان موسیقی کشور خاطرنشان کرد: هرگاه بازیها، کلاس گذاشتنهای بیمورد، منیتها، غلوها و خودناشناسیها از بدنه موسیقی کشور برداشته شد، آن گاه میتوان به فکر برگزاری همایشهای و جلساتی افتاد که میتواند هم تاثیر خوبی در موسیقی کشور داشته باشد و هم انتظارشنیدن موسیقی خوب را در ما پدیدار کند.
افتخاری ادامه داد: متاسفانه من خوانندگانی را میشناسم که با اسکورتهای بیست نفره درحال رفت و آمد هستند .آیا این درست است؟ آیا مافیایی بودن تعدادی از خوانندگان موسیقی میتواند کمکی به موسیقی ایرانی باشد؟
این خواننده در رابطه با گردهمایی تمامی موسیقیکاران نواحی ایران در تالار اندیشه حوزه هنری تصریح کرد: باوجود تمام تلاشی که در زمینه برگزاری رویدادهای مختلف و مهم موسیقی ازجمله همین همایش کار آواهای موسیقی انجام گرفته اما با این حال معتقدم تا زمانی ما نتوانیم با مردم باشیم و برای آنها کار کنیم این نشستها جز طول زمان سود دیگری نخواهد داشت.
وی افزود: ناراحتی و نگرانی من از این وضعیت کار را به جایی رساند که میخواستم کتابی را باعنوان تبهکاران موسیقی منتشر کنم که متاسفانه هنوز امکان انتشار آن فراهم نشده اما با این حال معتقدم باید بت منیتها را مثل این عزیزان هنرمند نواحی ایران شکست. باید به سمتی رفت تا آواز ایرانی مثل آوازهای محلی جایگاه اول خود بازگردد. باید به سمتی رفت که خوانندگان بدانند که سبک چه معنی دارد و نوازندگی چه تاثیری در اعتلای فعالیتشان دارد و نشان بدهند که در نزد استاد به فراگیری موسیقی پرداختهاند.
دیدگاهتان را بنویسید