×
×

نوشته ای درباره مشکلات این روزهای ارکستر سمفونیک تهران

  • کد نوشته: 15050
  • 04 مهر 1390
  • ۱ دیدگاه
  • سمیه قاضی​زاده:  تصویر اول- گذشته نزدیک نوازنده‌ها با ۴۵ دقیقه تاخیر روی سن می‌آیند، آن هم در کنسرتی که لقب پرطرفدارترین کنسرت تابستانی سال ۹۰ را به خاطر تعداد زیاد شب‌هایی که تمدید شده است از آن خود کرده. کنسرت اجرای موسیقی فیلم به رهبری شهرداد روحانی است و ارکستر سمفونیک تهران بعد از روزها […]

  • سمیه قاضی​زاده: 

    تصویر اول- گذشته نزدیک
    نوازنده‌ها با ۴۵ دقیقه تاخیر روی سن می‌آیند، آن هم در کنسرتی که لقب پرطرفدارترین کنسرت تابستانی سال ۹۰ را به خاطر تعداد زیاد شب‌هایی که تمدید شده است از آن خود کرده. کنسرت اجرای موسیقی فیلم به رهبری شهرداد روحانی است و ارکستر سمفونیک تهران بعد از روزها تمرین اجرای آن را به عهده دارند. باز هم مثل همهء این سال‌ها بحث مسائل مالی ارکستر، قراردادها و از این دست مطرح است. آنهایی که به افتخار حضور بستگانشان در میان نوازندگان ارکستر به تالار وحدت آمده‌اند، با تماسی کوتاه از دلیل اینهمه تاخیر باخبر می‌شوند. آن شب، ارسلان کامکار پادرمیانی می‌کند و بچه‌ها که سازهایشان را هم جمع کرده بودند، راضی می‌شوند بدون آنکه طبق وعده پولی دریافت کنند روی سن بروند. با این حال ماجرا را نمی‌شود پنهان کرد. چند روز بعد روحانی اعلام می‌کند که واقعا متاسف است :«در هیچ جای دنیا ندیده بودم که با نوازنده‌های طراز اول یک کشور این چنین برخورد شود. این رفتار واقعا برای من هم تاسف آور است…» تاسف روحانی تا آنجا پیش می‌رود که شایعه‌‌هایی مطرح می​شود مبنی بر اینکه دیگر هیچوقت بازنمی‌گردد.

    تصویر دوم- گذشته دور
    بعد از نزدیک به سی سال، بالاخره سازهای نو برای ارکستر خریداری می‌شود. این اتفاق از معدود اتفاقاتی است که تنها به دست پرتوان ایرانی‌ها نمی‌افتد بلکه رهبر جوان و گمنام آلمانی در معیت مسئولان این امر مهم را انجام می‌دهند. بازتاب‌های رسانه‌ای این خرید که به نوعی به عنوان لطفی بزرگ در حق موسیقی و موسیقیدانان ایرانی محسوب می‌شد تا چندین هفته ادامه داشت. خریدی بعد از این​همه سال!

    تصویر سوم- حال
    دو روز پیش باید ارکستر سمفونیک تهران به صحنه می‌رفت. رهبری آن دو شب اجرا را هم باید مجید انتظامی به عهده می‌داشت اما به جز شش نفر از نوازنده‌ها دیگران به دلیل همان مسائل مالی همیشگی سر تمرین حاضر نمی‌شوند. بابک رضایی مدیرعامل انجمن موسیقی هم ترجیح می‌دهد که بگوید: «کار نمی‌رسید و دیر شده بود!» همین.

    با این حال این ماجرا باعث می‌شود که ایشان تصمیم بگیرند که به جای حل مشکل اعضای ارکستر اعلام فراخوان جدیدی برای عضو گیری ارکستر سمفونیک داشته باشند! فکرش را بکنید…اصلا باور کردنش هم سخت است! یعنی نوازندگان درجه یک این مملکت حق ندارند برای نگرفتن حق و حقوق اولیهء صنفی‌شان اعتراض کنند.

    تصویر چهارم- آینده
    دو سال پیش بود که ارکستر قدیمی شیکاگو اعتصاب کرد. اعتصابی که آنقدر بازتاب‌های منفی داشت که همه دست به یکی شدند تا آنچه را که به زعم آنها «آبروریزی» محسوب می‌شد، فیصله دهند. ماجرای ارکستر شیکاگو ماجرایی بود که در مقایسه با مشکلات دائمی نواندگان ارکستر سمفونیک تهران خنده‌دار می‌نمود. آن هم در شرایطی که این ارکستر ردیف بودجهء مشخص و بسیار کافی از سوی شهرداری، خانه‌های فرهنگ و همچنین مالیات‌های بالای افراد ثروتمند شیکاگو داشت. ضمن اینکه ارکستر سمفونیک شیکاگو تنها یکی از ارکسترهای سمفونیک این شهر بود. حالا این تصویر دور را مقایسه کنید با خواسته‌های دائمی و حل نشدهء اعضای ارکستر سمفونیک تهران که هیچ کس شکی ندارد که آنها بهترین موزیسین‌های کلاسیک ایران هستند. شکایت‌هایی که سال‌هاست همچون استخوان لای زخم مانده‌اند و بدتر از آن اینکه دیگر کسی این زخم را هم نمی‌بیند. قبح این بی‌خیالی چنان ریخته که باید با چراغ دنبال گوش شنوایی گشت.

    برخی از رهبران وقتی به ایران می‌آیند از سر شلوغ نوازنده‌های ارکستر یا بی‌رمقی‌شان شکوه می‌کنند. بعید است آنها متوجه شوند که دریافت ماهی ۵۰۰ هزار تومان یا ماکسیمم ۷۰۰-۸۰۰ هزار تومان برای نوازنده‌های باتجربه چه طعمی دارد و نیاز به چند برابر این میزان برای گذران یک خرج عادی روزمره زندگی در تهران بزرگ است.

    این روزها اگر هر آدم بی‌تجربه‌ای بخواهد در هر جایی که حقوق اولیهء وزارت کار ایران را رعایت می‌کند مشغول به کار شود، حداقل حقوق دریافتی‌اش بیش از ۳۰۰ هزار تومان است، آن هم سر ماه و به موقع. آن وقت ارکستر سمفونیک تهران که جمعی از خبره‌های نوازندگی ایران را که تمام عمر و زندگی‌شان را روی این حرفه گذاشته‌اند و آنقدر روی این ماجرا کار کرده‌اند که بعد از هزار جور امتحان و گزینش پایشان به بهترین و -تاکید می‌کنم- تنها ارکستر سمفونیک تهران رسیده، باید چنین رفتاری با اعضایش داشته باشد؟

    بی‌شک اولین باری نیست که این سوال پرسیده می‌شود و آخرین بار هم نخواهد بود. این سوال هم جزو همان قبح‌های فروریخته‌شده در جامعهء مسئولان موسیقی ایران است که علیرغم اینکه خودشان دستی از دور بر آتش موسیقی داشته‌‌اند، نتوانسته‌اند کاری از پیش ببرند.

       

    مطالب مرتبط

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *