×
×

کوه موش زایید

  • کد نوشته: 12687
  • 20 تیر 1390
  • ۳ دیدگاه
  • اگر مرحوم نوری در قید حیات بودند و یا امکانی فراهم می شد که به نوعی استمزاجی از ایشان در آن دیار می‌شد، به چنین مراسمی با چنین کیفیتی رضا می‌داد؟

  • خبرآنلاین- سیدابوالحسن مختاباد: برای داوری درباره کنسرت – یادمانی (۱۰ تا ۱۲ تیرماه) که برای استاد محمد نوری گرفته شد، یک پرسش را با دست‌‌اندرکاران و به خصوص خانواده آن زنده‌یاد می توان طرح کرد که اگر آن زنده‌یاد در قید حیات بود، به چنین یادمانی با چنین افرادی رضا می داد؟

    قصد نگارنده ارزش‌گذاری اخلاقی بر کار دست‌اندرکاران این برنامه نیست، بلکه رعایت همین اصل بدیهی است که در پرسش قبلی بیان شد؛ اگر مرحوم نوری در قید حیات بودند و یا امکانی فراهم می شد که به نوعی استمزاجی از ایشان در آن دیار می‌شد، به چنین مراسمی با چنین کیفیتی رضا می‌داد؟ برنامه‌ای که هیچ کدام از شاگردانش در مراسمش اجرایی نداشته باشند ،اما در مقابل افراد و جریانات و خوانندگانی به اجرای برنامه بپردازند که او در تمامی سال‌های زیست فردی و حرفه‌ای خود منتقد نوع کارهای آنها بود؟

    آقای نوری شاگردانی داشت که به خاطر این که شائبه سوء استفاده از موقعیت و نام آقای نوری پیش نیاید، در مراسم تشییع او هم اجرای برنامه نکردند. نمونه‌اش محمدرضا صادقی از شاگردان نامدار و البته خوش‌صدای اوست که نگارنده به یاد دارد هنگامی که از او خواستند، برای استادش بخواند، گفت که آموزه‌های استادم به من می‌گوید که خواندن من نوعی سوء استفاده از این فرصت است و این کار را نکرد. در حالی که بهترین موقعیت و فرصتی بود تا او با خواندن بر مزار استاد، هم اعتباری عمومی تر ( نه اعتبار شخصی که صداو منش او چنین اعتباری را دارد) برای خود کسب کند و هم اینکه در منظر اهل موسیقی هم به نوعی ادای دینی به استادش بنماید و البته برنامه ای را پرکند.

    جای پرسش است که چرا دست‌اندرکاران این برنامه به سراغ شاگردان آقای نوری نرفتند؟ همچنانکه جای این پرسش باقی است که چرا بخش معرفی برگزیدگان جشنواره استاد نوری هم معرفی نشدند، در حالی که آقای دکتر سریر یکی از دلایل تاخیر چند‌باره این برنامه را، به حساسیت‌ها برای برگزاری فرهنگی‌تر و پربارتش تفسیر می‌کردند، اما به مصداق آن ضرب المثل معروف که «کوه موش زایید»، برنامه‌ای با این همه دهل وکرنا و تبلیغات و تاخیر وتعویق چندباره، در نهایت به گونه‌ای برگزار شد که صدای همه را بلند کرد.

    نگارنده در پی بیان ایرادات فنی و موسیقایی کار نیست، به رغم آنکه چهره‌های مورد اعتماد و کارشناسی چون منوچهر صهبایی بر کلیت کار ایرادات فنی جدی وارد کردند، تا نشان دهند حتی حضور چهره‌ای همانند آقای دکتر محمد سریر به عنوان یکی از ناظران و دست‌اندرکاران و به نوعی اتاق فکر اصلی این مراسم، تنها حسنی که داشت ، زیر سئوال بردن اعتبار خود ایشان بود و برچسب استفاده از موقعیت دوستی خود با زنده‌یاد نوری برای انجام کاری که شان مالی وتجاری آن از قرار چربش افزونتری بر شانیت علمی و خیرخواهانه‌اش داشت.

    شاید اگر پای خانواده مرحوم نوری در میان نبود، قطعا ماجرا ریشه‌های جدی تری پیدا می کرد، اما به یاد داشته باشیم که هنرمند به عنوان سرمایه اجتماعی یک مردم و کشور، تنها به خانواده‌اش تعلق ندارد و جامعه حق دارد این پرسش را مطرح کند که چه چیزی سبب شد تا خانواده آن زنده‌یاد تن به چنین برنامه‌ای بدهند؟

    مرحوم نوری فردی بود با عزت نفس بالا که در ماه‌های آخر عمرش ، در برابر آزمونی بزرگ قرار گرفت که بین مرگ با عزت و دست درازی پیش برخی مدیران بی‌سبب و عزیزان بی‌جهت ، یکی را اختیار کند و ایشان صبغه نخست را انتخاب کرد و آن این بود که هیچ گاه اجازه نداد برخی مدیران فرصت‌طلب از جایگاه ممتازش در میان مردم سوء استفاده کنند و به همین دلیل بود که مراسم تشییعش چنین شورمندانه و باشکوه برگزار شد.

    امید که از این پس فضا به سمتی سوق پیدا کند که کار به دست اهلش بیفتند و خانواده آن زنده‌یاد هم ظرایف این گونه کارها را مد نظر قرار دهند، چرا که استاد محمد نوری گوهر بی‌بدیلی است که بسیاری همچنان در پی بهره‌وری از چاه نفتی‌اند که او برای این مرز و بوم به یادگار گذاشت.

       

    مطالب مرتبط

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *