×
×

به بهانه سالروز درگذشت «داود پیرنیا» که به فکر جاویدان کردن «گل‌ها» بود

  • کد نوشته: 91678
  • 11 آبان 1394
  • ۳ دیدگاه
  • ۱۱ آبان‌ماه سالروز درگذشت داود پیرنیا -بنیان‌گذار برنامه‌ی «گل‌های جاویدان»- است. برنامه‌ای که سبب ایجاد تحول در موسیقی ایران شد و حتی به ادبیات کلاسیک فارسی هم جان تازه‌ای بخشید.
    +راز جاویدان شدن «گل‌ها» چه بود؟

    به بهانه سالروز درگذشت «داود پیرنیا» که به فکر جاویدان کردن «گل‌ها» بود
  • داود پیرنیا

    داود پیرنیا

    بیست و سه سال مردم به عشق شنیدن این برنامه پیچ رادیو را باز می‌کردند. یک روز صدای بنان، یک روز صدای ایرج، گاهی هم گلپایگانی و شجریان. «گل‌های‌ جاویدان» صدای آشنای سال‌های ۳۵ تا ۵۷ بود. برنامه‌ای که همراه مردم زمانه‌اش و انقلابی که در راه بود از رادیوی ملی ایران پخش می‌شد.

    برنامه «گل‌های جاویدان» یادگار مرد حقوق‌دانی است که روزی تصمیم گرفت، به‌خاطر موسیقی همه‌چیز را رها کند و فقط به فکر جاویدان کردن گل‌هایش باشد.

    ۱۱ آبان‌ماه سالروز درگذشت داود پیرنیا -بنیان‌گذار برنامه‌ی «گل‌های جاویدان»- است. برنامه‌ای که سبب ایجاد تحول در موسیقی ایران شد و حتی به ادبیات کلاسیک فارسی هم جان تازه‌ای بخشید.

    از «سن‌لویی تا سوییس؛ از کانون وکلا تا رادیو

    داود پیرنیا‌، بنیان‌گذار برنامه‌ی «گل‌ها» در تهران‌ چشم به جهان گشود. تحصیلات ابتدایی را طبق آداب آن زمان در منزل فرا گرفت ‌و سپس برای ادامه‌ی تحصیلات و فراگیری دروس زبان و … به مدرسه‌ی «سن‌لویی» که زیر نظر معلمان و استادان فرانسوی اداره می‌شد، رفت. پس از گذراندن تحصیلات متوسطه بنا به تمایل پدرش «مشیرالدوله» برای فراگیری تحصیلات تکمیلی به کشور سوییس سفر کرد و پس از تحصیل در رشته‌ی حقوق به ایران بازگشت و به خدمت در وزارت دادگستری مشغول شد.

    او در واقع بنیان‌گذار و موسس کانون وکلا بود. در وزارت دادگستری تا رتبه‌ی یازده قضایی مدارج را طی کرد و سپس به وزارت دارایی منتقل شد و در این وزارتخانه اقدام به تأسیس اداره‌ی آمار کرد. او در حین فراگیری تحصیلات تکمیلی با موسیقی کلاسیک آشنایی کامل پیدا کرد و نواختن پیانو را به خوبی فرا گرفت و در عین حال ادبیات و موسیقی ایران را هم از خاطر نبرد.

    پیرنیا همواره در فکر احیای موسیقی سنتی و اصیل ایرانی و زنده کردن فرهنگ و ادبیات ایران بود و همین تفکر باعث شد، به فکر ایجاد برنامه‌های «گل‌های جاویدان» و سپس «گل‌های رنگارنگ» و دیگر برنامه‌هایی از این دست بیفتد و همواره در این راه با استادانی مانند کلنل وزیری‌، روح‌الله خالقی،‌ ابوالحسن صبا‌، مرتضی محجوبی‌، حسین یاحقی‌، احمدعبادی‌، مهدی خالدی‌، علی تجویدی‌، جواد معروفی و … تبادل نظر و همفکری داشت.

    این علاقه‌ی شدید به موسیقی باعث شد که او مشاغل دولتی را کنار گذارد و با جدیت‌، هدف والای خود را دنبال کند و برنامه‌هایی ارزنده‌ای را که امروزه گنجینه‌ای گرانبها محسوب می‌شود، از خود باقی گذارد. او موسیقی اصیل ایرانی و ادبیات و فرهنگ غنی کشور را نه‌تنها به مردم ایران، بلکه به مردم سایر ملل نیز معرفی کرد و به این موضوع مهم که تا قبل از ایجاد برنامه‌های «گل‌ها» به آن بی‌توجهی می‌شد، پرداخت.

    خیلی‌ها می‌گویند،‌ پیرنیا یکی از خدمت‌گزاران بزرگ موسیقی و ادب ایران در دوره‌ی معاصر است و ارزش والای خدمات او از آن جهت است که پیرنیا مبدع و مبتکر روشی بود که قبل از او کسی به آن توجهی نداشت. این روش همان تلفیق شعر و موسیقی و کمک گرفتن از یکی برای تفهیم و تاثیر ارزش دیگری بود.

    این هم گلی بود جاویدان از گلزار بی‌همتای ادب ایران

    کسی نمی‌داند که پیرنیا چگونه به رادیو راه یافت‌. فقط بعضی شب‌ها مردم برنامه‌ای از رادیو می‌شنیدند که «گل‌های جاویدان» نام داشت و همراه با موسیقی که مثنوی همایون بود، آغاز می‌شد و همین‌طور اشعاری روی یک ساز به وسیله‌ی گوینده‌ای خوش‌صدا خوانده می‌شد و یک خواننده هم اشعار دیگری را به آواز می‌خواند. در بعضی برنامه‌ها‌، شرح احوال شاعر و اظهار نظر درباره‌ی اشعار و افکار او نیز مطرح می‌شد.

    سپس برنامه با جمله‌ی «این هم گلی بود جاویدان از گلزار بی‌همتای ادب ایران – همیشه شاد و همیشه خوش باشید» پایان می‌یافت.

    تولد «گل‌های رنگارنگ» و ورود موسیقی ضربی

    پخش «گل‌های جاویدان» از رادیو در سال ۱۳۳۵ آغاز شد و به‌تدریج این اندیشه به ذهن پیرنیا راه یافت که «موسیقی ضربی» ایران هم باید در برنامه‌ی «گل‌ها» جایی داشته باشد‌، بخصوص که ترانه‌ها و تصنیف‌هایی که در رادیو ساخته و پخش می‌شد، غالبا تحت تأثیر و نفوذ موسیقی بیگانه و فاقد اصالت کافی بود. از طرفی تشکیل ارکستری از هنرمندان صاحب‌نام که بتوانند نظر او را اجرا کنند، به تأمین بودجه‌ نیاز داشت که از توانایی «اداره کل انتشارات و رادیو» آن زمان خارج بود.

    پیرنیا با تلاش بسیار زیاد موفق شد، نظر مقامات «سازمان برنامه و بودجه» را به اهمیت موضوع جلب و اعتباری برای این کار دریافت کند و به این ترتیب ارکستر«گل‌ها» تشکیل شد و برنامه‌ی «گل‌های رنگارنگ» حاصل این تلاش بود. برنامه با موسیقی ضربی و آهنگ بی‌کلام آغاز می‌شد. سپس گوینده بر روی این آهنگ چند شعر می‌خواند.

    در پایان هم آهنگ با کلام به وسیله‌ی خواننده همراه با ارکستر اجرا می‌شد.

    عطر «برگ سبز»، «شاخه گل» و «گل‌های صحرایی»

    در این زمان ارکستر «گل‌ها» بزرگ و بزرگ‌تر شد و از حالت «تک‌صدایی» بیرون آمد. جواد معروفی آهنگ را به‌تدریج و تا حدی که گوش شنونده‌ی ایرانی آمادگی داشت به‌صورت چند صدایی می‌نوشت و قطعات به رهبری روح‌الله خالقی اجرا می‌شد‌. در واقع «برگ سبز»، «شاخه گل» و «گل‌های صحرایی» برنامه‌های دیگری بودند که به بخش‌«گل‌ها» تنوع و جاذبه می‌بخشیدند.

    «برگ سبز» برنامه‌ای با اشعاری عرفانی بود که با صدای خواننده در شب‌های جمعه اجرا می‌شد. در آغاز برنامه گوینده این دو بیت را می‌خواند:

    چشم بگشا که جلوه دلدار / به تجلی است از در و دیوار

    این تماشا چون بنگری گویی / لیس فی‌الدار‌غیره دیار

    پیرنیا که یکی از ارادتمندان مولا علی (ع) بود، در پایان برنامه این جمله را منظور کرده بود: «این هم برگ سبزی بود،‌ هدیه درویش‌، علی نگهدارتان».

    «شاخه گل» برنامه‌ای ۱۵ دقیقه‌ای بود که به معرفی کوتاه یک شاعر، ذکر چند بیت از اشعار او و اجرای یکی از ترانه‌های «گل‌های رنگارنگ» می‌پرداخت.

    «گل‌های صحرایی» هم برنامه‌ای ویژه‌ی معرفی آهنگ‌های محلی ایران بود.

    راز جاویدان شدن «گل‌ها» چه بود؟

    این سوال همواره مطرح بود که در برنامه‌های «گل‌ها» چه رمز و رازی است که تا این حد در اعماق قلب و روح مردم نفوذ می‌کند؟ در حالی که از همان هنرمندان، شاعران و ترانه‌سرایان‌، برنامه‌های دیگری نیز در رادیو ساخته شد، اما نه تأثیر برنامه‌های «گل‌ها» را داشت و نه به آن حد مورد استقبال عامه‌ی شنوندگان و تمام طبقات مردم بود.

    حبیب‌الله نصیری‌فر در پاسخ به این پرسش در کتاب «مردان موسیقی سنتی و نوین ایران» نوشته است: «علت واقعی این امر در حقیقت شناخت کامل و دقیقی بود که پیرنیا از شعر و ادب و موسیقی ایران داشت و دیگر دقت و وسواس عجیبی بود که او در انتخاب قطعات موسیقی و اشعار به خرج می‌داد. به دفعات یک قطعه‌ی موسیقی را می‌شنید و قسمت‌هایی از آن را انتخاب و قسمت‌هایی را حذف می‌کرد. سپس برای شعری که روی آن قطعه باید قرائت شود، دیوان‌های اشعار و تذکره‌های متعدد را مطالعه می‌کرد.

    در سال‌های آخر، مرحوم «رهی معیری» را به کمک گرفت و برای کسانی که به دیدنش می‌آمدند هم قطعات را پخش می‌کرد تا تأثیر آن را روی آنان بخصوص افراد صاحب‌نظر امتحان کند. او گاهی یک برنامه را بیش از ۳۰ بار می‌شنید و به همین دلایل کار کردن با پیرنیا مشکل بود و فقط افراد پرحوصله می‌توانستند، خواسته‌های او را به مرحله‌ی اجرا و عمل درآورند.»

    پایان عطر گل‌ها

    وقتی سکته‌ی قلبی به سراغ پیرنیا آمد و خانه‌نشین شد، خیلی‌ها تلاش کردند که راه او را ادامه دهند‌؛ اما «گل‌ها»ی آنان هرگز رنگ و بوی «گل‌ها»ی پیرنیا را نداشت و هرگز جای برنامه‌هایی را که او می‌ساخت، نگرفت.

    داود پیرنیا در ۱۱ آبان ۱۳۵۰ در سن ۷۱سالگی در تهران درگذشت و «گل‌ها»ی ۴۰۵ آخرین برنامه‌ای بود که زیر نظر او ضبط شد.

       
    برچسب ها

    مطالب مرتبط

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *