×
×

از محدود شدن ترانه در موضوعات صرفا عاشقانه تا الگوگیری از ترانه‌سراهای پیش از انقلاب

  • کد نوشته: 9151
  • شادروان موسوي
  • دوشنبه, ۱۵ام فروردین ۱۳۹۰
  • ۲ دیدگاه
  • قسمت اول “میزگردی برای ترانه” را در باب “عناصر تاثیرگذار در حیات ۵۰ ساله‌ی ترانه” را مطالعه کردید، در ادامه توجه شما را به قسمت دوم این میزگرد جلب می‌کنیم

  • موسیقی ایرانیان: مقدمه‌ی “میزگردی برای ترانه” را در اینجا مطالعه کردید، قسمت اول این میزگرد هم که در باب “عناصر تاثیرگذار در حیات ۵۰ ساله‌ی ترانه” بود را از اینجا خواندید، توجه شما را به قسمت دوم این میزگرد جلب می‌کنیم.

    قابل ذکر است که این میزگرد با حضور ترانه سراهایی چون آرمین ابراهیمی (نویسنده و ترانه‌سرا)، محسن سرداری، علی کمارجی نژاد، ماندانا ابری و فرانک کلانتری تشکیل شده است که امین موسوی در برخی از بحث‌ها به عنوان تحلیل‌گر به عنوان آخرین نظر، دیدگاهش را نسبت به موضوعات مختلف عنوان کرده است.

    فکر می‌کنید در حال حاضر چه موضوعاتی در ترانه بیشتر توجه مخاطب عام جامعه را به خود جلب می‌کند؟

    علی کمارجی نژاد: مخاطب عام آن چیزی را دوست دارد که مناسب با سلیقه‌اش باشد و اینجا باید ببینیم که چارچوب‌های این سلیقه از چه معیار‌هایی ساخته شده است؟ سلیقه‌ی مخاطب این روزهای ما، مجروح بمباران بی وقفه‌ی آثار بسیار سخیف و زخم خورده‌ی مسایل کلیشه شده‌ای مانند واسوخت‌ها و عاشقانه‌های بی‌محتواست. خلاصه اینکه پسند مخاطبان ما در بهترین حالت به سمت ترانه های کوتاه و ساده است. (برای مثال، ترانه‌ی “الکی” سروده ی افشین مقدم که برای ولنتاین اجرا شده بود. ساده و کوتاه)

    ماندانا ابری: همانطور که در صحبت های قبلی ام اشاره کردم، موضوعاتی که وصف حال زندگی امروز باشند، با تمام خوبیها و بدیهایش و صد البته از موضوعات تکراری باید اجتناب کرد. در واقع باید با نگاهی منفاوت دید و نوشت.

    محسن سرداری: طبیعتاً موضوعاتی که مخاطب خود با آن درگیر است بیشتر نیز توجهش را جلب می کند. مخاطبان اصلی ترانه در جامعه امروز ما جوانانی هستند که با معضلاتی چون بیکاری، بالا رفتن سن ازدواج، افزایش آمار طلاق، نداشتن مسکن و از همه این مسائل مهمتر با بحران هویت و تناقض در ارزش ها دست به گریبان هستند. به همین دلیل می بینیم مثلا برخی ترانه های رپ که به این موضوعات می پردازند و از تبیعض و بی عدالتی حرف می زنند و یا تناقضات موجود در جامعه را ترسیم می کنند و به اصطلاح به وضعیت موجود اعتراض می نمایند، مورد توجه جوانان و نوجوانان قرار می گیرند هرچند که از تکست های ضعیفی برخوردار باشند. در کنار این ها عشق را نیز نباید فراموش کرد. عشق همیشه و همه جا مخاطب دارد.

    فرانک کلانتری: بیشتر مردم به مسائل احساسی اهمیت میدهند و در ترانه این موضوع طرفدار بیشتری دارد اما خوب این روزها شکست عشقی خیانت و ناامیدی تو ی موضوع ها بیشتر به چشم میخورد اما توی قشر برجسته تر و خاص تر ی از موسیقی مسائل اجتما عی هم اهمیت پیدا میکند.

    آرمین ابراهیمی: عشق که همیشه بوده، همین حالا هم هست. با این تفاوت که اکنون اس‌ام‌اسی و اینترنتی هم شده و خب، همین‌ها هم به ترانه راه پیدا کرد‌ه‌اند. و مسلما برای مخاطبان موسیقی در ایران جالب است که اسم و اشاره‌ی همین وسایلی را که با آن زنده‌گی‌شان را پیش می‌برند توی ترانه‌ها و از زبان خواننده‌گان بشنوند. نه این که مثبت باشد. توی کارهای «ساسی مانکن» همین واژه‌ها برای شنونده‌گان امروز هیجان انگیز شده و به اصطلاح سر ذوق‌شان آورده. این صد در صد به سطح زند‌گی مردم و دغدغه‌ها و مشکلات و علایق‌شان –که روز به روز هم کوچک‌تر می‌شود- مربوط است.

    امین موسوی: خب مطمئنا در حال حاضر ترانه های مبتذل اکثرا در کارهای شش و هشتی و ترانه های عاشقانه و غمگین در موسیقی پاپ بیشترین موضوعاتی هستند که در ترانه ها به کار می رود که بعد از این موضوعات نوبت به ترانه های اجتماعی و سیاسی می رسد که البته این نوع ترانه ها هم اکثرا بصورت ضعیف و بیشتر در موسیقی رپ استفاده می شوند که در بین این همه ترانه های عاشقانه، نیمه س-ک-س-ی و شش و هشتی باز ترانه های سالم عاشقانه، این امید را به انسان می دهد که هنوز انسانیت جامعه ی ما از بین نرفته و هنوز عشق به طور کامل جای خود را به هوس و هرزگی در ایران نداده است.(گرچه که محدود شدن موسیقی پاپ در موضوعات صرفا عاشقانه اتفاق ناگواری است)

    متاسفانه جای ترانه های عمیقی هم که دارای دغدغه های پیچیده ی انسانی، روحی و فلسفی است به طور کلی در حال مرگ است، به طور مثال در بعضی آثار فرهاد اینگونه ترانه های قوی پیدا می شد که متاسفانه دیگر از این جنس ترانه ها کمتر دیده می شود و این باعث تاسف است که ترانه های قوی و خوب هم فقط حول موضوعات تکراری مثل عشق و دوری عاشق از معشوق می گردد و بقیه ی ابعاد وجود انسانی نادیده گرفته شده است.

     

    الگو گیری از ترانه‌سرایان بزرگ پیش از انقلاب، در کار ترانه‌سرایان امروز،‌ چه میزان پررنگ است؟ آیا توانسته‌ایم از زیر نفوذ سایه‌ی آن‌ها بیرون بیاییم و به هویت برسیم؟

    فرانک کلانتری: خیلی از ترانه سراها در ابتدای کار تقلید می‌کنند و شاید این مساله آنقدرها هم بد نباشد. به هر حال هر کسی باید در هنر از جایی شروع کند و تاثیر گرفتن در یک نقطه مشخص اصلا بد نیست اما برای ادامه دادن و ماندن نمیشود این کار را ادامه داد و باید شخصیت مستقلی را دنبال کرد. اما خب الان هم ترانه سراهای خوبی کار می‌کنند که هویت مستقل دارند.

    ماندانا ابری: شاید به میزان ۷۵% هنوز پیرو همان سبک و سیاقیم و این به نظرم اصلا خوب نیست.

    علی کمارجی نژاد: هم بله و هم خیر. اگر ترانه های امروزی را به سه خط مشی ایرج – اردلان – شهیار محدود کنیم، می بینیم که اغلب آثار نسل ما سایه هایی از همان ترانه های قدیم است. از سوی دیگر نو آوری هایی هم هست ولیکن محدود به چند ترانه سرای انگشت شمار خط شکن بوده و مابقی – که خیل عظیم ترانه سرایان را تشکیل می دهند – همچنان بر رسم پیشینیان خود قلم می زنند.

    محسن سرداری: تاثیر و تأثر در هنر امری طبیعی است و اگر تحقیق و بررسی کنیم حتما در آثار هر ترانه سرایی می توانیم تاثیرات ترانه سرایان قدیمی تر را ببینیم. اما اینکه به استقلال و هویت رسیده ایم یا نه؟ باید گفت بله برخی ترانه سرایان مطرح ما مثل یغما گلرویی و روزبه بمانی و امثالهم به این مرحله رسیده اند و کارهایی که از ایشان می بینیم حاصل نگاه و زبان خودشان است نه شخص دیگری.

    آرمین ابراهیمی: هویت که نه. رسیدن به هویت مثل ابتدا به سراب شبیه است. بزرگان ترانه هم نه در ابتدای کار، که در هنگامه‌ی پخته‌گی به هویت فردی رسیده‌اند. ما و نسل پیش از ما هم برای سرودن، جُز شُعرا که می‌توانستند تنها ایده دهنده باشند، از چه کسانی باید کمک می‌گرفتیم؟ مگر جُز همان برجسته‌گان قوم که علی نام‌بُرد، به اشخاص دیگری هم می‌توانستیم رجوع کنیم؟ حتی اگر می‌توانستیم با ترانه‌های خارجی آشتی کنیم و از مضامین آن‌ها سود ببریم ریتم و وزن و بسیاری از ترکیبات را باید از همان برجسته‌گان می‌آموختیم. می‌بینید که امروزه، برتری همچنان ثابت آن بزرگان در تمام کارهایشان یک‌سان نیست. چون به آن‌ها رسیده‌ایم و می‌توانیم با کمی دقت ایراداتشان را بگیریم.

    امین موسوی: صد در صد نه نتوانسته ایم به طور کامل از زیر نفوذ سایه ی آنها بیرون بیاییم، البته چند دلیل دارد، اولا بسیاری از ترانه سراها جوان و پر کار و محبوب (که تعدادی از آنها خواننده هم هستند) اصولا دارای معلومات و شعور ادبی نیستند که بخواهند از ترانه های بزرگان یاد بگیرند و تقلید کنند که اصولا فقط ترانه های سطحی (و البته احساسی و جوان پسند) که مخصوص به خودشان است می سرایند، که البته این نوع آثار جایی بین خواص ندارد، اما یک دسته ترانه سراهای دیگر هستند که اصولی تر کار میکنند و دارای آگاهی و قدرت فنی و ادبی نسبی هستند که باید بگوییم نه خیر متاسفانه این گروه هم نتوانسته اند هویت مستقل داشته باشند، ولی خب دسته سوم که جزو استثنائات است، چند تن از ترانه سراهای بزرگ و قوی مثل یغما گلرویی هستند که توانسته اند به استقلال هنری برسند و استایل کاری خاص خودشان را داشته باشند.

    • میزگردی برای ترانه در شماره پنجم مجله موسیقی ایرانیان منتشر شده، برای دیدن آرشیو مجله موسیقی ایرانیان اینجا کلیک کنید.
    • برای مشاهده صفحات ارجینال مجله موسیقی ایرانیان بر روی تصاویر زیر کلیک کنید:

    http://musiceiranian.ir/images/news-pic/2010/12/22-s.jpg http://musiceiranian.ir/images/news-pic/2011/04/23s.jpg

    https://musiceiranian.ir/?p=9151
       

    مطالب مرتبط

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *