×
×

مصاحبه مفصل و اختصاصی با نخستین زن دارای دکترای گیتار کلاسیک در جهان

  • کد نوشته: 429
  • 05 فروردین 1389
  • ۱۶ دیدگاه
  • سایت موسیقی ایرانیان: کم نیستند هنرمندانی که در خارج از ایران فعالیت های هنری خود را دنبال می کنند، هنرمندانی چون شهداد روحانی، لی لی افشار، حمید متبسم، کیهان کلهر و خیلی های دیگر که لی لی افشار در بین این بزرگان جزو کسانی است که در ایران آنطور که باید شناخته شده نیست، که البته سالهاست که در مملکت ما قضا و رسم متفقا این گونه حکم کرده اند که هنر خوار شود و جادویی ارجمند که این بدعتِ مردم ما تبدیل به عادت و طرز فکری معمول در جامعه ی ما شده است، که متاسفانه کمتر ایرانیان با بزرگان و اساتید خود مخصوصا موزیسین ها آشنا دارند، به این دلیل سعی کردیم

  • سایت موسیقی ایرانیان: کم نیستند هنرمندانی که در خارج از ایران فعالیت های هنری خود را دنبال می کنند، هنرمندانی چون شهداد روحانی، لی لی افشار، حمید متبسم، کیهان کلهر و خیلی های دیگر که لی لی افشار در بین این بزرگان جزو کسانی است که در ایران آنطور که باید شناخته شده نیست، که البته سالهاست که در مملکت ما قضا و رسم متفقا این گونه حکم کرده اند که هنر خوار شود و جادویی ارجمند که این بدعتِ مردم ما تبدیل به عادت و طرز فکری معمول در جامعه ی ما شده است، که متاسفانه کمتر ایرانیان با بزرگان و اساتید خود  مخصوصا موزیسین ها آشنا دارند، به این دلیل سعی  کردیم برای هنردوستان عزیز مصاحبه ای را ترتیب دهیم  تا بیشتر با لی لی افشار بانوی گیتار نواز ایرانی آشنا  شوند، کسی که توانسته اولین زنی در جهان باشد که دکترا در رشته ی گیتار کلاسیک را بگیرد، او البته جوایز بین المللی زیادی در زندگی هنری خود کسب کرده است که از آنها می توان به جوایز اول مسابقات گیتار انجمن ملی استادان موسیقی و انجمن استادان سازهای زهی آمریکا، جایزه عالی مسابقات بنیاد گیتار کلاسیک آمریکا، جایزه کمیته انجمن هنرمندان  تکنواز موسیقی و جایزه بهترین گیتاریست کلاسیک زن در سال ۲۰۰۰ اشاره کرد.
    در ادامه می توانید مصاحبه ی موسیقی ایرانیان با خانم لی لی افشار را بخوانید.

    موسوی: اگر امکان دارد در ابتدا بیوگرافی مختصری از خودتان بیان کنید.
    از ده سالگی در تهران گیتار را شروع کردم. داریوش افراسیابی معلم گیتارم بود. بعد در آمریکا به ادامه تحصیل در زمینه گیتار پرداختم. لیسانس را از کنسرواتوار موسیقی بوستون و فوق لیسانس را در نوازندگی گیتار از کنسرواتوار موسیقی نیوانگلند گرفتم، معلمم نیل اندرسون بود. بعد دکترا را زیر نظر بروس هلزمن از دانشگاه ایالت فلوریدا اخذ کردم. تابستان ها به تحصیل گیتار در بنفف کانادا، اسپن در آمریکا، و سینا در ایتالیا  زیر نظر اسکار قیگلیا که شاگرد سگویا بود، ادامه دادم. در سال ۱۹۸۹ که دکترایم را گرفتم، همزمان جزو هیئت علمی دانشگاه ممفیس شدم و الان ۲۰ سال است که در این دانشگاه تدریس می‌کنم. جوایز  مختلفی‌ هم در طی این سال‌ها دریافت کردم که همگی‌ در وب سایتم موجود است. بنابرین از وقتی‌ به آمریکا آمدم، بدون توقف بر روی گیتار کار و تحصیل کردم.

    جلوانی: لطفا نام آلبوم ها و کتاب هایی را که تا کنون منتشر کرده اید نام ببرید.
    دو جلد کتاب آموزشی گیتار که به فارسی نوشته ام، قرار است با شرکت ماهور چاپ شود. در این ۹ سال اخیر که به ایران سفر کرده ام، شاگردان سوالات کلی‌ می پرسیدند و من سعی‌ کرده‌ام همه ی سوالات را در این دو کتاب جواب بدهم. در کتاب اول، گیتار را از ابتدا با تکنیک و روش درست آموزش داده ام. کتاب دوم آموزش از سطح متوسط تا پیشرفته است. در هر دو کتاب‌ نت های زیادی برای تمرینات دست راست، چپ و تکنیک‌های مختلف گذاشته ام. مقدار زیادی هم تئوری موسیقی در کتاب‌ها گنجانده شده و به نظر من هر گیتاریستی در هر سطحی که باشد میتواند از این دو کتاب به عنوان یک معلم بهره ببرد. انشا‌الله این دو کتاب به زودی چاپ خواهند شد. در ضمن نت‌های مختلف با انگشت گذاری و تالیف خودم که شامل ۷ جلد می شوند در بازار موسیقی ایران موجود است.(رنسانس، باروک، کلاسیک، رمانتیک، قرن۲۰ و ۲۱ ، هم نوازی دو گیتار و ترجمه ی تازه دکترای من با شرکت پرگار چاپ می شود که یک جلد منتشر شده است.) همچنین، فعلا چهار CD و یک DVD دارم. در ایران سی‌دی‌هایم با نام «۲۴ کاپریچوی گویا»، «ساغر»، «گذار در نوا» و «مسخ» توسط شرکت ماهور منتشر شده اند.

    مولایی: همین امسال هم در داخل ایران کتاب «موسیقی قرن۲۰ .و۲۱ .گیتار کلاسیک» منتشر شد، امکان دارد درباره این کتاب هم توضیحاتی دهید؟
    بله، چون دیدم در ایران کمبود کتاب نت گیتار است، تصمیم گرفتم قطعات را با ویرایش و انگشت گذاری خودم چاپ کنم تا به گیتاریست های ایرانی‌ کمک کند و دسترسی‌ به نت خوب با چاپ خوب و شرکت معتبر برایشان راحت تر باشد. این کتاب با شرکت پرگار منتشر شده است.

    مولایی: خانم افشار شما اولین زن در جهان هستید که دکترای نوازندگی گیتار را دارد، از این عنوان و افتخار چه حسی دارید؟ اگر ممکن است کمی در مورد این موضوع و تز دکترایتان توضیح دهید.
    افتخار بزرگی‌ است، چون به خودم ثابت شد که پشتکار و هدفم در سراسر جهان شناخته شده است، تز دکترایم هم اسمش  «۲۴ کاپریچوی گویا و تدسکه و ارتباط  آنها با نقاشی های گویا» بود. این ۲۴ قطعه برای گیتار، تا به حال ضبط نشده بودند. سگویا قرار بود آن‌ها را ضبط کند ولی‌ به خاطر سن زیادش و مقدار کاری که داشت، نرسید. این قطعات تا ۳۰ سال ضبط نشده بودند و کسی‌ آنها را در کنسرت نمیزد، من هر قطعه را تجزیه و تحلیل کردم. چون قطعه‌ها از نقاشی‌‌های گویا (نقاشی اسپانیولی) الهام گرفته بودند، کلی‌ هم راجع به گویا تحقیق کردم، و بعد ارتباط بین هر قطعه و نقاشی را پیدا کردم. برای نوشتن تزم، دو بار به ایتالیا سفر کردم و با «انگلو گیلاردینو» که مسئول چاپ این قطعات بود، مصاحبه کردم و قطعات را برایش نواختم، برای اسکار قیگلیا هم در ایتالیا این ۴ جلد قطعه را نواختم و آموزش دیدم.

    مولائی: برخورد دیگر کشورها در جاهایی غیر از ایران با شما بعنوان یک زن ایرانی چه طور بوده است؟
    اولین سوال همیشه راجع به حجاب و سوالات سیاسی است. چون من سیاسی نیستم، همیشه حرف را می کشم به موسیقی یا هنر که رشته‌ام است.
    جلوانی: فکر می کنید شرایط جامعه ی امروز ما در داخل کشور این اجازه را به یک زن می دهد تا دکترای موسیقی بگیرد؟
    چند مساله وجود دارد. در ایران دکترای نوازندگی گیتار داده نمی‌شود. در خود آمریکا هم این مدرک جدیدی هست و فقط در بیست و پنج سال اخیر بوجود آماده است، برای گرفتن دکترا باید مراحل بخصوصی را طی‌ کرد، شاگرد باید زیر نظر هیات علمی‌ ای باشد که از ۵ نفر با دکترای موسیقی تشکیل شده‌اند، و بایستی ۵ کنسرت مختلف «با ارکستر، با انسمبل   (گروه نوازی – نواختن گروهی)، تکی‌، و سخنرانی‌ همراه با نوازندگی» برگزار کند و همچنین نیز شاگرد باید تز دکترا بنویسد.

    جلوانی: راستی شما به فلسفه ی فمنیست اعتقاد دارید؟
    تا یک حدی، اگر ببینم حقوق خانم‌ها رعایت نمی شود.

    جلوانی: فکر می کنید در زمینه موسیقی هم مردسالاری وجود دارد؟
    خیلی‌ زیاد. مخصوصاً در گیتار.
    جلوانی: یعنی برای شما اتفاق افتاده در جایی به خاطر زن بودن حقتان پایمال شود؟
    اتفاق افتاده که می بایست بیشتر از معمول پافشاری کنم که حقم را بگیرم.
    مولائی: خب بهتر است از این بحث بگذریم، خانم افشار اگر امکانش هست کمی درباره ی Andres Segovia و نظر ایشان نسبت به نوازندگیتان صحبت کنید؟
    در سال ۱۹۸۶ انتخاب شدم تا برای آندرس سگویا گیتار بزنم. چون از بچگی‌ به سگویا گوش می دادم و هدفم این بود که به خوبی او باشم، وقتی‌ در سن ۹۴ سالگی دیدمش، انگار با دوست قدیمی خودم ملاقات می‌کنم. احساس می‌کردم خوب می شناختمش. در  این کلاس باید قطعه ای را با انگشت گذاری و تفسیر خود سگویا میزدم. او از نواختن من خیلی‌ خوشش آمد. در ملاقات اول، ازم پرسید در کجا به دنیا اومدی؟ وقتی‌ گفتم ایران، گفت: می بینم که خون ایرانی‌ و روح فلامینکو داری. او خواندن و سلفژ را تاکید می کرد و در آن سن بالا وقتی‌ می‌خواست مثال بزند، با خواندن منظورش را نشان می داد.

    جلوانی: کمی هم از استادتان داریوش افراسیابی بگویید و دیگر اساتیدتان را هم نام ببرید.
    خیلی‌ دوستشان دارم، در ضمن گیتاریست‌های دیگر که در ایران به من کمک کردند، آقای ملکوتی و آقای چیتساز بودند. در آمریکا، معلمین نیل اندرسون (Neil Anderson)، اسکار قیگلیا (Oscar Ghiglia) و بروس هلزمن (Bruce Holzman) بودند.

    مولایی: در سال۱۹۷۷ پس از فارغ التحصیلی از دبیرستان، ایران را به مقصد ایالات متحده ترک کردید، دلیل این مهاجرت طولانی چه بوده است؟
    دلیلش این بود که به تحصیلات گیتارم ادامه دهم. از بچگی تمام فامیل من برای ادامه تحصیل به اروپا یا آمریکا می رفتند، من هم به همین دلیل ایران را برای ادامه تحصیل ترک کردم، در ضمن در ایران نمیشد رشته گیتار را در سطح دانشگاه ادامه داد. البته قرار بود بعد از ۴ سال ایران برگردم، که به خاطر انقلاب اسلامی، در آمریکا ماندگار شدم و به تحصیلاتم ادامه دادم.

    مولایی: آیا تاکنون به فکر بازگشت همیشگی به ایران افتاده اید؟ چقدر امکان دارد برای همیشه به ایران بازگردید و در دانشگاه های اینجا به تدریس بپردازید؟
    خیر، خیال ندارم برای همیشه به ایران برگردم. از کارم در آمریکا خیلی‌ راضی‌ هستم و اینجا فعالیت کنسرت و تدریسم زیاد است. در ماه می هم فستیول بین‌المللی و مسابقه‌ی گیتار در دانشگاه ممفیس تشکیل میدهم و خیلی‌ چشم به راه آن هستم. ولی‌ خوشحالم که می‌توانم هر سال به ایران بازگردم و با شاگردانم و مردم ایران ملاقات داشته باشم و کار کنم.

    جلوانی: برنامه ی آیندتان در ایران چیست؟
    من این بار کمی‌ دیرتر به ایران می آیم، خیال دارم آخر تابستان بیایم و تا چند ماه بمانم. دلیلش این است که در آمریکا مشغول ضبط سی‌دی جدید هستم که در آن قطعه ی جدیدی از آهنگساز ایتالیایی «کارلو دمنیکونی» که ایشان برایم نوشته اند را میزنم. در ضمن قطعه ی کرد اثر رضا والی‌ که برایم نوشته شده و مقداری موسیقی امریکای جنوبی و… را میزنم. در ایران انشا‌الله دوباره کنسرت و کلاس برگزار و با شاگردانم ملاقات خواهم کرد.

    جلوانی: در ایران که روی سن می روید با خارج از کشور چه تفاوتی دارد؟
    از نظر لباس و صحنه فرق دارد. پچ پچ در ایران زیاد است و مردم فیلم می گیرند. در خارج لباسم آزاد است، پچ پچ نیست و کسی اجازه فیلم برداری یا عکس گرفتن ندارد، در خارج تماشاچی‌ها قانون‌ها را بیشتر رعایت می کنند تا در ایران.

    مولایی: از سال ۵۶ که ایران را ترک کردید تا همین چند سال پیش تمام تحصیلات و تحقیقات و … شما در حوزه موسیقی کلاسیک غربی بود. چرا در این مدت مثل اکنون دنبال موسیقی ایرانی نبودید؟
    توجه من همیشه به گیتار کلاسیک بوده، چون باید تمام آن را کامل یاد می گرفتم و خودم را به بالاترین درجه میرساندم. حال که امکان دارم، مقداری هم به موسیقی  ایرانی ‌توجه می کنم و سعی می‌کنم آن را در کارنامه ام بگنجانم. مثلا ۲ قطعه از رضا والی‌ میزنم بنام‌های «گذار» و «کرد» که هر دو روی دستگاه‌های ایرانی ‌(ماهور و بیات کرد) نوشته شده اند. خودم هم ۵ ترانه ی محلی ایرانی‌ و ۱ آذربایجانی را تنظیم کردم که با شرکت ماهور چاپ شده اند و الان هم روی تنظیم های دیگر کار می‌کنم.
    موسوی: در یکی از آثارتان به یاد دارم که مرغ سحر اجرا شد، می خواستم از شما بپرسم باز به دنبال ملودی های موسیقی ایرانی خواهید بود؟
    بله. ملودی مرغ سحر را در یک قطعه از «گرری ایستر» استفاده کردیم که شرق و غرب را با هم وصل کرد. یک سری ملودی‌های محبوب دیگر هم دارم که رویشان کار می‌کنم.

    موسوی: خب ملودی های ایرانی بسیار زیبایی داریم که کمتر شناخته شده است، ملودی مثل مرغ سحر برای خیلی از دوستداران موسیقی سنتی دیگر خیلی کلیشه ای شده ، فکر می کنید جایی برای کار روی ملودی های ناشناخته شده تر دیگری هم هست؟ هم ملودی های محلی هم ملودی های موسیقی سنتی، گرچه بر روی گیتار برای قطعات ایرانی بخاطر وجود فواصل ربع پرده سخت می شود آهنگی را تنظیم کرد، آیا مرغ سحری را که فرهاد خواند و اجرا کرد را شنیده اید؟ نظرتان در مورد آن قطعه چه بود؟
    ملودی «مرغ سحر» ممکن است برای شما “کلیشه ای” باشد، ولی‌ اینطور که در قطعه ی «گرری ایستر» استفاده شده، اصلا “کلیشه ای” نیست. به علاوه برای آمریکایی‌ها و بقیه دنیا این ملودی شناخته شده نیست، و با این قطعه روی گیتار شناخته شد. این قطعه روی سی‌دی «گذار در نوا» با شرکت ماهور در ایران ضبط شده. من روی گیتارم ربع پرده گذاشته‌ام که بتوانم قطعه اصیل ایرانی‌ را بزنم. در قطعه رضا والی از این پرده‌ها استفاده می‌کنم. در ضمن با مرغ سحر فرهاد آشنایی ندارم.

    جلوانی: این حقیقت دارد که گیتار شما گرانترین گیتار جهان هست و۱۵۰۰۰ دلار قیمت دارد؟
    گیتار من از توماس هومفری (Thomas Humphrey) است، مدل میلنیوم و قیمتش ۱۵۰۰۰ دلار است که جزء بهترین گیتار‌های دنیا محسوب می شود.

    مولائی: در مورد ساز سازی چه نظری دارید؟ آیا کسانی که حتی نوازنده های مشهور و نامی هستند این حق را دارند وارد حیطه سازگری هم شوند؟
    اگر ساز نباشد آنوقت موزیسین‌ها بی ساز چه کار کنند. هم «ساز»ساز لازم داریم هم تعمیر کار. ساز باید هر سال رویش کار شود. مثلا فرت‌های گیتار باید سابیده شوند چون به خاطر رطوبت یا خشکی یا زدن زیاد بالا یا پائین می روند. من در برزیل نوازنده می شناسم که الان گیتار ساز شده و خیلی‌ هم گیتار‌های خوبی می‌سازد. البته نوازندگی را کنار گذاشته است.

    موسوی: راستی شما به غیر از گیتار سازهای دیگری هم می زنید؟ سازهای موسیقی سنتی چی؟
    مقداری سه تار و ماندولین

    مولایی: زمانی شما در مجلات معتبر خارجی برای آلبوم های جدید گیتار نقد می نوشتید، آیا اکنون هم این فرصت را دارید که به این کار بپردازید؟ و توضیح دهید یک منتقد موسیقی باید چه ویژگی هایی داشته باشد؟ آیا فردی که از سواد موسیقایی خوبی برخوردار است ولی خود نوازنده خوبی نیست می تواند منتقد خوبی باشد؟
    من ۲ سال برای American Record Guide می‌نوشتم، ولی‌ چون وقتم کم بود، تصمیم گرفتم این کار را کنار بگذارم، تقریبا ۳۰ عدد آلبوم هر ماه نقد می‌کردم، برای نقد هر آلبوم، نت هر قطعه را هنگام گوش دادن به آلبوم نگاه می‌کردم و ملاحظه می‌کردم آیا تمام جزئیات قطعه را رعایت میکنند یا نه، آیا تفسیر و تکنیک قابل قبول است و در چه سطحی است و اینکه آیا کتابچه ی آلبوم از لحاظ اطلاعات تاریخی و جدید چطور نوشته شده، کلا به نظر من باید موزیکدان درجه یک باشید تا نقد بنویسید، خیلی با فکر باز عمل کنید، برای تفسیر های جدید و قطعاتی که تا به حال نشنیده اید قضاوت سر سری و عقده نداشته باشید.
    مولایی: در حال حاضر موسیقی تلفیقی در دنیا برای خودش جا بازکرده است. در خارج و داخل ایران هم کسانی مانند محسن نامجو، حافظ ناظری، کیهان کلهر، کیوان ساکت و … هستند که در صدد تلفیق موسیقی سنتی ایرانی با دیگر سبک های موسیقی هستند. آیا موسیقی سنتی ایرانی قابلیت تلفیق با موسیقی مدرن دنیای امروز را دارد؟ آیا با هنرمندانی همچون محسن نامجو یا حافظ ناظری آشنایی دارید، امکانش هست توضیح دهید چقدر کار ایشان را به عنوان هنرمند قبول دارید؟
    به نظر من موسیقی ایرانی برای اینکه با مردم دنیا ارتباط برقرار کند، حتما باید تلفیق بشود. اسامی که نام بردید همگی کار خوبی در این مورد انجام میدهند.

    موسوی: فکر می کنید تعریف اصلی یک هنرمند چیست؟ بعنوان مثال آیا یک نوازنده ای که از قدرت بالایی در نوازندگی بهره می برد ولی روح و گوشش از زیبایی موسیقی تشنه و خالی است، می توان هنرمندش نامید؟
    هنرمند باید کامل باشد، از همه نظر، احساس، تکنیک، علم  تاریخ موسیقی و استیل نواختن در دوره‌های مختلف و نسبت به موسیقی جدید فکر بازی داشته باشد.

    موسوی: بهتر است سوالم را اینگونه بپرسم، شما بین یک هنرمند آماتور (از لحاظ فنی) که از لحاظ حسی اثر هنریش بسیار قوی است و بقول معروف اثرش خیلی دلی و پردغدغه است با یک هنرمند بزرگی که شاید اثرش از لحاظ فنی در سطح بالایی باشد ولی به کارش اعتقاد نداشته باشد و اکثر آثارش بوی کهنگی و کلیشه بدهد و فقط برای رفع تکلیف آهنگی را ساخته باشد، کدام را انتخاب می کنید؟ در اصل برای شما احساس اثر مهم تر است یا سطح فنی کار؟
    هر دو مهم هستند، یکی بدون دیگری به درد نمیخورد.

    موسوی: به نظر شما ارزش یک اثر هنری به چه پارامتری وابسته است؟ من خودم در این زمینه خیلی وقت گذاشته ام، می خواستم بدانم نظر شما جیست؟ آیا اثر هنری دارای ارزش بالاتری است که بتواند حرف و درد جامعه و مردم زمانه اش را بهتر بیان کند و بتواند با آنها ارتباط برقرار کند؟ یا نه ارزش هنری اثری بالاتر است که بار احساسی بیشتری داشته باشد؟ یا بار معنایی و شاید فلسفی؟ یا نه اثری که از لحاظ  تخصصی و فنی موسیقی قوی تر باشد و بتواند تحسین اساتید دانشگاههای موسیقی را به همراه داشته باشد با ارزش تر است؟
    خیلی‌ وقت‌ها ساده‌ترین آثارت به دل مردم میچسبند و در جامعه موفق هستند. به نظر من انسان نباید به خاطر پسند جامعه قطعه ای بنویسد، باید حرف دل خودش را بزند، اگر جامعه خوشش آمد چه بهتر، اگر نه، هیچ عیبی ندارد، حرفش را برای خودش زده و این مهم است. شما به عنوان شنونده این حق را دارید که یک اثر را قبول کنید یا نه، افرادی دیگر شاید یک نظر دیگری داشته باشد.

    مولائی: شما سبک های مختلف موسیقی کار کرده اید، علاقه شخصی و گرایش خود شما بیشتر نسبت به کدام یک از این موسیقی ها است؟ کلا هدف اصلی گرایش شما به هنر موسیقی چیست؟
    موسیقی کلاسیک همیشه برای من از همه محبوب تر بوده، موسیقی‌های دیگر می آیند و می روند، ولی‌ موسیقی کلاسیک همیشه پا برجاست. گرایش من به هنر موسیقی یک چیز غریزیست. بیشتر از هر رشته دیگر، گوشم و استعدادم برای موسیقی بوده که از بچگی‌ متوجه آن شدم.
    جلوانی: آیا شما از آن دسته موسیقیدانها هستید که چون موسیقی کلاسیک کار می کنند، به هیچ سبک موسیقی دیگری علاقه ندارند؟
    خیر، من همه جور موسیقی گوش می دهم و از همه ی آنها هم یاد می گیرم و هم لذت می برم.

    جلوانی: نظر شما در مورد موسیقی رپ ایران چیست؟
    جالب
    جلوانی: به نظر شما قبل انقلاب و بعد انقلاب موسیقی ایران چه تغییری کرده است؟
    بعد از انقلاب اسلامی علاقه به موسیقی خیلی‌ بیشتر شده است. معلمین زیادتر شده‌اند و شاگردان در ساز‌های مختلف، مخصوصاً ساز‌های ایرانی‌ بیشتر شده اند.

    جلوانی: شرایط موسیقی بانوان و حضور بانوان در عرصه موسیقی قبل و بعد انقلاب را چگونه می بینید و تحلیل می کنید؟
    برای من شرایط جدید برای خانم‌ها عجیب است.

    مولائی: وضعیت موسیقی ایران و شرایط موسیقی امروز ایران در داخل را چگونه می بینید؟
    یادم هست که قبل از  انقلاب بالت و اپرا رواج بود، و من مرتب  این برنامه‌ها را می رفتم. حالا این طور برنامه‌ها اجرا نمی شوند. چند تا ارکستر بودند و خیلی‌ هم فعال بودند. به نظر من امروزه کنسرت کم اجرا می شود. معلمین باید کنسرت بدهند که به شاگردان آموزش داده شود. شاگردان نیز بایستی برای کسب تجریه کنسرت برگزار کنند. فکر می‌کنم همین جشنواره موسیقی موسیقی فجر برای ایران خیلی‌ خوب است که ای کاش میشد همیشه این طور کنسرت‌های بین‌المللی در ایران باشد و نه فقط یک بار در سال. شاگردان هم باید یاد بگیرند قطعاتشان را با آواز بخوانند دور از سازشان، که این کار به نواختنشان خیلی کمک خواهد کرد. در ضمن کتاب نت در ایران خیلی کم است، من با انتشار کتاب های نت برای گیتار، با تنظیم ها و ویرایش خودم سعی می کنم تا این مشکل را تا حدی بر طرف کنم.
    جلوانی: درباره نشان داده نشدن سازها در صدا وسیما ایران نظرتان چیست؟
    عجیب هست. من زمان بچگی‌ در تلویزیون یک خانم گیتاریست را دیدم و این برایم خیلی‌ آموزشی بود. حیف که این کار دیگر انجام نمی‌شود.

    موسوی: خانم افشار بین گیتاریست های ایرانی حالا چه لس آنجلسی ها و چه کسانی که در داخل کشور کار موسیقی می کنند کسی است که کارشان را بپسندید؟
    من تا به حال از گیتاریست های ایرانی به غیر از شاگردان، کار گیتاریست‌های ایران را در کنسرت نشنیدم که بتوانم نظر دهم، کار گیتاریست کلاسیک ایرانی‌ را هم در آمریکا نشنیدم به جز شاگردن.

    جلوانی: درباره همکاریتان با خانم فروغ کریمی بگویید؟
    کنسرت مشترکی داشتیم که برگزاریش مشکل بود، چون در دو کشور مختلف زندگی‌ می‌کنیم و وقت کمی برای تمرین با هم داشتیم، ولی‌ توانستیم کنسرت را به هر حال برگزار کنیم. من از همکاری با ایشان لذت بردم.

    موسوی: خانم افشار نظرتان در مورد موسیقی پاپ ایران چیست؟ آیا به آثار خواننده های جوانی که به تازگی ظهور کرده اند تا به حال گوش کرده اید؟ آیا کار کسی نظر شما را جلب کرده است؟
    با موسیقی پاپ ایرانی آشنایی ندارم.

    جلوانی: موسیقی لس آنجلسی چه؟ آیا با آثار آنها آشنایی دارید؟
    نه، گوش نمیدهم.

    مولایی: نظر شما در مورد موسیقی اصیل ایرانی چیست؟
    دوست دارم و گوش می دهم، دلم می خواهد بیشتر وارد این حیطه شوم.

    موسوی: راستی چرا با خواننده های ایرانی هیچ وقت کار نکرده اید؟ ممکن است روزی این اتفاق بیفتد که با یک خواننده اثری را تولید کنید؟
    فعلا کسی‌ در نظرم نیست. قطعه ای هم برای گیتار و خواننده نیست، باید تنظیم کنم.
    جلوانی: ساز گیتار ساز جوان پسندی است فکر می کنید علت اصلی گرایش جوان ها به این ساز چیست؟
    گیتار، سازی است با صدای گرم، برای شروع می‌توان چند آکورد یاد گرفت و خود را با آواز همراهی کرد، حمل و  نقل گیتار آسان است و به ساز دیگری احتیاج ندارد، می‌توان آن را تکی‌ نواخت. صدایش دلنشین است و برای این دلایل جوان‌ها به این ساز گرایش دارند.

    جلوانی: راه ارتباطی شما با افراد داخل ایران ، برای آموزش گیتار چیست؟
    چند کتاب آموزشی بنده در ایران توسط شرکت‌های ماهور و پرگار در حال چاپ است، در ضمن هر تابستان کلاس های آموزشی گیتار (مستر کلاس) هم در تهران و نیز سایر شهرها برگزار می کنم که با استقبال خوبی از شاگردان برگزار          می شود.

    مولایی: با توجه به اینکه شما در آمریکا زندگی می کنید؛ اگر بخواهید هنرجویان ایرانی را به نسبت هنرجویان در آمریکا ارزیابی کنید، چه سطحی را برای ایرانی ها در نظر می گیرید؟
    سطح‌های مختلف در ایران وجود دارد، همان طور که در آمریکا هم سطح‌های مختلف وجود دارد. تنها در آمریکا امکانات برای تجربه کردن موسیقی بیشتر است، مثلا اپرا و بللت و کنسرت‌های فراوان، که اینها به اطلاعات یک گیتاریست خیلی‌ میتواند اضافه کند و به نواختنشان کمک کند، مثلا برای نواختن قطعه «ماریا گیولینی» حتما باید به اپرا گوش داد و استایل نواختن قطعه را از اپرا به دست آورد.

    مولائی: به نظر شما تحصیلات آکادمیک چقدر در پیشرفت یک هنرمند تاثیر دارد؟
    حتما تاثیر مهمی‌ دارد. در دانشگاه به غیر از درس خصوصی برای گیتار، درس‌های مختلف مثل تئوری، رهبری، آهنگ سازی، ارکستریشن، تاریخ موسیقی ،خواندن در کر، نواختن موسیقی دسته جمعی با ساز‌های مختلف (انسمبل)، اجرا‌های هفتگی، تاریخ گیتار، کنسرت‌های مختلف (اپرا، ارکستر، غیره) و درس پیانو داریم که اجباری هستند. این دروس یک نوازنده را کامل و موزیسین می‌کند.

    موسوی: خانم افشار این همه قدرت و فن نوازندگی را چرا کمی هم در راه احساسات و ملودی های خودتان استفاده نمی کنید؟ حیف نیست؟ آیا تا به حال ملودی سازی هم کرده اید؟
    فعلا عقایدم را با آهنگساز‌های دیگر در میان می گذارم و با همکاری هم بعضی‌ از قطعات را مینویسیم و  ویرایش می‌کنیم.

    جلوانی: سه عامل استعداد, تمرین و علاقه در یادگیری موسیقی و موفقیت در آن موثر هستند، هر کدام به نظر شما چند درصد اهمیت دارند؟
    یک مثل معروف است که می گوید ۹۹% تمرین، ۱% علاقه. بدون تمرین، استعداد و علاقه پرورش پیدا نمی کند. پس تمرین از همه مهم تر است.

    جلوانی: به این عوامل شما هم عاملی اضافه می کنید؟
    تمرین درست با تمرین فرق دارد. تمرین درست کردن خودش هنری است که باید آموخته شود. به علاوه این، گوش دادن به موسیقی‌های مختلف و اجرا های مختلف کلی برای پرورش گوش مهم است.

    جلوانی: آیا نداشتن یک یا دو عامل بالا می تواند مانع یادگیری شود یا به نحوه دیگر اگر کسی یکی از عوامل مثلا استعداد را نداشته باشد با دو عامل دیگر می تواند موفق شود ؟
    بدون‌ استعداد و کوشش خب نمی‌شود موفق شد، همه ی عوامل باید باشند.
    موسوی: خب همیشه صحبت از استعداد می شود شاید سوالم کمی عجیب باشد ولی به نظر شما تعریف دقیق «استعداد» چیست؟ آیا منظور از «استعداد» داشتن گوش قوی موسیقایی است یا نوع بدن مناسب هم می تواند جزو استعداد به حساب آید؟
    برای موسیقی، استعداد یعنی‌ گوش خوب و دست‌های خوب.

    موسوی: به نظر شما سن شروع نوازندگی چقدر مهم است؟ آیا می توان در سنین بالا مثل بیست سالگی یا حتی سی سالگی نوازندگی را شروع کرد و به نتیجه ی کار هم امیدوار بود؟
    بستگی به اهداف شما دارد، اگر بخواهید نوازنده ی بین‌المللی روی صحنه بشوید، هر چه زودتر باید شروع کنید. اگر بخواهید برای خودتان یا دوستان نوازندگی کنید، میتوانید ۲۰ یا ۳۰ سالگی شروع کنید ولی‌ به سطح بین‌المللی نمیرسید چون خیلی‌ بیشتر وقت میبرد و انگشتان را باید از سنین بچگی‌ تربیت کرد.

    موسوی: به عنوان سوال پایانیم، یک سوال شخصی دیگر از شما می پرسم، سرعت بسیار بالا در نوازندگی شما یکی از نقاط قوت هنر شما است،‌ با توجه به اینکه شما هم در عرصه آموزش گیتار خدمات زیادی به موسیقی چه در عرصه نویسندگی و چه در عرصه تدریس کرده اید، می خواستم بدانم نظر شما در مورد فاکتورهای مهم در سرعت یک نوازنده چیست؟ آیا به جز تمرین که خودش نکته مهمی هست، عواملی مثل «نوع بدن»، «دست ها» و «انگشتان نوازنده» یا «تمرکز ذهن»،‌ یا عواملی مثل «ژنتیک» هم در این مورد تاثیر دارد؟ کدام عامل بیشتر دخیل است؟
    تمرین برای سرعت باید به شکل های مختلف انجام شود که من در کتاب‌های تکنیک گیتار که با شرکت ماهور چاپ خواهند شد، توضیح داده ام. باید انگشتان و بدن کاملا سست باشند و هیچ جور کششی در آنها نباشد. بعد با تمرینات مختلف میشود سرعت را به دست آورد. برای بعضی‌‌ها سال‌ها طول می‌کشد، و بعضی‌‌ها هم زودتر یاد میگیرند، بستگی به استعدادشان دارد.

    مولایی: راستی خودتان چند ساعت در روز را به تمرین کردن اختصاص می دهید؟
    پنج تا شش ساعت

    مصاحبه از ابراهیم مولائی، امین موسوی و محمد جلوانی – مقدمه از امین موسوی

       
    برچسب ها

    مطالب مرتبط

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *