×
×

«ما ایرانی‌ها مرده‌پرست هستیم»

  • کد نوشته: 142930
  • 19 اردیبهشت 1396
  • ۰
  • ایسنا نوشت: «تا هستم ای عزیز ندانی کیستم / روزی سراغ من تو بگیری که نیستم». بعد از آن‌که این بیت شعر را با بغض می‌خواند، می‌گوید: بارها این شعر را خوانده‌ام. چند بزرگ موسیقی تربت جام را از دست داده‌ایم و بار موسیقی روی دوش من افتاده و سنگینی می‌کند، حالا مسوولیت من بیشتر […]

    «ما ایرانی‌ها مرده‌پرست هستیم»
  • ایسنا نوشت:

    «تا هستم ای عزیز ندانی کیستم / روزی سراغ من تو بگیری که نیستم». بعد از آن‌که این بیت شعر را با بغض می‌خواند، می‌گوید: بارها این شعر را خوانده‌ام. چند بزرگ موسیقی تربت جام را از دست داده‌ایم و بار موسیقی روی دوش من افتاده و سنگینی می‌کند، حالا مسوولیت من بیشتر شده است.

    غلامحسین غفاری یکی از هنرمندان پیشکسوت موسیقی نواحی تربت جام است که سال‌ها آواز خوانده است، اما در دولت گذشته، به اشتباه درجه ۴ هنری دوتار را به او دادند.

    او متعلق به قوم هزاره است و با توجه به شرایط قومی و استعداد در آواز هزارگی، به پختگی دست پیدا کرد. آواز هزارگی با توجه به شکل اجرا، پیچیدگی‌های خاص و تحریرهای دشوارش، نیازمند داشتن توانایی‌هایی خاص است که فقط معدودی از بزرگان موسیقی، آن را اجرا کرده‌اند. این آواز بیشتر مناسب مضامین عرفانی – عاشقانه است و حزنی خاص دارد.

    این هنرمند بیان می‌کند: ما ایرانی‌ها مرده‌پرست هستیم، تا بوده چنین بوده است. من با چشمان خودم دیدم وقتی هنرمندی از دست می‌رود، مسوولان پیام می‌دهند، اما هنگامی که این بزرگان زنده بودند، کسی نیامد بگوید تو در زندگی چه چیزی کم داری؟ من بارها گفته‌ام، مگر کل کشور چند هنرمند بین‌المللی در حوزه موسیقی دارد؟ بیشتر از پنج‌هزار هنرمند حوزه موسیقی در ایران زندگی می‌کنند؟ آیا کشور نمی‌تواند از عهده پنج‌هزار نفر برآید و دل آن‌ها را خوش کند؟

    او ادامه می‌دهد: من بارها گفته‌ام مسوولان ما یا خواب مانده‌اند یا خودشان را به خواب زده‌اند. حدود ۲۸ سال است که زادگاهم را ترک کردم و به تربت جام آمده‌ام. همه اموالم را برای هنر، طلاق دادم و سال‌ها در تربت جام مستاجر بودم و به تازگی ملکی تهیه کردم. من متولد احمدآباد صولت بودم و برای هنر، هجرت کردم، املاکم را ترک کردم و به‌صورت مستمر فعالیت هنری‌ام را ادامه دادم. ما که روی پای خودمان ایستادیم، شاید تا ۱۰ سال دیگر زنده باشیم. اول خدا و بعد مردم، زیرا همین مردم ما را نگه داشته‌اند.

    غفاری درباره گرایش نسل جوان به موسیقی نواحی در تربت جام، توضیح می‌دهد: من نگران نسل جوان هستم، آن‌ها به ما نگاه می‌کنند. وقتی حال ما را این‌چنین پریشان می‌بینند، گرایشی به موسیقی نواحی پیدا نمی‌کنند. خوانندگی کار دشواری است. ما از نسل جوان انتظار داریم، اما چه کنیم؟ آن‌ها هم ضربه خورده‌اند. با این تهاجم فرهنگی که در جامعه وجود دارد، کار برای ما دشوار شده است. ما نگران نسل جوان هستیم و دوست داریم برای آن‌ها آموزش دهیم.

    این هنرمند پیشکسوت با بیان این‌که دوتار در تربت جام زنده شده است، اضافه می‌کند: پسرم همراه جوانان دیگر، گروهی تشکیل دادند و فعالیت‌هایی در حوزه موسیقی دارند. بیش از یک‌هزار هنرجو در تربت جام دوتار آموزش می‌بینند و می‌زنند، اما کسی به آواز گرایش ندارد. تهاجم فرهنگی حتی روی پوشش جوانان هم تاثیر گذاشته است، چه برسد به موسیقی. برخی از جوانان، صدای موسیقی نواحی را هم که می‌شنوند دهن‌کجی می‌کنند و ترجیح می‌دهند موسیقی پاپ گوش کنند، سلیقه جوانان تغییر کرده است.

    او بیان می‌کند:‌ در تربت جام حدود ۵۰ کلوپ وجود دارد که کارشان تنظیم موسیقی است. منتظرند تا آلبومی از کارهای‌مان به بازار بیاید و آن را تکثیر کنند. حتی عکس ما را هم روی سی‌دی‌ها می‌چسبانند و با یک ماژیک، اسم غفاری یا پورعطایی را روی آن می‌نویسند و می‌فروشند. از دیدگاه ما، این کار حرام است، چون ما حتی هزینه‌ای را که برای ضبط صدا و تولید آلبوم می‌کنیم، هم نمی‌توانیم جبران کنیم. مگر کنترل این کارها برای اداره ارشاد کاری دارد؟! ما باید ضرر این کار را هم بکشیم،‌ چه می‌شود کرد؟

    غفاری درباره این‌که آیا به‌تازگی برای شرکت در جشنواره‌ای از او دعوت شده است؟ می‌گوید: جشنواره‌ها کم هستند، مسوولان هم خسته شده‌اند و حمایت نمی‌شوند. آن‌ها هم کم درد ندارند. وقتی آن‌ها درد داشته باشند، ‌درد ما هم بیشتر می‌شود، چون آن‌ها برگزارکننده جشنواره‌ها هستند که به نظر می‌رسد دلسرد شده‌اند.

    این هنرمند پیشکسوت موسیقی نواحی با بیان این‌که یک بخش زندگی هر هنرمندی، معنوی و یک بخش آن معاش است، اظهار می‌کند: هر هنرمندی بدون گذراندن معاش نمی‌تواند هنرش را دنبال کند، زیرا دغدغه زندگی اجازه نمی‌دهد او کارش را ادامه دهد. از در که وارد خانه می‌شویم، ملکه خانه به دستان‌مان نگاه می‌کند. ما هنوز به نقطه عرفانی نرسیده‌ایم و هنوز آدم بودن خودمان را پیدا نکرده‌ایم. گاهی دل‌مان را به وسیله موسیقی عرفانی آرام می‌کنیم. تا امروز را که گذرانده و برای داشته‌ها و نداشته‌های‌مان خدا را شکر کرده‌ایم.

       
    برچسب ها

    مطالب مرتبط

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *