گروههایی که در ایران با نام «تلفیقی» معرفی میشوند، اصولاً پرانرژیاند. اما در گروه «دال» علاوه بر این انرژی، رفاقت جالبی هم جریان دارد که باعث میشود همیشه با هم همهجا بروند و هر جا که میروند، حسابی پر سر و صدا باشند! آنها سعی کردهاند همین حس رفاقت را در کارهایشان هم داشته باشند و یک سال پیش با همین دیدگاه، آلبوم «گذر اردیبهشت» را منتشر کردند. «شایان شکرآبی»، «غزل مهدوی»، «امین هدایتی»، «یزدان بهمنی» و «میلاد سعدی» پنج عضو اصلی گروه «دال» یک سال پس از انتشار آلبوم اولشان، مهمان دفتر سایت «موسیقی ما» بودند. با آنها درباره آثارشان، استراتژیشان و همچنین برنامههای آیندهشان گپ زدیم و به قول بچههای تلفیقی معاشرت کردیم! دیدار ما با بچههای «دال» در حالی انجام شد که آنها برای کنسرت ۱۲ و ۱۳ اردیبهشت در تالار وحدت آماده میشوند. اجرایی که قرار است با حضور «میلاد درخشانی» به عنوان خواننده و نوازنده مهمان برگزار و از طریق سامانه «حام» به صورت رایگان پخش زنده شود.
در این گفتوگو با بچههای «دال» حسابی شوخی و خنده داشتیم و البته بحثهای جدی ما هم در مورد بازار موسیقی و برخی حواشی بود که میخوانید.
- ابتدای گفتوگو به ما تأکید کردید که شخصی به اسم «سرپرست» ندارید و اصولاً همه کارها را گروهی انجام میدهید. فکر میکنم کار گروهی دغدغه بزرگی برای شما باشد.
یزدان: در این زمینه همنظر بودیم که پدیدهای به نام سرپرست چه معنایی میتواند داشته باشد؟ مثلاً سرپرست پینکفلوید یا کویین کیست؟ ما سرپرست به معنای کسی که امر و نهی میکند، نداریم.
شایان: ما در گروهمان رئیس نداریم! ممکن است برخی افراد در گروه، کارهای بیشتری انجام دهند؛ اما کسی را نداریم که بخواهد حرف آخر را بزند. خیلی وقتها شده که من نظری میدهم اما افراد دیگر نظرات متفاوتی دارند و حس میکنم که درست میگویند و آن بحث تمام میشود.
غزل: این پنج نفر، به دلیل اینکه سالهای زیادی کنار هم بودهاند، اختلاف نظرات حداقلی دارند. معمولاً هم اختلاف نظرها را با حرف حل میکنیم و گاهی هم با رأیگیری. خردجمعی، سرپرست گروه ما است و به همین دلیل، فکر میکنیم قدمهایی که تا الان برداشتهایم، درست بوده است.
- تقریباً تمامی گروههای موسیقی در ایران با همین روند کاری شما آغاز میکنند؛ اما وقتی پولساز میشوند و مسائل مالی جدی میشود، شرایط کارشان کلاً تغییر میکند. یکی از آنها مشکل تقسیم محبوبیت است که اتفاقی مرسوم در گروههای پرمخاطب است.
امین: همین الان همه ما بدهکار هستیم! (خنده)
شایان: خدا را شکر نه معروف هستیم و نه پول داریم! پس برویم سراغ سوال بعدی!
- اما بههرحال شما باید یک دورنمایی از آینده داشته باشید.
غزل: اتفاقاً ما یک دورنما هم تعریف کردهایم. کار را از دوستی جدا کردهایم و برای سیستم کاری، یک تعریف مشخص و یک دنیای کاملاً حرفهای داریم. هر کسی در این سیستم، بر اساس میزان زحمتی که میکشد، منفعت مادی و معنوی خواهد داشت. با افرادی که به عنوان مهمان وارد میشوند یا با اعضای اصلی، قراردادهای درونی داریم. همچنین با سیستم مدیریتی و نشر، قراردادهای کاملاً حرفهای داریم و حتماً با وکیل مشورت میکنیم؛ چون این باعث میشود که دوستی ما هم سالم بماند. وقتی من تکلیف خودم را از لحاظ مادی و معنوی با آلبوم و کنسرتها بدانم، دیگر تفاوتی ندارد که در تالار وحدت برنامه داشته باشیم یا برج میلاد.
یزدان: فراز و نشیب این کار بسیار زیاد و عجیب است و به همین دلیل، نمیتوانیم بگوییم که تا سالها بعد در کنار هم هستیم! چون نمیدانیم که چه پیش میآید و همانطور که غزل گفت، این پیشبینیها را کردهایم تا از اختلافات جلوگیری شود.
شایان: فکر میکنم اینکه ما تهیهکننده -به معنای مرسومش در بازار- نداریم، نکته مثبتی است. چون مدیریت اشتباه تهیهکننده هم باعث بروز اختلاف در گروهها میشود. علی رضوی هم به عنوان یک عضو کنار ما حضور دارد و باعث انسجام بیشتر ما شده و همگی کنار هم کارها را مدیریت میکنیم.
میلاد: در مورد بحث تقسیم محبوبیت، باید بگویم که ما اعتقاد داریم اگر «دال» موفق شود، قطعاً همه ما موفق خواهیم بود. ولی بههرحال بدیهی است که مثلاً امین هدایتی را بیشتر از من بشناسند.
امین: همیشه سعی میکنیم که بحران محبوبیت نداشته باشیم.
میلاد: مثلاً اجازه نمیدهیم امین صحبت کند! (خنده) از ابتدای مصاحبه هم که میبینید ساکت است!
- یعنی قصد ندارید به آن شکل مرسوم با تهیهکننده یا کسی که برایتان پولساز باشد، کار کنید؟
امین: با اسپانسر مشکل نداریم ولی ما جلسات و بررسیهای طولانی داشتیم و به این نتیجه رسیدیم که به جای تهیهکننده، مدیر برنامه داشته باشیم.
شایان: کار حرفهای اگر بازگشت مالی نداشته باشد، فایده ندارد؛ اما وجود سرمایه باعث میشود که کیفیت کار ما بهتر شود و قطعاً با پول مشکلی نداریم. اما همیشه با پروسه حضور تهیهکننده مشکلاتی داشتهایم. چون کمیّت افزایش پیدا میکند اما از کیفیت کاسته میشود. نهایتاً هم یک موج شکل خواهد گرفت که به مدت دو سه سال سالنهای کشور را منفجر میکند و بعداً هیچ اسمی از آنها باقی نمیماند. ما میگوییم که با یک روند آهسته و پیوسته جلو برویم و به دغدغه اصلی خودمان که موسیقی و کیفیت است، فکر کنیم. فکر به پول و شهرت، در مراحل بعدی کار ما قرار دارد.
یزدان: آنطور که «بیتلز» یا «ریدیو هِد» تهیهکننده داشتهاند، در ایران هم چنین شخصی داریم؟
- شاید به آن مفهوم پرودیوسر نداشته باشیم؛ اما هستند کسانی که برای رسیدن به آن جایگاه تلاش میکنند.
شایان: در ایران چند نفر هستند که خوب کار میکنند؛ اما خیلیها تخصصی در موسیقی و مارکتینگ ندارند و فقط با پول میخواهند روی آهنگهای افراد و گروهها اعمال نظر کنند. روی چه حسابی ما باید به حرف چنین افرادی گوش کنیم؟
میلاد: در نهایت، این حرکت رو به جلو است. ما به عنوان یک گروه آلبوم اولی، اگر آلبوم اول خودمان را به تهیهکنندهها میدادیم، سرمان کلاه میرفت. ما ترجیح دادهایم فعلاً مستقل حرکت کنیم و خودمان تهیهکننده خودمان باشیم.
- تا چه زمانی با این روند جلو میروید؟
شایان: تا زمانی که استقلال خودمان در موسیقی حفظ شود. همچنین تا روزی که تهیهکنندهای بیاید که متخصص باشد و بتوانیم با او کار کنیم. این تجربه را داریم که خیلی از کارهایی که تهیهکنندههای قبلی انجام میدادند را خودمان هم میتوانیم انجام دهیم.
- به نظر میآید که دوست دارید کاملاً خلاف جهت آب شنا کنید!
شایان: اینطور نیست. یک تهیهکننده خوب میتواند گروهش را ستاره کند؛ ولی ما در ساختار بازار داخلی هنوز چنین کسی را پیدا نکردهایم.
یزدان: البته اینکه ما پیدا نکردهایم، دلیلی بر نبودنش نیست.
شایان: ما سیستم تهیهکنندگی را درون گروه داریم. چون پشت ما یک مدیر برنامه است و پشت او یک تیم بزرگ اجرایی قرار دارد. همه این اتفاقات به صورت مستقل رخ میدهد و وابسته به فرد خاصی نیست.
- برسیم به محتوای آثار گروه «دال» و اینکه از مضامینی مثل صلح و شهر و عشقهای عجیب میخوانید که کمتر کسی سراغ آنها رفته است.
غزل: ما دوست نداریم خلاف بازار حرکت کنیم تا خاص باشیم؛ اما فکر میکنیم چه چیزی بهتر است و دغدغه درونی خودمان چیست؟ همچنین دوست داریم قدم رو به جلویی برای مخاطب و حال و روز جامعه برداریم. در آلبوم اول فکر میکردیم ترانههایی که میشنویم، چرا باید تا این حد غمبار و ناامیدکننده باشد. به همین دلیل دوست داشتیم روی زیبای عشق را نشان دهیم و میخواستیم شور زندگی داشته باشیم. در آلبوم اول، هدفمان این بود و در آلبوم دوم هم تفکرات دیگری ایجاد خواهیم کرد. چون اولاً فکر میکنیم اگر «دال» میخواهد ماندگار شود، باید به لایههای عمیق مسائل جامعه فکر کند. اتفاقات احساسی و هیجانی در کلام، تاریخ مصرف دارند و هنرمندانی الگوی ما هستند که دغدغههای عمیقتری را بیان کردهاند. همچنین دوست داریم نشان دهیم که فرزند چه دورهی زمانی و مکانی هستیم و دغدغههایی که داشتیم، چه بودهاند.
- غزل! شما در سرودن ترانهها، تخصص روانشناسی را هم دخیل میکنی؟
غزل: سوال سختی پرسیدی. نمیتوانم بگویم تأثیر ندارد. حتی غزلها و ترانههای الان خودم را با کارهای چند سال قبلم که مقایسه میکنم، دغدغههای انسانی و اجتماعی بیشتری در آنها میبینم. اما نمیتوانم دقیقاً تفکیک کنم و بگویم چه میزان تأثیر دارد.
شایان: فکر میکنم تکتک ویژگیهای شخصیتی و خاطرات و تحصیلات بچههای «دال» در خلق آهنگها تأثیرگذار است.
خاستگاه همه گروههای تلفیقی، موسیقی ایرانی است، پس شباهت بین آنها هم طبیعی است
- چند وقت است که در تنظیم کارها به سراغ فضای الکترونیک رفتهاید که اولین رونمایی از آن در قطعه «فصل آخر» بود. بازار و خواسته مخاطب، شما را به این سمت برد یا اینکه حس کردید از این به بعد نیاز به فضای الکترونیک دارید؟
شایان: ما ارتباط مستقیمی با بازار داخل نداریم و آرشیو موسیقایی بچههای گروه، موسیقی روز دنیا است. چرا باید موسیقی الکترونیک بفروشد و مطابق میل مخاطب باشد؟ موسیقیهای الکترونیکی داریم که خیلی هم خاص هستند. ما بیشتر از افکتهای الکترونیک استفاده کردیم و بسیاری از گروههای موسیقی دنیا هم چنین روندی دارند و فکر میکنم استفاده از افکتهای الکترونیک، قدم رو به جلو برای ما باشد.
میلاد: ما از چیزهای زیادی تأثیر میگیریم و قصد هم نداریم هیچ سبک یا دیدگاهی را نهی کنیم. دلیل استفاده از فضاهای الکترونیک هم فقط این است که پیشرفت و حرکت رو به جلو داشته باشیم.
شایان: البته ما سعی کردهایم خلاقیتهای منحصربهفردی هم داشته باشیم. مثلاً استفاده از ساز «هنگدرام». در حالی که این ساز کاملاً مدرن و جدید است. هر چند ما با کسی مسابقه نداریم و نمیخواهیم کارهایی که آنها انجام ندادهاند را انجام دهیم. این مخاطب است که در مورد کار ما قضاوت میکند که نوگرایانه هست یا نه.
- خودتان فکر میکنید با توجه به اتفاقاتی که در موسیقی تلفیقی میافتد، کاری که شما انجام میدهید، نوگرایانه و جدید است؟
شایان: جواب دادن به این سوال، کار ما نیست. چون ما خودمان تولیدکنندهایم و در دل این پروسه قرار داریم.
- بههرحال این قطعات را شما خلق میکنید و طبیعتاً اتفاقاتی که در این حوزه در جامعه میافتد را هم باید بشنوید.
یزدان: من شخصاً فکر میکنم باید منتقد موسیقی که تمام موسیقیهای روز را رصد میکند، درباره آن نظر دهد.
- منظور من همین جامعه کوچکی است که در موسیقی تلفیقی ایران وجود دارد.
میلاد: من فکر میکنم هدف ما نوگرایانه و جدید بودن نیست. هدف ما انجام کاری است که فکر میکنیم خوب صدا میدهد و همسو با حس و حالمان است.
یزدان: ببینید به کار بردن واژه نوگرایانه، بهشدت وابسته به یکسری اِلِمانهای خاص است و به نظرم میتواند ادعای خیلی ترسناکی باشد.
- خب اجازه بدهید سؤالم را جور دیگری بپرسم. فکر میکنید کارهایی که شما انجام میدهید، چقدر شبیه اتفاقاتی است که الان در این حوزه شنیده میشود.
شایان: این را هم نمیدانیم. ممکن است یک جاهایی شبیه به هم باشیم اما لزوماً نمیتواند یک نکته منفی تلقی شود. در کنارش ممکن است یکسری ویژگیهای خاص هم داشته باشیم که ما را از گروههای دیگر متمایز کند.
- در سالهای اخیر، این موضوع که موسیقی پاپ به تکرار رسیده، مکرراً شنیده میشود ولی به نظر میرسد موسیقی تلفیقی خیلی سریعتر به تکرار رسیده است. شاید حدود شش، هفت سال است که گروههای تلفیقی توانستهاند تا این حد پاپیولار شوند و موج جدیدی راه بیاندازند. اما هر چه بیشتر جلو میرویم، گروههایی میآیند که کمتر حرف جدیدی برای گفتن دارند و به لحاظ سونوریته (صدادهی) تفاوت زیادی با قبلیها ندارند.
امین: چندین و چند سال است که در موسیقی سنتی صدای تکراری میشنویم و هنوز هم در حال تکرار شدن است. حالا حرکت جدیدی اتفاق افتاده و چون تعداد گروهها کم و این اتفاق نوپا است، یکمقدار بیشتر زیر ذرهبین رفته و روی آن قضاوت میشود. در صورتی که موسیقی سنتی ما همهاش تکرار است.
شایان: اصلاً اشکالی هم ندارد. مگر شباهت داشتن ایرادی دارد؟
- به هر حال موسیقی آلترناتیو به گونهای است که به نظر میرسد دست موزیسینها در آن بازتر است و میتوانند حتی از سبکهای مختلفی در آن استفاده کنند. برای همین انتظار میرود اتفاقهای جدیدی در آن بشنویم، نه اینکه گروهها صرفاً یکدیگر را تکرار کنند.
یزدان: اصلاً شاید تاریخ انقضای آن همینقدر باشد. یک بحث دیگر این است که ما ژانر تعریف شده و ثابتی نداریم…
شایان: من فکر میکنم این جریانی که شکل گرفته، بیان دیگری از موسیقی پاپ است که موسیقی روز و پاپیولار شده است. این یعنی موزیک پاپ از شکلی که در دهه هشتاد داشته، در حال فاصله گرفتن است و وارد دهه دیگری شده. آنقدرها هم قضیه پیچیده نیست که دائماً بخواهند گروهها را با هم مقایسه کنند. مگر خوانندههای دهه هشتاد را تا این اندازه با هم مقایسه میکردند؟ در حالی که صداها، ترانهها و تنظیمها همه تکراری بودند. این هم همین است و موسیقی پاپ دهه نود به این سمت رفته است. حالا ما به عنوان جوانهایی که موسیقی کار میکنیم، در حال آزمون و خطا هستیم. ممکن است یک جاهایی شبیه هم باشیم و ممکن است یک جاهایی از موسیقی روز دنیا ایده بگیریم. چرا که نه؟ بگذاریم هر اتفاقی که جوانها به ذهنشان میرسد، بدون ترس انجام دهند. آنقدر این اتفاق افتاده که ما برای قدم برداشتن ترس داریم.
غزل: این ذرهبین قویتر است. چون تعداد فعالان این ژانر کم است و مخاطب عام هم خیلی متوجه این تفاوتها نمیشود. شما میگویید صداها شبیه هم است اما در همین سه، چهار گروه اگر به آنها نگاه کنید، تفاوتهای خیلی فاحشی ممکن است در بینشان دیده شود.
- اجازه بدهید با حرف آخر شما موافق نباشم. مثلاً به نظر نمیرسد صدایی که از گروه «دال» شنیده میشود، به لحاظ سونوریته با گروهی مثل «پالت» تفاوت محسوسی داشته باشد.
یزدان: ما یک جامعه در حال گذار هستیم و در ایران هم تا الان بیشتر موسیقی سنتی شنیدهایم و حافظه تاریخی ما انگار به این صدا عادت کرده است. به نظرم در جامعهای که در حال گذار است، تو اگر «نامجو» باشی، در زمانه خودت شنیده نمیشوی و مخاطبت، مخاطب محدودی میشود که به نوع دیگری از موسیقی گوش میکند.
شایان: همه ما ایرانی هستیم و موسیقی ایرانی کار کردهایم. توقع دارید چه صدایی از موسیقی تلفیقی ما بشنوید؟ این را هم باید در نظر گرفت که به گوش مخاطب غیرمتخصص ممکن است تفاوتی بین سمفونیهای موتزارت و بتهوون به چشم نیاید؛ اما مخاطب متخصص متوجه تفاوتها و ظرافتهای هنر آنها میشود.
امین: من از چیزی که در ردیف آواز ایرانی یاد گرفتهام، فقط به عنوان یک رنگ در آوازهای «دال» استفاده میکنم. در بخش وکال وارد اتفاقاتی شدهایم که در آلبوم دوم محسوستر خواهد بود. سعی کردم رویکرد متفاوتی داشته باشم و هیچ ادعایی هم ندارم. کاملاً هوشمندانه در حال خلق اتفاقاتی روی وکال هستیم تا فاصله بیشتری با دیگر گروهها بگیریم.
شایان: حتی اگر شباهتی هم به نظرتان میرسد، انتقادی به این شباهت نیست. این شباهت طبیعی است چون خاستگاه همه گروههای تلفیقی، موسیقی ایرانی است.
یزدان: اما بدونشک اگر شما چنین استنباطی دارید، کاملاً درست است؛ چون قطعاً بیشتر از ما موسیقی گوش کردهاید. اگر این را به عنوان دغدغهای که در آینده میتوان حیات گروههای تلفیقی را تحتالشعاع قرار دهد بیان میکنید، حرف کاملاً درستی است و این اتفاق میتواند بیفتد. اگر این سؤال را در قالب «دال» بخواهیم جواب دهیم، تمام تلاش ما این است که چارچوب و دیواری دور خومان نکشیم و این متفاوت بودن را اینگونه به تصویر بکشیم؛ نه اینکه بیاییم و یک کار عجیب و غریب انجام دهیم.
- آهنگساز (شایان) و شاعر (غزل) گروه «دال» با یکدیگر زن و شوهر هستند که این موضوع میتواند جالب باشد. پروسه ساخت این قطعات چهطور بین شما شکل میگیرد؟
غزل: صادقانه اگر بگویم، ما سعی کردهایم روی این مسأله مانور ندهیم و جایی هم مطرحش نکنیم. چون فکر میکنم در روند کاری ما مؤثر نیست؛ اما از این جهت تأثیرگذار است که من با آهنگساز آثار، همراهی دائمی دارم و میتوانم ملودیها را در لحظهای که ساخته میشوند، گوش کنم. درباره تأثیر کار روی این ارتباط و تأثیر این ارتباط روی کار، خیلی دقیق نمیتوان صحبت کرد. اما اتفاقات «دال» آنقدر گروهمحور است که همهچیز ورای یک رابطه دونفره رقم میخورد. فکر میکنم خرد جمعی و اتفاقاتی که درون گروه متولد میشود، از ارتباط من و شایان مهمتر باشد. دلیل اینکه گفتم دوست ندارم روی این موضوع مانور بدهیم، این است که اگر ما چنین رابطهای هم نداشتیم، باز هم در قالب چنین گروهی با هم کار میکردیم. وقتی در یک گروه، همسر آهنگساز، شعر میگوید یا سایر اقوامش حضور دارند، این حس ایجاد میشود که همهچیز دورهمی است! من از چنین اتفاقی فراریام و به همین دلیل، نوع ارتباطم با شایان را خیلی مطرح نمیکنیم. حتی به عنوان دو عضو گروه ما گاهی اوقات نظرات مخالفی داریم و در رأیگیری نتیجه مشخص میشود!
شایان: البته این نظر غزل بود و حالا نظر من را هم بشنوید! (خنده) موافقم و فکر میکنم این رابطه، کار را راحت کرده؛ چون میتوانیم کوچکترین مسائل گروه را با هم مطرح کنیم. اما میخواهم بگویم ازدواج من با غزل، در شکوفایی آهنگسازیام مؤثر بود. چون قبل از غزل، به آن صورت آهنگسازی نمیکردم؛ ولی وجود او باعث شد این انگیزه را پیدا کنم و شانس خودم را در آهنگسازی امتحان کنم. بودنش در کنارم توانست این قضیه را روز به روز جلو ببرد. همچنین در گروه «دال» هم که این روند به شکل متفاوتی با حضور بچهها جلو رفت.
- *عاشق شدی و بعد آهنگساز شدی؟!
شایان: بحث عشق نیست و انسانها در ارتباطات خود با یکدیگر، از هر دوستی چیزی یاد میگیرند و من هم از غزل چیزهای زیادی یاد گرفتم.
غزل: برای من هم اینطور بود؛ چون من قبلاً غزلسرا بودم و خودم هم با موسیقی ارتباط عمیقی دارم. اما وقتی با یک آهنگساز زندگی میکنم، برایم انگیزه میشود که ترانه بنویسم. پیش از «دال» هم ما همکاریهایی داشتیم که در قالب این گروه با حضور بچهها شکل نوتری به خود گرفت.
- بچهها! تا به حال شده که شایان و غزل دعوا کنند و شما بین دعوای زن و شوهری آنها بمانید و کار گروه معطل بماند؟!
امین: معمولاً که اینطور است! (خنده) اما جدا از شوخی، تا کنون اینجوری نبوده؛ چون ما همیشه سعی کردهایم مسائل شخصی را وارد کار نکنیم. «دال» به معنای دوستی است و ما هم سعی کردهایم روابط شخصی را وارد کار نکنیم. این هم به تمرینات انفرادی باز میگردد که روی خودمان داشتیم تا بتوانیم کار تیمی انجام دهیم. قطعاً در مواقعی اتفاقاتی رخ میدهد که باب سلیقه همه نیست و خرد جمعی باعث میشود که به آن نتیجه ایدهآل برسیم.
- همه بچهها در شعر و آهنگسازی نظر میدهند؟
شایان: بله. اما ما معمولاً در روند تولید، به تخصصهای یکدیگر اعتماد میکنیم.
میلاد: همیشه از بیرون خیلیها منتظرند که ما یک نفر را به عنوان همهکاره معرفی کنیم؛ اما اینگونه نیست. چون همهچیز با خرد جمعی شکل میگیرد. به همین دلیل، باورِ شیوه فعالیت گروه دال برای خیلیها سخت است.
- البته الان دیگر چند سال است همین گروههای تلفیقی، آهنگسازی و ترانهسرایی و تنظیم را به شکل گروهی انجام میدهند.
میلاد: این چند سال را شخصاً قبول ندارم.
یزدان: البته ما نمیدانیم در گروههای دیگر چه میگذرد و فقط میتوانیم در مورد خودمان صحبت کنیم.
تهدیدی که به فرصت تبدیل شد!
- شما در هر کنسرت، یک خواننده مهمان دارید که قطعه «آوازم را میرقصیدی» را با امین اجرا میکند. این ایده از کجا آمد؟
میلاد: تهدیدی بود که به فرصت تبدیلش کردیم! (خنده)
شایان: از ابتدا قرار نبود که همیشه این کار دوصدایی خوانده شود؛ ولی فرصتی بود که سورپرایزی برای مخاطبان باشد.
شایان: در رونماییها هم که خواننده مهمان نداشتیم، من این کار را خودم با امین میخواندم تا آن تضاد ایجاد شود.
- دوست دارید دیگر چه کسانی این کار را با شما بخوانند؟
شایان: دیوید گیلمور و ظافر یوسف! (خنده) جدای از شوخی، هیچوقت برای این بخش برنامهریزی نداریم و بر اساس جرقههای ذهنی بچهها، سراغ آدمها میرویم. این اجرای دوصدایی، باب دوستی بین ما و سایر موزیسینها میشود و برایمان جذاب است که سایر موزیسینها به خوبی در جمع ما حل میشوند. با «میلاد درخشانی» هم در کنسرت ۱۲ و ۱۳ اردیبهشت سورپرایزهای جالبی داریم.
- البته این اتفاق میتواند به شما کمک هم بکند.
شایان: هر دو طرف و مخاطبان از این اتفاق نفع میبرند.
میلاد: خیلی وقتها از این اجرای دوصدایی استفاده تبلیغاتی نکردهایم و تا شبِ کنسرت اعلام نکردهایم که خواننده مهمان ما کیست. مثلاً اشکان خطیبی را اعلام نکردیم.
- راستی شایان به خاطر «دال» تا الان چهقدر اضافه خدمت خوردهای؟!
شایان: این سبیل و موها شبیه به چهره یک سرباز است؟! (خنده) من به واسطه این که پزشک هستم، سربازیام شبیه به کار است. روزهای زیادی از تهران میروم و در درمانگاه، شیفت هستم. اتفاقاً دیروز و پریروز تهران نبودم و گفتم آخیش، اینجا از دست میکس و مسترینگ و استودیو نفس راحتی میکشم! این تنوع کاری باعث میشود که زندگی برایم جذابتر باشد. از یک محیط هنری به محیطی میروم که کاملاً متفاوت است و باید روپوش سفید بپوشم.
- از این محیطها هم برای آهنگسازی الهام میگیری؟
شایان: موسیقی روی پزشکی من تأثیر گذاشته و برعکسش هم بوده است. وقتی که با مردم تعامل بیشتری دارم، قطعاً روی آهنگسازیام هم مؤثر خواهد بود.
- غزل! شما نوازنده پیانو هم هستی. چرا در کنسرتهای «دال» روی صحنه نمیروی؟
غزل: وقتی نوازنده پیانو به این خوبی دارند، من چرا روی صحنه بروم؟! (خنده) قبلاً من و شایان دوئت پیانو داشتیم اما از وقتی که «دال» شکل گرفت، روند متفاوتی را پیش گرفتیم. چون کارها برای یک پیانو تنظیم میشدند. من در گروههای دیگر فعالیت نوازندگی دارم و خوشحالم که در بخش کلام «دال» فعالیت میکنم.
- آلبوم دوم در چه مرحلهای است؟
شایان: تمام ایام تعطیلات را مشغول کار روی آلبوم بودیم و به اسکلت کلی آن رسیدهایم. قرار است تنظیم و ضبط کارها را دنبال کنیم.
- آلبومتان امسال منتشر میشود؟
غزل: ضبط کارها را قطعاً امسال انجام میدهیم ولی نمیدانیم که آلبوم چه زمانی منتشر میشود. اجازه نمیدهیم زمان روی کیفیت آلبوم دوم تأثیر بگذارد و نمیخواهیم تحت فشار زمان باشیم.
دیدگاهتان را بنویسید