×
×

گفت‌وگو با آهنگساز جدیدترین ساخته همایون اسعدیان به بهانه حضورش در جشنواره فیلم فجر

  • کد نوشته: 135265
  • 16 بهمن 1395
  • ۰
  • علیرضا کهن‌دیری، آهنگساز آثارِ خاص و اصولاً گزیده‌کار است. البته از انتخاب‌هایش هم به راحتی می‌توان این موضوع را فهمید. گاه موسیقی فیلم می‌سازد که نتیجه آن می‌شود موسیقی فیلم‌هایی چون «میهمان داریم»، «حیران»، «سیزده ۵۹» و «روز سوم» که برای همه آنها در جشنواره فیلم فجر کاندید دریافت سیمرغ می‌شود و گاه با خوانندگان […]

    گفت‌وگو با آهنگساز جدیدترین ساخته همایون اسعدیان به بهانه حضورش در جشنواره فیلم فجر
  • علیرضا کهن‌دیری، آهنگساز آثارِ خاص و اصولاً گزیده‌کار است. البته از انتخاب‌هایش هم به راحتی می‌توان این موضوع را فهمید. گاه موسیقی فیلم می‌سازد که نتیجه آن می‌شود موسیقی فیلم‌هایی چون «میهمان داریم»، «حیران»، «سیزده ۵۹» و «روز سوم» که برای همه آنها در جشنواره فیلم فجر کاندید دریافت سیمرغ می‌شود و گاه با خوانندگان حوزه موسیقی پاپ همکاری می‌کند که نتیجه‌اش می‌شود تولید آثاری همچون «سلام آخر» و «باران که می‌بارد» (با صدای احسان خواجه‌امیری) یا تیتراژ سریال «وفا» (عشق است و آتش و خون) و «باور نکن» که هر دو با صدای محمد اصفهانی منتشر شده‌اند. البته همکاری‌اش با محمد اصفهانی به همین‌جا ختم نشده و احتمالاً قرار است در تازه‌ترین آلبوم این خواننده، نامش به عنوان آهنگساز در قطعه‌ای با شعری از هوشنگ ابتهاج ثبت شود.

    حالا این آهنگساز، امسال با فیلم «یک روز بخصوص» به کارگردانی همایون اسعدیان در جشنواره فیلم فجر حضور دارد. کارگردانی که پیش از این هم تجربه همکاری با او را داشته و به قول خودش، تقریباً آغاز کارش در سینما با همین کارگردان بوده است. کهن‌دیری که معتقد است این کار، تجربه دلنشینی برایش بوده، درباره علت حضورش در این فیلم به «موسیقی ما» می‌گوید: «اصلی‌ترین دلیل آهنگسازی برای این فیلم، همایون اسعدیان بود. وقتی به من پیشنهاد همکاری داد، به دلیل همکاری‌های خوبی که پیش از این با هم داشتیم، آن را پذیرفتم که خدا را شکر، این‌بار هم برایم تجربه دلنشینی بود.»

    برخلاف اغلب آثار سینمایی -که معمولاً موسیقی آنها در دقیقه نود سفارش داده و ساخته می‌شود- پروسه ساخت موسیقی این فیلم، از مدت‌ها پیش آغاز شده و کهن‌دیری زمان کافی برای خلق این اثر داشته است. موسیقی متنی که برای تیتراژ هم از خواننده‌ای در آن استفاده نشده و در واقع، یک موسیقی بی‌کلام است. او درباره فضا و نوع سازبندی این اثر می‌گوید: «موسیقی این فیلم، یک کار ارکسترال است که برخی قسمت‌های آن با موسیقی و ساز ایرانی (کمانچه) تلفیق شده است. البته کلمه «تلفیق»، شاید در این‌جا واژه درستی نباشد. ما معمولاً از کلمات عامیانه‌ای استفاده می‌کنیم که در فرهنگ موسیقی وجود ندارند و برای همین، واژه تلفیق نمی‌تواند تعریف درستی از این موسیقی باشد. به همین دلیل، شاید نتوان راجع به فضای موسیقی آن کُد دقیقی داد.»

    کهن‌دیری تا کنون چهار بار در جشنواره فیلم فجر کاندید دریافت سیمرغ شده، ولی هنوز موفق به کسب آن نشده است. او درباره این موضوع که آیا اثرش امسال می‌تواند توجه داوران را برای کسب سیمرغ به خود جلب کند یا نه، می‌گوید: «مگر سیمرغ را با توجه به کیفیت و ارزش یک موسیقی به کسی می‌دهند؟ روابط و ضوابط است که آن را تعیین می‌کند و فکر می‌کنم این موضوع بر کسی پوشیده نباشد. حالا ممکن است برخی سال‌ها، روابط به‌گونه‌ای بوده که این جایزه به افراد درست‌تری رسیده؛ اما برخی مواقع، حتی به آثار سرقتی هم جایزه تعلق گرفته است! فکر نمی‌کنم کسی به کیفیت یک اثر جایزه بدهد. برای همین هم برای شخص من، گرفتن یا نگرفتن سیمرغ تفاوتی ندارد.»

    او معمولاً در آثار موسیقایی خود، هم از سازهای آکوستیک بهره می‌گیرد و هم چاشنی موسیقی الکترونیک به کارهایش اضافه می‌کند. البته برخی معتقدند استفاده از سمپل در آثار تولید شده، ارزش موسیقایی آن اثر را کم می‌کند. اما کهن‌دیری عقیده دارد: «اگر نظر من را در این‌باره می‌خواهید، اول از همه باید بگویم که این موضوع به کسی جز آهنگساز و کارگردان آن اثر ارتباط چندانی پیدا نمی‌کند. شما هیچ‌وقت در کشورهای خارجی این جملات را نمی‌شنوید! واقعاً این موضوع که مثلاً «ونجلیز» با سینتی‌سایزر یک موسیقی ساخته و در مقابل، کسی مثل «جان ویلیامز» یک اثر را کاملاً با ارکستر تولید کرده، به کسی چه ارتباطی باید داشته باشد؟ اصولاً موضوعی که به یک موزیسین مربوط می‌شود، این است که کاری تولید کند که کیفیت لازم را داشته باشد و شنیده شود. اصلاً شاید یک نفر دوست داشته باشد دستانش را داخل جیب‌اش کند و با سوت، موسیقی فیلم بسازد! ما نباید حکم صادر کنیم که موسیقی تولید شده حتماً باید آکوستیک باشد. یک سال موجی راه افتاده بود که می‌گفتند برای آهنگسازی فیلم، حتماً باید از ساز ایرانی استفاده شود. حالا این وسط، برخی که معترض بودند، می‌گفتند شما چه‌طور می‌توانید مثلاً با سه‌تار و تمبک برای یک صحنه اکشن موسیقی بسازید؟! به نظر من، حرف‌هایی از این جنس، بیشتر شبیه بازارگرمی و عوام‌فریبی است. شما موسیقی فیلم‌ات را بساز و مطمئن باش اگر اثر خوبی باشد، شنیده می‌شود؛ حالا می‌خواهد با سوت ساخته شود یا با یک کیبورد یا اصلاً با ارکستر برلین! مهم این است که موسیقی تولید شده خوب و باکیفیت باشد.»

    او که استفاده از ارکستر را دلیل بر کیفیت و باارزش بودن یک موسیقی و در مقابل، استفاده از سمپل و موسیقی الکترونیک را دلیلی بر بی‌کیفیت بودن آن اثر نمی‌داند، می‌گوید: «اگر مثلاً شما یک پارت زهی بنویسی و آن را پرینت بگیری و جلوی ارکستر بگذاری تا آن را بنوازند، به معنی این نیست که کار ارکسترال انجام داده‌ای. زمانی می‌توانی بگویی با ارکستر کار کرده‌ام که نسبت به محدوده خاصِ صدادهیِ خوبِ ارکستر، علم و آگاهی داشته باشی. در واقع، موسیقی شما زمانی ارزش موسیقی زنده را خواهد داشت که بلد باشی آن صدادهی مطلوب را از ارکستر بگیری. من هم الان می‌توانم یک کار زهی بنویسم و آن را پرینت بگیرم و بگذارم جلوی نوازنده تا آن را بنوازد! او هم کارش را انجام می‌دهد و پولش را می‌گیرد و می‌رود. اما نکته این‌جا است که هزاران مشکل و اشتباه در آن اثر وجود دارد. بنابراین نمی‌توان گفت اگر کسی با ارکستر کار می‌کند، حتماً موسیقی ارزشمندی هم تولید می‌کند. به نظر شما مثلاً کجای «سمفونی انقلاب» را می‌توان به یک سمفونی خارجی ربط داد؟ من قاطعانه می‌گویم که حتی یک میزان آن را هم نمی‌توانی ربط بدهی. دلیلش هم این است که ما ارکستر را به اندازه یک آدم اروپایی نمی‌شناسیم. آنها از کودکی با موسیقی آشنا می‌شوند و بعد هم در دانشگاه تحصیل می‌کنند؛ اما تا آن‌جا که من می‌دانم و اساتید دانشگاه‌های خودمان را می‌شناسم، اکثر آنها علم موسیقی ندارند که این هم ضعف نظام آموزشی ما است.»

    کهن‌دیری معمولاً به هر قیمتی حاضر نمی‌شود ساخت یک اثر موسیقایی را بر عهده بگیرد؛ حالا می‌خواهد یک اثر سینمایی باشد یا یک آلبوم موسیقی. برای انتهای این گفت‌گو با او درباره نوع تعامل‌اش با کارگردان‌ها صحبت کردیم که در این‌باره گفت: «من معمولاً طی یک سال، آثار زیادی را قبول نمی‌کنم و با کسی هم به مشکل نمی‌خورم. ممکن بود اگر سالی ده کار انجام می‌دادم و با کارگردان‌هایی هم که شناختی از آنها ندارم همکاری می‌کردم، به مشکل می‌خوردم؛ اما معمولاً با افرادی کار می‌کنم که نسبت به هم شناخت داریم و می‌توانیم به تعامل برسیم. من امسال قرار بود در یک فیلم دیگر هم حضور داشته باشم که تهیه‌کننده آن هم دوستم بود. اما بعد از اینکه قرار گذاشتیم و با کارگردان صحبت کردیم، با او تماس گرفتم و با اینکه آن زمان مشغول انجام کاری هم نبودم، عذرخواهی کردم و گفتم کار من نیست؛ نمی‌توانم با کارگردان شما تعامل داشته باشم و احساس می‌کنم دنیای ما متفاوت است.»

       

    مطالب مرتبط

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *