«مخاطبانی که آواز بچهها را دیدند، فراموش کردند که اینها بچههای کار هستند و یادشان رفت برای خیریه به دیدن اجرا آمدهاند. ما نمیخواستیم کسی از روی ترحم از بچهها تعریف کند، بلکه میخواستیم کار حرفهای انجام دهیم.»
این جملهها بخشی از حرفهای کمیل هدایتزاده است. او از حدود پنج سال پیش، با کودکان کار و آسیبدیده خانه «دروازه غار» جمعیت امام علی (ع) موسیقی کار میکند و چند باری آنها را روی صحنه برده است.
هدایتزاده، نوازنده ویولن است که بعدها به عضویت گروه سفلژ و کر درآمده، او همچنین به فراگیری آواز ایرانی و ساز سهتار پرداخته است.
این هنرمند در آستانه اجرای خیریه کنسرت «از غار بخوان» توسط کودکان کار، با خبرنگار ایسنا گفتوگو کرد.
او با بیان اینکه پنج سال پیش با جمعیت امام علی(ع) آشنا شدم، گفت: از آنجا که دیگر فعالیتها برای بهتر شدن وضعیت این بچهها خوب پیش میرفت، احساس کردیم به اهرمی نیاز هست که شرایط روحیشان را خوب کند. آنها در ابتدای کار، تفکر دیگری از موسیقی داشتند، فکر میکردند موسیقی یعنی یکی ساز بزند و دیگری برقصد، یا کسی برای امرار معاش در خیابان ساز بزند؛ اما ما به آنها گفتیم موسیقی برای احساس شما خوب است و برای آنها بهصورت تئوری و عملی توضیح دادیم که موسیقی چیست.
این نوازنده ویولن ادامه داد: اوایل، کار خوب پیش نمیرفت. پس از مدتی تصمیم گرفتیم کارگاهی بگذاریم و از بچهها بخواهیم با ابزار سادهای مانند جعبه کفش، صوت تولید کنند. در ادامه نیز تلاش کردیم به آنها نواختن سازهای مختلف را آموزش دهیم، اما این کار جواب نداد، زیرا فضای تمرین نداشتیم و بهخاطر تنوع سازها، بچهها به سمت جدایی پیش میرفتند و از حالت گروهی خارج میشدند. از طرفی نمیتوانستیم به آنها ساز بدهیم، زیرا احتمالا سازها توسط خانوادهها فروخته و پول آن خرج چیزهای دیگر میشد.
هدایتزاده با بیان اینکه هدف ما این نبود که نوازنده تربیت کنیم، اظهار کرد: ما میخواستیم به بچهها بفهمانیم موسیقی چه کاربردهایی دارد. ما در این راه، آزمون و خطا کردیم. بچهها پیش از درگیر شدن با سازها فکر میکردند وقتی میخوانند کار عبثی انجام میدهند و میگفتند چرا ساز نمیزنیم؟ اما پس از استفاده از ساز، دوباره آواز خواندن را جدی گرفتند.
او ادامه داد: سپس آموزش تئوری، ارف و سلفژ را شروع کردیم و سازهای مختلف را به آنها شناساندیم. در این مرحله، از آنها میخواستیم احساسشان را درباره سازهای مختلف بگویند. مثلا قیچک و کمانچه کودکانی را که تبار هندی و پاکستانی داشتند، به یاد خاطرات بدی میانداخت، یا کودکانی بودند که با شنیدن صدای برخی سازها به یاد پدرانشان میافتادند که با نواختن آنها پول درمیآوردند.
این هنرجوی آواز تاکید کرد: قصد داشتیم موسیقی را تعریف کنیم و بگوییم همه سازها یک کار را انجام میدهند و چیز جدایی نیستند.
هدایتزاده بیان کرد: بهخاطر شرایط زندگی، سلیقه موسیقایی این بچهها به سمت موزیکهای سخیف پیش رفته است. ما در این راستا تلاش کردیم در کلاسهایمان از آهنگهایی با سطوح پایینتر شروع کنیم و آنها را به بالا برسانیم، زیرا با گوشهایی طرف بودیم که حساس بودند و سلیقههای مختلف داشتند. اگر ما آهنگ اشتباهی را انتخاب میکردیم، ممکن بود آنها افسرده شوند.
او گفت: ممکن بود آنها در ابتدای کار، از برخی موسیقیها لذت نبرند؛ اما به مرور برایشان معنا پیدا میکرد. خودشان کمکم فهمیدند سختترین کار خواندن آواز است. آنها بهدلیل اینکه از جامعه طرد شدهاند، کار جمعی را دوست دارند و اشتیاق به خواندن و حضور در جمعی که کار هنری انجام میدهد، اشتیاق آنها را بیشتر میکند. ما تلاش کردیم این اشتیاق و حس را بیشتر کنیم.
این نوازنده ویولن با بیان اینکه ما در آموزش به بچهها سخت گرفتیم، اظهار کرد: نتیجه این کار خوب بود، زیرا هر کسی اجرایشان را میدید، حیرتزده میشد و تصور نمیکرد این همان بچهای است که در مترو به او فال میفروخت و حالا دارد هنری را به او ارائه میکند. وقتی کسی برای کار خیری میآید، گاهی نگاهش از بالا به پایین است. ما خواستیم این نگاه را همسطح یا برعکس کنیم و به مخاطبان بگوییم، خیلی خوب است که تو اینجا هستی، اما اینبار این کودکان میخواهند به تو چیزی را اضافه کنند.
هدایتزاده گفت: من هیچ اصراری برای اجرای آنها ندارم، اگر خودشان بخواهند، این کار را انجام میدهیم. ما از آنها استفاده ابزاری نکرده و کودکان را به ویترین تبدیل نکردهایم. بهترین لحظه برای من، لحظهای است که این کودکان روی سن تشویق میشوند، زیرا کارشان اصولی انجام شده است.
او در پاسخ به این پرسش که گرایش این کودکان بیشتر به سمت چه نوع موسیقیای است؟ اظهار کرد: آنها بهخاطر ضمیر ناخودآگاهشان به سمت موسیقی سنتی گرایش پیدا کردهاند. سخت بود نتهای اصلی و فواصل ایرانی را در ذهن این کودکان جا بیندازیم. ما وسیله ضبط نداشتیم، باید تمرین مداوم و تکرار میکردیم، به همین دلیل حدود ۵ / ۱ سال اجرا نکردیم.
این هنرجوی آواز ادامه داد: گرایش بچهها به موسیقی ایرانی، کار ما را دشوارتر کرد؛ اما دستمان برای تنوع دادن بازتر شد. من در کنار موسیقی سنتی، برای آنها قطعات کودکانه نیز پخش کردم؛ اما چون آنها کودکی نداشتهاند و حس و حال آن را تجربه نکردهاند، با آن نوع موسیقی ارتباط برقرار نکردند.
هدایتزاده درباره اجرای پیش روی این کودکان که در قالب جشنواره «از غار بخوان» در خانه هنر جمعیت امام علی (ع) برگزار میشود، توضیح داد: از میان ۲۱ نفر از بچههای کلاس، حدود ۱۵ نفر اجرا خواهند داشت. یکی از قطعات نیز توسط علیرضا قربانی اجرا شده است. پیانو، ویولن، عود، سهتار، تار، کمانچه و سازهای کوبهای آنها را همراهی میکنند. تمام نوازندگان نیز در قالب خیریه با ما همکاری میکنند.
او ادامه داد: این اجراها ۲۵ و ۲۶ آذرماه در شش سانس برگزار میشوند و بهای بلیت آنها ۲۰ هزار تومان است.
وی از اجرای این کودکان در دفتر سازمان ملل در تهران نیز خبر داد و گفت: برای این اجرا با آنها شاهنامه فردوسی را کار کردیم. ما ابتدا با داستان «زال» شروع کردیم، زیرا بچهها با زال همذاتپنداری میکنند. زال بهخاطر موی سفیدش از جامعه طرد شد، آنها نیز طرد شدهاند. ما به آنها گفتیم، زال بعدها بهخاطر همان موی سفید مورد احترام قرار گرفت، شما نیز باید مشکلاتتان را به امتیاز تبدیل کنید.
هدایتزاده در پایان، به حدیثی از حضرت امیرالمومنین (ع) اشاره و اضافه کرد: ایشان فرمودهاند، مبادا گاه کودکان را سیر و گاه گرسنه بگذارید. استمرار و پیگیری در این راه به ما کمک میکند.
دیدگاهتان را بنویسید