موسیقی ایرانیان – حمیده موسوی: «مرتضی یاسوری» صدا پیشه و عضو انجمن گویندگان جوان کشورمان، در آلبوم «یک متر و هفتاد صدم» کاری از «سیامک جهانگیری» به شعر خوانی پرداخته است. این اثر که به تازگی به انتشار رسیده، در قالب دکلمه و موسیقی با گُزیده ای از غزل های زنده یاد «سیمین بهبهانی» ارائه شده و گزینش اشعار نیز با نظارت مرتضی یاسوری و در زمان حیات بانو بهبهانی صورت گرفته است. یاسوری از مراودات آن روزها و سال های پیش تر از آن، با این شاعرهء فقید -که غزل هایش بی شک در آثار عدیده ای از آهنگسازان و خالقان آثار موسیقی کشورمان نُمود و درخشش داشته است- خاطراتی به یادگار دارد که گوشه هایی از آن را در قالب یادداشتی آماده ساخته و در اختیار «موسیقی ایرانیان» قرار داده است.
متن یادداشت به قرار زیر می باشد:
«پایان سال ۱۳۸۹ بود که دوست دیرینه ام، دکتر بانو شکیبی (بهامین) شماره تلفن انسان بزرگواری را به من دادند که با ایشان تماس بگیرم و بروم به دیدنشان. تماس گرفتم، چه صدای مهربانی داشت آقای علی هاشمی!
و چه اندوهناک است که دیگر در بین ما نیست و در شگفتم که کمبود آن همه مهربانی چگونه جبران خواهد شد؛ باری، در دیدارهای دلنشینی که با ایشان داشتم روزی به من گفتند: “دلت می خواد بری سیمین رو ببینی؟” ( همان روزها غزل “در طول راه” سیمین بانو را از بر کرده بودم و نجوا می کردم.) بی درنگ عکسی را که بهانه ی آن دیدار ماندگار برای من شد را از آقای هاشمی گرفتم و راهی سرای سیمین بانو شدم.
می خواستم عکس (یک عکس چاپی از سیمین بانو و استاد شجریان که در سرای آقای هاشمی گرفته شده بود) را دم در به ایشان بدهم و برای نخستین بار ایشان را ببینم و باز گردم.
منش و بزرگواری ایشان بسیار فراتر از گنجایش جوانی از تبار کوهستان -که من ام- بود.
شربتی و گپ کوتاهی مرا بس که غزل تازه از بر کرده از ایشان را بخوانم و با چهره ی خندان و شادمان ایشان رو به رو شدم.
با مهر خودشان سادگی کوهستانی ام را دریافتند و بی درنگ پیشنهاد خوانش شعرهای شان را به من دادند.
اگرچه با شعر زندگی کرده بودم و همه ی هستی من بود (و هست) وبا لایه های پنهانش در آمیخته بودم و مدعی درست خوانی شعر بودم، ولی کار بسیار دشواری در پیش داشتم و رسالتی سترگ.
گزینش اشعار را هم به خودم واگذار کردند.
تمرین و تمرین و تمرین. هر یک از شعرها را بیش از هشتصد بار خواندم تا روان شدم و توانستم معنا و موسیقی شعر را درونی کنم.
هر غزلی را که گزینش و از بر می کردم برای ایشان می خواندم و نکته های مبهم احتمالی را ایشان ویرایش می کردند. گاهی تلفنی و گاهی هم رو در رو. گاه می خندیدند (با شعر پسته) و گاه می گریستند (شعر بشمار برگهای گلی را).
دست اندازهای فراوانی پیش رو بود و گویا سر تمام شدن نداشتند این گره های کوری که در کار انتشار آلبوم ایجاد شده بود.
چندین بار در استودیوهای گوناگون کار ضبط صدا را با وسواس فراوان انجام دادیم.
حضور علی بهبهانی، فرزند سیمین بانو، علاوه بر مهربانی و بزرگواری ایشان، در خوانش درست اشعار بسیار ره گشا بود.
از آنجایی که مجوز کتبی به انجام رساندن کار آلبوم را به من داده بودند، پس از آشنایی با آقای جهانگیری، پیشنهاد آهنگ سازی را به ایشان دادم و ایشان هم به زیباترین گونه، نت نوشتند و ساز سرودند.
حضور آقای دکتر مرتضی کدخدایی الیادرانی که از آغاز تا پیش از نشر اثر تمام بار مالی این مجموعه را بر دوش کشیدند، موهبت بزرگی بود.
حدود چهار سال زمان برد تا کار به انجام برسد و رسید اما ما به همه ی آرزومان نرسیدیم. سیمین سرای سست زمین را واگذاشت و به سوی جاودانگی رهسپار شد.
با همه ی تلاش پر شتابی که در پیش گرفتیم نتوانستیم خودمان را به او -که پرنده وار پرید- برسانیم.
بیست غزل با صدای من، یک غزل با صدای سیمین بانو، گپ کوتاه خودمانی من و ایشان به همراه آرایش زیبا و دلنواز موسیقی سیامک جهانگیری، درونمایه ی آلبوم “یک مترو هفتاد صدم” هست که با یاری و همکاری آقای افشین معصومی، مدیر ارجمند موسسه ی فرهنگی، هنری نغمه ی حصار روانه ی بازار هنر می شود.
این آلبوم پیشکش می شود به روح بلند مانا یاد سیمین بهبهانی سراینده ی دوستی ها و مهربانی ها.
با مهر: مرتضی یاسوری»
دیدگاهتان را بنویسید