×
×

درست است پول برای هرکسی مهم است ولی دیگر از جان آدم که عزیزتر نیست!

  • کد نوشته: 71579
  • 13 اسفند 1393
  • ۳ دیدگاه
  • تقریبا یک دهه از فعالیت هنری‌اش می‌گذرد. با قطعه «چی شده» نامش بر سر زبان‌ها افتاد و از آن روز تا به حال هفت آلبوم از او در بازار موسیقی منتشر شده و حالا دیگر یکی از خواننده‌های باسابقه به حساب می‌آید. بابک جهانبخش یکی از معدود خوانندگانی است که تعداد کنسرت بالایی دارد و […]

    درست است پول برای هرکسی مهم است ولی دیگر از جان آدم که عزیزتر نیست!
  • بابک جهانبخش

    بابک جهانبخش

    تقریبا یک دهه از فعالیت هنری‌اش می‌گذرد. با قطعه «چی شده» نامش بر سر زبان‌ها افتاد و از آن روز تا به حال هفت آلبوم از او در بازار موسیقی منتشر شده و حالا دیگر یکی از خواننده‌های باسابقه به حساب می‌آید.

    بابک جهانبخش یکی از معدود خوانندگانی است که تعداد کنسرت بالایی دارد و به همین خاطر مدام در حال سفر است. همین چند روز پیش در جشنواره موسیقی فجر اجرا داشت و با استقبال خوبی از سوی تماشاگرانش هم مواجه شد. به همین بهانه سراغ وی رفتیم تا از خود او دلایل موفقیت، سختی‌های کاری و گلایه‌هایش را بپرسیم.

    اجرایت در جشنواره موسیقی فجر چطور بود؟

    خدارا شکر همه چیز خوب بود و مردم هم مثل همیشه انرژی زیادی به من دادند. بعد از مدت‌ها بود که در برج میلاد اجرا داشتم و نسبت به جشنواره قبلی، همه چیز به نظرم خیلی بهتر بود. فقط متاسفانه به نظرم در حال حاضر امکانات صوتی سالن نمایشگاه از برج میلاد بهتر است. ما آن صدای مطلوبی را که باید روی استیج می‌داشتیم نداشتیم و سعی هم نکردیم این موضوع را به کسی انتقال بدهیم. البته این مشکل را در خیلی از سالن‌های ایران داریم.

    شاید این را مردم ندانند اما صدا در کنسرت‌ها دو بخش دارد. یک بخش آن صدایی است که مردم می‌شنوند و بخش دیگر هم صدایی است که خود عوامل روی استیج می‌شنوند. وقتی امکانات و خدمات مطلوب نباشد همهمه می‌شود و من خواننده دیگر صدای سازهای روی استیج را درست نمی‌شنوم و ممکن است روی کیفیت اجرایمان تاثیر منفی بگذارد. فکر می‌کنم این موضوع دیگر کم‌کم باید در سالن‌هایمان حل شود تا بتوانیم اجراهای بهتر و استانداردی داشته باشیم.

    چرا اکثر خواننده‌های ایرانی با اکراه در جشنواره فجر اجرا می‌گذارند؟

    شاید یکی از دلایلش این باشد که آن هزینه‌ای که برای جشنواره فیلم می‌شود برای جشنواره موسیقی نمی‌شود. این باعث ناراحتی خوانندگان می‌شود. من خودم توقع داشتم وقتی در جشنواره فجر اجرا دارم یک استیج مجلل و زیباتری را ببینم. امروز دیگر فقط خواندن مهم نیست. عوامل زیادی هستند که باید به همه‌شان توجه کرد. لباس پوشیدن، امکانات و تجهیزات پیشرفته سالن، دکوراسیون استیج و… روی مخاطبان امروزی تاثیر می‌گذارد و باید حواسمان به همه این‌ها باشد.

    فکر می‌کنی چرا با وجود این‌که تعداد کنسرت‌ها هم کم نیست سالن‌های ایران چنین وضعیتی دارند؟

    خودم هم به این مساله نقد دارم. موضوع این است که اگر سالن خوبی هم داشته باشیم نمی‌توانیم از آن خوب حفاظت کنیم. به نظرم سالن برج میلاد به نسبت سال‌های پیش افت داشته و بعید می‌دانم امکاناتش اضافه‌تر شده باشد. با وجود این‌که سالن‌ها پول زیادی را از تهیه‌کننده‌ها می‌گیرند امکانات مناسب را در اختیارشان قرار نمی‌دهند و یکی از عوامل پایین بودن کیفیت کنسرت‌ها در ایران همین است.

    متاسفانه تعداد سالن‌ها آن‌قدر کم هستند که گزینه‌های دیگری هم برای انتخاب نیست و اگر اعتراضی هم داشته باشیم می‌گویند همین است که هست. به نظرم این یک مشکل برای موسیقی ماست که فقط به دست من و شما درست نمی‌شود. این موضوعی است که مسئولان و مقامات باید به آن رسیدگی کنند. چون با این وضعیت به موسیقی ما بی‌احترامی‌می‌شود. این را هم بگویم اگر هم با این وضعیت به اجراهایمان ادامه می‌دهیم فقط به عشق مردم است.

    من هم دوست ندارم در خیلی از سالن‌ها بخوانم، دوست ندارم با این وضعیت صدابرداری اجرا داشته باشم. شاید خیلی‌ها ندانند اما صدابرداری بد به شدت روی تارهای صوتی تاثیر می‌گذارد و برای یک خواننده مضر است. خواننده‌های ما روی استیج زجر می‌کشند. حتی همین مه‌سازهایی که روی استیج دود تولید می‌کند به شدت برای صدای خواننده ضرر دارد و اصلا در تمام دنیا منسوخ شده اما نمی‌دانم چرا سالن‌های ما هنوز از آن‌ها استفاده می‌کنند.

    اعتراض هم که می‌کنیم می‌گویند چیز دیگری به غیر از مه‌ساز و چند نور رنگی نداریم. مواد شیمیایی به خورد خواننده می‌دهند چون حاضر نیستند امکانات استیجشان را به‌روز کنند. خیلی‌ها هم می‌گویند با این وضعیت چرا تعداد اجراها کماکان بالا است. موضوع این است که تعداد اجراها به دلیل وجود تقاضاست.

    مگر می‌شود بدون وجود تقاضا تهیه‌کننده اجرا بگذارد؟ نکته دیگر هم این است که دلیل بالا بودن تعداد اجراها کوچک بودن سالن‌هاست. در ایران اجراهای یک شب و دو سانسی داریم! کجای دنیا چنین چیزی هست؟ اگر ما سالن‌های بزرگ داشتیم مطمئنا برای من خواننده هم بهتر بود به جای چند اجرا یک اجرا داشته باشم.

    خیلی‌ها می‌گویند تعداد بالای اجراها باعث می‌شود خواننده پول بیشتری دربیاورد.

    نه اصلا ارتباطی به هم ندارند. درست است پول برای هرکسی مهم است ولی دیگر از جان آدم که عزیزتر نیست. در کشور ما خواننده در حال مرگ هم باشد باید کنسرتش را اجرا کند. همین پارسال بود که اجرا داشتم و به شدت هم مریض بودم، مجبور شدم قبل از اجرا کلی آمپول بزنم تا بتوانم از پس اجرا بربیایم.

    کسی نمی‌داند زدن آمپول‌ها برایم تا مدت‌ها بعد چه عوارضی داشت. ولی به خدا من هیچ‌وقت به این قسمت‌های تاریک کارم اشاره نمی‌کنم همیشه لبخند می‌زنم. شاید اشتباه از من است، شاید باید به این قسمت‌ها هم اشاره کنم که در موردم اشتباه نکنند.

    از زمانی که قطعه «چی شده» سر زبان‌ها افتاد، تا امروز هفت آلبوم تولید کرده‌اید. می‌خواهم بدانم از آن زمان تا امروز چه تغییراتی در موسیقی و شخصیتت به وجود آمده؟

    در مورد موسیقی‌ام که دیگران باید نظر بدهند. فضای موسیقی من همان فضای همیشگی است و نمی‌توانم آن را تغییر دهم. چون اگر این کار را انجام بدهم مخاطبانم آن را پس می‌زنند. فقط سعی کرده‌ام موسیقی‌ام را با در همان فضا به‌روزتر کنم. اگر نه امضای کاری من همیشه همان است. به لحاظ شخصیتی هم فکر می‌کنم تغییراتی داشتم. بالاخره هم سنم بالاتر رفته و هم پدر شدم ولی در کل فکر می‌کنم هنوز همان بابک هستم.

    گفتی نمی‌توانی در فضای موسیقی‌ات تغییر ایجاد کنی چون مخاطبانت آن را پس می‌زنند. چرا این فکر را می‌کنی؟

    نه، نمی‌گویم نمی‌توانم تغییر ایجاد کنم. حرف من این نبود. گفتم من امضا و چارچوب خاص خودم را دارم و تغییرات را در آن چارچوب به وجود می‌آورم. اصلا هم به این معنا نیست چارچوبی که دارم محدود باشد. اصلا هر آرتیستی همین چارچوب و امضا را دارد. کلیت آدم که تغییر نمی‌کند.

    بعد از تقریبا یک دهه سابقه حضورت در موسیقی ایران فکر می‌کنی موسیقی ما چه چیز کم دارد. اصلا فکر می‌کنی خودت برای موسیقی ایران چه کاری انجام دادی؟

    من آدمی ‌نیستم مثل خیلی‌ها بیایم بگویم همه کارهایم خاص بوده. واقع‌بینم و به نظرم موسیقی ما سقف کوتاهی دارد. علتش هم این است که به آن بها نمی‌دهند. خیلی چیزها را خودم یاد گرفتم و مطمئنم خیلی از موزیسین‌های ایرانی مثل خود من بودند. اگر ما استادان خوبی داشتیم. اگر موسیقی ما جهانی‌تر بود. اگر موسیقی ما مثل ترک‌ها بود که حداقل چهارتا کشور دیگر آن را گوش می‌کردند خیلی اتفاقات بهتری برایمان می‌افتاد.

    ما برای ضبط کارهایمان سه چهارتا گیتاریست داریم و این یعنی فاجعه. دلیل تکراری شدن آهنگ‌ها فقط ما موزیسین‌ها نیستیم. خیلی عوامل دیگر هست که در کار ما تاثیر می‌گذارد. باید به موسیقی بها داده شود. باید استعداد‌یابی شود و باید به جوان‌ها میدان داده شود. وقتی یک آهنگساز ۱۸ساله برای من کاری تولید کند مسلما من را به نسل خودش نزدیک می‌کند و همین باعث می‌شود موسیقی من به‌روزتر شود و نسل‌های بعدی هم با آن ارتباط برقرار کنند.

    من حق دارم که خیلی درک درستی از یک جوان ۱۸ساله نداشته باشم چون ۳۲ سالم است. چیزی که می‌تواند من را به نسل بعدی‌ام نزدیک کند کار کردن با جوان‌های این نسل است. این را اولین بار است که در مصاحبه می‌گویم. به خدا بارها بوده که می‌خواستم موسیقی را به طور کل بگذارم کنار. ولی مخاطب نمی‌تواند این را از من بپذیرد. ب

    عضی وقت‌ها با خودم می‌گویم خدایا چرا هر کاری می‌خواهیم بکنیم به در بسته می‌خوریم. در صورتی که اگر به موسیقی بهای بیشتری بدهند مسلما اتفاقات خوبی در این زمینه برای همه ما می‌افتد. اما بازهم تمام سعی و تلاشم را می‌کنم با همین بضاعتی که دارم موسیقی‌ام را ارتقا بدهم و بتوانم اتفاقات بهتری را ایجاد کنم.

       
    برچسب ها

    مطالب مرتبط

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *