سعید اداک: روزها و لحظه های تلخ خبری نیز باید ثبت شوند، درست مانند دیگر روزها و لحظه های خبر ساز؛ اما لحظه های تلخ، زهری دارند که کنش ها و واکنش های مرسوم ما را تحت الشعاع قرار می دهند تا رفتار دیگری در پیش گیریم.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی موسیقی ایران(نای)، هنرمندی که محبوب بسیاری از جامعه هنری و مردم و حتی مسئولان است از میان مان می رود و همه را داغدار می کند؛ همه برای بدرقه در خور شان هنرمند محبوبشان و ادای احترام و همدردی با باز ماندگانش دست به دست هم می دهند تا آخرین گام ها را بر روی دست های عزادارانش طی کند و جسم خاکی اش به خاک بازگردانده شود.
این حکایتی است که بارها شاهد آن بوده ایم و به ناچار پس از این نیز شاهد خواهیم بود. اما این تمام ماجرا نیست؛ روزها و لحظه های تلخ خبری نیز باید ثبت شوند، درست مانند دیگر روزها و لحظه های خبر ساز؛ اما لحظه های تلخ زهری دارند که کنش ها و واکنش های مرسوم ما را تحت الشعاع قرار می دهند تا رفتار دیگری در پیش گیریم.
بدرقه یا به تعبیر مرسوم مان تشیع پیکر عزیزی که جدا از جنبه های زیست فردی اش توانسته با دسترنج هنری اش نیز در زندگی مان اثر بگذارد تلخی دیگری دارد؛ تلخی که رنگ زیست دوباره یک هنرمند در یادها و دل ها است.
چنین وداع هایی اما در این سال های اخیر تحت تاثیر لنز دوربین ها و مبایل ها قرار گرفته تا ثبت و ضبط شوند اما این بار نه از سوی اهالی رسانه؛ بلکه از سوی مردمی که برای شرکت در مراسم بدرقه هنرمند محبوبشان می آیند.
شاید در کلیت ماجرا، چنین رویکردی از سوی مردم چندان هم بد نباشد؛ اما این تمام ماجرا نیست؛ البته که روزها و لحظه های تلخ خبری نیز باید ثبت شوند، درست مانند دیگر روزها و لحظه های خبر ساز؛ اما لحظه های تلخ زهری دارند که کنش ها و واکنش های مرسوم ما را تحت الشعاع قرار می دهند تا رفتار دیگری در پیش گیریم.
ماجرای ثبت و ضبط این روزها و لحظه های تلخ خبری توسط مردم موبایل به دست، هنگامی جنبه ای دیگر و گاه تکان دهنده پیدا می کند که دیگر سوژه اصلی«یعنی وداع با هنرمند مرحوم شده» از گستره ذهنی مردم خارج می شود و جایش را گرفتن عکس های یادگاری با چهره ها و آرتیست های حاضر در مراسم می گیرد.
وقتی نگاهی گذرا به مراسم تشییع پیکر اهالی هنر به خصوص اهالی موسیقی در این سال های اخیر می اندازیم عمق ماجرا بیشتر می شود.
خانواده ای که در داغ از دست دادن عزیزشان به شدت آشفته اند در محاصره انبوهی از مبایل هایی قرار می گیرند که صاحبانشان بیش از آنکه غمگین به نظر برسند هیجان زده و مشعوف هستند؛ مشعوف از اینکه فرصتی دست داده تا برای صفحات فیسبوک و اینیستاگرام و … خوراکی متفاوت تهیه کنند؛ مشعوف از اینکه می توانند از هنرمندان داغدارشان تصویر بردارند؛ مشعوف از اینکه می توانند در فاصله ای چند قدمی از پیکر بی جان هنرمند محبوب شان و خانواده داغدارش تصویر بگیرند؛ مشعوف از اینکه می توانند به محض تمام شدن برنامه تشیع با هنرمندان دیگری که اندوهگین هستند عکس یادگاری بگیرند؛ مشعوف از اینکه روایتی داغ از یک مراسم تشیع جنازه برای دوستان و اطرافیانشان دارند و تا مدت ها می توانند از این سوژه داغ در محافل خصوصی و صفحات مجازی شان سخن بگویند.
اغلب نیز اگر ترانه ای یا آوازی و یا سازی از هنرمند فقید و محبوب شان در مراسم پخش شود همین دوستان موبایل به دست حتی قطره اشکی هم خواهند ریخت و با نوایش زمزمه خواهند کرد اما تحت هیچ شرایطی دستشان به لرزه در نخواهد آمد تا مبادا موبایلی که تصاویر دلخواهشان را ضبط می کند تکانی بخورد و ماموریت خود خواسته شان را دچار خلل کند.
اما این تمام ماجرا نیست؛ البته که روزها و لحظه های تلخ خبری نیز باید ثبت شوند، درست مانند دیگر روزها و لحظه های خبر ساز؛ اما لحظه های تلخ زهری دارند که کنش ها و واکنش های مرسوم ما را تحت الشعاع قرار می دهند تا رفتار دیگری در پیش گیریم.
چگونه می شود در فاصله چند قدمی خانواده ای داغ دیده قرار گرفت و شاهد تشیع پیکر هنرمند محبوب خود بود و شعف تصویربرداری و گرفتن عکس یادگاری و تهیه خوراک برای صفحات مجازی داشت؟ چگونه می شود در غم از دست دادن هنرمندی که دوستش داریم سیاه بپوشیم و در مراسم تشیع پیکرش تنها در اندیشه گرفتن فیلم باشیم؟ چگونه می توان ضجه های خانواده ای در فراق عزیزشان را دید و برای لحظه ای خود را جای آنها قرار نداد و تنها راضی از ثبت شدن تصاویری دردناک درون موبایل بود؟
این اتفاق ها را از مراسم تشییع پیکر پرویز مشکاتیان تا محمدرضا لطفی، و در این آخرین نمونه اش مراسم روز یکشنبه تشییع مرتضی پاشایی که تا دو ساعت پس از پایان مراسم مردم در جلو تالار وحدت مشغول فیلم گرفتن بودند می توان مشاهده کرد.
آری روزها و لحظه های تلخ خبری نیز باید ثبت شوند، درست مانند دیگر روزها و لحظه های خبر ساز و این وظیفه را باید برعهده اهالی رسانه گذاشت؛ آری لحظه های تلخ زهری دارند که کنش ها و واکنش های مرسوم ما را تحت الشعاع قرار می دهند تا رفتار دیگری در پیش گیریم و برای لحظاتی خود را بجای خانواده داغدیده هنرمند محبوبمان بگذاریم تا کمی سنجیده تر عمل کنیم.
دیدگاهتان را بنویسید