جام جهانی ۲۰۱۴، رویدادی بود که در کشور ما علاوه بر جذابیتهای معمولش، در دنیای موسیقی پاپ نیز اهمیت پیدا کرد. بسیاری از چهرههای سرشناس موسیقی پاپ اقدام به انتشار قطعاتی با مضمون جام جهانی و در حمایت از تیم ملی ایران کردند. در این میان، قطعه «قهرمان» برای هواداران خوانندهاش، متمایز بود؛ «فریمن» برای نخستین بار اثرش را با نام «فریمن جبارزاده» منتشر کرد و ضمن انتشار این قطعه، خبر ورود او به عرصه ی رسمی منتشر گردید. خبری که مانند اخبار مشابهش در ماههای اخیر که برای خوانندگان غیر رسمی منتشر شده بود، عدهای را خوشحال و عدهای دیگر را معترض کرد. اما آنچه اتفاق میافتد، ورود چهرههای به اصطلاح زیرزمینی به عرصه ی رسمی است که فریمن یکی از سرشناسترین آنها است. او با انگیزه و برنامه وارد گود شده و میخواهد روی کلیت موسیقی اثرگذار باشد. حرفهای او را بخوانید.
* بهتر است در ابتدا خودت درباره ی رزومه ات توضیح دهی تا کسانی که در این سالها فقط صدا و تصویر تو را شنیده و دیده اند، بیشتر با «فریمن» آشنا شوند!
من از سن ۱۸ سالگی به طور تقریباً حرفه ای وارد کار شدم و به یادگیری سازهای مختلف مانند پیانو و گیتار پرداختم و ضمن آن روی آهنگسازی، تنظیم و ترانه سرایی کار کردم. نکته قابل ذکر این است که تمامی اینها را به صورت تجربی آموختم، یعنی تحصیلات آکادمیک نداشتم و هیچ کلاس آموزشی نرفتم.
کارم را با سبک راک، بلوز و راک اند رول شروع کردم. اما به دلیل اینکه در مارکت موسیقی ایران چنین سبکهایی طرفداران زیادی ندارد و روی بورس نیست، ترجیح دادم که در زمینه پاپ و بیشتر هاوس و R&B فعالیت داشته باشم و موسیقی هایم را در این فضاها بسازم.
در سال ۲۰۰۸ از من برای حضور در فستیوالی در کشور فنلاند، دعوت شد. به تنهایی به آنجا رفتم و یک پرفورمنس آکوستیک و سولو به طور انفرادی داشتم و در بخش دیگری هم با همکاری یک گروه سوئدی به اجرای برنامه پرداختم. این کار توجه بسیاری از فنلاندی ها را به خود جلب کرد و باعث شد یکی از روزنامههای مشهور فنلاند، مصاحبه با من را در صفحه اولش درج کند.
پس از بازگشتم به ایران، مجدداً فعالیتهایم را دنبال کردم و تحقیقات و بررسی هایی روی سبکهای مختلف انجام دادم. اولین کارم را چهار سال پیش، یعنی سال ۲۰۱۰ پیش منتشر کردم. ویژگیهای ویدئو و کانسپت خاصی که داشت و المان هایی که در آن اعمال شده بود که شاید برای تیج ایج ها جذاب بود، باعث شد با اینکه کلام آن انگلیسی بود از سوی مردم با استقبال مواجه شود و در دو شبکه ی رادیوئی موفق به کسب مقام دوازدهم و مقام اول در یک هفته شد.
- * خودت کارها را برایشان فرستاده بودی؟
بله چرا که آنها میبایست اجازه ی پخش موسیقی را از ما دریافت کنند.
با دیدن موفقیت اولین موزیک ویدئو و استقبال مردم از نوع بازی من در آن، سعی کردم در قدم بعدی هم به همین شکل جلو بروم. اما از آنجایی که متأسفانه در کشور ما عامه ی مردم تسلط چندانی به زبان انگلیسی ندارند، تصمیم گرفتم که به تدریج کلام فارسی را هم به کارهایم اضافه کنم و قطعات دوزبانه تولید کنم. از این موضوع هم استقبال خوبی به عمل آمد، طوری که آثار بعدی کاملاً به زبان فارسی تولید شد.
بعضی از کارهایم در شبکهها به مقام اول رسید. نظری که اغلب افراد در مورد کارهای من میدهند این است که در درجه اول ویدئوها متفاوت و خاص هستند و خلاقیت در آنها وجود دارد و در درجه ی دوم موسیقی مورد توجه قرار میگیرد.
- * دلیل انتخاب این استایل برای آثارت چه بود؟
مهمترین عامل، علاقه ی شخصیام بود و نوع موسیقی هایی که از کودکی با آنها بزرگ شدم؛ چرا که در دوران کودکی، پدرم آثار گروههایی نظیر پینک فلوید، بیتلها و… را زیاد گوش میکردند و این روی من هم اثر گذاشت و ناخود آگاه جذب این موسیقیها شدم.
از طرفی عقیده ام این بود که اگر قرار است فعالیتی در این زمینه انجام بدهم، باید با هر آنچه که تا به حال در موسیقی ایران بوده بسیار متفاوت باشد و شاید یکی از دلایل آن این بود که از کودکی به خاطر حرفه ی پدرم، مجبور بودیم به کشورهای مختلف سفر کنیم و بخشی از این مسئله، تحت تأثیر الهاماتی بود که از موسیقی کشورهای مختلف میگرفتم.
- * هنوز هم از این موسیقیها برای آثارت تاثیر میگیری؟
قطعاً. فکر میکنم همه ی هنرمندان با شنیدن موسیقیهای مورد علاقهشان از آنها الهام میگیرند.
- * استایلی که برای آثارت انتخاب کردی، به دلیل همان تفاوتی که گفتی، ریسک کارت را بالا میبرد. این که شاید مخاطب ایرانی به راحتی با آثارت ارتباط برقرار نکند، نگرانت نکرد؟
افرادی که وارد موسیقی میشوند، دو دسته هستند؛ یک دسته موفقیت را صرفاً در شهرت میبینند، یعنی دوست دارند کاری را انجام دهند که روی بورس و اصطلاحاً «بگیر» باشد تا به شهرت یا محبوبیت برسند. من از دسته ی دیگری هستم؛ زمانی که می خواهم کاری بسازم یا بخوانم، در درجه ی اول برایم مهم است که خودم آن کار را دوست داشته باشم. یعنی طوری باشد که اگر چند سال بعد به آن گوش کردم، همان لذتی را ببرم که روز اول بردم؛ نه اینکه به خودم بگویم چقدر بد بود یا می توانست خیلی بهتر باشد… من همیشه چیزی را ساختهام که دوستش داشتم و ترجیح میدهم که مخاطب خاص داشته باشم؛ حتی اگر فقط هزار نفر باشند!
همین الان عده ی زیادی هستند که از طریق فیسبوک یا ایمیل به من پیام میدهند و نظرشان این است که کارهایم بسیار متفاوت است. این برایم خیلی لذت بخش تر از خواندن یک کار عامه پسند یا تکراری است.
- * نتیجه ای که از این تصمیم حاصل شد، مورد رضایتت بود؟
بله، وقتی که کارم را شروع کردم فکر نمیکردم تا این حد مورد استقبال واقع شود؛ چرا که همانطور که گفتم مردم ما زیاد به زبان انگلیسی مسلط نیستند که بتوانند معنای کلام موسیقی را متوجه شوند و این ریسک کار را بالا می برد. اما خوشبختانه پکیجی که ما ارائه دادیم، اعم از موسیقی، شعر، اکتِ خواننده و داستانِ موزیک ویدئویها، همه دست به دست هم دادند تا مردم جذب کار شوند.
- * با ورود به عرصه ی رسمی، شاید دیگر نتوانی مانند گذشته روی ویدئوهایت مانور بدهی. به این فکر کرده ای؟
تا جایی که من میدانم بسیاری از خواننده های مجاز هم ویدئوهایی دارند که در اینترنت یا در قالب سی دی منتشر شده و یا در کنسرتهایشان به نمایش در میآید و قرار نیست موزیک ویدئو به طور کلی قطع شود.
- * بله. ولی رسانه ی رسمی مناسبی برای پخش ویدئوها وجود ندارد و نمیتوان نگاهی جدی به موزیک ویدئو داشت…
طی هم فکری ای که با گروه کارگردانی آثارم داشتیم، به این نتیجه رسیدیم که در هر کاری اگر متفاوت باشی، میتوانی جواب بگیری. اگر خدا بخواهد و بتوانیم کنسرتی برگزار کنیم، مطمئناً شبیه کنسرتهایی که در حال حاضر میبینید نخواهد بود و هیجانات و اتفاقات خاص خودش را خواهد داشت. ما در کارمان به «سرگرمی» اعتقاد داریم و به طور کلی باورمان این است که باید به بیننده استرس و هیجان بدهی تا بتوانی سرگرمش کنی.
در ایران خیلیها دیدشان نسبت به موسیقی، محدود به خوانندگی است. مثلاً هرچه خواننده بالاتر بخواند یا آکوردها پیچیده تر باشد، آن موسیقی را بهتر میدانند؛ در حالی که در مارکت موسیقی روز دنیا اینطور نیست. موسیقی در دنیا، یک پکیج است و این پکیج در درجه اول می بایست برای مخاطبی که وقتش را برای آن میگذارد، سرگرم کننده باشد.
- * چه شد که به فکر دریافت مجوز افتادی؟
طی صحبتهایی با شرکت «ترانه شرقی»، عنوان شد که میتوانم به طور رسمی فعالیت داشته باشم. این مسئله برای من بسیار خوشحال کننده بود؛ چرا که با این اتفاق میتوان مخاطبین بیشتری را در بر گرفت. از طرفی آرزوی هر خوانندهای این است که برای اولین بار در کشور خودش کنسرت برگزار کند.
- * همکاری با «ترانه شرقی» چطور و چه زمانی شکل گرفت؟
حدود یک سال پیش، از این شرکت با من تماس گرفتند و صحبت هایی پیش آمد که هنوز هم ادامه دارد. گفتند که باید به چه شکلی عمل کنم تا به عرصه ی رسمی وارد شوم. من هم خوشحال شدم از اینکه بتوانند این اجازه را برای من یا هر خواننده ی دیگری دریافت کنند که به صورت مجاز در ایران فعالیت کنیم.
- * شاید لازم باشد برای دریافت مجوز استایل کاریات تغییر کند. با این مسئله کنار میآیی؟
ببین من همه ی کارها اعم از سرودن ترانه، ساخت ملودی، تنظیم و… را خودم انجام میدهم. اگر چارچوبی باشد که باعث شود از آن چه در ذات و درون من است فاصله بگیرم، مطمئنا ًنمیتوانم فعالیت کنم و در واقع اصلاً بلد نیستم! اما به هر حال هر چارچوبی که برای فعالیت تعیین شود، سعی میکنم آن «تفاوت» لازم را تا جایی که ممکن است در قالب همان چارچوبها ایجاد کنم.
- * اینکه همه ی کارها را خودت انجام میدهی، چه دلیلی دارد؟
شاید یک جور عادت باشد. چرا که همانطور که اشاره کردم، من همه چیز را به صورت تجربی آموختم. روزها و شب های زیادی مشغول اتود زدن و تنظیم کردن بودهام و این دیگر برایم یک عادت شده است. شاید دلیل دیگرش هم وسواس بیش از حد باشد و هم اینکه موقعیتش هم تا به حال پیش نیامده است. البته در بخش شعر با دوستان دیگر همکاری کردهام، اما در زمینه آهنگسازی و تنظیم از آثار خودم استفاده میکنم.
- * اگر به همین منوال پیش بروی به یکنواختی نمیرسی؟
بعید میدانم. چون اگر به کارهایی که تا به حال منتشر شده دقت کنیم، یکی از نکات مثبتشان این است که یکنواخت نیستند و استایل هر کدام از کارها و حتی صداهایی که در آن استفاده شده، با دیگری متفاوت است. در حال حاضر چهار-پنج قطعه ی آماده دارم – که اگر شرایط فراهم شود در آلبوم قرار میگیرند – و در هر کدام فضاها کاملاً با هم فرق میکند، یکی RnB است، دیگری پاپ است و…. از آنجایی که من حتی برای گوش کردن موسیقی، محدود به یک سبک خاص نبودهام، دامنه ی فکریام در این زمینه کمی بازتر است.
- * در ماههای اخیر، تعدادی از خوانندگانی که قبلاً به صورت غیر رسمی کار میکردند موفق به دریافت مجوز شدند. این اتفاق با اعتراض تعدادی از خوانندگان مجاز مواجه شد. دلیل اصلی این اعتراض هم آن بود که آنها معتقد بودند در مقایسه با خوانندگان زیرزمینی (غیر رسمی)، از شرایط مساوی برخوردار نبوده و از ابرازی نظیر کلیپ محروم بوده اند. بنا بر این غیر رسمی ها، در یک جدال نابرابر به شهرت رسیده اند. احتمالاً این بحث ها در مورد تو هم مطرح خواهد شد. چه پاسخی به این افراد داری؟
اولاً دیر یا زود باید این اتفاق بیفتد که همه ی هنرمندان در یک دایره گرد هم جمع شوند و با هم رقابت کنند. بنا بر این به نظر من اینکه تمامی کسانی که قبلاً به صورت غیر رسمی کار میکردند را از فعالیت رسمی منع کنیم، درست نیست. دوماً، اگر از نظر آنها این شهرت صرفاً به خاطر کلیپهایی است که از شبکههای مختلف پخش میشد، باید گفت بعد از انتشار یکی دو آلبوم این شهرت فرو کش میکند و آنها نباید اینقدر ناراحت باشند! یعنی اگر فقط «کلیپ» دلیل شهرت بوده، وقتی وجود نداشته باشد شهرت ناشی از آن هم از بین میرود و جای نگرانی نیست. از طرفی اگر این هنرمندان واقعاً به فکر پیشرفت موسیقی کشورشان باشند و نه منافع شخصی، نباید از رسمی شدن یک هنرمند ناراحت شوند. من فکر میکنم اینها صرفاً به دلیل منافع شخصی است. یک هنرمند واقعی که هنر را به خاطر خود هنر دنبال میکند باید از پیشرفت، رسمی شدن و درآمدزایی همکارانش خوشحال شود و در واقع ذات هنر این را میطلبد.
از نظر من در حیطه ی موسیقی مجاز، غیر از تعداد محدودی که واقعاً خوب کار میکنند، آثار سایرین از کیفیت بالایی برخوردار نبوده و موسیقی غیر رسمی به مراتب به روزتر و نزدیک تر به استاندارد دنیا بوده است. بعید میدانم افرادی که در حال حاضر کارهای خوب و موفقی ارائه میکنند، چنین حرفهایی بزنند. این صحبتها احتمالاً از افرادی است که خودشان از نظر کاری در موسیقی به بن بست رسیده اند و حرفی برای گفتن ندارند.
- * به نظرت از موزیسینهای ایرانی چه کسانی در کلاس بین المللی کار میکنند و آثارش قابلیت ارائه به مارکت جهانی را دارد؟
به نظرم پاسخ به این سوال کمی دشوار است. چرا که بحث مارکت بین المللی متفاوت است. اما از خواننده های مجازی که خوب کار میکنند و موفق هستند، میتوانم به سیروان اشاره کنم که یکی از دوستان خوبم است. پکیجی که او ارائه میکند، اعم از شعر، ملودی و تنظیم، استاندارد و به روز است.
در مورد بچههای غیر رسمی هم باید بگویم با این سختیها، مخارج سنگین و هزینهها نباید توقع زیادی داشته باشیم. اما اگر با موسیقیای که در سطح بین المللی یا حتی کشور همسایه مانند ترکیه در حال تولید است مقایسه کنیم که ساختار کاملاً متفاوتی دارد و تحت لیسانس یک کمپانی است که میلیون ها دلار خرج میکند، فکر میکنم به همین نسبت امتیاز بالایی دریافت میکنند. آنها اینجا به هزینه ی خودشان و با کمترین امکانات کارشان را تهیه میکنند.
- * دلیل رکود نسبی و درجا زدن موسیقی کشورمان را چه میدانی؟
دلیلش این است که موسیقی ما مانند زمین مسابقه ای شده است که ۱۰ نفر در آن با هم در حال رقابت هستند. حال اگر ابعاد این زمین بیشتر شود، افراد بیشتری امکان رقابت پیدا میکنند و در واقع دامنه ی رقابت وسیعتر میشود.
رسمی شدن پروسه ای دارد که طی کردن آن تا جایی که من میدانم کار چندان آسانی نیست. باید مقداری آسانتر گرفته شود و فضای بیشتری ایجاد شود تا عمر هنری افراد هدر نرود. اگر دقت کنید در خارج از کشور هم برای مثال خوانندهها در سنی بین ۲۰ تا ۲۸ سال کارهای مفیدشان را انجام میدهند و بعد از آن، کارها آن کیفیتی که در دوران جوانیشان داشت را ندارد. از این رو است که میگویم عمر هنری افراد هدر نشود، بتوانند مجوز دریافت کنند و فعالیت رسمی انجام دهند تا رقابت ایجاد شود.
از نظر من صنعت موسیقی ما مانند صنعت خودروسازیمان است؛ چون بازار رقابت وجود ندارد، راکد مانده است. شاید اگر مانند کشورهای دیگر همه ی خواننده ها اجازه ی خواندن داشته باشند، این رقابت به قدری تنگاتنگ شود که خواننده مجبور شود اطلاعات و سوادش را بیشتر کند. وقتی یک خواننده با چهار آکورد و تنظیم های شبیه به هم آلبوم میدهد و کارش میگیرد و میبیند که عام مردم او را میپسندند، دیگر به خودش زحمت تحقیق و کنکاش نمیدهد تا به تکنیک جدیدی دست پیدا کند؛ چرا که با همان روال هم آلبومهایش به فروش می رسد.
اما اگر فضای رقابتی ایجاد شود، خواننده ها مجبورند خیلی بیشتر تلاش کنند. آن عده ای که به مجوز گرفتن غیر رسمیها معترض هستند، دقیقاً از همین موضوع میترسند و میدانند در آن شرایط اگر بخواهند به همین شکل ادامه دهند، دیگر مورد پسند مردم قرار نمی گیرند. مانند گوشی موبایل که تکنولوژی آن دائماً در حال تغییر و به روز شدن است، موسیقی هم به این پویایی و ارتقا نیاز دارد.
- * یکی دیگر از مسائلی که موسیقی ما با آن درگیر است، کپی کردن و کاور کردن موزیک های خارجی است. آیا تو هم تا به حال چنین کاری کرده ای؟ در این زمینه چه نظری داری؟
خوشبختانه این موضوع تا به حال برایم پیش نیامده و کاری را کاور نکردم و شما از هیچ موزیسینی نخواهید شنید که فریمن ملودی اش را از جایی کپی کرده است. شاید در کلیت کارم از خواننده ها یا آهنگ سازهایی الهام گرفته باشم، اما به هیچ وجه کپی نبوده است.
کار کاور همه جای دنیا انجام میشود و کاری است که بزرگترین خوانندهها و اسطورههای جهان هم با افتخار انجام میدهند، ولی نفس کار این است که خواننده بخشی از موسیقی مورد علاقه اش را که مثلاً از زمان کودکی دوست داشته، کاور می کند، تا هم میل شخصی خود را ارضا کند و هم یاد و خاطره ی هنرمند مورد علاقه اش را زنده کند. با این کار به نوعی از آن شخص تشکر هم میکند. اما متاسفانه در ایران کمتر به این صورت است. شاعران و آهنگسازانی هستند که به دنبال ملودی هایی میگردند که بتوانند به اسم خودشان منتشر کنند. این اصلاً درست نیست که نه اسم خواننده ی اوریجینال را میزنند و نه آهنگساز اصلی را و ادعا هم میکنند که کار از خود ما است. به نظرم این غلط است و در واقع یک نوع دزدی محسوب است، نه کپی. در غیر این صورت کپی کردن به روش درست، خودش یک هنر است. مانند این که یک نقاش بتواند یک اثر هنری بزرگ را عیناً کپی کند؛ این کار را هر کسی نمیتواند انجام دهد. این یک هنر، استعداد و توانایی است.
- * در مورد آلبومت بگو. کی منتشر میشود؟
فعلاً در مورد زمان، جزئیات و چگونگی انتشارش نمیتوانم صحبت دقیقی داشته باشم. اما فعلاً حدود پنج-شش قطعه از میان ۱۵ اثری که ساختهام انتخاب شده و روی آنها کار میکنم. فضاها کاملاً با هم متفاوت هستند یعنی هر موزیک با موزیک قبلی و بعدیاش کاملاً فرق دارد.
- * از آثار قبلی کدامیک در آلبوم قرار خواهد گرفت؟
یکی از قطعاتی که خودم به شخصه دوست دارم در آلبوم باشد، قطعه «قهرمان» است که با موضوع جام جهانی در آن ایام از «موسیقی ما» منتشر شد. فعلاً فقط همین.
- * در آلبومت هم قطعات به زبان انگلیسی خواهی داشت؟
این را هم به عنوان سورپرایز در نظر بگیریم! (با خنده).
- * همراه با آلبومت پکیج تصویری هم ارائه می کنی؟
در حال حاضر چنین تصمیمی نداریم، اما شاید این اتفاق بیفتد.
- * اگر اینطور نشود که بخشی از پازل فریمن ناقص است…
انشالله که این اتفاق بیفتد؛ چرا که خودم به شخصه موسیقی را «تصویری» می بینم و بسیاری از موسیقیهایی که میسازم تصویری است. یعنی در زمان ساخت موسیقی، سازبندی، فرم، اوج و فرودها را طوری قرار میدهم که اگر قرار باشد روی تصویر هم بیاید کاملاً با آن مَچ باشد. شاید از ۱۰ قطعه ای که در آلبوم قرار میگیرد، ۸ تای آن اینگونه باشد. به همین دلیل برای من خیلی ناراحت کننده خواهد بود که بخواهم تصویر را از کارهایم قیچی کنم. بعید میدانم که این اتفاق بیفتد.
- * به قطعه ی «قهرمان» اشاره کردی. چه شد که تصمیم گرفتی آهنگی برای جام جهانی بخوانی؟
به صورت کاملاً تصادفی. بسیاری از دوستان میگفتند که زمان بسیار خوبی است برای خواندن یک قطعه ی اینچنینی است. ما میدانستیم که این موسیقی، موسیقی رسمی ایران نمیشود؛ چرا که خواننده اش از قبل انتخاب شده بود و قرار بود آقای خواجه امیری آن را اجرا کنند. اما به هر حال من هم به عنوان یک خواننده و آهنگساز تصمیم گرفتم این کار را انجام دهم و حمایت خودم را از بچههای تیم ملی اعلام کنم.
یکی از مشکلاتی که هنگام ساخت داشتم، همان مسئله ی نوآوری و چگونگی انجام کار بود؛ چرا که طی این سالها کارهایی که به مناسبت جام جهانی و رخدادهایی از این دست ساخته شده بود، ساختاری نسبتاً تکراری را دنبال میکرد. مخصوصاً در بخش شعر، یک سری کلمات و جملات تکراری به کار برده میشد. قصدم دور شدن از این فضا بود و خواستم دید گستردهتری داشته باشم. شعری که برای این کار انتخاب شد، شعری بود که زیاد روی المان های تکراری تأکید نمیکرد. در واقع با آن قهرمان داخل زمین، رو در رو صحبت میکند. ساختار موسیقی و سازهایی که در آن به کار رفته، به گونه ای است که سعی شده از هر قومیت و ملیتی تا آنجایی که میشود صدایی باشد که بتواند آن جهانی بودن موسیقی را به مخاطب نشان دهد.
- * به عنوان یکی از چندین خواننده ای که آهنگی برای جام جهانی خواندند، نظرت در مورد بقیه آهنگ ها چیست؟
این را بگویم زمانی که ما تصمیم به انجام این کار گرفتیم، تنها شخصی که قرار بود این کار را انجام دهد آقای خواجه امیری بود و هنوز موسیقی ایشان هم منتشر نشده بود. متاسفانه ناهماهنگی هایی به وجود آمد و کار ۳روز مانده بود به جام جهانی پخش شد، در صورتی که یک ماه پیش از آن آماده شده بود.
به نظر من، هم کارهای خوب ساخته شد و هم بد. طبیعتاً همانطور که در مورد سوژههای دیگر هم آثار خوب و بد زیادی تولید میشود، در مورد جام جهانی هم همین طور بوده است. اما این فضای رقابتی که ایجاد شد به نوبه ی خودش خوب بود.
- * در مصاحبه های مطبوعات خارجی، چه چیزی برایشان جالب بود و ایرانی بودنت چقدر برایشان اهمیت داشت؟
اولین سوالی که از من پرسیدند این بود که چرا در کشور خودت فعالیت نمی کنی؟ که در آن زمان یعنی سال ۲۰۰۸، من به راحتی پاسخ دادم که متاسفانه این سبک در حال حاضر در کشور من نمیتواند یک سبک رسمی باشد. حس شخصی که با من مصاحبه می کرد در آن لحظه اصلاً حس خوبی نبود و میگفت چرا باید از کشور خودت به کشور دیگری بروی و در یک فستیوال ۲۰۰۰ نفری به این خوبی اجرا کنی، با اینکه تحصیلات آکادمیک هم نداری و لهجه ات به گونه ای است که انگلیسی را به خوبی صحبت می کنی، اما این فضا در کشور خودت فراهم نیست تا کارت را ارائه کنی. این چیزی بود که خیلی برایشان مهم بود و اینکه یک ایرانی آمده و موسیقی را با همان لهجه و استایل اجرا میکند.
- * تو با انتشار آلبومت وارد فصل جدیدی از زندگی هنریات میشوی. چه آینده ای برای خودت در موسیقی ایران تصور میکنی؟
هدف من از روز اول فعالیت، چه زمانی که بطور غیر رسمی فعالیت داشتم و چه در حال حاضر که اگر خدا بخواهد و کارها خوب پیش برود به صورت مجاز فعالیت میکنم، این بوده که متفاوت کار کنم، نوآوری داشته باشم و شکل جدیدی از موسیقی را معرفی کنم. این نوآوری و شکل جدید میتواند در ساختار خود موسیقی، اجرای کنسرتها و یا حتی خود خواننده و صدایش باشد. من میخواهم پکیجی ارائه دهم که هر زاویهاش تفاوت و انقلابی در موسیقی ایران ایجاد کند. این هدف من است و اینکه تا چه حد به این موفقیت برسم را باید منتظر ماند و دید که مردم چه نظری میدهند.
دیدگاهتان را بنویسید