موسیقی ایرانیان – حمیده موسوی: اصلاٌ نمیشود، حوصلهمان سر خواهد رفت، عادت کردهایم که هر روز خبری غافلگیر کننده در خصوص فعالیتهای هنرمندانمان و حال روز اختصاصی و اجتماعیشان بشنویم، تا به امروز و فرداهای دیگر یحتمل، شاهد بودیم و هستیم که در گوشه و کنارمیهن عزیزمان، به دلایل متعدد و موجه (!) از جمله اجرای قطعات جنجال برانگیز!، حضور خانمهای خواننده! و در نسخه جدیدتر، حضور خانمهای نوازنده حتی! کنسرتهایی لغو گردیده و هرچه هنرمندان و صاحبنظران این عرصه گلگی میکنند و تقاضای تجدید نظر، فضا همچنان بر قوت خود باقی ست، اینگونه فضاها تا به امروز هر طور بوده یا تحمل شده و یا به گونهای به انتقاد کشیده شده است. برخی هنرمندان به نشانه اعتراض یا از اجرای کنسرت سر باز زدهاند یا در پی راهکار و راه حلهایی جهت رفع این موانع بودهاند، اما گویی «هر دم از این باغ بری میرسد!» چقدرآدمی باید سعه صدر داشته باشد و با خود تکرار کند «این نیز بگذرد…» یا «چنین نبود و چنین نیز هم نخواهد ماند» و… هنوز مشکلات حضور خانمها در کنسرتها، تفکیک جنسیتی در بین تماشاگران (ولو در حد یک فرضیه باشد) و… حل نشده که بعد از ظهر چهارشنبهای (بیست و ششم شهریورماه ۱۳۹۳)، در گفتگویی با محمد معتمدی خواننده شناخته شده موسیقی کشورمان، جدیدترین شوک تابستانه را نیز دریافت کردیم. اینکه گروهی با سابقه و محبوبیت همچون «هم آوایان» به سرپرستی یکی از بنیانگذاران و هنرمندان صاحب سبک موسیقی کشور یعنی «حسین علیزاده»، بعد از اتمام کنسرتشان در اصفهان، در حالیکه در فرودگاه قصد سفر به شیراز برای ادامه پروژه اجرایی خود را داشتند، از سوی «ایران ایرِ»، از این پرواز منع شده و در حالیکه در ساعت مقرری باید در محل برگزاری حضور بهم میرساندند، در کمال ناباوری در اصفهان مانده و حال باید برای این سفر، چارهای دیگر بیندیشند.
محمد معتمدی، در گفتگو با خبرنگار موسیقی ایرانیان با ابراز تأسف در این باره عنوان کرد: «عصر چهارشنبه، به اتفاق گروه هم آوایان به سرپرستی استاد علیزاده، بعد از کنسرت اصفهان، در فرودگاه عازم شیراز بودیم. در واقع بعد از تحویل بارها و در هنگام سوار شدن به هواپیما، مسئول پرواز هواپیمایی ایران ایر، با بیسیم مخابره کردند که ما به دلیل همراه داشتن ساز، نمیتوانیم سوار هواپیما شویم، مارا پیاده کردند و با برخوردی دور از شآن و توهین آمیز، چمدانها را برگردانده و بدون هیچ توضیح و دلیل قانع کنندهای، ما را از سفرمان منع کردند. هرچه از آنها توضیح خواستیم و عنوان کردیم که ما همه مدلی از مخالفتها را دیده بودیم الا این یک مدل را، گویی آب در هاون میکوفتیم. ما بعد از اینهمه سفرهای خارجی و داخلی و اجراهای متعدد، اولین بار است که در سفر با چنین مشکلی مواجه میشویم. درست است که موزیسینهای ما همیشه مورد کم لطفی و جفا بودهاند اما این مدل آزار و بیحرمتی واقعاٌ جدید بوده. این برخورد دور از عرف به دلیل این بوده که ما ساز به همراه داشتهایم. در حالیکه در هر جای دیگر به واسطه سازمان مورد احترام قرار گرفتهایم و با دیدی کاملاٌ محترمانه استقبال شدهایم. چنین برخوردی آن هم با استاد حسین علیزاده تأسف برانگیز است. اکنون دوستان به دنبال تهیه وسیله نقلیه برای سفر به شیراز هستند. ما هیچگونه مشکلی برای این سفر نداشتیم حتی مسافران حاضر شده بودند در صورت کمبود جا بارهای خود را جابجا کنند تا این پرواز انجام شود. به هر حال خیلیها به احترام استاد علیزاده این لطف را حاضر بودند انجام دهند. اما مشکل این نبود و نفهمیدیم چیست. ما بعد از این کنسرت، به پیشنهاد دوستان و به تأیید استاد علیزاده با یک وکیل هماهنگ کردهایم که نسبت به این حرکت ایران ایر و رفتار عجیبش شکایت کنیم. چون ما میبایست به موقع برای سوند چک و مصاحبههای پیش از اجرا در آنجا حضور داشته باشیم»
اکنون چندین ساعت از گفتگوی بنده با محمد معتمدی میگذرد و نمیدانم که در حال حاضر کجای مسیر اصفهان به شیرازند، ابن اتفاقها در شأن اصفهان نیست. اصفهان پایتخت بزرگ فرهنگ و هنر، مهد هنرهای بالقوه و بالفعل است، نمیدانم… این همه تقلا برای شرنگ ساختن شیرینی رویدادی همچون یک کنسرت و یک نشست موسیقایی برای چیست؟ به کجاها میخواهیم برسیم؟ شادی مردم مگر تا چه حد خطر ساز و جنجال آفرین است؟ چرا با وجود این همه راههای روشن و درخشان و این همه نشانه به روشنی آفتاب، ما هنوز اندر خم کوچهای بن بست، تاریک و خفقان زائیم…؟!
دیدگاهتان را بنویسید