×
×

حامی: چه بهتر که آزادی آنچنان حکم کند که همه ی اهالی موسیقی آزادانه فعالیت کنند

  • کد نوشته: 46945
  • 23 دی 1392
  • ۲ دیدگاه
  • حمید حامی که این روزها با اظهار نظرهایش درباره خواننده هایی که به تازگی محوز فعالیت در داخل کشور را گرفته اند، باعث رنجش هواداران این خواننده ها شده است، در باب روند اعطای مجوز به برخی چهره‌ها و اتفاقات روز بازار موسیقی در کشور یادداشتی را منتشر و رونوشتی از آن را در اختیار موسیقی ایرانیان قرار داده است که این نوشته را بدون هیچ تغییری در ادامه می توانید دنبال کنید.
    +حامی: درد من درد آزادی اسامی خاص نیست

    حامی: چه بهتر که آزادی آنچنان حکم کند که همه ی اهالی موسیقی آزادانه فعالیت کنند
  • حمید حامی

    حمید حامی

    موسیقی ایرانیان: حمید حامی که این روزها با اظهار نظرهایش درباره خواننده هایی که به تازگی محوز فعالیت در داخل کشور را گرفته اند، باعث رنجش هواداران این خواننده ها شده است، در باب روند اعطای مجوز به برخی چهره‌ها و اتفاقات روز بازار موسیقی در کشور یادداشتی را منتشر و رونوشتی از آن را در اختیار موسیقی ایرانیان قرار داده است که این نوشته را بدون هیچ تغییری در ادامه می توانید دنبال کنید.

    حمید حامی: به راستی آیا برای عامه ی مردم این موضوع قابل هضم است که تنها یک عده ی خاص از هنرمندان ایرانی کلیه ی قوانین حاکم بر هنر را دور بزنند و از همه ی خط قرمزها عبور کنند؟

    آیا برای مردمی که از پشت پرده ی آلوده ی هنر ایران بی خبرند بعد از اطلاع از اتفاقات عجیب پشت پرده، قابل قبول است که تنها یک عده ی خاص حق اجرای کنسرت و فعالیت های بی شمار هنری را داشته باشند؟

    از مردمی با این سابقه ی فرهنگی نیز توقع و انتظار داریم که با هوش و درک بالا مسائلی اینچنینی را دنبال و درک کنند و لا غیر.

    سؤال اول: “چرا قانون برای همه هست ولی برای یک عده ی خاص نیست”؟!

    به این دلیل که از دید عامه ی مردم و نیز مسؤولین هنرمند کسی ست که بیشتر دیده و شنیده میشود و نیز پولسازتر است و از آنجا که قوانین قابل خرید هستند پس “هر کسی که پول بیشتری داشته باشد، خود میتواند قوانین بیشتری را خریداری یا حتی وضع کند”.

    این سؤالیست که چند سالیست نه تنها در ذهن بنده بلکه در ذهن تمام کسانی که متعهد، خدمتگذار و مؤمن به قوانین موطنشان هستند شکل گرفته است، اما هیچ مسئولی هیچگاه حتی جرات نزدیک شدن به جواب این سؤال را نداشته و ندارد و اگر هم جوابی بوده صرفا” جهت فرافکنی و از سر باز کردن مسئولیت بوده و بس.

    سؤال دوم: “آیا هنر حق همه ی مردم یک سرزمین است؟!”

    بله، هنر حق عامه ی مردم است و نه یک عده ی خاص. این که فقط و فقط خواص، که غالبا” هنری جز لنپنیسم و مادی گرایی برای عرضه ندارند، با حمایت های آنچنانی در یک طبقه بندی کانالیزه هنرمند شمرده شوند و دیگر هنرمندان در این طبقه بندی سازمانی هیچ جایی نداشته باشند بسیار عجیب و باعث آزار هنرمندان دیگر است و این امر تنها و تنها در کشوری به نام ایران امکان پذیر است و بس.

    سؤال سوم: “خط قرمزهای قانونگذاران هنر ایران چیست”؟!

    هر گونه فعالیت سیاسی و غیرسیاسی با کلیه برنامه های مربوط به وسایل ارتباط جمعی از جمله تلویزیون، رادیو، سایت اینترنتی، روزنامه و مجله و … که خلاف قوانین و مقررات کنونی کشور ایران عمل میکنند و مورد تایید نظام حاکم نیستند. لازم به ذکر است که در کشور ما قوانین این گونه اند که همگان حق همکاری و فعالیت هنری با رسانه های مذکور را دارند اما به این شرط که بعد از همکاری با این شبکه ها دیگر حق فعالیت مجاز را ندارند و به قولی میبایست بصورت زیرزمنی فعالیت کنند، منظور و هدف قانونگذار این است که یک هنرمند نمیتواند در دو جبهه هم بصورت مجاز و هم غیر مجاز فعالیت کند و تنها حق یک انتخاب دارد که بدیهی است این قانون بی راه نیست.

    با خواندن مطالب فوق و با حداقل انصاف، خواننده ی این مطالب به این نتیجه گیری خواهد رسید که اگر شخصی بصورت غیرمجاز فعالیت کند دیگر حق فعالیت مجاز را ندارد، چرا که در اینصورت حقوق حقه ی جماعت هشتاد درصدی هنرمندان ایران را ضایع کرده است، درد من درد آزادی اسامی خاص نیست، درد من ممنوع الفعالیت بودن اهورا ایمان ها و امثال اوست که ناجوانمردانه و بدون حتی گذشتن از یک خط قرمز ممنوع الفعالیت شده اند، آن هم به دلیل تن ندادن به مسائلی خاص. هدف من از اظهاراتم در مورد مجاز شدن خوانندگانی که تا دیروز در کانالهای سیاسی و غیر مجاز ماهواره ای فعالیت میکردند صرفا” احقاق حق هنرمندان مجازیست که سر به راه و مظلومانه سر و تن به قوانینی داده اند که برای آنها تعیین گردیده و هیچگاه از خطوط قرمزی که برای ایشان کشیده شده عبور نکرده اند، دوباره متذکر میشود که هدفم از انتشار این مطلب تحقیر و یا دشمنی با شخص خاصی نبوده و نیست، هدف اعلام و اعتراض به بی قانونی موجود در هنر ایران است و بس، این که اگر قرار است که فعالان کانالهای سیاسی و غیر مجاز ماهواره ای مجاز شمرده شوند پس میبایست مجازهای مورد ظلم قرار گرفته هم حق همکاری و فعالیت در شبکه های ماهواره ای یا سیاسی را داشته باشند. افسوس که این جماعت بیست درصدی بی هنرانی هستند که برای به تاراج بردن فرهنگ ایران آمده اند و کسب درآمد و شهرت، افسوس و صد افسوس. اگر قرار است کسانی در شبکه های آنچنانی با ویدیو کلیپ های آنچنانی فعالیت کنند و در عین حال و با کمال تعجب در بازار داخلی هم فعالیت کنند… پس حق ضایع شده ی این جماعت هشتاد درصدی که بدون تکیه زدن به تبلیغات ماهواره ای ذره ذره و قدم به قدم پیشرفت کرده اند چه میشود؟

    چه میشود حق آنهایی که برای گرفتن مجوز یک آلبوم موسیقی با کلام هشت قطعه ای سالها و سالها مظلومانه پشت درهای بسته وا مانده اند و هنوز موفق به انتشار آن نشده اند؟

    چه میشود حق کسانی که همه ی عمر خود را صرف آموزش و تعلیم کرده اند و به جرم رعایت قوانین حاکم در گوشه ای بی نام و نشان مانده اند؟!

    چه میشود حق کسی که حتی اجازه ی پخش یک تیزر تبلیغاتی از هیچ شبکه ی داخلی را ندارد؟

    قابل ذکر است که تعداد زیادی از خواننده هایی که امروز پول پارو میکنند به واسطه و به وسیله ی سوء استفاده از روابط آنچنانی و نیز دور زدن قوانین بعد از پخش ویدیو کلیپ های ماهواره ای و نیز کسب شهرت به جا و در زمان مناسب به فعالیت مجاز پرداختند اما در نهایت چه بهتر که آزادی آنچنان حکم کند که همه ی اهالی موسیقی آزادانه فعالیت کنند و درهای موسیقی ایران حتی به روی لوس آنجلسی ها هم باز شود، چرا که نه؟!

    بهتر نیست آزادی آنچنان حکم کند که خوانندگان پرطرفدار لوس آنجلسی و دیگر باسابقه های متعهد به وطن و هنر به راحتی در کشور خودشان هنرنمایی کنند؟

    آن زمان است که دیگر جایی برای خودنمایی این بی سوادهای بی هنر باقی نمیماند و آنچنان از دور خارج میشوند که انگار هیچ وقت اسمی از آنها نبوده و نیست، پس اگر قرار است که آزادی برای غیر مجاز های ماهواره ای وجود داشته باشد چه بهتر که این آزادی عمومی تر شود، تا آنگاه ببینیم آقای تیتیراژ مخاطب بیشتری دارد یا آقای صدا، ببینیم که کنسرت ارگانی صورت‌های جراحی شده با گرایش های آنچنانی مورد استقبال بیشتری قرار میگیرد و یا کنسرت شاه ماهی در استادیوم آزادی؟ آیا اینچنین نیست؟

    “خوشا به حال کشوری و ملتی که همگان هنرمند شمرده میشوند”، و چه بسا که به اعتقاد من: “هنر متعلق به عامه ی مردم است و نه یک عده نور چشمی خاص که ابتدا در ماهواره فعالیت میکنند و به شهرت میرسند و سپس توبه کرده و مجاز میشوند”

    آیا حق با غیر مجازهایی است که با تمام بی سوادی و بی استعدادی با تکیه بر ویدیو کلیپ و سوء استفاده از شبکه های خارجی به شهرت رسیده اند و اکنون مجاز شده اند؟!

    شاید صدای اعتراض من به گوش عده ای که موقعیت خود را به خطر افتاده میبینند خوش نیاید اما این صدا صدای حقیقتی است که تلخ است، حقیقتی و صدایی که تاوان آن گران است اما با افتخار خواهم پرداخت.

    “به پشتوانه ی خدای حق و به امید روزی که حق هیچ انسانی در هیچ کجای زمین پایمال نشود”.

    درود بر شما.
    دی ماه نود و دو،
    حامی

       
    برچسب ها

    مطالب مرتبط

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *