×
×

ترانه‌سرایی در موسیقی کلاسیک ما کم شده است
جهانشاه برومند: آلبوم «کوچه شب» ادای دین به بیژن ترقی است / آهنگساز و خواننده دیگر مثل قبل همدل نیستند

  • کد نوشته: 420851
  • 22 دی 1399
  • ۰
  • جهانشاه برومند نوازنده و آهنگساز، کم شدن ترانه‌سرایی را یکی از مشکلات موسیقی کلاسیک ایران می‌داند و می‌گوید بعد از زنده‌یادان بیژن ترقی، رحیم معینی کرمانشاهی، اسماعیل نواب صفا و رهی معیری، ترانه از بین رفت.

    جهانشاه برومند: آلبوم «کوچه شب» ادای دین به بیژن ترقی است / آهنگساز و خواننده دیگر مثل قبل همدل نیستند
  • مینا آتشی: جهانشاه برومند متخصص جراحی لثه و ایمپلنت است و تخصص خود را در آمریکا گذراند. پدرش مرحوم عبدالعلی ادیب برومند، شاعر، وکیل دادگستری و از اعضای شورای مرکزی جبهه ملی ایران بود. برومندِ پسر، ساز ویولن را نزد اساتید صاحب‌نام یاد گرفت و کم‌کم روی به آهنگسازی آورد.

    او در سال‌های تحصیل در رشته دندانپزشکی چه در ایران و چه در خارج از ایران، ویولن را رها نکرد و همواره این شیفتگی به موسیقی و نوازندگی را حفظ کرد. از محضر اساتیدی چون علی تجویدی، همایون خرم، پرویز یاحقی و حبیب‌الله بدیعی بهره برد، تا این که در حدود سال ۱۳۷۰ به تشویق استاد یاحقی تصمیم به ضبط خصوصی آثار خود گرفت.

    تعداد ضبط‌های خصوصی او که به یاری دوست هنرمندش فریدون احتشامی نوازنده تار انجام و گردآوری شده، بالغ بر ۱۰۰ عدد است که یا به‌صورت تک‌نوازی یا به شکل هم‌نوازی با دیگر نوازندگان و خوانندگان اجرا شده است.

    به‌تازگی آلبوم “کوچه شب” با آهنگسازی برومند روانه بازار موسیقی شده است. این آلبوم با اشعاری از بیژن ترقی و ادیب برومند، آواز حسین خواجه امیری (ایرج) و خوانندگی علیرضا فریدون‌پور پیش روی مخاطبان قرار دارد. به همین مناسبت با این نوازنده و آهنگساز گفت‌وگو کرده‌ایم که در ادامه می‌خوانید.

    آقای برومند، ایده شکل‌گیری آلبوم “کوچه شب” از کجا آمد؟

    من این آلبوم را به سلیقه و ابتکار خودم به شکل برنامه “گلها” درست کردم. چهار ترانه در آلبوم هست که همه آهنگ‌های آن از خودم است. من در طول چندین سال همکاری خودم با زنده‌یاد بیژن ترقی (شاعر و ترانه‌سرا) که از دوستان من و پدرم بود این آهنگ‌ها را کار کردم. خود آقای ترقی درباره یکی از این آهنگ‌ها که در مایه دشتی است صحبت‌هایی کرد و وصف حال ساختن آن ترانه را گفت. وقتی یکی از این آهنگ‌ها به دست‌ او رسید، چون قبلاً اتفاقی را تجربه کرده بود تصمیم گرفت شعر این آهنگ را بر مبنای آن چیزی که دید بنویسد. ما توضیح او را در خود کار هم قرار داده‌ایم. یعنی خود او هم درباره کار صحبت می‌کند که ترانه آن چطور ساخته شده است. این کار خودش یک ابتکار بود که شاعر بیاید و مناسبت یک شعر را بیان کند. من این چهار آهنگ را با اشعار زنده‌یاد ترقی ساخته‌ام و آقای علیرضا فریدون‌پور آن‌ها را خواند. در طول کار یک سری غزل‌های آواز و دکلمه از اشعار زنده‌یاد پدرم، آقای ادیب برومند نیز برداشتم که آقای حسین خواجه‌امیری (ایرج) آواز آن را می‌خوانند. بین این‌ها دکلمه شعر با صدای خانم ژاله صادقیان و بداهه‌نوازی آقای فریدون احتشامی و خودم و هم‌نوازی آقای شهرام میرجلالی با ایرج را هم داریم. فضای این آلبوم مثل برنامه “گلها” است.

    چرا برای آلبوم‌تان این سبک را انتخاب کردید؟ فقط به خاطر تنوع سلیقه‌ای بود یا فکر می‌کردید چنین سبکی در بازار کم شده و خواستید یک پلی به گذشته باشد؟

    دقیقاً خواستم یک پل به گذشته باشد. می‌خواستم هم ترانه باشد و هم آواز. بعد هم می‌خواستم خواننده آواز کسی نباشد که ترانه‌ها را می‌خواند. در گذشته معمولاً ترانه را یک خواننده که اغلب خانم‌ها بودند می‌خواندند و آواز را روی غزل می‌خواندند. خواننده آواز بیشتر آقایان بودند. این تنوع در برنامه‌های مختلف ازجمله برنامه “گلها” وجود داشت.

    فکر می‌کردید که ممکن است از این سبک نتیجه عکس بگیرید؟

    احتمال همه چیز وجود دارد ولی در فضای مجازی دیده‌ام حتی برخی از جوان‌ها که دوران پخش “گلها” را ندیده‌اند هم از این نوع آثار استقبال می‌کنند و کارهای قدیم را به اشتراک می‌گذارند.

    انتخاب آوازخوان‌ها برای آلبوم بر چه اساس بود؟

    من با آقای فریدون‌پور و آقای خواجه‌امیری دوست هستم. زنده‌یاد بیژن ترقی وقتی این ترانه‌ها را گفتند بیشتر مایل بودند که آقای فریدون‌پور این آلبوم را بخواند. بنابراین ما هم این تصمیم را گرفتیم که بخش خوانندگی آن را بر عهده آقای فریدون‌پور بگذاریم. البته آقای فریدون‌پور قبلاً هم یک آلبوم از آهنگ‌های زنده‌یاد استاد علی تجویدی را خوانده بود. الآن هم دو کار در دست دارد که یکی از آهنگ‌ها برای آقای بابک شهرکی است و دیگری برای زنده‌یاد استاد همایون خرم. بنابراین ما به گفته آقای ترقی و دوستی خودمان خواستیم که آقای فریدون‌پور در این آلبوم بخواند.

    انتشار چنین آلبومی بااین‌همه تنوع قطعاً هزینه‌های گزافی داشته است.

    ما فقط هزینه ضبط را داشتیم. خواننده از من تقاضای هزینه مالی نداشت و ما فقط هزینه تنظیم‌کننده و ارکستر را داده‌ایم. قسمتی از آلبوم در منزل ضبط شده ولی کیفیت آن‌ها مثل کیفیت ضبط استودیویی است. من این کار را به خاطر علاقه شخصی خودم و ارادتی که به زنده‌یاد بیژن ترقی داشتم انجام دادم. به‌نوعی با این کار خواستم به او یک ادای دینی کرده باشم.

    قطعاً انتشار آلبوم در این شرایط ریسک محسوب می‌شود. آیا انتشار آلبوم برای شما صرفه اقتصادی دارد؟

    چیزی که برای من اهمیت داشت آن ادای دین بود. واقعاً نمی‌دانم کار ما چقدر فروش می‌رود ولی می‌دانم که بازار سی‌دی رونق چندانی ندارد. من می‌خواستم یک لوح صوتی به‌عنوان یک کارنامه از ما باقی بماند. برگشت مالی آلبوم قطعاً برای هر کسی اهمیت دارد، اما اولویت اول من ادای دین به استاد ترقی بود. از طرفی ذوق شخصی خودم بود که دوست داشتم چنین آلبومی را منتشر کنم. به‌هرحال این نوع کارها طرفدار خودش را دارد. در مورد آلبوم “کوچه شب” نیز در این چند روز که از انتشار آلبوم می‌گذرد بازخوردها در فضای مجازی بسیار خوب بوده است.

    شغل اصلی شما دندانپزشکی است؟

    من متخصص جراحی لثه و ایمپلنت هستم. تخصصم را در آمریکا گذرانده‌ام و الآن سال‌هاست که در مطب کار می‌کنم. بنابراین شغل من جراح محسوب می‌شود، وگرنه من ازنظر موسیقی درآمد زیادی نداشته‌ام. البته زمانی که سی‌دی رونق داشت کارهای تک‌نوازی خودم را منتشر می‌کردم و مخاطبین هم می‌خریدند. در آن سال‌ها حدود ۱۲ سی‌دی و کاست داشتم که شرکت‌ها می‌آمدند آن‌ها را از ما می‌خریدند و منتشر می‌کردند، منتها آن موقع اوضاع کاست و سی دی بهتر از الآن بود. قیمت‌ها پایین‌تر بود و به این شکل اینترنت وجود نداشت. بنابراین کمپانی‌های دنبال کار می‌آمدند. حالا که کمپانی‌ها دنبال کار نمی‌آیند، مجبور هستیم خودمان هزینه کار را تقبل کنیم.

    اگر شرایط فراهم شود به فکر برگزاری کنسرت برای آلبوم “کوچه شب” هستید؟

    اگر شرایط عادی شود ممکن است کنسرت هم برگزار کنیم ولی واقعیت این است که خیلی روی این ماجرا فکر نکرده‌ام. باید دید برای کنسرت چه شرایطی وجود دارد و چطور اسپانسر پیدا می‌شود. البته من کارهای دیگر هم دارم که آن‌ها را آقای مهیار شادروان خوانده است. کارهای آن آلبوم هم به پایان رسیده ولی هنوز به شرکتی واگذار نشده است. هزینه ضبط آن آلبوم به غیر از خواننده را خودم پرداخت کرده‌ام. خواننده کار به ما ارادت و علاقه داشت و وجهی دریافت نکرد. در یک سری مسائل مانند کنسرت، خواننده نقش مهمی دارد. مهم این است که چقدر آن خواننده می‌تواند مخاطب داشته باشد. در فضای مجازی تا حدودی میزان مخاطب‌ داشتن خواننده مشخص می‌شود.

    غیر از آلبومی که گفتید مشغول کار بر روی آن هستید، فعالیت دیگری هم در زمینه موسیقی دارید؟

    من در سال‌های گذشته کارهای تک‌نوازی و بداهه‌نوازی زیاد داشتم و با استادان متعدد مانند استاد فضل‌الله توکل، زنده‌یاد فریبرز حیدری، فریدون احتشامی و شهرام میرجلالی کار کرده‌ام ولی همه آن‌ها به‌صورت سی‌دی منتشر نشده و بسیاری از آن‌ها خصوصی است. من با زنده‌یاد فرهنگ شریف کار دارم که آن هم قرار بود از طریق یک شرکت منتشر شود ولی به خاطر مسائل کرونا هنوز منتشر نشده است. ضبط‌های خصوصی زیادی دارم ولی آن‌هایی که منتشر شدند کارهایی بوده که با اساتیدی که نام بردم کار کرده‌ام. حتی یک کار با کلام به نام “سنگ صبور” با حسین خواجه امیری دارم که چند سال پیش منتشر شد. به‌صورت خصوصی با استاد اکبر گلپایگانی کار دارم که به‌نوعی در فضای مجازی منتشر شده است. یعنی خود استاد گلپایگانی آن را پخش کرد و حتی شرحش را هم داد. او با یک شبکه‌ مصاحبه کرد و توضیح داد که این ملودی چطور ساخته شده است. البته شعر آن از استاد جهانبخش پازوکی است ولی ملودی آن را من ساختم و استاد گلپایگانی هم خواند. این کار در فضای مجازی منتشر شد ولی سی‌دی آن بیرون نیامد. من در این سال‌ها بسیاری از کارها را ضبط خانگی کرده‌ام. یک کار هم داشتم که شعر آن را زنده‌یاد ترقی بعد از فوت زنده‌یاد پرویز یاحقی گفت. او شعر را به من داد و گفت روی آن آهنگ بگذارم. آقای فریدون احتشامی تنظیم آن را انجام داد و سالار عقیلی آن را خواند. خود آقای ترقی مایل بود که شعر را عقیلی بخواند و سالار هم با من دوست بود. او به‌صورت افتخاری آن آهنگ را خواند تا هم یادی از مرحوم یاحقی باشد و هم ترانه بیژن ترقی. آن موقع آقای ترقی زنده بودند و ما کار را برای او گذاشتیم که خوشش آمد.

    آهنگسازی‌هایی که ما امروز شاهدشان هستیم به شکل سمپل هستند و به‌روز پیش می‌روند. شما این به‌روز بودن را برای سبک آهنگسازی مضر می‌دانید یا مفید؟ نظر شما راجع به این جریان که دائماً دارد پررنگ‌تر می‌شود چیست؟

    به نظرم هیچ‌وجه مثبتی ندارد و کاملاً منفی است. این که خود نوازنده بیاید بنوازد و کار ضبط شود مهم است. اگر بخواهند سمپل بگذارند باعث افت موسیقی می‌شوند. حالا اگر در یک کار چند ساز وجود داشته باشد و نوازنده‌ها یا به‌صورت ارکستر یا تک نفری بنوازند و کارشان ضبط شود، اشکالی ندارد که از سمپل هم استفاده شود ولی این که کاری فقط سمپل باشد نمی‌پسندم. حتی این اتفاقی که برای کار ارکسترال متداول شده و هر نوازنده می‌رود پارت خودش را می‌نوازد، ارزش کمتری نسبت به جمعی نواختن نوازنده‌ها دارد. به‌هرحال ارزش کاری که با ارکستر انجام می‌دهند بیشتر است، ضمن این که هزینه بالاتری هم دارد و به همین خاطر این کار کمتر انجام می‌شود. گاهی روی یک آهنگ کار می‌شود و زمان می‌برد تا یک ارکستر بزرگ بیاید آن را اجرا کند ولی در حال حاضر به‌سختی می‌توان یک ارکستر بزرگ را جمع‌آوری کرد و به همین خاطر از سمپل استفاده می‌کنند. به نظر من نام این کار عملاً به‌روز شدن نیست. موسیقی چیزی است که نوازنده باید ساز بزند و خواننده آن را بخواند، اما اگر قرار باشد همه چیز به‌صورت سمپل باشد و خواننده بیاید لب‌خوانی کند، کار ساده‌تر می‌شود.

    امروز شاهد این هستیم که جوان‌ها دارند به سمت موسیقی‌های الکترونیک می‌روند و فضا الکترونیکی می‌شود. درواقع آهنگ‌ها دارند یک حالت مصنوعی پیدا می‌کنند ولی چرا از این کارها استقبال می‌شود؟

    به‌هرحال هر نوع موسیقی، مخاطب خاص خودش را دارد. بسیاری از کارها زودگذر هستند و برای مدت طولانی در خاطره مردم نمی‌ماند. اگر موسیقی را صرفاً از این دید که چیزی برای پای‌کوبی باشد و نه شعر آن بامفهوم باشد و نه ملودی آن باارزش باشد، در نظر بگیریم، بسیار زودگذر خواهد بود. یعنی در درازمدت در خاطره‌ها نمی‌ماند ولی آهنگ‌هایی که در گذشته ساخته شده ماندگار شده‌اند. حالا فرقی نمی‌کند موسیقی پاپ باشد یا موسیقی ایرانی. ما آهنگ‌های پاپ خوب زیادی داشتیم که ملودی‌های زیبایی داشتند و کلام آن‌ها باارزش بود. موسیقی ژانرهای مختلفی دارد و ما با هیچ‌کدام از آن‌ها مخالفتی نداریم، منتها به‌شرط این که اصول آن‌ها درست باشد. اگر ترانه‌ درست باشد، ملودی‌ زیبا باشد و خواننده هم خوب آن را اجرا کند، فرقی نمی‌کند که در چه سبکی از موسیقی باشد. در هر سبکی که باشد مخاطب خودش را دارد. متأسفانه در سال‌های اخیر کارهای پاپ زیبای کمتری شنیده می‌شود چون آن چارچوب لازم را ندارند. حتی در موسیقی کلاسیک ما هم یک مشکل این است که ترانه‌سرایی کم شده است. یعنی بعد از زنده‌یادان بیژن ترقی، رحیم معینی کرمانشاهی، اسماعیل نواب صفا و رهی معیری، ترانه از بین رفت. آهنگساز می‌آید یکی از غزل‌های مثلاً حافظ را وارد ملودی می‌کند ولی ما می‌بینیم این آثار کمتر زیبا درمی‌آید. حتی اگر آهنگساز باقدرت باشد، اساساً به‌سختی می‌توان ملودی‌های زیبایی ساخت. البته در گذشته زنده‌یاد خالقی این کار را کرده بود ولی درمجموع، زیباترین کار برای یک آهنگ این است که آهنگساز اول ملودی را بسازد و بعد ترانه‌سرایی که با موسیقی آشنایی دارد، بیاید روی آن ملودی‌ها یک کلام بگذارد که با هم جفت و جور باشد. در گذشته چنین چیزی وجود داشت و مقداری از آن به خاطر همدلی ترانه‌سرا و آهنگساز با همدیگر بود. بسیاری از آهنگسازهای آن موقع ما خودشان یک پارنتر ترانه‌سرا داشتند. مثل کارهای آقای ترقی با آقای یاحقی. حالا ممکن بود گاهی با افراد دیگر کار کنند ولی اغلب با هم بودند. در حال حاضر همدلی‌ بین آهنگساز و خواننده نسبت به قبل کمتر شده است. هر کدام از انواع شعرها برای خودشان جایگاه دارند ولی وقتی می‌خواهند با موسیقی همراه شوند، جایگاه آن‌ها تغییر می‌کند. ترانه باید روی ملودی آهنگساز ساخته شود و آواز خواننده روی یک شعر غزل. حالا ممکن است گاهی روی شعر نو هم خوب شود ولی عمدتاً روی غزل خوب می‌نشیند. اگر چارچوب یک آهنگ خوب باشد و به دل بنشیند، فرقی نمی‌کند در چه ژانری باشد، آن آهنگ مخاطب خاص خودش را خواهد داشت. هر کدام از ما به یک سبک کار می‌کنیم. یک عده طرفدار موسیقی سنتی با سازهای ایرانی هستند که پس از انقلاب متداول شد ولی خود بنده بیشتر به موسیقی کلاسیک ملی ارادت دارم. البته این‌طور نیست که بگویم از موسیقی سنتی بدم می‌آید ولی آن سبک و سیاق را بیشتر دوست دارم.

    منبع: هنرآنلاین
       
    برچسب ها

    مطالب مرتبط

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *