×
×

«موسیقی ایرانی بر پایه ادبیات بنا شده است»

  • کد نوشته: 41263
  • 08 شهریور 1392
  • ۰
  • حاصل سال‌ها تلاش ساکت در عرصه موسیقی انتشار چندین جلد کتاب، آهنگسازی و تولید آلبوم‌های مختلف موسیقی است که به جرات می‌توان گفت همگی آنها در زمره آثار پرفروشی بوده است که مورد استقبال قشر جوان واقع شده‌اند. به بهانه انتشار کتاب «بیایید تار و سه تار بنوازیم» و آلبوم «کی می‌رسد باران» با این هنرمند عرصه موسیقی گفت‌وگویی داشتیم که در ادامه می‌خوانید

    «موسیقی ایرانی بر پایه ادبیات بنا شده است»
  • کیوان ساکت

    کیوان ساکت

    موسیقی ایرانیان – زینب السادات افتخاری: همیشه نیازانسان به موسیقی، امری بدیهی و اجتناب‌ناپذیر بوده است چون ریتم و ملودی، به عنوان دو رکن اساسی موسیقی، در سرشت انسان وجود داشته و از طرفی آواگری‌ها و حرکات ریتمیک نیز نیازی به تکلم نداشته است. از سویی دیگر موسیقی زبان آرزوها، انتظارها و عواطف بشری است و هر قوم و ملتی برحسب ویژگی‌های عاطفی و فرهنگی خود، موسیقی خاصی دارد که آن را به همراه سازهای قومی‌ خود به نمایش می‌گذارد. موسیقی در ایران زمین از پیشینه بالایی برخوردار است و دراین میان نوازندگان ایرانی همیشه در این عرصه حرف‌ها برای گفتن، بسیار داشته‌اند و حتی تبدیل به چهره‌هایی جهانی شده‌اند. کیوان ساکت نیز یکی از همین نوازندگان بنام است که با نوازندگی تار و سه تار توانسته فضای جدیدی را برای موسیقی ایرانی به ارمغان آورد و این موسیقی را به زبانی جدیدتر به جهان معرفی کند. وی در شهر مشهد دیده به جهان گشود و از کودکی به توصیه پدر و مادر، به فراگیری طراحی و نقاشی پرداخت. ده دوازده ساله بود که به تشویق دایی خود، شروع به فراگیری تار کرد. وی کار خود را در کلاس‌های کارگاه موسیقی در مشهد، شروع کرد و مدت کوتاهی پیش از انقلاب نیز تحت تعلیم حمید متبسم بود. حاصل سال‌ها تلاش ساکت در عرصه موسیقی انتشار چندین جلد کتاب، آهنگسازی و تولید آلبوم‌های مختلف موسیقی است که به جرات می‌توان گفت همگی آنها در زمره آثار پرفروشی بوده است که مورد استقبال قشر جوان واقع شده‌اند. به بهانه انتشار کتاب «بیایید تار و سه تار بنوازیم» و آلبوم «کی می‌رسد باران» با این هنرمند عرصه موسیقی گفت‌وگویی داشتیم که در زیر می‌خوانید:

    این روزها مشغول چه فعالیتی هستید؟

    هفته گذشته کنسرتی در استان سمنان داشتم و دو هفته آینده نیز به همراه سالارعقیلی کنسرتی خواهم داشت. ضمن اینکه تا چند روز آینده کتاب «بیایید تار و سه تار بنوازیم» دفتر چهارم نیز منتشر می‌شود. این کتاب از مجموعه کتاب‌های آموزشی من است که درباره آموزش تار و سه تار در ردیف افشاری، بیات ترک و همچنین ابوعطاست. تاکنون در این زمینه کتاب پژوهشی منتشر نشده است و در واقع می‌توان گفت برای اولین بار است چنین کتابی منتشر می‌شود. آهنگسازی آلبوم «کی می‌رسد باران» با صدای سینا سرلک را هم در دست انتشار است که به زودی روانه بازار می‌شود.

    تاجایی که می‌دانم این روزها مشغول برگزاری کنسرت در شهرهای مختلف هستید چرا در تهران کنسرت نمی‌دهید؟

    پیشنهاد‌های بسیاری دارم و رایزنی‌های بسیاری داشته‌ام و با وسواسی که من دارم اندکی زمان خواهد برد اما به زودی خبر‌های خوبی درباره کنسرت‌های بزرگی که در شرف انجام هستند داریم. ضمن این که برگزاری چندین کنسرت به همراه گروه‌های مختلف و خوانندگان مختلف را برای شهر‌های ایران در برنامه داریم که در حال برنامه‌ریزی است ومدیر برنامه‌های من درآینده نزدیک در این زمینه اطلاع رسانی دقیقی‌ خواهد داشت.

    چرا دیگر سراغ اجرای آثارکلاسیک هنرمندان بزرگ دنیا مانند موتزارت که درگذشته انجام دادید نمی‌روید؟

    به دلیل اینکه کارهای اینچنینی بسیار زمان بر هستند. چرا که بداهه نوازی نیستند و زمان و هزینه بالایی از من می‌گیرند. اما با تمام اینها به زودی کار جدیدی در این سبک انجام خواهم داد که ترکیب بسیار متفاوتی دارد. کاری در مایه‌های «شرق اندوه» است با ترکیبی از آثار جدید خودم در کنار آثاری از دینیکو – روبنشتاین و دیگر نوازندگان جهان که به زودی کلید خواهد خورد.

    با توجه به انتشار کتاب جدیدتان، فعالیت نسل جدید تارنوازان را چطور ارزیابی می‌کنید؟

    تا جایی که من می‌دانم با توجه به گزارشی که از پخش‌کننده کتاب‌هایم دریافت کردم خوشبختانه این کتاب‌ها در صدر جدول فروش و استقبال از نظر نوازندگی قرار گرفته است و خوشحالم که مورد توجه واقع شده وامیدوارم در سال‌های آینده تغییر نگرشی جدید نسبت به نوازندگی و آهنگسازی داشته باشیم که قطعا نگاه رو به جلویی خواهد بود.

    باتوجه به دانشکده‌های موسیقی و آموزشگاه‌های موسیقی و تعداد فارغ‌التحصیلانی که دراین زمینه وجود دارند ارزیابی شما از فعالیت نسل جدید فعالان موسیقی
    چگونه است؟

    به فعالیت دانشجویان دانشکده‌های موسیقی خیلی امیدوار نیستم چرا که از دانشکده‌ها هنرمند توانا کمتر بیرون آمده و آنهایی هم که هستند از پیش از ورود به دانشگاه زحمت خود را کشیده بودند. اما به فعالیت آموزشگاه‌ها می‌توان امیدوار بود چراکه محدودیت‌های دانشکده‌های موسیقی را ندارند. کسی که وارد دانشکده موسیقی می‌شود، انگیزه‌هایش را با توجه به سیلابس‌های غیر متعارف و غیر معقول دانشکده‌ها (منظور من در زمینه موسیقی ایرانی است) از دست می‌دهد و دچار نوعی بی‌انگیزگی می‌شود. فکر می‌کنم آموزشگاه‌های خصوصی در آینده، هنرمندان خوبی در عرصه موسیقی تحویل جامعه بدهند که می‌تواند جای امیدواری باشد. موسیقی ملی ما در حال حاضر با نوعی هنجارگسیختگی در پیش روی است به‌ویژه در تکنوازی که شاکله اصلی موسیقی ماست و به نظر من علت آن در این است که نسل جوان امروز با ادبیات ایران کمتر آشناست و این یکی از ضعف‌های اوست، زیرا موسیقی ایران برپایه ادبیات ایران بنا شده است.

    غم موجود در موسیقی ایرانی از چه زمانی حاکم شد؟ استاد محمدرضا درویشی معتقد هستند از زمانی که ایقاعات را حذف کردند این غم در موسیقی خود را نشان داد نظر شما چیست؟

    غمی‌که در موسیقی ایرانی هست یک غم فلسفی است که درآثار همه بزرگان عرصه هنرو ادبیات دنیا نیز وجود دارد. از تابلوی معروف لبخند ژکوند اثر داوینچی گرفته تا غمی‌که در مجسمه موسی اثر میکل‌آنژ است و… همان غمی‌است که در اشعار حافظ است و باید گفت که این غم، این جهانی و متعلق به این دنیا نیست و غمی‌فلسفی است که حاصل آن زایش شادی و برانگیختگی است و ارضای خاطر شنونده. گاهی شما اشک شوق می‌ریزید یعنی با وجود غمگینی شادی برایتان به همراه دارد به قول ابتهاج – دلخواهی آنقدر که غمت شادی آورد – ودر موسیقی نیز اینگونه است وگاهی اشک شوق را برای شنونده به همراه دارد و گاهی رقص سماع و شور و مستی. از سوی دیگر بخشی از این غم برمی‌گردد به تاریخ ایران که در طی سالیان همیشه سرشار از سختی برای مردمان بوده است. حمله اقوام بیگانه به این سرزمین پهناوردر طول اعصار و کشتن پدران و مادران و فرزندان این آب و خاک جایی برای احساس شادی در روحیه هنرمندان و آهنگسازان و نوازندگان نگذاشته است. هنرمند واقعی بازتاب دهنده و نمایان کننده روحیات مردم زمان خودش است اگر به موسیقی‌های مختلف در زمان‌های مختلف توجه کنید می‌توانید حدس بزنید که مردم آن در زمان خود چگونه می‌اندیشیده و چگونه می‌زیسته‌اند. غم موسیقی ایرانی غمی‌فلسفی و ناگزیر از شرایط دوران در زمان خودش بوده است.

    چرا موسیقی سنتی همپای اشعار نو ما پیش نرفته است و آن طور که باید و شاید مورد توجه مخاطبان قرار نگرفته است؟

    البته نظر من این نیست و این استقبالی که از کنسرت‌های ایرانی می‌شود دلیل صحت ادعای من است.

    کمی‌درباره مکاتب مختلف تار نوازی بفرمایید و درباره آنها توضیح دهید؟

    اصولا پس از حضور استاد وزیری در عرصه هنر ایران سه مکتب موسیقی به وجود آمد.١- مکتب استاد وزیری ٢- مکتب صبا و ٣- مکتب شهنازی که از این میان مکتب صبا بیش از دوتای دیگر
    رواج یافت.

    اصولا چه کسانی در این مکاتب سرآمد بودند و ویژگی سازی آنها چه بوده است؟

    استاد صبا که خود از پایه‌گذاران مکتب خویش بود سپس استادان کسایی – جلیل شهناز – فرهنگ شریف و لطف‌ا… مجد از سرامدان مکتب صبا بودند.

    ارزیابی شما از موسیقی سنتی امروز چگونه است و فکر می‌کنید این موسیقی با موسیقی یک دهه قبل چه تفاوتی دارد؟

    همانگونه که عرض کردم امروزه به‌ویژه در تکنوازی ما دچار نوعی هنجار گسیختگی هستیم که دور از ساختار اصلی موسیقی ماست.

    فکر می‌کنید موسیقی که امروز استفاده می‌شود جوابگوی خواسته‌های نسل جوان هست؟

    بله حتما می‌تواند باشد.منتها اگر از ذهن و پنجه هنرمند توانا و آگاه و باتجربه تراوش کند.

       
    برچسب ها

    مطالب مرتبط

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *