رضا شایسته درباره انزوا و فراموشی ویلون ایرانی میگوید: بهطور واضح باید بگویم، متاسفانه به ویلون ایرانی بد شد. یعنی از زمانی که ویلون ایرانی را از موسیقیمان حذف کردیم و جای این ساز در اغلب ارکسترها و گروهها خالی ماند، به ویلون ایرانی بد کردیم. این اتفاق در حالی رخ داد که اغلب آثار ماندگار موسیقی ما توسط نوازندگان ویلون ایرانی آهنگسازی شدهاند؛ هنرمندانی چون اسدالله ملک، همایون خرم، علی تجویدی، پرویز یاحقی، علیاصغر بهاری، مجید وفادار و آقای خالدی.
به گزارش خبرنگار ایلنا، یکی از اتفاقات مورد توجه در حوزه موسیقی تشکیل گروههای فعال است. در ایران تشکیل گروه موسیقی معمولا در گونههای کلاسیک و سنتی مرسوم است. بیشک تشکیل گروه با فعالیتهای مشخص در شرایط فعلی اتفاقی دشوار است، زیرا در این زمینه مشکلاتی در نحوه حمایتها و چگونگی مدیریت گروهها وجود دارد که گاه باعث تعطیلی گروهها میشود. بنا به همین دلایل تعداد گروههای فعال در عرصه موسیقی به لحاظ کمی زیاد نیست و فعالیت اغلب آنها محدود به جشنوارهها و مناسبتها است.
رضا شایسته (آهنگساز، نوازنده و مدرس) یکی از فعالان عرصه موسیقی است که ارکستر «چکاوک» را در سال ۱۳۷۷ تاسیس کرده است. شایسته برای یادگیری ویلن از محضر زندهیاد اسدالله ملک بهره برده و ردیفهای ابولحسن صبا و نوازندگی کلاسیک ویلن را از حسن اعتمادی، ابراهیم لطفی و همایون رحیمیان آموخته است. او همچنین نزد وارطان ساهاکیان به یادگیری تئوری موسیقی، سلفژ، هارمونی، کنترپوان، ارکستراسیون پرداخته است.
یکی از دغدغههای رضا شایسته که سالهاست در زمینه آموزش موسیقی فعال است و رهبری ارکستر را از نصیر حیدریان و منوچهر صهبایی آموخته، آموزش ویلن ایرانی و ردیفهای اسدالله ملک است. او میگوید: متاسفانه سالهاست ویلون ایرانی تا حدود بسیاری کنار گذاشته شد و این اتفاق به ما و موسیقی ایرانی ضربه زد.
شما ارکستر «چکاوک» را سال ۱۳۷۷ تشکیل دادهاید. مبنای فعالیت ارکسترتان چیست؟
مبنای فعالیت ارکستر «چکاوک» اخلاقمداری است. یعنی آنچه به عنوان رهبر و سرپرست برایم اهمیت دارد در وهله اول اخلاق است و پس از آن به مهارت و توانمندی نوازنده توجه میکنم. بهطور کلی آنچه برای من اهمیت دارد اخلاق است و تلاشم این بوده بهترین نوازندگان کشور را گرد یکدیگر جمع کنم.
آنچه باعث شده در نحوه انتخاب اعضا و شیوه مدیریت ارکستر تا این حد اخلاقمدار باشید، چیست؟
به هرحال زمانی که تعداد اعضای ارکستر زیاد است و مثلا ۴۰ نفر است، کافی است یک نفر به مقولات مهم اخلاقی توجه نکند و مشکلات اخلاقی داشته باشد که در این صورت آن مشکلات فعالیت دیگر اعضا را نیز تحت تاثیر قرار خواهد داد و اصطلاحا به دیگران سرایت خواهد کرد. بنابراین تمام تلاشم این بوده تا بهترینها را برای فعالیت در ارکستر «چکاوک» انتخاب کنم و حال نیز راضی هستم. حتی شما اگر از وزارت ارشاد یا بنیاد رودکی استعلام بگیرید، متوجه خواهید شد که من به اتفاق ارکستر «چکاوک» طی سالهای فعالیتمان هیچ حاشیهای نداشتهایم و در این زمینه حتی یک مورد نیز وجود ندارد، همواره سعی کردهایم نامی نیک از خودمان بهجا بگذاریم و برای اعتبارمان ارزش بسیاری قائلیم؛ زیرا برای ذره ذره آن زحمت کشیدهایم و آن را ذره ذره به دست آوردهایم.
بیش از دو دهه است که ارکستر «چکاوک» را سرپا و فعال نگه داشتهاید. درباره چند و چون فعالیتها و استمرار تمرینات و اجراها گروه کمی توضیح دهید.
فعالیت ارکستر «چکاوک» طی سالها و دهههای گذشته مستمر بوده است. شاید مثلا سالی دوبار کنسرت برگزار کرده باشیم، اما تلاش کردهایم اگر کاری ارائه میدهیم آن آثار قابل قبول و قابل اجرا باشند.
آنچه به آثار هنری ارزش و هویت میدهد، مخاطب و میزان توجه او به اثر است. مخاطبان ارکستر «چکاوک» از چه قشر و طیفی هستند؟
بیشک مخاطب برای ما اهمیت دارد؛ زیرا هنرمند با مخاطبانش و تشویقهای مردم زنده است و ادامه حیات میدهد. به هرحال کار هنرمند باید دیده شود و مورد ارزیابی قرار گیرد لذا ما باید به تولید و اجرای آثاری بپردازیم که نظر و رضایت مخاطبان را جلب کند. درباره مخاطبان مورد نظر ارکستر «چکاوک» نیز باید بگویم ما به آثاری میپردازیم که عوام و خواص آنها را بپسندند.
از رویهای که برای جلب نظر مخاطبان طیفهای مختلف پیش گرفتهاید، رضایت دارید؟
بله و به نظرم رمز موفقیت ما این است که با کارشناسان و استادان موسیقی، همچنین با مخاطبان تعامل داشتهایم و داریم. من و دیگر اعضای گروه همیشه از نقدهای منصفانه منتقدان، استادان و مخاطبان در جهت اصلاح کار و آثارمان، استقبال کردهایم. به طور معمول هر زمان که برنامه و اجرای ما به پایان میرسد برای صحبت درباره آنها با کارشناسان موسیقی تماس میگیرم. یا آثار مورد نظرم را به اساتید موسیقی میسپرم تا آنها را بشنوند و ببینند و نظر دهند. طی این روند نقطه نظرات کارشناسان و اساتید را یادداشت میکنم تا آنها را در اجراهای بعدی ارکستر لحاظ کنم.
ارکستر «چکاوک» به لحاظ مالی چگونه تامین میشود و در این زمینه با چه مشکلاتی مواجه بودهاید؟
ارکستر «چکاوک» طی بیست سال فعالیت خود به صورت خصوصی و بدون هیچگونه حمایت دولتی به مسیر خود ادامه داده و فعالیت کرده که اتفاقا این روند سخت و دشوار بوده است. طی این سالها تلاشمان این بوده با فروش بلیت هزینههای خود را تامین کنیم و بر اساس آن، ارکستر را اداره کنیم که خداراشکر از وضعیت مذکور رضایت دارم.
شما ویلون را بر اساس ردیفهای ایرانی مینوازید و دغدغهتان آموزش ویلون ایرانی است. در زمینه آموزش موسیقی ایرانی و نحوه نوازندگی ویلون به شیوه ایرانی و بر اساس ردیفهای ایرانی تا به امروز چگونه عمل کردهایم؟
بهطور واضح باید بگویم، متاسفانه به ویلون ایرانی بد شد. یعنی از زمانی که ویلون ایرانی را از موسیقیمان حذف کردیم و جای این ساز در اغلب ارکسترها و گروهها خالی ماند، به ویلون ایرانی بد کردیم. این اتفاق بد درحالی رخ داده که اغلب آثار ماندگار موسیقی ما توسط نوازندگان ویلون ایرانی آهنگسازی شدهاند؛ هنرمندانی چون اسدالله ملک، همایون خرم،علی تجویدی، پرویز یاحقی، علیاصغر بهاری، مجید وفادار و آقای خالدی. متاسفانه در این سالها ویلون ایرانی تا حدود بسیاری کنار گذاشته شد و این اتفاق به ما و موسیقی ایرانی ضربه زد.
باتوجه به ویژگیهای ویلون ایرانی و تولید آثار با ارزش توسط نوازندگان ویلون ایرانی که تعداداشان کم نیست، چرا ویلون ایرانی به انزوا رفت؟
میتوان گفت یکی از دلایل این اتفاق دیدگاه صرفا و صد درصد سنتی فعالان موسیقی ایرانی است. از سویی دیگر توجه بیشتر ما به سازهایی چون تار، سهتار، تنبور، سنتور، قیچک و کمانچه و حال و هوای آنها منجر به حذف ویلون ایرانی شده است. بر همین اساس و با توجه به دلایلی که دربارهشان توضیح دادم، میتوانم بگویم در حق ویلون ایرانی به معنی واقعی خیانت شده است.
این عدم توجه از سوی آهنگسازان ایرانی است یا نوازندهها و رهبران ارکستر؟
متاسفانه نه فقط آهنگسازان و دیگر اشخاص ذیربط، بلکه نوازندگان نیز به ویلون کلاسیک گرایش پیدا کردهاند. از آن زمان که ویلون ایرانی از موسیقی ما حذف شد، میبینیم اغلب علاقمندان، هنرجویان و نوازندگان (شاید نود درصد) آنها به سراغ ویلون کلاسیک و شیوه نوازندگی کلاسیک رفتهاند. حال آنکه من به عزیزانی که برای یادگیری موسیقی به آموزشگاهمان میآیند، مشاوره میدهم و آنها را در خصوص اهمیت ویلون ایرانی و جایگاه این ساز در موسیقی ایرانی راهنمایی میکنم. همچنین درباره تاثیر ویلون ایرانی بر موسیقی اصیل با آنها حرف میزنم و آن متقاضیان در صورت توجیه شدن، به ویلون ایرانی ابراز علاقه میکنند و به یادگیری آن تمایل نشان میدهند. به نظرم در این زمینه در آموزشگاه خودمان، نسبتا موفق عمل کردهام.
آخرین کنسرتتان که در سی و پنجمین جشنواره موسیقی فجر روی صحنه رفت و آثاری خاطرهانگیز از گذشته را به اتفاق اعضای ارکستر «چکاوک» ارائه کردید در صورتی که میتوانستید آثاری جدیدتر و به اصطلاح مدرن را اجرا کنید. هدفتان از انتخاب آثار قدیمی چه بوده است؟
بهطور کلی مخاطب باید با رضایت از سالن خارج شود و این اتفاق زمانی رخ میدهد که آثار اجرا شده را دوست بدارد. از طرفی، یکی دیگر از اهدافم پرداختن به آثار قدیمی است، زیرا به لحاظ کمی و کیفی آثار خوب و پرمحتوایی توسط گذشتگان ما ساخته شدهاند. فقط موسیقی پاپ نیست که باعث شادی مخاطبان میشود و در موسیقی ایرانی نیز آهنگهای شاد و زیبای بسیاری داریم که میتوانند مخاطبان را شاد کنند و بر لب آنها خنده بنشانند. مخاطبان و مردمی که با همه گرفتاریها بلیت میخرند و هزینهها و دشواریهای ایاب و ذهاب را به جان میخرند، میتوانند توسط آثار و قطعات ایرانی شاد شوند و با دل شاد و لب خندان سالن را ترک کنند.
آیا تمرکز بر آثار قدیمی محدود به جشنوارهها و مناسبتهاست یا هدف کلی؟
مبنای گروه ما زنده نگاه داشتن آثار قدیمی است و دوست دارم نسلهای فعلی و پس از ما با این آثار قدیمی و با ارزش آشنا باشند. به طور مثال، بعضا میبینم که نوجوانی شاعر و یا آهنگساز سه دهه گذشته را نمیشناسد. بنا به همین دلیل و دلایل دیگری که دربارهشان توضیح دادم تمایلم این است به اتفاق اعضای ارکستر آثار قدیمی را زنده نگه دارم.
به نظرتان آیا بهتر نیست جشنواره فجر رقابتی باشد؟
به نظرم جشنواره موسیقی فجر باید مانند جشنواره فیلم فجر رقابتی باشد زیرا این اتفاق در هنرمندان ایجاد انگیزه میکند. اعتقادم این است که جشنواره موسیقی فجر تنها رویدادی است که باعث میشود هنرمندان گردهم جمع شوند. از طرفی بسیاری از هنرمندان ما اعتبارشان را از جشنواره موسیقی فجر کسب کردهاند. خیلی از خوانندگان مطرح امروز با حضور در جشنواره موسیقی فجر به دنیای موسیقی معرفی شدهاند، بنابراین نباید به این رویداد مهم بیمهری شود.
دیدگاهتان را بنویسید