خبرگزاری ایلنا: ادیب شاهابراهیمی درباره شیوه آموزش مجازی نوازندگی میگوید: بسیاری از علاقمندان هزینه شرکت در کلاسها را ندارند به همین دلیل تصمیم گرفتم به آموزش مجازی قطعات و مقامها بپردازم. این روند ادامه پیدا کرد تا اینکه تلگرام فیلتر شد و مشکلاتی در این زمینه به وجود آمد که فعالیتم را تحت تاثیر قرار داد و باعث شد کانال مربوطه را ببندم اما در حال حاضر همان کانال را بار دیگر راهاندازی کردهام.
به گزارش خبرنگار ایلنا، ادیب شاهابراهیمی، آهنگساز، نوازنده، مدرس و موسس و سرپرست گروه «کابوک» است که تنبورنوازی را از نه سالگی نزد پدربزرگش سیدامرالله شاهابراهیمی (هنرمند صاحبسبک و یکی تاثیرگذاران عرصه موسیقی مقامی) آموخته و آخرین شاگرد او به حساب میآید. او از سن هفده سالگی به فراگیری ساخت سازهایی چون تنبور، تار، سه تار، کمانچه و سنتور نزد استاد فریدون سیمچی پرداخته است. ادیب شاهابراهیمی علاوه بر سابقه طولانیاش در عرصه ساز سازی و طراحی و ساخت چند ساز زهی، طی سالهای گذشته بسته آموزشی تنبور را به بازار عرضه کرده که با استقبال علاقمندان مواجه شده و فروش بالایی داشته است. این هنرمند و مدرس که دانش آموخته کارشناسی ارشد فلسفه است و با ضبط و انتشار مقامها و قطعات مختلف در فضای مجازی به آموزش رایگان علاقمندان میپردازد. با او درباره اصول ساخت ساز و کیفیت سازهای موجود در بازار، همچنین موسیقی مقامی و قابلیتهای ساز تنبور گفتگو کردیم.
چند سال است که در زمینه ساخت سازهای زهی فعال هستید؟
بیست و پنج سال است که در زمینه تولید و ساخت ساز فعالیت میکنم و چه در ایران و چه در خارج از کشور شاگرد استادان زبده و کاربلدی بودهام.
طبق شواهد موجود روز به روز بر تعداد سازندگان سازهای مختلف اضافه میشود، اما اغلب کارگاهها، مهرهای گمنامی دارند و اغلب سازهای تولیدی آنها بر خلف ظاهر بسیار زیبا و شیک از کیفیت صدای بالایی برخوردار نیست، دلیل این اتفاق چیست؟
بگذارید مثالی در اینباره بزنم، شش سال پیش یک روز به مغازهای رفتم که ساز و وسائل مرتبط با ساز میفروخت و مدام برای خرید وسائل مورد نیازم به آنجا میرفتم. در آن روز شخص فروشنده تعدادی تنبور را به من نشان داد و گفت این سازها را نمیخواهی؟ گفتم چقدر؟ گفت هرکدام پانصد و هشتاد هزار تومان. زمانی که به آن سازها نگاه کردم، دیدم بسیار دقیق ساخته شدهاند، حتی از سازهای خودم نیز دقیقتر! آن سازها بسیار زیبا بودند و زمانی که به ظاهر آنها نگاه میکردید هیچ نقصی در آنها نمییافتید و عالی بودند، اما زمانی که با آن سازها شروع به نواختن کردم با صدای بسیار بدی مواجه شدم و بعد فهمیدم که شخصی اهل افغانستان آنها را ساخته است. ببینید ساخت ساز اصول و قواعدی دارد و ساز باید دارای ویژگیهایی باشد. اگر سازنده آن اصول و قواعد را بداند و آنها را رعایت کند، سازنده خوبی خواهد بود. من نیز اگر آن اصول را رعایت کنم سازنده خوبی خواهم بود و تنها در این صورت است که میتوانم سازهای با کیفیت و خوش صدا تولید کنم. اینکه صرفا از چوب اشکالی به وجود آوریم سازنده ساز نیستیم. سازنده باید از مواد اولیه خوب استفاده کند و بهترین آنها را به کار گیرد تا در نهایت پس از رعایت اصول و قواعد، ساز کیفیت بالایی داشته باشد. ساز باید وزن مناسبی داشته باشد تا نوازنده حین نواختن خسته نشود و اینکه ساز با کیفیت نباید در اداور مختلف افت صدا داشته باشد. در این زمینه موارد و نکات بسیاری وجود دارد که پرداختن به آنها مجال دیگری را میطلبد.
آنچه کیفیت کار سازنده را ارتقا میدهد، چیست؟
آموزش دیدن زیر نظر استاد خوب و کاربلد عامل بسیار مهمی است و در راستای آن، مطالعه و تحقیق نیز از اهمیت ویژهای برخوردار است و بر کیفیت کار سازنده تاثیر میگذارد. در حال حاضر میتوان طی سه ماه ساخت ساز را آموخت، اما آن ساز ساخته شده توسط شخصی که تجربهای سه ماهه دارد، ساز با کیفیت و قابل قبولی خواهد بود؟ مطمئنا خیر. در حال حاضر ساخت ساز به شغلی تبدیل شده که هم نوعی هنر است و هم اینکه میتوان با آن کسب درآمد کرد و هم اینکه افراد سازنده به مدد شغلشان با هنرمندان سرو کار خواهند داشت و همه اینها جذابیتهایی را برای علاقمندان به ساخت ساز ایجاد میکند. این افراد در ابتدای آموزش و فعالیت میگویند آمدهاند تا برای خودشان و برای دلشان ساز بسازند اما در ادامه به فعالیت جدی می پردازند و اغلب آثار بی کیفیت تولید میکنند.
شما با وجود این همه کارگاه ساخت ساز و این همه سازنده تنبور که اغلب آنها گمنام هستند، موافقید؟
نه فقط ساخت تنبور، بلکه تولید سازهای دیگر نیز اتفاق خوبی است و در این میان هستند افرادی که به شغلشان نیاز دارند. امیدوارم سازندگانی که مشغول فعالیت هستند بر اساس تحقیق و پژوهش به فعالیت ادامه دهند و روزی سازندگان خوبی شوند و این بد نیست و اتفاق مثبتی است.
در زمینه ثبت آثار پژوهشی و ایجاد منابع مکتوب چه وضعیتی داریم و طی این سالها چقدر در این زمینه موفق عمل کردهایم؟
به هرحال تولید اثر مکتوب و نوشتن کتاب به تحقیق و پژوهش نیاز دارد و کار راحتی نیست. متاسفانه در حال حاضر برخی صرفا برای اینکه بگویند من نویسندهام و بگویند چیزی بلد هستند در این زمینه به فعالیت میپردازند، اما آثار و نوشتههای آنها فاقد کیفیت لازم است زیرا برای تکمیل آنها تحقیقی صورت نگرفته است. اغلب علاقمندان به تولید آثار مکتوب به تحقیق و پژوهش گرایشی ندارند و برای این کار زمان نمیگذارند و فقط به چند اثر معدود استناد میکنند. به طور معمول کسی که میخواهد تحقیق کند یا بعد مالی قضیه را در نظر میگیرد یا به دنبال شهرت و معروفیت است؛ در صورتیکه نباید برای نگارش و ثبت آثار مکتوب دنبال سود باشیم و آنچه که باعث ماندگاری نام نویسنده و مولف میشود، کیفیت اثر است.
شما شاگرد یکی از اساتید مطرح تنبور یعنی استاد سیدامرالله شاهابراهیمی بودهاید و سالهاست تنبور مینوازید و به آموزش آن مشغول هستید، به نظرتان طی سالهای اخیر چقدر در شهری کردن موسیقی مقامی غرب کشور و شناساندن ساز تنبور موفق عمل کردهایم؟
برای پرداختن به این موضوع باید به لحاظ تاریخی کمی عقبتر برویم و به زمان پدر بزرگم استاد سیدامرالله شاه ابراهیمی بازگردیم. تا آنجا که به یاد دارم و بر اساس آنچه شنیدهام ایشان در جمعی حضور داشتند و بنا به دلایلی این امکان را نداشتهاند که تنبور بنوازند، زمانی هم که از دیگر حاضران میخواهند که ساز بزنند، این امکان میسر نمیشود و کسی نیست که تنبور بنوازد. پس از آن اتفاق است که ایشان کلاسهای آموزشی برگزار میکنند و با تربیت خوب شاگردان، اولین قدم جدی را در این زمینه برمیدارند و برای شناساندن ساز تنبور موج جدیدی ایجاد میکنند که مورد استقبال قرار میگیرد. از همه مهمتر این است که ایشان اصالت نوازندگی خودشان را حفظ کردهاند و پس از آن سالها، آثار زیباتری توسط شاگردان ایشان ساخته و عرضه شده است. اما واقعیت این است که در حال حاضر اغلب آثار تولید شده بیمحتوا هستند و اجراهای فعلی توسط هنرمندان جدید به اندازه آثار گذشته مطلوب نیست.
چرا پس از تولید آلبومهایی چون «مطرب مهتاب رو»، «حیرانی»، «سفر به دیگر سو»، «صدای سخن عشق»، آثار ماندگار تولید نکردهایم و به موفقیتهای گذشته دست نیافتهایم؟ آیا دلیلش عدم اصالت در نوع ساخت و اجرای آثار جدید و امروزی است؟
یکی از دلایل این اتفاق حس و حال درونی نوازنده و آهنگساز است و به نظرم دلیل دیگر این است که در گذشته مقامنوازی به عنوان منبع، بیش از الان مورد توجه بوده است. یعنی اینکه نوازندگان و هنرمندان نسلهای قبل برای ساخت و اجرای آثار مختلف مقامهای اصیل و بکر را مورد توجه قرار میدادهاند. اما در حال حاضر اینگونه نیست و آثار هنرمندانی چون کیخسرو پورناظری، شهرام ناظری و سیدخلیل عالینژاد به عنوان منبع مورد استفاده قرار میگیرد. یعنی میتوان گفت در زمینه استفاده از منابع نیز دو نسل جلوتر آمدهایم. به هرحال منابع مورد استفاده قبلی بکرتر و اصیلتر بودهاند و تاثیر بیشتری در مخاطب داشتهاند، اما در حال حاضر منابع مورد استفاده نسل جدید، آثار تولید شده توسط نسل قبلی است.
چند سالی است موسیقی مقامی در قالب نت تنظیم میشود و این درحالی است که موسیقی مقامی بر اساس حس و حال درونی نوازنده قابل نواختن است. تنظیم مقامها بر اساس نت در آینده به موسیقی مقامی آسیب نخواهد زد؟
نت نویسی و نتخوانی اتفاق بسیار خوبی است، اما موضوع این است که این رویه برای ساز تنبور کارآرایی زیادی ندارد. همانطور که گفتید اساس ساز تنبور حس و حال درونی نوازنده است و اغلب اتفاقها در نوع نواختن مقامها و قطعات دیگر، طی آن و لحظه رخ میدهد و طی این روند است که انرژی درونی جنبه بیرونی پیدا کند و به اجرای خوب منتهی شود. موضوع دیگر اینکه اغلب نوازندههای خوب ما و آنهایی که کیفیت کارشان عالی است، نتنویسی بلد نیستند و آنهایی که نت نویسی بلدند نوازندگان خوبی نیستند که بخواهند مقامها را بر اساس نت تنظیم کنند. با این حال، شاید طی سالهای آینده اتفاقات خوبی در این زمینه رخ دهد و نوع نگارش نتها و شیوه ساخت آهنگها به گونهای پیش برود که در نهایت سبک و سیاق مشخصی ایجاد شود. در حال حاضر هنرمندانی که تاحدودی به نوازندگی تنبور مشغولند، تلاش میکنند سبک و روش خودشان را غالب کنند و بیشتر آنها میگویند آنچه که درون من میگوید و من به آن معتقدم درست است و کاری با باقی نوازندگان این عرصه ندارم و روند خودم را میروم.
هنرمندان عرصه مقامی باهم متحد نیستند؛ یعنی آن یکدستی لازم که به پیشرفت و ارتقای کیفیت موسیقی مقامی منتهی میشود، وجود ندارد. آیا همینطور است؟
یکی از دوستانم در اینباره مثال قشنگی میزد، او میگفت ما اهل یک روستا هستیم و در آن روستا تعدادی خانواده زندگی میکنند و همه آن خانوادهها نیز کدخدا هستند. حال حکایت ماست. یعنی در زمینه ساز تنبور با چنین مشکلی مواجهیم و همانطور که گفتم اغلب هنرمندان این عرصه سبک خودشان را غالب میدانند و میگویند آنچه که من میگویم درست است. از طرفی در حال حاضر استادان خوب و کاربلد عرصه تنبور انگشتشمارند؛ منظورم افراد شاخصی چون استاد امیرحیاتی، پدربزرگم سیدامرالله شاهابراهیمی و استاد نورعلی الهی است.
ساز تنبور برای همراهی ارکستر و همنوازی با سازهای دیگر چه قابلیتهایی دارد؟
ساز تنبور برای همراهی با سازهای ایرانی قابلیتهای لازم را دارد، اما اگر منظورتان مثلا همراهی با تار و سهتار است در اینباره باید بگویم که اتفاق مطلوبی در زمینه همنوازی و اجرای قطعات مختلف رخ نخواهد داد، البته منظورم این نیست که این همراهی امکانپذیر نیست و قبلا رخ نداده، این اتفاق افتاده است اما بسیار کم و محدود. به طور کلی تنبور میتواند همراهی خوبی با سازهای زهی آرشهای داشته باشد و کیفیت و خروجی آن بستگی به نگرش آهنگساز و نحوه تعریف، تنظیم و ساخت اثر توسط او دارد. در واقع، نمیتوان آن انتظاری را که مثلا از سازهایی چون سهتار و تار و سنتور داریم از تنبور داشته باشیم؛ زیرا تنبور سازی محلی است و بر خلاف دیگر سازها پرده و نیم پرده دارد. حتی میتوان تنبور را با سازهایی چون ویلنسل و ویولا نیز همراه کرد، اما همانطور که گفتم این اتفاق به شیوه ساخت و چگونگی تنظیم آهنگساز و نحوه نوازندگی نوازنده، بستگی دارد. تنبور میتواند با سازی چون دف همراهی فوقالعادهای داشته باشد و آنقدر که برای همراهی با دف کارآیی دارد، با ضرب ندارد. یا مثلا «تبلا» که سازی هندی و محلی است میتواند با تنبور همراهی کند و نتیجه خوبی خواهد داشت. من در گروه «کابوک» از سازهای کوبهای استفاده میکنم و در این زمینه از وجود نوازندگان خوب و کاربلد بهره میبرم.
تنبور در زمینه بداههنوازی چه قابلیتهایی دارد؟
ببینید من آخرین نسلی هستم که از وجود و داشتههای پدر بزرگم سیدامرالله شاهابراهیمی استفاده کردهام و آخرین شاگرد ایشان بودهام و پس از من کسی شاگرد ایشان نبوده است. البته از حضور استادان دیگر نیز استفاده کردهام، اما به جز آثار پدربزرگم و بزرگانی که از آنها آموختهام، آثار دیگران را دنبال نکردهام. در حال حاضر نیز آنقدر زمان ندارم که آثار دیگران را دنبال کنم. اما در گذشته زمانی که اجرای اساتیدی چون استاد حیاتی و پدربزرگم را مشاهده میکردم، میدیدم که آنها تعدادی از آهنگهای خاص و مقامها را به صورت پشت سر هم مینواختند و آنچنان بداههنوازی نمیکردند؛ اما آقای عالینژاد در بداههنوازی فوقالعاده بودند و خیلی مانده تا در زمینه بداههنوازی به ایشان برسیم و اگر فیلمها و آثار به جامانده از ایشان را ببینید متوجه منظورم خواهید شد. میخواهم بگویم تنبور در زمینه بداههنوازی قابلیتهای بسیاری دارد تا نوازنده بوسیله آنها درونیات خود را بروز دهد. حال اگر نوازنده منابع بکری را مورد استفاده قرار دهد و به درستی آموزش دیده باشد، میتواند بهتر بداههنوازی کند و درونیات و حس و حال خود را بیان کند.
در نحوه آموزش شاگردانتان چقدر مولفههای موجود را مدنظر قرار میدهید و بداههنوازی در شیوه آموزشتان چه جایگاهی دارد؟
مقامنوازی یکی از اصول است و همیشه مورد توجه من بوده است. شاگردان من در دوره عالی و در مقطعی که به مقامنوازی میپردازند به اجبار باید بداههنوازی را مدنظر قرار دهند و با این شیوه نوازندگی کنند. مثلا باید در دستگاه ماهور ده دقیقه بنوازند و آن را به من تحویل دهند تا به این ترتیب در بداههنوازی به تبحر برسند.
شما علاوه بر تدریس حضوری و آموزش در آموزشگاه و کلاسهای مختلفی که برگزار میکنید، در زمینه آموزش مجازی فعال هستید و مقامها و قطعات مختلفی را توسط انتشار فیلم به هنرجویان و علاقمندان آموزش دادهاید. از این روند چه بازخوردی گرفتهاید؟
سوال خوبی است. چند سال پیش شرکتی در قبال مبلغی بسیار کم و ناچیز از من خواست برای آموزش علاقمندان در قالب سیدی آثاری را ضبط کنیم و آن را در قالب بستههای آموزشی عرضه کنیم که این همکاری به سرانجام نرسید. آن شرکت چند سال بعد باز هم آن پیشنهاد را مطرح کرد و من نیز همکاری با آنها را پذیرفتم و طی دو روز حدود هشت ساعت برنامه آموزشی ضبط شد و در قالب سی دی به بازار عرضه شد. آن بسته آموزشی مورد استقبال گرفت و به یکی از پرفروشترین آثار وقت تبدیل شد که البته به لحاظ مالی هیچ سودی برایم نداشت. پس از این اتفاق و کمی بعد از آن افراد زیادی با من تماس میگرفتند تا در کلاسهایم شرکت کنند و از آنجایی که من در اصفهان ساکن هستم این امکان برای همه متقاضیان میسر نبود تا در کلاسها شرکت کنند. از طرفی در جریان مشکلات، فشارها و تنشهایی که در جامعه وجود دارد، بودم و به همین دلیل با خودم فکر کردم که حداقل با موسیقی و آموزش آن بخشی از سختیها و فشارها را از دوش علاقمندان بردارم. از سویی دیگر، شاهد بودم که بسیاری از علاقمندان هزینه شرکت در کلاسها را ندارند و واقعا این امکان برایشان میسر نیست که در کلاسهای آموزشی شرکت کنند، به همین دلیل تصمیم گرفتم به آموزش مجازی قطعات و مقامها بپردازم. این روند ادامه پیدا کرد تا اینکه تلگرام فیلتر شد و مشکلاتی در این زمینه به وجود آمد که فعالیتم را تحت تاثیر قرار داد و باعث شد کانال مربوطه را ببندم و در حال حاضر همان کانال را راهندازی کردهام. این شیوه آموزش نتایج خوبی داشته و بسیاری از هنرجویان توسط همان ویدئوها تنبور نوازی آموختهاند.
این شیوه آموزش مجازی چه نواقصی دارد؟
آموزش باید روندی آرام و شمرده داشته باشد و من پس از دیدن ویدئوهایی که برخی هنرجویان برای من میفرستند، متوجه شدم که خیلی با عجله و سریع به سراغ درسهای بعدی رفتهاند. من که در شیوه آموزش مجازی، سه سطح را مبتدی، متوسطه و عالی را تدریس میکنم، شاهد بودم برخی از هنرجویان که تشنه یادگیری بودند، هنوز درسهای اول را یاد نگرفتهاند، شروع به مقامنوازی میکنند که اشتباه است و چنین روندی کیفیت کار نوازنده را پایین میآورد. شاید تنها مشکل این شیوه همین عجله دریادگیری است و اگر هنرجویان روند آرامی را پیش گیرند و به نکات مهم توجه کنند و درسها را به طور کامل تمرین کنند، پیشرفت خوبی خواهند داشت.
از فعالیتهای گروه «کابوک» چه خبر؟
«کابوک» یکی از گروههای خوب حال حاضر است و من و اعضا در ارائه آثار با کیفیت و اجراهای خوب مدعی هستیم. مبنای فعالیت ما مقام نوازی و اجرای آثاری است که خودمان ساخت و تنظیم آنها را به عهده داریم. در مقاطعی که فعالیتهای تحقیقاتی و درسی نداشته باشم به اجرای کنسرت میپردازیم و آخرین کنسرت ما اواسط بهمن سال گذشته در تالار سوره حوزه هنری برگزار شد عواید و درآمد آن را به شیرخوارگاه «نرجس» اختصاص دادیم.
دیدگاهتان را بنویسید