*چه بر شما گذشت که به سوی چنین نغمه هایی رفتید؟
از نیمه های دهه هفتاد شروع به جمع آوری آثار ملی-میهنی ایران کردم. در اوایل دهه ی هشتاد آهنگسازی و تنظیم یک سری از قطعات را آغاز کردم که غالبا با مفاهیم وطن یا میهن آمیخته، ساخته و سروده شده بودند، مانند تصنیف«از خون جوانان وطن» عارف قزوینی. بعضی از این آثار کلام نداشتند که برای شان کلامی در نظر گرفتم و توسط دوست شاعری روی آنها شعر سروده شد. برخی دیگر ازاین قطعات تنها یک ملودی زیبا بودند که به تصور من شرایط تبدیل شدن به یک اثر ملی را داشتند و تعدادی دیگر از این نغمه ها شعر نامناسبی داشتند که شعرشان را تغییر دادم و نهایتا به خاطر ساختاری که خود ملودی داشت، آن را به یک اثر ملی-میهنی تبدیل کردم. یک سری از قطعات هم ملودی اولیه اش توسط خود من نوشته شد. مسیری نه چندان کوتاه و البته پر فراز و نشیب را طی کردم و متاسفانه در این بین گرفتار یک عده سود جو هم شدم که از این آثار سوء استفاده کردند. «ایران جوان» نیز درگیر همین سرنوشت تلخ شد.
* «ایران جوان»، یکی از آثار ملی میهنی شما با صدای آقای شهرام ناظری و سالار عقیلی به قدری فراگیر شد که برخی تصور می کردند بازخوانی یک اثر قدیمی است. ایده ی این قطعه از کجا آمد؟
«ایران جوان» یک تم قدیمی است. آن زمان فکر می کردم متعلق به آقای «لومر» است اما در حال حاضر تحقیقاتی کرده ام که البته هنوز ادامه دارد، بنابراین بهتر است فعلا گفته شود این تم قدیمی منسوب به آقای لومر است. بخش هایی از این ملودی را در آثار «رسپیگی»، «شودن»، « پیاتزولا» و … شنیده ام. بعضی از این آهنگسازان هم دوره ی آقای «لومر» بوده اند. بنابراین احتمال می دهم این یک ملودی فولک و یا محلی مربوط به یکی از اقوام اروپای جنوب غربی باشد که البته تفاوتی هم در تاثیر پذیری من از این ملودی نخواهد داشت. اما برایم مهم است که بدانم سابقه این ملودی به کجا باز می گردد. به هر صورت«ایران جوان» یک اثر مستقل است و با «آهنگ سلام» یا «سلام شاه» یا «سلام شاه به سلامتی» آقای لومر تفاوت دارد. در بسیاری از کتاب ها به اشتباه گفته شده است «آهنگ سلام» آقای لومر نخستین سرود ملی ایران است و من نیز این اشتباه را عمومی کردم. و یکی از دلائل شنیده شدن ایران جوان بعد از اولین اجرا توسط ارکستر ملل همین عنوان بود. بسیاری از مردم و مخاطبین موسیقی می خواستند بدانند اولین سرود ملی ایران چه بوده است. نهایتا آنچه به گوش شنونده های موسیقی رسید اقتباس، تبدیل، تنظیم و بازنمایی از یک تم قدیمی بود که با ایده هایی نو ترکیب شده بود. به همین دلیل «ایران جوان» را به عنوان یک اثر مستقل باید از قطعه ی آقای «لومر» جدا کرد.
* چه تفاوت هایی میان اثر شما و تم آقای لومر وجود دارد که «ایران جوان» را متمایز می کند؟
در «ایران جوان» ایده هایی با تم اولیه ترکیب شده است. و همین ایده ها این اثر را به محبوبیت رساند. در واقع اگر تم منسوب به آقای«لومر» را از «ایران جوان» حذف کنیم آنچه باقی می ماند درصد بیشتری از اثر را به خود اختصاص داده که توسط من خلق شده است. تغییر هارمونی، تغییر بافت هوموفونیک به بافت پلی فونیک، تغییر چیدمان سازهای ارکستر(آنسامبل)، تغییر در آرتیکولاسیون ملودی اولیه و تغییر در آکسان گذاری در بخش هایی از این ملودی برای انطباق با شعر، گذاشتن کلام بر روی اثر، اضافه کردن اورتور، اپیزود، کُدا، کادانس، جمله های رابط و ارکستراسیون متفاوت، اضافه شدن تم های جدیدی به اثر بخش مهمی از اتفاقاتی است که در ایران جوان انجام گرفته و همه ی این ها تفاوت های ایران جوان با آهنگ سلام است. به همین دلیل وقتی می خواهیم درباره ی ایران جوان صحبت کنیم، شایسته نیست تنها راجع به تم اثر صحبت کنیم و حق نیست که تمام این زحمات و عناصر جدیدی که به اثر اضافه شده است نادیده گرفته شود.
* اما اجراهای قبل و بعد از شما جذابیت چندانی برای مخاطبین نداشته است!
طبق واکنشی که مردم نسبت به این اثر داشته اند من هم همین تصور را دارم. قطعا پاسخ و نظر شنوندگان این سرود درباره ی تاثیر گذاری اش، جهانشمول تر خواهد بود.
* در واقع شما معتقدید «ایران جوان» بدون تم منسوب به «لومر» نیز هویت دارد؟
نمی دانم چرا بعضی ها این قدر مدافع آقای لومر شده اند. اتفاقات بسیار بدی در موسیقی ایران افتاده است و هیچ کس هم پیگیر و پاسخ گو نیست. ردیف اجرا شده توسط اسماعیل قهرمانی به یغما می رود، ردیف جمع آوری و تدوین شده توسط کلنل وزیری به نام کس دیگری منتشر می شود، ملودی هایی از موسیقی فولک ایران توسط چهره های نامدار موسیقی همین دوران به تصنیف و یا قطعه ضربی تبدیل می شود( بدون نام بردن از مبدا آن ملودی)، از روی دست آهنگسازان غیر ایرانی کپی برداری می کنند، مرگ عده ای از موسیقیدانان تاثیرگذار بسیار مهم مان نادیده گرفته می شود و … چه شده است که حالا بعضی ها این قدر شیفته و مدافع یک تم چهل ثانیه ای شده اند که آن هم معلوم نیست ریشه اش در کجاست و تازه بعد از صد و خورده ای سال که توسط من احیا شده است به یاد آن اقناده اند!؟ ریشه ی بسیاری از آثار بلابارتوک اسمتانا، دوورژاک، برودین، خاچاطوریان و ده ها آهنگساز مطرح دیگر ایرانی و غیر ایرانی مثل آقای مرتضی حنانه، هوشنگ استوار، ملیک اصلانیان، احمد پژمان، هرمز فرهت، فرامرز پایور، پرویز مشکاتیان، محمدرضا لطفی، حسین علیزاده و … در همین نغمه های موسیقی اقوام یا ردیف و یا موسیقی تعزیه نهفته است، چرا کسی آثار آنها را ریشه یابی نمی کند، چرا کسی آن آثار را به ریشه ها ارجاع نمی دهد، چرا کسی ارزش زحمات و تلاش های این عزیزان را نادیده نگرفته است! البته دلیلی هم وجود ندارد که به کسی اتهامی وارد شود. همه ی این هنرمندان راهشان را درست رفته اند. طبیعی است که هر هنرمندی به هنگام خلق اثرش از یک پدیده یا عنصر بیرونی متاثر می شود و اثر جدیدی می آفریند، ایران جوان هم مانند یکی از همین آثار است و من هم مثل سایرین به همان شیوه در بخش تاثیر پذیری عمل کرده ام. بسیاری سپاسگزار بوده اند و من ممنون شان هستم و عده ی اندکی هم آرام و از پشت شیطنت شان را انجام می دهند. من حواشی پیش آمده را فقط به حساب حسادت و بی اخلاقی می گذارم.
* برای انتخاب و انطباق کلام با ملودی اثر چه مسیری را طی کردید؟
سال ۱۳۸۳ ابتدا با آقای ابتهاج تماس گرفتم ایشان راهی سفر به آلمان بودند و شرایط همکاری فراهم نشد با خانم بهبهانی هم ارتباط بسیار نزدیکی داشتم، به دیدارایشان رفتم که متأسفانه همان زمان چشم شان را جراحی کرده بودند و با چند بیماری دیگر هم دست به گریبان بودند و شرایط انجام کار با ایشان هم فراهم نشد. با شادرخ ترقی، برادرزاده آقای بیژن ترقی که از دوستان دیرین من و برادرم هستند در نشستی راجع به این موضوع صحبت کردیم. «شادرخ» پیشنهاد داد تا موضوع را با آقای بیژن ترقی(عموی ایشان) در میان بگذاریم. نزد آقای ترقی رفتم و موضوع سرود را مطرح کردم و ایشان هم استقبال کردند. آقای بیژن ترقی را از سال های دور می شناختم. ایشان اولین بار در یکی از کنسرت های من در سال ۱۳۷۱ در آمفی تئاتر دانشگاه بهشتی یعنی زمانی که حدودا ۲۱ سال داشتم حضور پیدا کردند و این اولین آشنایی من با جناب ترقی بود. بعد از سال ها دوباره به دیدارشان رفتم که متأسفانه ایشان هم در بستر بیماری بودند اما بسیار خندان و با خوشرویی پذیرای من شدند. آقای ترقی چند روزی را باید در بیمارستان سپری می کردند و قرار براین شد پس از بازگشت شان دوباره به دیدارشان بروم واین آغاز همکاری با آقای ترقی بود.
* شعر «ایران جوان» به صورت جوششی و به یک باره سروده شد یا در طی راه و با گذشت زمان به نتیجه رسید؟
پس از بازگشت آقای ترقی از بیمارستان، در دیداری حضوری و در ادامه با تماس های تلفنی و دیدارهایی دوباره با ایشان درارتباط بودم. نمونه هایی را برای من خواندند و در قسمت هایی هم من پیشنهادهایی داشتم و بعد شعر را با آواز به همراه ساز تست کردیم، در چند جای شعر گیرهایی وجود داشت، سیلاب های شعر گاهی با کشش ها در ملودی همخوان نبودند که کلمات دیگری را جایگزین کردند و در نهایت شعر ایران جوان در مدت حدود دو هفته نهایی شد. اثر از طریق رسانه ها به خصوص رادیو تلویزیون ایران بدون اجازه من قبل از نشر به دفعات پخش شد. به هر حال این کار محبوبیتی میان مردم پیدا کرد و بخشی از این محبوبیت، مدیون زحمات آقای ترقی است. به دلیل استقبال ویژه ای که از این اثر شد، عده ای شروع به سوء استفاده از این اثر موسیقایی کردند و من هم هر چه تلاش کردم با تذکرهای چند باره موفق نشدم این اشخاص را از ادامه ی کارشان منصرف کنم و بالاخره در دادگاه قضایی شکایتم را از این افراد مطرح کردم که خوشبختانه توانستم آنها را محکوم کنم.
* به سوء استفاده برخی افراد اشاره کردید. عده ای به اجرای «ایران جوان» پرداختند و حتی ادعای مالیک اثر را داشتند. این قطعه در حقیقت به چه کسی تعلق دارد؟
طبق اسناد موجود، نظر دفتر موسیقی وزارت ارشاد اسلامی، تاییدیه ی دفتر حقوقی وزارت ارشاد اسلامی، مدارک کپی رایت جهانی و ثبت اثر در میراث معنوی با تادییه معاونت وازرت ارشاد، مجوز انحصاری شعر و رای دادگاه، خالق اثر ایران جوان تنها من هستم. تمام کسانی که این کار را منتسب به خود دانسته اند و به اجرای آن پرداخته اند یا در دادگاه محکوم شدند و یا بر اساس نوشته ای خطاب به من اعلام کرده اند که دیگر بدون اجازه من اثر حق اجرای این اثر را نخواهند داشت. بنابراین همین جا اعلام می کنم که به جز آقای شهرام ناظری و آقای سالار عقیلی من اجازه اجرای این اثر را به هیچ کس دیگری نداده ام و جلوی تمامی اجراهای غیر قانونی از این اثر را در داخل و خارج از ایران خواهم گرفت.
* واکنش شما به این توهین ها و مطالب غیر واقعی در مورد این اثر چه بود؟
با نامه نگاری و تماس های تلفنی، به این افراد سودجو تذکر دادم اما به خاطر بی اعتنایی شان به خواسته های من به دادسرای فرهنگ و رسانه مراجعه و شکایتم را مطرح کردم. پرونده بعد از سه سال با رسیدگی در دادگاه و با حضور ۱۰ کارشناس موسیقی، هنری وعلمی بررسی شد و در ازای رضایت و گذشت من نسبت به اعمال مجرمانه ، این افراد به عنوان متهم، متعهد شدند ضمن عذر خواهی رسمی از من برای تمام اتهامات، توهین ها، افترا و درج مطالب غیر واقعی و جمع آوری آن ها از تمام سایت ها، رسانه ها و صفحات مجازی به هیچ وجه بدون اجازه کتبی اینجانب از اثر یاد شده استفاده ننمایند. اما هنوز هیچ کدام از این کارها انجام نگرفته است. کمی دیگر صبر خواهم کرد درصورتی که این افراد به تعهدات شان عمل نکنند متاسفانه مجبورخواهم شد تا دوباره مراتب را از طریق مراجع قضایی پیگیری کنم و این بار دیگر گذشت نخواهم کرد.
متن نامه بیژن ترقی خطاب به پیمان سلطانی:
اینجانب بیژن ترقی موافقت خود را برای انتشار ترانه (شعر) “ایران جوان” توسط آقای پیمان سلطانی اعلام می دارم و هر گونه تصمیم درباره ی چگونگی اجرا و استفاده از این اثر را به ایشان واگذار می نمایم. سرود ایران جوان در پایان کتاب “آتش کاروان” صفحه ۵۴۳ با موافقت ایشان به چاپ رسیده و پس از آن نیز تغییراتی در آن داده شده است. آقای سلطانی اختیار تام دارند تا از آن در قطعه ی موسیقی ایران جوان – مارش – (نخستین سرود ملی ایران، از پروژه ی سرودها و تصنیف های ملی – میهنی که توسط خودشان آهنگسازی، بازنگری و بازسازی شده) و به نام “وطنم” نیز معروف شده است، (و بخشی از آن تمی قدیمی از لومر فرانسوی است)، استفاده کنند. پیمان سلطانی به عنوان آهنگساز و خالق این اثر به هر صورت که مایل است، می تواند از این اثر استفاده کند. در خاتمه یادآور می شوم که این اثر با ایده، پیشنهاد، سفارش و همکاری ایشان در تابستان و پاییز ۱۳۸۴ برای اجرا در ارکستر ملل سروده شده است. لذا اجازه ای استفاده از این شعر با تأیید ایشان امکان پذیر می باشد. اینجانب حقوق خود را برای سرودن این شعر از آقای سلطانی دریافت کرده ام. کلیه حق و حقوق این اثر متعلق به شخص آقای سلطانی است. و ایشان مالک انحصاری ترانه (شعر) ایران جوان با مطلع “نام جاوید وطن، صبح امید وطن” هستند. ضمنا اعلام می کنم که به جز این نوشته (با آقای پیمان سلطانی به عنوان آهنگساز و صاحب اثر) هیچ گونه قراردادی و نوشته ی مکتوب و حتی شفاهی در مورد شعر (ترانه) این اثر با شخص حقوقی یا حقیقی دیگری انجام نداده ام.
بیژن ترقی
دیدگاهتان را بنویسید