×
×
سختی کار در ارکستر فیلارمونیک و مقایسه با ارکسترهایی که پول خوبی می‌دهند در گفتگو با «پدرام فریوسفی»
  • پدرام فریوسفی نوازنده ویولون در مورد این که ارکستر فیلارمونیک تهران از طرف هیچ نهادی حمایت نمی‌شود می‌گوید فقط از این نگران است که روزی آرش گوران (رهبر ارکستر) خسته شود و اگر آرش خسته نشود، به هیچ کسی احتیاج ندارند.

    نرگس کیانی: «فیل» یعنی دوستدار و خواهان و «هارمونی» یعنی هماهنگی اصوات. در همه جای دنیا، هم سرمایه‌گذاران و هم مخاطبان ارکستر فیلهارمونیک‌ها یا فیلارمونیک‌ها از دل مردمند و هزینه‌هایشان در کنار کمک‌های انجمن دوستدار موسیقی هر شهر توسط شهرداری آن شهر تامین می‌شود اما ارکستر فیلارمونیک تهران به رهبری آرش گوران از سال ۸۵ تاکنون بدون هیچ کدام از این کمک‌ها روی پای خود ایستاده است.

    ارکستر فیلارمونیک تهران در جدیدترین کنسرت خود سوم خرداد ساعت ۲۱ در تالار رودکی و چهارم خرداد ساعت ۲۱:۳۰ در تالار وحدت به رهبری آرش گوران و سولیستی پدرام فریوسفی روی صحنه می‌رود.

    فریوسفی اولین نوازنده ایرانی است که در مقام سولیست با ارکستر فیلارمونیک تهران همکاری می‌کند. او که سال ۹۳ به دلیل نقص فنی آبگرمکن منزلش دچار سانحه آتش‌سوزی شد و از ناحیه دست و صورت آسیب دید، مرداد ۹۴ با حضور به عنوان سولیست در «رسیتال پیانو و ویولن» به همه نگرانی در مورد سلامتی‌اش پایان داد. از جمله کسانی که در طول این مسیر و آماده شدن برای کنسرت پیش‌روی ارکستر فیلارمونیک تهران به فریوسفی کمک کردند یکی همسرش است و دیگری رضا ضیایی سازنده سازهای زهی.

    آن‌چه در ادامه می‌خوانید گفت‌و‌گویی است با این نوازنده ویولن که از سختی‌ها و لذت‌های کار در کنار آرش گوران و ارکستر فیلارمونیک تهران و قطعاتی که در کنسرت پیش رو خواهد نواخت گفت.
    در مورد ارکستر فیلارمونیک تهران این نگرانی وجود دارد که پشتش به هیچ کجا گرم نیست و به جایی تکیه نکرده است. شما از این بابت نگران نیستید؟

    من فقط از این نگرانم که روزی آرش گوران خسته شود، همین. اگر آرش خسته نشود، ارکستر فیلارمونیک به هیچ کسی احتیاج ندارد. او این ارکستر را از سال ۸۵ راه انداخته و همچنان بدون هیچ حمایتی آن را به جلو می‌برد. البته گاهی یک سری حواشی پیش آمده که مثلاً نوازنده‌ها احساس ‌کرده‌اند زحمت زیادی ‌کشیده‌اند و در نهایت همه چیز به نفع رهبر ارکستر تمام شده. این دیدگاه در میان نوازندگان همه ارکسترهای ما وجود دارد و در ارکستر فیلارمونیک هم باعث شد یک عده از ارکستر جدا شوند. در حالی که شما اگر به سی‌دی تمامی کمپانی‌های معتبر دنیا نگاه کنید، می‌بینید که روی جلد آن اسم ارکستر و رهبر ارکستر نوشته شده اما اسم نوازنده‌ها را نمی‌نویسند.

    این حواشی به خاطر فرهنگ غلطی است که در این‌جا وجود دارد. اگر این حواشی نبود و برخی از نوازندگان سابق ارکستر فیلارمونیک همچنان در این ارکستر می‌ماندند، ارکستر فیلارمونیک تهران به یک ارکستر عجیب و غریب تبدیل می‌شد. به هر حال تحمل این سختی‌ها کار دشواری است و هر کسی نمی‌تواند آن‌ها را تحمل کند.

    ماندن در ارکستر و تمرین و ممارست، سختی‌های خودش را دارد که کار هر کسی نیست. علت آن‌که ممکن است کسی از ارکستر فیلارمونیک جدا شود هم معمولاً به شرایط سایر ارکسترها برمی‌گردد. وقتی نوازنده‌ها می‌بینند که در ارکسترهای دیگر فقط سه جلسه تمرین برای یک اجرا صورت می‌گیرد و همه‌اش هم بگو و بخند است و پول خوبی هم می‌دهند، طبیعی است که می‌روند و به آن ارکسترها می‌پیوندند.

    این شرایط برای خود شما هم وجود دارد و شما نیز می‌توانستید این ارکستر را رها کنید و وارد ارکسترهای دولتی شوید که هم کارتان سبک‌تر ‌شود و هم درآمد بیشتری داشته باشید.

    ارکستر فیلارمونیک شرایط متفاوتی نسبت به سایر ارکسترها دارد و طبیعتاً انگیزه من در وهله اول، اجرای یک موسیقی خوب و باکیفیت است. کسانی که ارکستر فیلارمونیک تهران را ترک می‌کنند، خودشان خیلی خوب می‌دانند که در کجا حضور داشته‌اند و آرش گوران چه کسی بوده. خودشان از اجرایی که به رهبری آرش گوران انجام می‌دادند، بسیار لذت می‌بردند. درست مثل آن ورزشکاری که با تحمل سختی‌های زیاد در میدان مسابقه به مقام اول می‌رسد. آن زمان است که لذت بیشتری از کارش می‌برد چون می‌داند که برایش زحمت کشیده. وقتی زحمتی نباشد، لذت هم به مراتب کمتر خواهد بود. بنابراین من معتقدم که خود نوازنده‌ها بهتر از هر کسی می‌دانند که ارکستر فیلارمونیک چه شرایطی برای‌شان داشته و ارکسترهای دیگر چه شرایطی دارند. آن‌ها قطعاً از حضور آرش گوران لذت می‌بردند و یاد می‌گرفتند.

    آشنایی من با آرش گوران به سال ۸۸ یا ۸۹ بر می‌گردد. یک تئاتری آقای رضا گوران، برادر آرش ساخته بود که طراحی موسیقی آن بر عهده خود آرش بود. ساعت سه نیمه‌شب با من تماس گرفتند و گفتند فرصت زیادی برای تمرین نیست، لطفاً با سازتان بیایید برای نوازندگی. من قرار بود چهار نت را بنوازم که دیدم پشت این چهار نت مثلاً ۴۰ خواسته وجود دارد. آرش گوران می‌گفت که این را چطور بزن و آن را نزن و از این حرف‌ها. من می‌توانستم عصبی شوم و بگویم که ساعت سه نیمه‌شب به من زنگ زده‌اید و این همه خواسته دارید؟ اما با خودم گفتم که من اگر می‌خواستم چنین حرفی بزنم نباید می‌آمدم اما حالا که آمده‌ام بهتر است صبر کنم. سعی کردم به هر چه که آرش گوران می‌گوید عمل کنم و دیدم که همه چیز دارد تغییر می‌کند. رسیدن به خواسته‌های آرش به یک سری توانایی احتیاج دارد و من حس کردم این توانایی را دارم و به همین خاطر خواسته‌اش را برآورده کردم و خیلی جالب بود که از آن موقع دوستی ما شروع شد. در واقع من در آن شرایط بود که آشنایی عمیق تری با آرش گوران پیدا کردم. بعد هم کنسرت سال ۹۰ پیش آمد و سپس یک سری کارهای تئاتری انجام دادیم و این همکاری حالا رسیده به ارکستر فیلارمونیک تهران. الآن هم در همکاری با آرش گوران لذت می‌برم و امیدوارم که نیروی آرش و ارکستر همچنان باقی بماند.
    ارکستر فیلارمونیک تهران الآن نزدیک به یک دهه است که با مختصاتی به کار خود ادامه می‌دهد و هر از گاهی هم کنسرت‌هایی برگزار می‌کند که البته تعدادشان زیاد نیست و می‌دانیم که در این مسیر مشکلاتی هم برای پیدا کردن محل تمرین یا محل اجرا داشته و دارید. فکر می‌کنید  ارکستر فیلارمونیک تهران در چه صورتی می‌تواند به خواسته‌های خود برسد و اجراهای بیشتری داشته باشد؟

    من همیشه از گذشتگانم آموخته‌ام تا جایی که می‌شود باید تلاش کرد چون آدم همیشه مزد تلاشش را می‌گیرد. این تلاش ممکن است یک ماه یا یک سال یا ۱۰ سال بعد به نتیجه برسد. پس باید صبور بود و برای رسیدن به نتیجه کوتاهی نکرد، باید ایمان داشت که یک عزم راسخ همیشه به نتیجه می‌رسد. یک نفر در تأیید این باور می‌گفت شما اگر روزی هشت ساعت کلنگ‌تان را بر زمینی که در آن نفت نیست بزنید، آن زمین یک روز نفت می‌دهد! بنابراین باید ایمان داشت که با تلاش می‌شود به همه چیز رسید.

    من فقط امیدوارم آرش گوران همیشه سالم باشد و خسته نشود چون بیشتر فشار ارکستر بر دوش اوست. در این میان یک سری اتفاقات خیلی خوب هم برای آرش افتاده که دیگر توانایی او نیازی به اثبات ندارد. او در مسابقه رهبری ارکستر از میان ۵۰، ۶۰ رهبر ارکستر مشهور جهانی رتبه یازدهم را به دست آورد که به نظرم اگر شرایط فعلی کشور ما اینطور نبود، حتماً رتبه‌اش بهتر هم می‌شد. مسابقه‌ای که دستیار رهبر ارکستر اصلی مسکو از آن حذف می‌شود و آرش همچنان در آن باقی می‌ماند، می‌تواند نشانمان دهد که در کشورمان رهبر ارکستری وجود دارد که می‌شود از او استفاده کرد و فرصت بیشتری برای کار به او داد. من پیشنهادات زیادی برای اجرا در ارکسترهای دیگر داشتم که مثلاً یکی از این پیشنهادها مربوط به ارکستر سمفونیک تهران در زمان علی رهبری بود که نپذیرفتم چون می‌دانستم که حضور در آن ارکستر به دردم نمی‌خورد اما حالا با آرش کار می‌کنم و کار کردن با او برایم خوشحال‌کننده است.

    فریوسفی در زمان حادثه

    شما در کنسرت پیش روی ارکستر فیلارمونیک تهران به عنوان سولیست ویولن روی صحنه می‌روید. در مورد قطعه‌ای که قرار است اجرا کنید توضیح دهید و بگویید که ارتباط خودتان با قطعه چطور است؟

    قطعه‌ای که من قرار است در کنسرت اجرا کنم، اثری است معاصر. این قطعه برگرفته از اثر «چهار فصل» آهنگساز آرژانتینی آستور پیاتزولا است که آهنگساز روس لئونید دسیانتیکوف آن را بازآفرینی کرده است. همچنین این اثر یک سری ریتم‌ها و جمله‌بندی‌هایی از اثر «چهار فصل» ویوالدی دارد، در بازآفرینی که دسیانتیکوف انجام داده هر چند که کاملا به نظر می‌رسد که اثر جدیدی خلق کرده اما از متریال موسیقی باروک ویوالدی هم استفاده شده و به نظرم خیلی جذاب شده است.

    نکته جالب این که این قطعه خیلی اجرا نشده و شاید فقط سه، چهار اجرای معتبر از آن وجود داشته باشد و مثل آثار بتهوون نیست که ده‌ها اجرا از آن روی صحنه رفته باشد. به همین خاطر اجرای این قطعه که اتفاقاً قطعه سختی هم هست، چالش خیلی خوبی برای من ایجاد می‌کند. البته من در ابتدا، اجرای آن را نمی‌پذیرفتم چون نواختن این قطعه به لحاظ تکنیکی خیلی مشکل است و شرایط خودش را می‌طلبد اما به هر حال پذیرفتم که آن را بنوازم و حس کردم که از پسش برمی‌آیم. البته امیدوارم اینطور باشد و استقبال خوبی هم از جانب مخاطبان صورت بگیرد.

    قرار است آلبومی هم از آثار اجرا شده توسط ارکستر فیلارمونیک تهران منتشر شود. شما هم در آن حضور دارید؟

    بله. من در یک بخش‌هایی از آن مجموعه حضور دارم و سولوی ویولن یکی از قطعات گیوم لکو را نواخته‌ام اما بخش دیگر سی‌دی مربوط به زمانی است که من دچار سانحه آتش‌سوزی شدم و در آن حضور ندارم. الآن هم در خارج از تهران و در یک جای بسیار خلوت حضور دارم و مشغول تمرین کردن هستم. در روزهای ۳۰ اردیبهشت و اول و دوم خرداد به تمرینات ارکستر فیلارمونیک تهران اضافه می‌شوم و در نهایت روز سوم خرداد در تالار رودکی و چهارم خرداد در تالار وحدت برای مردم عزیزمان اجرا خواهیم کرد که امیدوارم اجرای‌مان مورد استقبال مردم واقع شود.

    باید قدردانی ویژه‌ای از همسرم برای فراهم کردن شرایطی مساعد جهت تمرینات و آمادگی من برای اجرای کنسرت پیش رو داشته باشم. از رضا ضیایی یکی از سازنده‌های برجسته سازهای زهی نیز بابت نهایت همیاری‌شان متشکرم. او در این مدت کنار من بود و بالأخره برایم یک ساز قدیمی آلمانی پیدا کرد که بعد از شاید شش، هفت ساز و ۱۰، ۱۵ آرشه بالأخره با این ساز و آرشه به یک نتیجه خوب رسیدم. زمانی که در سانحه آتش‌سوزی سازهای من سوخت، یکی از سازها غیرقابل استفاده شد و دو ساز دیگر ماند که او زحمت کشید و آن‌ها را تعمیر کرد. در نهایت هم این ساز جدید را برای من فراهم کرد که به نظرم ساز خیلی خوبی است و از او کمال تشکر را دارم.

       
    برچسب ها

    مطالب مرتبط

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *