×
×

گفت‌وگو با محمد میرزمانی

  • کد نوشته: 138570
  • 19 اسفند 1395
  • ۰
  • رئیس هیئت مدیره خانه موسیقی می‌گوید پخش نشدن تصویر سازها از صداوسیما یک معضل اجتماعی است که در کشور ما وجود دارد. محمد میرزمانی رئیس هیئت مدیره خانه موسیقی می‌گوید این خانه مثل سازمان‌های مردم‌نهاد دیگر تلاشش را می‌کند تا با کمترین امکانات به کار خودش ادامه بدهد. میرزمانی در این گفت وگو به تفصیل […]

    گفت‌وگو با محمد میرزمانی
  • رئیس هیئت مدیره خانه موسیقی می‌گوید پخش نشدن تصویر سازها از صداوسیما یک معضل اجتماعی است که در کشور ما وجود دارد.

    محمد میرزمانی رئیس هیئت مدیره خانه موسیقی می‌گوید این خانه مثل سازمان‌های مردم‌نهاد دیگر تلاشش را می‌کند تا با کمترین امکانات به کار خودش ادامه بدهد.

    میرزمانی در این گفت وگو به تفصیل درباره نقطه نظرات، ایده‌آل‌ها و برنامه‌های خود در زمینه موسیقی، خانه موسیقی و موسیقی فیلم صحبت کرده است که در ادامه می خوانید.

    آقای میرزمانی چه شد که به عنوان رئیس هیئت مدیره خانه موسیقی انتخاب شدید؟

    من در مقاطع مختلفی در خانه موسیقی فعال بودم. بیشتر در هیئت مدیره کانون آهنگسازان و رهبران کر با دوستان‌مان همکاری می‌کردم. اعضاء هیئت مدیره اصلی خانه موسیقی از میان کسانی که در هیئت مدیره‌های کانون‌های مختلف فعال هستند تشکیل می‌شود. من خودم را برای هیئت مدیره اصلی کاندیدا کردم و شکر خدا رأی آوردم. جا دارد که همین جا از کسانی که به من رأی دادند و مرا قابل دانستند، تشکر ویژه داشته باشم.

    خانه‌ موسیقی برای آینده چه برنامه‌هایی را در پیش دارد؟

    خانه موسیقی مثل سازمان‌های مردم نهاد دیگر تمام تلاشش را می‌کند که با کمترین امکانات به کار خودش ادامه دهد. مهم ترین معضل این خانه، مسئله نقدینگی و کمبود بودجه است. یکی از منابعی که نقدینگی خانه موسیقی از آن تأمین می‌شود، حق عضویت اعضاء است که متأسفانه خیلی جدی گرفته نمی‌شود و اکثر اعضاء حق عضویت خودشان را پرداخت نمی‌کنند. در نتیجه خانه موسیقی همیشه در فشار و محدویت‌های ویژه‌ای قرار دارد و تأمین نقدینگی برایش دشوار است. از طرفی اعضاء خانه موسیقی انتظار دارند که وقتی عضو چنین سازمانی هستند، این سازمان آن‌ها را تحت پوشش خود قرار داده و امکانات‌شان را فراهم کند اما فعلاً با این مشکلات و محدودیت‌ها امکان این کمک وجود ندارد.

     در نتیجه، ما تصمیم گرفتیم که در دوره جدید، برنامه‌های خانه موسیقی را به سمت درآمدزایی پیش ببریم تا بتوانیم یک مقداری از نقدینگی مورد نیازمان را تأمین کنیم. من و سایر اعضاء هیئت مدیره برای رسیدن به این مهم یک سری برنامه پیشنهاد دادیم که در نهایت تصمیم بر این شد که یک سری برنامه‌های آموزشی برگزار کنیم که مجوزش هم به زودی از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی اخذ خواهد شد. به همین موجب، در روزهای آتی در زمینه آموزش در خانه موسیقی یک سری تحول ایجاد خواهیم کرد. سعی بر این است که بخش آموزش خانه موسیقی با یک رویکرد جدید، برنامه‌هایی چون مسترکلاس، کلاس‌های ویژه و فوق‌العاده و دعوت از اساتید بین‌المللی برای تدریس، یک مقدار سطح آموزش را ارتقاء ببخشد. بخش دیگری که سعی داریم فعال شود، بخش برگزاری کنسرت و تولید آلبوم توسط اعضاء خانه موسیقی است که بنابر آن خود اعضاء می‌توانند با برند خانه موسیقی کنسرت بگذارند و آلبوم جدید تولید کنند.

    محمد میرزمانی

    یکی از برنامه‌های ویژه‌ای که هیئت مدیره خانه موسیقی برای آینده نزدیک دارد و شما هم به آن اشاره کردید، برگزاری کنسرت توسط اعضاء این خانه است، در حالی‌که معمولاً در طی سال خیلی از کنسرت‌های موسیقی توسط نهادهای غیر مربوط لغو می‌شوند و واکنش تندی هم علیه لغو غیرقانونی کنسرت‌ها صورت نمی‌گیرد. واکنش خانه موسیقی نسبت به لغو کنسرت‌های موسیقی چگونه خواهد بود؟

    شاید شکل برگزاری کنسرت و نحوه حضور مردم در سالن‌ها کنسرت، دلیلی باشد بر لغو این فعالیت فرهنگی، اما باید دانست که از طرف خانه موسیقی و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، هیچکس علاقه‌مند به لغو کنسرت‌ها نیست چراکه اگر این‌طور بود، اصلاً مجوزی برای برگزاری کنسرت صادر نمی‌شد. این دو سازمان و وزارتخانه در تلاش هستند که اقدامی برای لغو کنسرت‌های مجوز گرفته صورت نگیرد. در مورد مجوز یک کنسرت، یا باید از ابتدا مجوزی صادر نشود و یا اگر مجوز صادر می‌شود، کسی در جهت لغو آن نکوشد. امیدوارم که در سال ۹۶ کمتر با مسئله لغو کنسرت‌ها مواجه شویم.

    شما علاوه‌بر پست مدیریتی که دارید، خودتان یک موزیسین هم هستید و حتماً اطلاع دارید که یک سری شهرها به طور خودجوش کنسرت‌های موسیقی را لغو می‌کنند. برای مثال در شهر مشهد حتی کنسرت‌های سنتی آقایان علیرضا قربانی و کیهان کلهر هم مجوز اجرا نمی‌گیرد و یا مجوز می‌گیرند و در آستانه اجرا لغو می‌شوند. به نظرتان این لغو‌های خودجوش کنسرت‌های سنتی به پیکره موسیقی آسیب جدی وارد نمی‌کند؟

    من همیشه فکر می‌کنم که باید از آن امکانات و شرایطی که وجود دارد، استفاده و بهره‌برداری کرد. وزیر قبلی وزارتخانه فرهنگ و ارشاد اسلامی هم اعلام کردند که در یک برهه زمانی ۳۰۰۰ کنسرت به روی صحنه رفت و فقط ۳ کنسرت لغو شد. طبیعتاً همیشه در هر بخشی یک مقداری عدم توفیق و مشکل هم وجود دارد. البته به نظر نمی‌رسید که مشهد صد در صد با این مسئله مقابله کند چون قبل از آن در مشهد برنامه‌های موسیقی برگزار شده بود. اخیراً هم من شنیدم که آقایان کامبیز گنجه‌ای و اردشیر کامکار در مشهد کنسرت گذاشته‌اند و هیچ مشکلی برای‌شان پیش نیامده است. فکر می‌کنم ما بخش تعاملات‌مان ضعیف است. یعنی اگر یک جایی مشکلی وجود دارد، باید با تعامل و گفت‌وگو حلش کرد. اگر یک امام جمعه، فرماندار یا دادستان با کنسرت مشکل داشت، می‌شود وقت گرفت و رفت با آن‌ها صحبت کرد. در این گفت‌وگوها بالأخره یک طرف مجاب می‌شود که در آن منطقه کنسرت برگزار شود یا نشود. ما باید سعی کنیم که تعاملات‌مان را تقویت کنیم تا بتوانیم همراه پیدا کرده و جبهه خودمان را قوی‌تر نماییم.

    شما قبلاً مدیر کل دفتر موسیقی بودید. الآن شرایط دفتر موسیقی را نسبت به دوره مدیریت خودتان چطور ارزیابی می‌کنید؟ آیا این دفتر با پیشرفت خاصی مواجه شده است؟

    آن زمان دفتر موسیقی شرایط خاص خودش را داشت و ما هم تا آن‌جایی که اختیار داشتیم، تلاش کردیم که معضلات هنرمندان در بخش موسیقی حل شود. الآن هم دوستان فعال در دفتر موسیقی به دنبال همین مسئله هستند. یکی از اتفاقات مثبتی که الآن در دفتر موسیقی افتاده این است که بسیاری از مجوزها به استان‌ها تخصیص داده شده و استان‌ها خودشان می‌توانند صدور مجوز را انجام دهند. قبلاً باید برای صدور مجوز از تهران استعلام گرفته می‌شد که کار سخت و وقت‌گیری بود اما الآن خوش‌بختانه استان‌ها خودشان مجاز به صدور مجوز برای برگزاری کنسرت هستند.

    علت قطع همکاری‌تان با ارکستر صداوسیما چه بود؟

    هر دوره‌ای شرایط خودش را دارد. من در دوره‌ای ترجیح می‌دادم که ارکستر صداوسیما را رهبری کنم و برای آن در دوره‌های مختلف از آقایان داوود گنجه‌ای، مرحوم محمد بیگلری و آقای بیات حکم رهبری دریافت کردم. کارم را در حد بضاعت انجام دادم و در دوران رهبری من هیچ مشکلی پیش نیامد. من یک مدت افتخار این را داشتم که با حسن یوسف‌زمانی همکاری می‌کردم. زمانی که من حکم رهبری ارکستر را گرفتم، ایشان هم به ما پیوستند و یک روزهای من کار می‌کردم و یک روزهایی ایشان. در دهه ۸۰ هم ۲ ،۳ کنسرت در تالار وحدت داشتیم. یک کنسرت با ارکستر سمفونیک صداوسیما در حضور ریاست جمهوری وقت داشتیم. یک برنامه هم دانشگاه تهران برگزار کرد که من آن را رهبری کردم. من در یک اجرا ارکستر ملی صداوسیما را هم در حضور آقای ضرغامی رهبری کردم. موزیسین‌ها هر کدام بیشتر در یک زمینه فعال‌اند. من رهبری ارکستر می‌کردم و بعد از آن درگیر مسائل مدیریتی شدم و کمتر توانستم که در رهبری ارکستر یا آهنگسازی فعال باشم.

    محمد میرزمانی

    مشکلی که الآن صداوسیما دارد و قبلاً کمرنگ‌تر بود، نشان ندادن سازها است. همچنین صداوسیما آثار موسیقی را هم بدون رعایت قانون کپی رایت پخش می‌کند. نظر شما به عنوان کسی که رهبری ارکستر صداوسیما را برعهده داشته‌ در این مورد چیست؟

    نشان ندادن ساز صرفاً مشکل صداوسیما نیست. یک سری معضلات و مسائلی وجود دارد که باید در کل جامعه حل شود. پخش نشدن تصویر سازها از صداوسیما یک معضل اجتماعی است که در کشور ما وجود دارد. رئیس و مسئولین صداوسیما نمی‌تواند این مشکل را با یک تصمیم فوری حل کنند بلکه باید در اجماع و سطح کلان جامعه به این تعریف رسید که پخش تصویر سازها از تلویزیون مشکلی ندارد. آن‌وقت می‌شود مشکل پخش نشدن تصویر سازها در تلویزیون را حل کرد. مسئله این است که موسیقی در کشور ما هنوز جایگاه و تعریف مشخصی ندارد. یک زمانی در تلویزیون موسیقی‌های جدی، فنی و تخصصی اجرا می‌شد و بعد از آن هر کسی به خودش اجازه می‌داد که به عنوان خواننده بیاید و در برنامه تلویزیونی شرکت کند و هر تهیه‌کننده‌ای به خودش اجازه می‌داد که برای پیشبرد برنامه‌اش از هر خواننده‌ای دعوت به عمل آورد. این‌که هر خواننده‌ای به تلویزیون می‌آید یک طرف و این‌که آن‌ها در مورد مسائل موسیقی و هنری کشور اظهارنظر می‌کنند هم یک طرف. به نظرم اگر کسی می‌خواهد راجع به موسیقی یا هر حرفه‌ای مانند پزشکی و مهندسی اظهارنظر کند، باید حداقل مهارت‌های لازم را کسب کرده باشد. تجربه باید نشان دهد که ایشان از پس مسائل فنی و تخصصی برآمده و حرفی برای گفتن در زمینه تخصصی موسیقی یا هر زمینه‌ دیگری دارد. متأسفانه این مسائل در نظر گرفته نمی‌شود و به بهانه آن‌که مردم چنین افراد و موسیقی‌هایی را دوست دارند، موسیقی ملی کشور که هویت ما بوده و هست دارد از دست می‌رود. شرایط باید طوری عادلانه باشد که همه بتوانند آثار خودشان را عرضه کنند نه فقط یک قشر خاص.

    عدم رعایت قانون کپی رایت در صداوسیما هم یک معضل جدی است. ما الآن در شرایطی هستیم که بعضی از ارگان‌ها و سازمان‌ها حقوق پرسنل خودشان را به سختی پرداخت می‌کنند و بودجه‌ای برای رعایت قانون کپی رایت ندارند. اگر قرار باشد آن‌ها کپی رایت را رعایت کنند، باید از قبل بودجه آن پیش‌بینی شود. مطمئناً اگر صداوسیما بودجه لازم را از مجلس شورای اسلامی بگیرد، حق کپی رایت را پرداخت می‌کند. من خودم هم هنرمند هستم و این حساسیت‌ها را متوجه می‌شوم. چند سال پیش موسیقی یک فیلم سینمایی را ساختم و بعد متوجه شدم که در یک تئاتر از آن موسیقی استفاده شده است. من دوست دارم اگر در جایی از اثر من استفاده می‌شود، حداقل مرا در جریان بگذارند و موافقت ضمنی مرا بگیرند. به نظرم معضل اصلی، معضل بودجه است. فکر نمی‌کنم خود صداوسیما مشکلی با این موضوع داشته باشد. آن‌ها خیلی راحت می‌توانند یک کنداکتور درست کنند و بگویند که این قطعه را ۱۰ پار پخش کردیم، پس فلان قدر باید به صاحب اثر بپردازیم. اما پول آن باید از کجا پرداخت شود؟ اگر در لایحه بودجه که به تصویب مجلس می‌رسد، بودجه‌ای برای این کار در نظر گرفته شود، صداوسیما هم این کار را خواهد کرد.

    ولی آیا صداوسیما می‌تواند آثار هنرمندی که خودش و سازش به رسمیت شناخته نمی‌شود را بدون حتی یک رضایت کتبی پخش کند؟

    من الآن حدود دو سال است که تقریباً با صداوسیما ارتباطی ندارم ولی فکر نمی‌کنم اثر هنرمندی که به رسمیت نمی‌شناسند را پخش کنند. الآن ظاهراً ۱۱۰ شبکه در ایران وجود دارد که این تعداد شبکه نمی‌توانند هر لحظه به این فکر کنند که فلان موسیقی را پخش کنند یا نه. اما اگر مسئله بودجه آن حل شود، نه اساس مدیریتی دچار مشکل می‌شود نه حق هنرمند ضایع می‌گردد. بعضی از دوستان را دیدم که برای‌شان از فرانسه نامه آمده بود که موسیقی شما از رادیو فرانسه پخش شده، بیایید و حق استفاده از اثرتان را بگیرید. این اتفاق در صداوسیمای ما نمی‌افتد مگر آن‌که برایش بودجه پیش‌بینی شود.

    به نظر می‌رسد که برای پخش آثار موسیقی در صداوسیما کارشناسی انجام نمی‌شود. برای مثال در ساعت ۴ صبح آثاری در دستگاه همایون و آواز دشتی پخش می‌شود، در حالی‌که آن زمان مناسب موسیقی دستگاه چهارگاه یا ماهور است. به نظر شما در صداوسیما همچین نظارتی روی پخش آثار وجود دارد؟

    این مسئله قبل از انقلاب هم مطرح بود و تلویزیون و رادیو تا حدودی آن را عملی می‌کردند ولی الآن زندگی اجتماعی ما تغییر کرده و مردم ایران مخصوصاً در شهر تهران دیگر شب و روز ندارند. الآن نظم اجتماع سنتی ما به هم ریخته و دیگر مثل گذشته نیست که مردم سر وقت بخوابند و سر وقت بیدار شوند تا لازم باشد. قبلاً می‌گفتند که سحرخیز باش تا کامروا باشی، ولی الآن این‌طور نیست و زمان مشخصی برای خواب یا بیداری مردم وجود ندارد. زمانی که من در صداوسیما کار می‌کردم، به همراه دوستان‌مان خیلی تلاش می‌کردیم که پشت لوح فشرده بنویسیم که چه ساعتی مناسب پخش این قطعه است.

    محمد میرزمانی

    آقای میرزمانی شما موسیقی را از چه زمانی فرا گرفتید و نزد چه اساتیدی آموزش دیدید؟

    من آموزش جدی موسیقی را از کارگاه موسیقی کودک و نوجوانان شروع کردم. در رادیو و تلویزیون آن زمان یک محلی را با ریاست آقای دکتر سعید خدیری درست کرده بودند که کودکان و نوجوانان در آن‌جا موسیقی یاد می‌گرفتند. موسیقی محوری آن‌جا موسیقی کلاسیک جهانی بود اما در کنار آن سازهای ایرانی مثل تنبک، سه‌تار و سنتور هم آموزش داده می‌شد. من در آن‌ محل در بخش آواز جمعی شروع به کار کردن کردم. در آن‌جا خانم ژاله فریدی رهبر کر بودند و به ما آموزش همخوانی می‌دادند. من در کنار آن از کلاس‌های سلفژ مرحوم فرمان بهبود استفاده می‌کردم. بعد از مدتی آقای منوچهر سخایی تشریف آورند و در آن‌جا کلاس ابوا گذاشتند که من ساز ابوا هم کار می‌کردم. از آن‌جایی که هم‌کلاسی‌های من پنج خانم بودند، آقای سخایی گفتند که شما ساز کر آنگله بنواز که من مدتی هم این ساز را کار کردم. ساز پیانو را هم در حضور خانم اقدس پورتراب به عنوان ساز دوم آموختم. در هنرستان یک مدت هم گیتار کار کردم. بعد از آن گروه کر و هم‌آوایان رادیو و تلویزیون تشکیل شد که خانم گلنوش خالق دختر زنده‌یاد روح‌الله خالقی آن را تشکیل دادند و من در آزمون آن شرکت کردم و پذیرفته شدم.

    زمانی که من در کارگاه موسیقی کودک و نوجوانان هنرجو بودم، کلاس‌ها معمولاً بعدازظهر تشکیل می‌شد، اما من به قدری علاقه داشتم که در ساعت‌های مختلف اجازه می‌گرفتم و در آن‌جا کار می‌کردم. وقتی وارد گروه کر شدم نیز همین رویه ادامه پیدا کرد تا این‌که یک روز خانم گلنوش خالقی مرا به استاد مصطفی کمال پورتراب و ایشان مرا به هنرستان عالی موسیقی معرفی کردند. در هنرستان عالی موسیقی، در سال اول رشته من آواز تخصصی بود اما در سال دوم از آقای پورتراب خواهش کردم که مرا به عنوان شاگرد آهنگسازی بپذیرند. آن زمان یک رشته‌ای به نام هارمونی تخصصی وجود داشت که ایشان پذیرفتند من در آن کلاس شاگرد ایشان باشم اما آن کلاس با یک نفر تشکیل نمی‌شد و همین باعث شد که آقای پورتراب ۳ ،۴ شاگرد دیگر هم بگیرند که خانم ثریا طباطبایی و آقای نادر مشایخی دو تن از آن‌ها بودند. همچنین آقای علی برلیانی هم در آن کلاس‌ها شرکت می‌کرد. بعد از آن که دیپلمم را گرفتم، در دوره عالی و در رشته آهنگسازی شاگرد آقای کریم گوگردچی شدم. سپس انقلاب به پیروزی رسید و متأسفانه هنرستان عالی موسیقی تعطیل شد. بعد از آن هم یک مدت در رادیو و تلویزیون و مدتی در وزارت فرهنگ و ارشاد مسئولیت داشتم و دیگر نتوانستم که تحصیلاتم در حوزه موسیقی را ادامه بدهم و تحصیلاتم به همان شکل نیمه تمام ماند اما در همان زمان هم فعالیت من در حوزه موسیقی همچنان ادامه پیدا کرد.

    من زمانی که می‌خواستم برای آموزش به کارگاه موسیقی کودک و نوجوان بروم، ۸۰ تومان برای شهریه دو ماه آن فراهم کرده بودم که بعد از دو ماه دیگر پولی نداشتم به کلاس‌های کارگاه بروم و به همین خاطر دیگر به کلاس‌های کارگاه نرفتم. مدتی بعد با من تماس گرفتند و گفتند که چرا در کلاس‌های کارگاه کودک و نوجوانان غیبت می‌کنید؟ گفتم که یک مشکلی دارم که نمی‌توانم به کلاس‌های کارگاه بیایم. از من پرسیدند که مشکلت چیست؟ من مشکلم را توضیح دادم و آن‌ها گفتند که شما به کارگاه بیاید و در این‌جا کار کنید، لازم نیست شهریه بدهید. خوش‌بختانه آن‌ها شرایطی را فراهم کرده بودند تا کسی که به موسیقی علاقه‌مند است و برای آن وقت می‌گذارد، بتواند به هر شکلی آن را ادامه دهد. امیدوارم که امروز هم به آن جایی برسیم که بدانیم چه چیزی به صلاح اجتماع‌مان است تا آن را پیش بگیریم و به نفع هنر کشورمان اقدام کنیم.

    شما پیش تر در زمینه موسیقی فیلم فعالیت پررنگی داشتید اما اخیراً از این جنس فعالیت‌تان کاسته‌اید. دلیلش چیست؟

    من از کودکی به هنر علاقه‌مند بودم و علاوه‌بر آن موسیقی، تئاتر، نقاشی و سینما را هم دوست داشتم. یادم می‌آید که در بچگی خط می‌نوشتم و یا در کلاس تئاتر شرکت می‌کردم. سینما هم برایم خیلی جدی بود و به همه اتفاقات آن توجه می‌کردم. در هنرستان هم یکی از دروس‌مان تاریخ موسیقی بود که بخشی از تاریخ موسیقی به اپرا مربوط می‌شود که اپرا یک مقدار به نمایش و سینما نزدیک است. در مورد موسیقی سینما از قبل نقطه‌نظراتی داشتم و این‌طور نبود که بی ‌بهانه وارد موسیقی فیلم شوم. من در موسیقی فیلم لحاظ کردن هویت، مناطق جغرافیایی و فرهنگ را خیلی مهم می‌دانم که در سال‌های اخیر کمتر به این مسائل بها داده می‌شود.

    محمد میرزمانی

    الآن موسیقی فیلم‌های هالیوود هم همین وضعیت را دارد و فاقد مسائل فرهنگی است و شما اصلاً نمی‌دانید که این موسیقی مربوط به کجاست. شاید خود فیلم‌ها هم همین ساختار را داشته باشند. زمانی در هالیوود، منطقه‌ای که فیلم راجع به آن‌جا بود خیلی اهمیت داشت اما الآن شما در فیلم‌های هالیوود نام شهر را هم نمی‌بینید. آن‌ها دارند شعار دهکده جهانی را عملی می‌کنند و مرزهای فرهنگی اقوام را بر می‌دارند. و چه تیغی برنده‌تر از موسیقی؟ با موسیقی به بهترین شکل می‌شود این مرزها را برداشت. با آن‌که شاید من کم‌کارتر شده باشم اما همچنان هر سال حداقل یک موسیقی متن می‌سازم. امسال موسیقی فیلم “سرگشته” را ساختم که داستانش راجع به مدافعان حرم بود. قبل از آن هم موسیقی فیلم‌های “یاسین”، “راز نرگس” و فیلمی از آقای حجت صیفی را آهنگسازی کردم.

    الآن به جز پست مدیریتی در خانه موسیقی، چه فعالیت‌های دیگری در زمینه موسیقی دارید؟

    من عضو شورای بررسی صلاحیت مدیران آموزشگاه‌های موسیقی در دفتر گسترس آموزش‌های هنری هستم که در این شوراء دکتر ریاحی، استاد داوود گنجه‌ای، آقای علی بیانی و… نیز حضور دارند. همچنین گاهی آقای صادقی‌نژاد مرا برای کارشناسی آلبوم‌ها و یا اجراهای صحنه‌ای موسیقی به دفتر آقای طالبی دعوت می‌کنند. سال گذشته یک آلبوم از من به “نام روزهای گمشده” با صدای آقای سید علیرضا قاضی منتشر شد که هشت قطعه داشت و چهار قطعه آن متعلق به من و چهار قطعه دیگر از ساخته‌های آقای ناصر چشم آذر بود.

    ما آلبوم “وداع” را سه سال پشت سر هم با آقای سراج در برج میلاد اجرا کردیم که هر سه سال آقای دکتر شوشتری رئیس محترم دفتر شهردار از من قول گرفتند که برای ایام فاطمیه (س) یک قطعه بسازم. حتی در سال آخر مرا به آقای قالیباف معرفی کردند و گفتند که آقای میرزمانی برای ایام فاطمیه به مال قول تولید موسیقی داده‌اند. من پیگیری کردم و شعری بلند از آقای علی انسانی به نام “آینه” را مفصل کار کردم که این شعر در مورد گفت‌وگوی حضرت علی (ع) با حضرت فاطمه (س) است. دوستان حوزه‌ هنری به ما پیشنهاد کردند که همچین کاری انجام دهیم و من این اثر را پیشنهاد کردم. بعد از مدتی یک بودجه‌ای برآورد کردند که بودجه اندکی بود و با آن نمی‌شد کاری انجام داد. من با دوستان سازمان فرهنگی شهرداری صحبت کردم که در این زمینه با حوزه هنری مشارکت کنند اما آن‌ها گفتند که خودشان همه بودجه آن را تقبل می‌کنند اما الآن یک سال است که همچنان اتفاقی نیفتاده و می‌گویند که منتظرند بودجه برسد. به نظر می‌رسد که شاید دوستان علاقه‌ای ندارند که در این زمینه‌ها سرمایه‌گذاری کنند. من هم اصراری ندارم، اما توقع دارم که دوستان صداقت داشته باشند و وقتی بحث چنین کارهایی می‌شود، با صداقت بگویند که نمی‌خواهند چنین کارهایی انجام دهند. من حدود ۷۰ درصد آن کار را هم آماده کرده‌ام اما متأسفانه به دلیل نبودن اسپانسر، فعلاً رونمایی نمی‌شود.

       
    برچسب ها

    مطالب مرتبط

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *