نرگس کیانی: حمیدرضا نوربخش دبیر سیودومین جشنواره بینالمللی موسیقی فجر از جزئیات این رویداد موسیقایی، نسبت میان مدیرعامل خانه موسیقی بودن و دبیر جشنواره شدن و برنامههایش برای آینده گفت.
سیودومین جشنواره بینالمللی موسیقی فجر در پی درگذشت آیتاله هاشمی رفسنجانی با دو روز تاخیر و از جمعه ۲۴ دی آغاز خواهد شد و اول بهمن پایان خواهد یافت.
این تاخیر منجر به تغییراتی از جمله فشرده شدن جدول، حذف شدن یکی از نوبتهای اجرای ژیوان گاسپاریان و افزایش تعداد اجراهای محمد علیزاده شد.
قبل از این اتفاقات و اعلام تغییرات، حمیدرضا نوربخش دبیر جشنواره بینالمللی موسیقی فجر مهمان خبرآنلاین شد تا به سوالاتی در مورد این رویداد موسیقایی پاسخ دهد. آنچه در ادامه میخوانید حاصل گفتوگوی مهدی یاورمنش با دبیر دوره پیشین و فعلی جشنواره است که از کلیاتی هم چون راغب نبودن هنرمندان برای حضور در جشنواره و هدف اصلی این رویداد بیاساسنامه از دید مدیر آن و جزئیاتی مانند دست خالی جشنواره در حوزه موسیقی ایرانی، چگونگی تعیین مبلغ قراردها، چگونگی انتخاب سالن و مبنای تعیین بهای بلیت و… گفتهاند.
حمیدرضا نوربخش در دوره سیوسوم هم مدیر جشنواره بینالمللی موسیقی فجر خواهد بود؟
سال گذشته به این سوال در مورد جشنواره سیودوم جواب دادم و نظر صادقانهام را بیان کردم اما در ادامه اتفاقات دیگری افتاد. من حدود شش یا هفت ماه در مقابل پذیرش مدیریت سیودومین دوره جشنواره مقاومت کردم والا همواره عرف بر این بوده است که در اختتامیه هر دوره، دبیر یا مدیر دوره بعد معرفی شود. سال گذشته من در مقابل این اتفاق ایستادم و از این که نامم به عنوان دبیر دوره بعد اعلام شود جلوگیری کردم چون نمیخواستم این مسئولیت را بپذیرم. هر چند در ادامه با اصرار دوستان و استدلالهایشان که درست هم بود تصمیم گرفتم امسال هم باشم فقط برای این که هر چه بیشتر و بهتر در مسیر ریلگذاری انجام شده پیش برویم.
اکنون که این سوال را در مورد دور بعد میپرسید هم اعتقادم این است که جشنواره بینالمللی موسیقی فجر باید در همین مدار جلو برود تا بتواند به جشنوارهای جدی تبدیل و با استقبال اهالی موسیقی مواجه شود. ما باید به جایی برسیم که اهالی موسیقی جشنواره را دوست داشته باشند و با انگیزه شرکت کنند و نیازی به تلاش برگزارکنندگان برای راضی کردن افراد جهت حضور نباشد.
اعتقاد من این است که ریلگذاریِ صورت گرفته میتواند ما را به چنین نقطهای برساند و با رعایت آن در چند دوره بعد به آنچه ذکر کردم خواهیم رسید. من نیز اگر بتوانم در این زمینه برای هموار کردن مسیر کمکی کنم، دریغ نخواهم کرد.
اشاره کردید که برگزارکنندگان جشنواره نباید هَم و غمشان این باشد که افراد را برای حضور در این رویداد موسیقایی راضی کنند اما اکنون همین گونه است.
به جرات میگویم در طول سیودو سالی که از برگزاری جشنواره موسیقی فجر میگذرد روال همین گونه بوده است و این نکته را که واقعیتی انکارناپذیر است بارها و بارها اعلام کردهام.
جشنواره موسیقی فجر همواره قائم به نحوه عملکرد، تلاش و سلیقه مدیرانش بوده است. اگر در دورههایی هم شاهد درخشش آن بودهایم صد در صد به نحوه عملکرد مدیرش مربوط بوده است و نه ساز و کار یا اساسنامه نامجود آن.
نکتهای که بر آن تاکید میکنم این است که به هیچ عنوان نمیتوان استقبال پرشور از سالهای آغازین برگزاری جشنواره را در دهه ۶۰ به حساب ساز و کارش گذاشت. در آن زمان هیچ اتفاق موسیقایی دیگری وجود نداشت و تنها ویترین موسیقی کشور، جشنواره فجر بود. از دهه ۷۰ به بعد با باز شدن دریچههایی دیگر در این حوزه، رفته رفته نقش جشنواره کم رنگ و کم رنگتر شد تا دهه ۸۰ که شاهد کمفروغترین دورههایش بودیم. البته به هیچ عنوان تلاش عزیزانی را که در این سی دوره زحمت کشیدند زیر سوال نمیبرم. آنچه میگویم بدون گرفتن انگشت اتهام به سمت کسی، در مورد ساز و کار و اساسنامهای است که وجود ندارد.
امیدوارم با آنچه در دوره سیویکم رخ داد و در دوره سیودوم هم ادامه خواهد داشت شاهد اتفاقاتی خوب باشیم. یکی از چیزهایی که بر آن تاکید دارم جایزهای ویژه جشنواره موسیقی فجر است که میتواند ضمن ایجاد انگیزه، با تقویت این اندیشه در میان اهالی موسیقی که آنچه انجام میدهند رصد میشود، کیفیت تولیدات موسیقایی را در طول سال هم افزایش دهد.
اینها چیزهایی است که به ذهن ما رسیده، ممکن است کسانی دیگر نظراتی دیگر داشته باشند که میتواند به آنچه مدنظر ماست افزوده شود.
پس حفظ جایزه سالانه در جشنواره که نامش را باربد گذاشتهاید جزو دغدغههایتان است؟
قطعا.
با نگاه به سیویک دوره جشنواره موسیقی فجر، نمیتوانیم از فراز و فرود صحبت کنیم چون این رویداد موسیقایی همواره در سطح بوده و تنها با حرکاتی زیگزاگ گاهی به چپ و گاهی به راست متمایل شده است. در واقع با آمدن هر دبیر مسیر جشنواره تغییر میکند.
بعضی از دبیران بر جوانان، کشف، معرفی و سپس پرورش آنها در طول پروسه برگزاری جشنواره و پس از آن تاکید داشتند. هر چند انتقاداتی از جمله این که جشنواره نباید تمام توان خود را بر جوانان بگذارد هم بر آن شیوه وارد بود.
بیشک خودتان هم انتقادات وارد بر سیویکمین دوره جشنواره موسیقی فجر به واسطه حذف بخش نسلی دیگر و استعدادهای درخشان را شنیدهاید. چیزی که ریشه در بیاساسنامه بودن جشنواره و نامشخص بودن هدف آن دارد. به نظرتان هدف اصلی جشنواره چه باید باشد؟
به نظر من جشنوارهها ویترینهایی فرهنگیاند که بستر معرفی اتفاقات هنری را فراهم میکنند اما اول باید این ویترین را بااهمیت و جذاب جلوه دهیم تا آنچه درونش به نمایش میگذاریم دیده شود.
ویترینی پرتافتاده و دور از نظرها که هیچ اهمیتی ندارد حتی اگر میزبان گرانبهاترین گوهرها هم باشد نمیتواند افراد را به خود جذب کند. جشنواره فجر در همه سالها به غیر از دوره قبل، رقابتی بوده است. آیا میتوانیم سی نفر فعال شناخته شده در عرصه موسیقی نام ببریم که محصول این سی سال رقابت باشند؟!
من برخلاف این که میگویند با نگاهی حذفی مانع از حضور جوانان در جشنواره شدهام همواره به این گروه به عنوان آیندهسازان موسیقی توجه ویژه داشتهام و حرفم این است که جای آنها در حاشیه جشنواره بینالمللی موسیقی فجر نیست و خود باید به متن جشنوارهای مستقل تبدیل شوند.
سال گذشته تمام تاکید من بر این بود که جای بخش نسلی دیگر و استعدادهای درخشان در جشنواره موسیقی فجر نیست و باید جدا شوند. وعدهای که امسال آن را در جشنواره موسیقی کلاسیک ایرانی عملی کردم. بر این اساس بخش نسلی دیگر به یک اتفاق جداگانه، خاص و پرطمطراق تبدیل شد. اعتقاد من این است که هر چیزی باید در جای خود قرار گیرد. جشنواره بینالمللی موسیقی فجر جای حرفهایهاست. در کنار آن، بستر فراهم شده برای ورود جوانان به این عرصه حرفهای، جشنواره موسیقی کلاسیک ایرانی است.
نگاه من به هیچ عنوان حذفی نیست. سال گذشته برخی بیانصافانه بر این نکته اصرار میکردند که بخش نسلی دیگر و استعدادهای جوان حذف شده است و هیچگاه نخواستند آنچه میگوییم را بشنوند. مگر موسیقی خود من از چه جنسی است؟ من به عنوان فعال عرصه موسیقی کارنامهای دارم که نشان میدهد از جنسِ موسیقی خالصِ خالصِ خالصِ ایرانیام و این جنس موسیقی به سلیقه شخصیام نزدیکتر است. معتقدم مهمترین بخش موسیقی ما، جوانان این عرصهاند اما جایشان در حاشیه نیست و باید اصل ماجرا باشند. کما این که در جشنواره موسیقی کلاسیک ایرانی این اتفاق افتاد و قول میدهم سال آینده، حضور در این جشنواره از طریق ارائه فراخوان انجام و بخش رقابتی هم به آن اضافه شود.
سال گذشته در راستای حذف بخش استعدادهای درخشان، شاهد تکنوازی هنرمندان جوان و نوجوان پیش از اجرای پیشکسوتان بودیم. هر چند این اتفاق تنها در ۱۰ اجرا از ۵۵ اجرایی که در سیویکمین جشنواره موسیقی فجر روی صحنه رفت رخ داد. امسال هم شاهد چنین اتفاقی خواهیم بود؟
با توجه به این که جشنواره موسیقی کلاسیک ایرانی راه افتاده است، این تکنوازیها را هم به همان جشنواره منتقل خواهیم کرد.
امکان این که بخواهید جشنوارههایی هم چون موسیقی کلاسیک ایرانی را به جشنواره موسیقی فجر پیوند دهید وجود دارد؟
دقیقا. ما در همین دوره هم کوشیدیم تا حدودی این کار را انجام دهیم و برگزیدگان جشنواره موسیقی معاصر تهران (آنسامبل پرکاشن تهران و ارکستر نیلپِر) و جشنواره جوان (حسین خوشچهره) را به سیودومین جشنواره بینالمللی موسیقی فجر دعوت کردیم.
معتقدم ما به سازمان جشنوارههای موسیقی نیازمندیم تا به ستادی تبدیل شود که همه جشنوارهها را زیر چتر خود دارد. تنها از این طریق است که میتوان جشنواره فجر را به جشنوارهی جشنوارهها تبدیل کرد.
سالهای سال است که هیئتمدیره خانه موسیقی معتقدند برگزاری جشنواره موسیقی فجر باید به آنها سپرده شود و بهترین گزینه برای برگزاری این رویداد موسیقایی آنها هستند. در دوره سیویکم با حضور شما به عنوان دبیر جشنواره، این فکر به ذهن خیلی از افراد متبادر شد که جشنواره را به خانه موسیقی سپردهاند.
از سوی دیگر شما جایزهای مشابه آنچه در جشن سالانه خانه موسیقی داشتید در جشنواره فجر راه انداختید و به همین واسطه آن ذهنیت تقویت شد. با تاکید بر این که نمیخواهم بحث خانه موسیقی با جشنواره فجر در هم بپیچد اما آن دسته از اهالی موسیقی که خانه موسیقی را نماینده خود نمیدانند و انتخابات آن را قبول ندارند نسبت به این اتفاق معترضاند. نظر شما در مورد واگذاری جشنوارههای مختلف به صنوف مرتبط چیست؟
همانطور که اشاره کردید خطر پیچیده شدن مباحث در هم، این بخش از گفتوگو را تهدید میکند. ما معتقدیم خانه موسیقی تنها نهاد صنفی و تخصصی جامعه موسیقی است. بعضی میپرسند چرا اعضای خانه موسیقی در همه شوراها حضور دارند؟ سوال من این است که چرا نباید حضور داشته باشند؟ معتقدم خانه موسیقی باید مدعی هر شورایی که در حوزه موسیقی برگزار میشود باشد و این نه نتها ایراد که حُسن است.
این که افراد به واسطه شرکت در رایگیری هیئت مدیره خانه موسیقی یا عدم شرکت، این نهاد صنفی را خانه خود میدانند یا نه، بحثی دیگر است. گردانندگان خانه موسیقی از طریق انتخابات برگزیده شدهاند، انتخاباتی که آن را صد در صد درست میدانم. تنها نکتهای که مرتب بر آن تاکید میشود عدم حضور چشمگیر اهالی موسیقی در این انتخابات است.
افرادی انگیزه شرکت در انتخابات را داشتهاند و تعدادی دیگر فاقد این انگیزه بودهاند. کسانی که انگیزه نداشتهاند ناچارا باید نتیجه را بپذیرند و تابع نظر دیگران باشند. هر شخصی در صورت انفعال ناچار به پذیرش چیزی است که دیگران انتخاب میکنند.
به سوال شما برمیگردم. واگذاری امور فرهنگی به اهلش و کاهش تصدیگری دولت جزو اصلیترین شعارهای دولت تدبیر و امید در حوزه فرهنگ و هنر بود. سال گذشته این من بودم که نپذیرفتم جشنواره زیر چتر خانه موسیقی قرار بگیرد والا نظر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و معاونت هنری بر واگذاری بود اما من برای این که حاشیههای ایجاد شده حول خانه موسیقی دامنِ جشنواره را نگیرد اعلام کردم تنها با شخصیت حقیقی حمیدرضا نوربخش این سمت را میپذیرم، نه شخصیت حقوقی مدیرعامل خانه موسیقی. به همین دلیل پای جشنواره سیویکم به هیچ عنوان به خانه موسیقی باز نشد.
اما اعضای هیئتمدیره خانه موسیقی و کانونهای آن که از دوستان شما هم هستند در بخشهای مختلف این جشنواره حضور داشتند.
اول این که به جرات میگویم سال گذشته بیش از ۹۰ درصد شاخصین جامعه موسیقی در جشنواره یا روی صحنه رفتند یا داور بودند یا اثرشان داوری شد یا جایزه گرفتند. طبیعتا تعدادی از این شاخصین جزو هیئتمدیره خانه موسیقی یا اعضای کانونهای آن بودند. کسانی که به هیچ عنوان نمیتوان حذفشان کرد یا نادیدهشان گرفت و منطقی است که باید باشند.
نکتهای که جزو نقاط ضعف جشنواره موسیقی فجر محسوب میشود حضور افراد در این رویداد موسیقایی به واسطه بستن قرارداد و گرفتن مبالغی بالا است. چیزی که در هیچ کدام از جشنوارههای موسیقی ایرانی و جهانی به چشم نمیخورد. زمانی که بحث دادن پول مطرح میشود، بحثهایی هم بر سر چرایی تفاوت مبالغ و معیارهای آن به وجود میآید. گمان میکنید زمانی فرابرسد که افراد بدون دریافت پول، حضور در جشنواره موسیقی فجر را بپذیرند؟
این رویداد باید به جشنوارهای معتبر تبدیل شود و تنها در این صورت است که حرف و حدیثها از بین میرود اما تا پیش از آن ناچاریم از همه تمهیدات استفاده کنیم تا افراد حضور در جشنواره را بپذیرند.
زمانی که رویدادی را بیاعتبار میکنیم هنگام دعوت از بزرگان، آنها برای حضورشان شرط میگذارند، چون بودن در آن رویداد برایشان جذاب نیست و با خود فکر میکنند حضورشان چیزی بر آنها نمیافزاید.
اما همین اتفاق بحثهای بیپایانی را به وجود میآورد. از جمله این که افراد با مقایسه قراردادهای خود با یکدیگر از این که بهای حضور دیگری بیش از آنها بوده است دلچرکین میشوند.
فراموش نکنید بودجه اختصاص داده شده به جشنواره سیویکم با جشنواره سیام برابر و حول و حوش یک میلیارد و دویست میلیون تومان بود، چنانچه امسال هم همان است.
تفاوت جشنواره سیام و سیویکم در این بود که جشنواره سیام با بودجه یک میلیارد و دویست هزار تومانی، یک میلیارد و دویست یا سیصد هزار تومان هم فروش بلیت داشت و با دو میلیارد و اندی جمع شد و اسپانسر هم نداشت.
سال گذشته ما با همان یک میلیارد و دویست هزار تومان، جشنوارهای حدودا سه میلیارد و نیمی برگزار کردیم. این ما بهالتفاوت که حدودا دو میلیارد و نیم بود از فروش بلیت به دست آمد. ما اسپانسر هم داشتیم که نه با کمک نقدی بلکه با اختصاص فضاهای تبلیغاتی کمکمان کرد. بنابراین سال گذشته فروش جشنواره موسیقی فجر دو برابر سال پیش از خود بود در صورتی که تعداد اجراها بسیار کمتر از سال قبل بود.
یکی از اتفاقات خجسته که سال گذشته در حوزه مسائل مالی جشنواره رخ داد این بود که فروش بخش غیر پاپ، بیش از فروش بخش پاپ شد. در جشنواره سیام میزان فروش کنسرتهای پاپ حدودا یک میلیارد و فروش تمام کنسرتهای دیگر دویست میلیون تومان بود اما من سال گذشته این نسبت را به نفع فروش موسیقی غیرپاپ تغییر دادم.
قراردادهای افراد نیز براساس یک مکانیسم مشخص و بر مبنای میزان فروش آنها بسته شد نه این که من دست در خزانه دولت و بیتالمال کنم و هر مبلغی دوست داشتم به هر کسی دوست داشتم اختصاص دهم.
بحث این است که شما قراردادها را پیش از شروع جشنواره بستید. چگونه میدانستید میزان فروش بلیت هر کنسرت چقدر خواهد بود؟
ما قراردها را براساس محاسبه فروش با فرض پر شدن سالن بستیم. با این فرض به عددی رسیدیم که مبلغ قرارداد ما با کسانی بود که در جشنواره روی صحنه رفتند.
اما یکی از گروههایی که هنوز هم مسئله قراردادهای سال گذشته برایش حل نشده گروه وزیری به سرپرستی کیوان ساکت و خوانندگی سالار عقیلی است که در تالار وحدت روی صحنه رفتند.
من همان زمان این نکته را برای رسانهها توضیح دادم. از یک سو ایشان مبلغ قرارداد خود و گروهشان را از حساب خواننده جدا میکرد. از سوی دیگر نکتهای که سال گذشته مرا هم به شدت شوکه کرد کسر مبلغ بیمه از قراردادها بود.
اتفاقی که تا قبل از آن معمول نبود و موجب سوتفاهم بسیاری برای اکثر گروهها شد اما دوستان و از جمله آقای ساکت فراموش نکنند که خودشان قراردادها را امضا کردند و اصل آن پذیرفتند.
اشاره کردید که قراردادها براساس محاسبه فروش با فرض پر شدن سالن بسته میشود. در این میان افراد قطعا به این نکته اعتراض خواهند کرد که به عنوان مثال چرا فلان هنرمند در برج میلاد با ظرفیت ۱۷۰۰ نفر روی صحنه میرود و دیگری در سالن رودکی با ظرفیت ۲۰۰ نفر.
اختصاص سالنها به هنرمندان کاملا براساس نظرات کارشناسان و بسته به توان آنها در پُر کردن سالن صورت گرفت. طبیعتا افراد نمیتوانند بگویند من دوست دارم در فلان سالن روی صحنه بروم و اساس این تقسیمبندی تشخیص و مدیریت ما، مشورت با کارشناسانمان و در نهایت رضایت و توافق هنرمند بود.
به عنوان مثال چرا ۱۰ گروهی را که در بخش موسیقی تلفیقی قرار دارند به برج آزادی ارجاع دادید؟ در صورتی که تعدادی از آنها نسبت به اجرا در این سالن معترضاند.
ما برج آزادی را به آنها پیشنهاد کردیم و هر ۱۰ گروه آن را پذیرفتند. هنرمند میتواند در نهایت بگوید من در فلان سالن اجرا نمیروم و انصراف دهد اما همه کسانی که اکنون در جشنواره هستند اجرا در سالنی را که برایشان معین شده است پذیرفتهاند.
امسال شاهد حضور دو سایت فروش بلیت در جشنواره موسیقی فجر هستیم. از ۷۸ گروه حاضر در جشنواره، بلیتفروشی ۲۸ گروه و از جمله موسیقی پاپ به سایت ایران کنسرت و بلیتفروشی ۵۰ گروه دیگر به سایت تیوال سپرده شده است. تقسیمبندی در این زمینه بر چه اساسی صورت گرفت؟
در تمام دورههای قبل، یک سایت بدون هیچ ضابطه و قاعدهای با ستاد برگزاری جشنواره قرارداد میبست و فروش بلیت تمام اجراها را بر عهده میگرفت.
سال گذشته من در مقام مدیر جشنواره موسیقی فجر با تمام سایتهای فعال در عرصه فروش بلیت مکاتبه و از آنها درخواست کردم پیشنهادات خود را ارائه کنند. اولین شرط تعیین شده از سوی من دریافت پیش پرداخت از سایت متقاضی برای تضمین فروش بود. همچنین اعلام کردم قرارداد با سایت متقاضی براساس اختصاص درصدی از فروش به آنها صورت میگیرد که سال گذشته چهار درصد بود. از سوی دیگر از آنها درخواست کردم مجموعه خدماتشان از جمله پنلهای ارسال اس م س یا اختصاص فضاهای تبلیغات محیطی و غیره را به من اعلام کنند.
چندین سایت اعلام آمادگی کردند که از آن میان سه سایت «تیوال»، «۸۴۲۰۰» و «میرسی» انتخاب شدند. من برای نخستین بار در طول تاریخ برگزاری جشنواره موسیقی فجر از این سه سایت یک میلیارد و دویست میلیون تومان به عنوان پیش پرداخت برای تضمین فروش گرفتم. همچنین امکاناتی تبلیغاتی به مبلغ دو میلیارد و نیم دریافت کردم.
باید اضافه کنم سال گذشته سایت ایرانکنسرت شرطش این بود که فروش بلیت را به تنهایی و به صورت انحصاری انجام دهد که ما نپذیرفتیم و در نتیجه آنها انصراف دادند اما امسال قبول کردند که در کنار دیگران فعالیت کنند. من امسال هم کار سال گذشته را انجام دادم و در نهایت ایرانکنسرت و تیوال انتخاب شدند. این دو سایت و کارشناسان ما پس از بررسی همه شرایط به این نتیجه رسیدند که فروش بلیت اجراهای سالن میلاد نمایشگاه و برج میلاد به طور کامل به ایرانکنسرت و سالن رودکی، برج آزادی و فرهنگسرای نیاوران به طور کامل به تیوال سپرده و اجراهای تالار وحدت بین این دو سایت تقسیم شود. مبنای ما این بود که کدام یک از سایتها توان پر کردن کدام سالنها را دارند.
نکتهای که بر آن تاکید میکنم این است که من در طول سه سال اخیر اجازه ندادهام سقف بلیتهای جشنواره هیچ تغییری داشته باشد. قیمت بلیت در جشنواره سیویکم براساس جشنواره سیام و در جشنواره سیودوم براساس جشنواره سیویکم است و تورم هیچ تاثیری بر آن نداشت.
اما از میان اجراهای برج آزادی بلیت گروههای کاکوبند و کاوه آفاق را ایرانکنسرت می فروشد.
چون محمدحسین توتونچیان مدیر سایت ایرانکنسرت، خود تهیهکننده این دو گروه بود درخواست کرد فروش بلیت آنها را هم بر عهده بگیرد والا نظر ما این بود که فروش بلیت همه گروههای حاضر در برج آزادی بر عهده تیوال باشد.
خیلی از افراد حاضر در جشنواره معتقدند تیوال نسبت به ایرانکنسرت تخصص کمتری در فروش بلیت کنسرت دارد.
مبنای ما این بود که از طریق تعامل با مدیران هر دو سایت، برنامهها با توجه به ظرفیتهای هر یک از آنها بینشان تقسیم شود. هر دو سایت، از تخصص و تجربه فروش بلیت گونههای مختلف موسیقی برخوردارند و ما از این ظرفیتها به نفع جشنواره استفاده میکنیم و البته اگر کاستی یا مشکلی باشد به آنها تذکر میدهیم و پیگیری خواهیم کرد.
به این که روزی خانه موسیقی، خود سایت فروش بلیت داشته باشد فکر کردهاید؟
بله. من به دنبال این ماجرا بودهام اما در حال حاضر امکانات و هزینهاش را نداریم.
میپذیرید که در حوزه موسیقی دستگاهی، افراد حاضر در جشنواره سیودوم قابل مقایسه با جشنواره سال گذشته نیستند و دچار افت شدهاید؟ شاید به این دلیل که بسیاری از افراد پاپس کشیدند و حاضر به حضور نشدند.
این که کسانی پا پس کشیدند را به هیچ عنوان قبول ندارم. ما بدون اغراق میتوانستیم تمام کسانی را که در جشنواره سیویکم حضور داشتند در جشنواره امسال هم داشته باشیم اما اصرار من این بود که در چرخه تکرار نیفتیم و به جز یکی دو نفر بقیه سال پیش در جشنواره نبودهاند.
به سوال شما و مقایسه حاضران در بخش موسیقی دستگاهی جشنواره پارسال و امسال برمیگردم. به من بگویید چهرههای موسیقی ایرانی که مخاطب هم داشته باشند چند نفرند؟ تعدادی از آنها که در جشنواره سال گذشته بودند و به واسطه اجتناب من از تکرار، نمیخواستیم در جشنواره امسال هم باشند. حال به من بگویید چه نفر باقی میمانند؟
اساسا یکی از معضلات ما، چالش جدی در حوزه موسیقی ایرانی است. ما نتوانستهایم در این حوزه چهرههای زیادی را معرفی کنیم چون بسترش را نداشتهایم. در عرصه موسیقی ایرانی کسانی که بتوانند در مقیاس موسیقی پاپ مخاطب داشته باشند اندکاند. برای این که ارتباط جامعه با موسیقی سنتی ایرانی کمرنگ است. چون رسانه ملی ما کوچکترین قدمی در جهت معرفی این نوع موسیقی برنداشته و سطحینگر است. همه این اتفاقات در کنار تغییرات ناگزیر همچون رخنه فضای مجازی در جامعه، دست به دست داده و دست ما را خالی کرده است.
تعداد گروههای موسیقی ایرانی پرمخاطب ما، به عدد ۱۰ هم نمیرسد و اگر نخواهید همان کسانی را که سال گذشته دعوت کردهاید مجددا دعوت کنید به مشکل برمیخورید. من این واقعیت تلخ را با تاسف و تاثر بسیار عرض میکنم که متاسفانه در عرصه موسیقی ایرانی گزینههایمان اندکند.
در بخش موسیقی بانوان، در مقابل این اعتراض که چرا از سالن وحدت به فرهنگسرای نیاوران منتقل شدهاند چه پاسخی دارید؟
حضور در تالار وحدت یا فرهنگسرای نیاوران نه براساس ارزشگذاری هنری که براساس نظرات کارشناسان ما و بررسی توان بلیت فروشی گروهها بوده است. قیمت بلیتها و اختصاص سالنها به هیچ عنوان نشاندهنده ارزشگذاری هنری ما نیست بلکه نسبتی مستقیم با میزان مخاطب هنرمندان که مورد بررسی کارشناسان ما قرار گرفته است دارد.
در نشست رسانهای سیودومین جشنواره بینالمللی موسیقی فجر اعلام کردید که حضور گروههای پاپ در جشنواره تنها به قصد درآمدزایی است. سال گذشته شاهد حضور ۱۲ گروه پاپ و امسال شاهد حضور ۱۵ گروه هستیم. این افزایش در راستای همان درآمدزایی است؟
به جای احتساب تعداد گروهها، از شما میخواهم تعداد اجراها را بررسی کنید. تعداد اجراهای امسال تقریبا برابر با تعداد اجراهای سال گذشته است. با احتساب کسانی که در چند نوبت روی صحنه میروند، سال گذشته ۱۸ اجرای پاپ داشتیم و امسال ۱۹ اجرا خواهیم داشت. بر این نکته هم تاکید میکنم که من امسال تعداد اجراهای پاپ را کاهش دادم و تقاضا بیش از این بود.
آیا دفتر موسیقی و معاونت هنری در طول سال، بده بستانی با گروههای پاپی که حضور در جشنواره را پذیرفتهاند خواهد داشت؟
چه بده بستانی؟
این که به شرط حضور در جشنواره، روند صدور مجوز برای انتشار آلبوم یا برگزاری کنسرت برایشان راحتتر شود؟
نه به هیچ عنوان این گونه نیست. اگر کسی که مخاطب دارد و حضورش درآمدزاست و در عین حال مجوز ندارد در جشنواره روی صحنه برود طبیعتا شائبه حضور در جشنواره برای گرفتن مجوز را به ذهن متبادر میکند. مطمئن باشید به قدری حساسیت روی جشنواره موسیقی فجر زیاد است که هیچ کس نمیتواند بدون مجوز وارد آن شود و هیچ کس نمیتواند با حضور در جشنواره مشکل مجوز خود را حل کند.
پس این احتمال را به طور کامل رد میکنید؟
بله.
سال گذشته اجرای شجاعتخان از هند، ژیوان گاسپاریان از ارمنستان، کاوه یغمایی و گروه تندر لغو شد تا چهار برنامه اعلام شده اما اجرا نشده در کارنامه جشنواره سیویکم ثبت شود.
هر چند دلایلی هم برای لغو هر کدام از این کنسرتها مطرح شد اما امسال چه تمهیدی اندیشیدهاید تا چنین اتفاقی رخ ندهد؟
سال گذشته اتفاق غیرمترقبهای که بر کار ما تاثیر گذاشت مصوبه کنگره آمریکا بود و بسیاری از هنرمندان بخش بینالملل اعلام کردند نمیتوانند حضور داشته باشند اما امیدوام امسال بیحرف پیش، اجرای لغو شده نداشته باشیم.
در بحث موسیقی نواحی، اگرچه نسبت به سال گذشته شاهد افزایش تعداد گروهها هستیم اما تمایل نسبت به دعوت گروههایی بامخاطب بیشتر و احتمال درآمدزایی بالاتر چیزی است که نمیتوان انکارش کرد. مبنایتان برای دعوت گروهها در این بخش چه بود؟
من در بحث موسیقی نواحی هر دو وجه را در نظر گرفتم. از یک سو این که از اصالت موسیقی نواحی دور نشویم و گروههایی را که به اصول و اجرای رپرتواری خالص از موسیقی منطقهشان معتقد و متعهدند فراموش نکنیم و از سوی دیگر گروههایی با شکل و شمایل امروزیتر را که مخاطب بیشتری دارند نادیده نگیریم. هیچ کدام از ۱۰ گروه حاضر در بخش موسیقی نواحی از اصالتهای خود دور نشدهاند و تنها برخی از آنها امروزیترند.
در کنار این موضوع، ۱۰ استاد پیشکسوت موسیقی نواحی از پنج منطقه مختلف ایران با عنوان «موسیقی نواحی ایران (خنیاگران پنج اقلیم)» در این دوره از جشنواره روی صحنه میروند و مورد تقدیر هم قرار میگیرند. اسامی این استادان هم به زودی اعلام خواهد شد.
عکسها: عارف طاهرکناره
دیدگاهتان را بنویسید