خیلیها از شیراز پا گرفتند و راه رفتن را خوب آموختند اما وقتی موقع پرواز شد، جای پریدن را تنگ دیدند و کوچ کردند، پای پیاده، برای یافتن فضایی که پروازشان را محدود نکند، قفس نباشد و بتوانند بالهایشان را پرورش دهند تا در اوج جایی برای خودشان دست و پا کنند.
شیراز مهد پرورش استعدادهای زیادی بوده و هست. مردان و زنانی که در عرصه هنر، استعدادی ذاتی داشتند و دارند اما همه آنها بر این نکته اشارهای داشتهاند که چون جای پریدن نداشتند به جایی رفتند تا چشمها وسیعتر ببیند و تنگنظریها محدودشان نکند. شیراز مهد فرهنگ و هنر است اما همه شیرازیهای هنرمند وقتی جایگاهی رفیع یافتند که کوچ کردند و این یک حقیقت تلخ است که هست!!!
حامد فقیهی، هنرمند شیرازی عرصه موسیقی است که از کودکی وارد این عرصه شده و طی دو دهه فعالیت، حالا او را با شیراز میشناسند و شعر شیراز را با او! شعری که سالهای سال لبهای خیلی از شیرازیها آن را زمزمه میکرد، اکنون برندی است برای او و شهری که هیچ وقت آن را ترک نکرد. فقیهی میخواست و میخواهد اوج را در شیراز تجربه کند. تجربهای که خیلیها برای داشتن آن کوچ را که مسیری آسانتر بود، برگزیدند.
فقیهی در موسیقی سه تجربه متفاوت را به شکل موازی دنبال و در هر سه مسیر هم موفقیتهایی را در ایران و خارج از ایران کسب کرده است. تجربهای که خودش با افتخار از آن یاد میکند و هر بار که از آنها میگوید، ضربآهنگی که روی میز گرفته، تندتر میشود و موزونتر.
گفت و گو با حامد فقیهی، با یک اتفاق رقم خورد بدون آنکه بدانیم قرار است گفت و گویی باشد، در گوشهای دنج از یک کافیشاپ! دقیقا در مرکز شیراز، جایی نزدیک خلد برین… جایی خوب برای شنیدن از مسیر حرکت آرام و مداوم یک هنرمند که هنوز هم قلبش پر است از رنجشهایی ریز و درشت اما پر از امید برای فردا و یک موسیقی فاخر و ارزشمند!
برای گفت و گو با حامد فقیهی، هنرمند جوانی که دستهای بزرگش همزمان با کلمات، روی میز نتهایی را مینوازد، کار دشواری نداشتیم، اگرچه او برای اولین بار قرار بود مصاحبهشونده باشد. هرچند اولین بار نبود که استیجهای بزرگی را فتح کرده و پرچم ایران و شیراز را بالا برده بود.
وی در مورد چگونگی ورودش به عرصه موسیقی گفت: از دوران کودکی علاقهمند بودم و ارگ هم میزدم، یک تک آهنگ را خیلی خوب مینواختم و همیشه هم کلی ذوقم را میکردند. علیرغم اینکه بعد از دوره ابتدایی، در آزمون ورودی مدرسه تیزهوشان قبول شدم، با توجه به راهاندازی مدرسه موسیقی، با حمایت مادرم و بعد از گذراندن امتحانات سخت ورودی، وارد مدرسه موسیقی شیراز شدم.
وی افزود: مدرسه موسیقی در واقع هنرستان موسیقی بود که از اول راهنمایی دانشآموز میگرفت ولی تنها دو دوره دانشآموز گرفت و بعد از آن مشکلاتی سر راه بهوجود آمد و کارش به شکل دیگری ادامه پیدا کرد. به هر حال آن سال، من بعد از آزمون ورودی باید ساز انتخاب میکردم. کسانیکه آزمون گرفتند پیشنهادشان انتخاب پیانو بود، اما بهدلیل گران بودن پیانو و اینکه خانواده آنقدر استطاعت مالی نداشت، پیشنهاد دادند ساز تار را انتخاب کنم و تنبک هم شد ساز دوم!!
فقیهی گفت:شاید اگر محدودیتها اجازه میداد که پیانو را انتخاب میکردم، مسیر زندگیام هم تغییر میکرد. البته جزو آن دسته از آدمها نیستم که بگویم اگر باز به عقب بر میگشتم حتما پیانو را دنبال کرده بودم، امروز اصلا پشیمان نیستم از راهی که رفتم. من حرکتی دشوار و رشدی مورچهوار در عرصه فعالیت حرفهای داشتم و این حرکت و رشد را بسیار دوست دارم و معتقدم که اگر اینگونه نبود. این کولهبار تجربه را نداشتم و اعتماد بهنفس امروز را کسب نمیکردم.
فقیهی ادامه داد: سال ۷۸ بود که وارد هنرستان موسیقی شدم و تا سال ۸۲، دوره راهنمایی را طی کردیم. البته افراد زیادی که امروز جزو افتخارات موسیقی ایران محسوب میشوند، در هنرستان موسیقی شیراز درس خواندهاند. افرادی مثل علی زندوکیلی. البته زندوکیلی، یک سال جلوتر از ما بود و بعد هم بهدلایلی برای ادامه تحصیل به تهران رفت.
وی افزود:آن روزها و بهدلیل اینکه هنرستان موسیقی تحت نظارت ارشاد اسلامی بود، اجرای سرود و همخوانی در بسیاری از مراسمها به ما واگذار میشد. کاریکه هم تجربهای خوب برایمان محسوب میشد و هم باعث شد که بهنوعی اقتصاد هنر را هم تجربه کنیم. البته بیشتر کاسه و کوزه بهما میدادند تا پول و آنچه داده میشد عنوان هدیه را یدک میکشید.
ایسنا: پس از همان دوره دانشآموزی بهنوعی وارد عرصه رقابتهای جشنوارهای و کار شدید؟
فقیهی در باره چگونگی ورودش به عرصه رقابتهای جشنوارهای تصریح کرد: هنرستان موسیقی از سال ۸۰ و ۸۱ بهدلیل مشکلاتی که با آنها مواجه بود، بهنوعی در مسیر تعطیلی قرار گرفت و با رایزنیهای بسیار و قولی که آقای رشیدی، رئیس وقت هنرستانهای موسیقی وزارت ارشاد در سفر به شیراز داد، کج دار و مریز، به راه خود ادامه داد اما بهنوعی با هنرستان آوینی که تخصصی گرافیک و هنر بود، ادغام شد.
وی گفت: آن روزهای سخت را از یاد نمیبرم چون خانه ما بلوار مدرس، در شرق شیراز بود و برای مدتی، مجبور بودم برای رفتن به مدرسه به غرب شیراز و خیابان معالیآباد بروم، اما اشتیاق داشتم و همین راه را هموار میکرد. همان سالها بود که علی زندوکیلی و بسیاری از هم مدرسهایهای ما که یک سال از ما جلوتر بودند، برای دوره دبیرستان به تهران کوچ کنند و همین هم باعث رشد سریعتر آنان شد.
وی تصریح کرد: بالاخره با دشواریهای فراوان تا مرحله پیشدانشگاهی را طی کردیم و فارغالتحصیل شدیم. البته شاید اگر وضعیت مالی خانواده اجازه میداد من هم به تهران میرفتم. اگرچه امروز ناراحت نیستم بلکه از اینکه در شیراز ماندم و آرام آرام خودم را پیدا کردم. خوشحالم. از این شادمانم که میتوانم ثابت کنم میتوان در عرصه هنر، شهرستانی ماند و رشد کرد و به اوج هم رسید.
وی با بیان این که شروع کارم با موسیقی سنتی بود و سازهایی که انتخاب اول و دوم من محسوب میشدند، گفت: اما در ادامه، فعالیت در عرصه موسیقی کرال، کلاسیک و جاز را هم تجربه کردم و نه اینکه خودم مدعی باشم بلکه به گفته بسیاری از صاحبنظران و براساس عناوینی که در جشنوارههای داخلی و بسیاری از رقابتهای بینالمللی کسب کردم، در تمام این بخشها موفق بودهام.
این موسیقی دان ادامه داد: اولین بار در سال ۷۹ بود که با گروه کر اهورا، کارم را شروع کردم و بعدها هم همکاری با گروه ایلیا و پارسیان و ارم و پاسارگاد و … را تجربه کردم. تجربههایی که هرکدام یک دنیا حرف دارد و خاطره و … خیلی آموختم و به داشتههایم افزودم.
وی درمورد راهاندازی یک گروه کر توسط خودش نیز گفت: اولین کار گروهی را با آقای امیرعباس حسینی شروع کردم و از ایشان بسیار آموختم، اما بعد از سال ۸۵ که گروه ارم بهنوعی و به واسطه گرفتاریهای آقای حسینی به انتهای مسیر رسید، به اتفاق هفت نفر از گروه ۱۶ نفره ارم، گروه پاسارگاد را در روزهای انتهایی سال ۸۵ راهاندازی کردیم و دوره موفقی را به لحاظ حضور جشنوارهای و فعالیتهای موسیقی کر، تجربه کردیم. این موفقیتها زمانیکه در جشنواره و از سال ۸۷ شاخه آواز جمعی اضافه شد، چشمگیرتر بود.
وی افزود: البته همزمان به دنبال آموختن سازها و ردیفهای آوازی هم بودم و سعی کردم به آنچه ایدهآلم بود تا قبل از ۲۰ سالگی برسم بهطوریکه همواره مد نظر داشتم در ۲۰ سالگی یک کار جدید و ماندگار را در حوزه موسیقی انجام دهم.
فقیهی ادامه داد: میتوان گفت، آغاز خوانندگی و تکخوانی را در بیست سالگی داشتم و همان سال کاری که به “شیراز” معروف شد را با شیوه اجرای موسیقی با دهان(آکاپلا)، تمام و رونمایی شد. همان سال موفقیت خوبی را در جشنواره موسیقی داشتم. بطوریکه همزمان در ۴ زمینه پاپ، کلاسیک، کر و نوازندگی، در جشنواره شرکت کردم و استاد آرزومانیان که از نگاه فعالان موسیقی یکی از بزرگان این عرصه است، بهعنوان داور در جشنواره حضور داشت و به من توصیه کرد که استایل و صدایم بیشتر با موسیقی کلاسیک مطلوبیت پیدا میکند تا پاپ.
وی با بیان این که من منتظر یک هل بودم، یک شارژ تا مسیر را ادامه بدهم،گفت: توصیه و تاکید استاد آرزومانیان هم باعث شد تمام کارها و هزینههایی که برای تولید آثار پاپ انجام داده بودم را کنار بگذارم و به سمت موسیقی کلاسیک و کارهای جدید بروم. یعنی از سال ۸۹ عملا وارد عرصه موسیقی کلاسیک شدم و از همان زمان هم تقریبا تمام کلاسها و ورکشاپهایی که اساتید بنام موسیقی ایران و جهان در ایران برگزار کردند را شرکت کردم.
این موسیقیدان گفت: همزمان با فعالیت در گروه پاسارگاد و تمرین برای اجرای کارهای جدید، موسیقی کلاسیک را دنبال کردم. البته سال ۸۸ اکثر گروههای موسیقی کشور، جشنواره را تحریم کردند و با توصیه دوستان، ما هم در جشنواره شرکت نکردیم اما سال بعد از آن بار دیگر شرکت و موفقیتهای خوبی کسب کردیم با وجودیکه گروههای رقیب خصوصا گروههای شرکت کننده از تهران، بسیار قوی و خوب بودند.
وی افزود: آن سال ما برای اولینبار کار را با میکروفن بیسیم تمرین و اجرا کردیم و با توجه به تمام سختیها، موفق شدیم. اگرچه آنچه بهعنوان جایزه به ما رسید، در حدی نبود که حتی هزینه کرایه تاکسی انجام شده را پوشش دهد اما در نوع خود یک افتخار برای همه اعضای گروه بود. اما بعد اعلام شد که گروههایی که مقام اول را کسب میکنند تا ۲ سال نمیتوانند در جشنواره شرکت داشته باشند.
فقیهی تصریح کرد: این موضوع به شدت مورد انتقاد من قرار گرفت و رایزنیهای زیادی انجام دادم. در هیچ رقابتی شما نمیبینی که نفر یا گروه اول از رقابت در سالهای بعد کنار گذاشته شود. همه براین اعتقاد هستند که گروههای موفق میتوانند انگیزهای باشند برای سایر گروهها و افراد اما بههر حال دوستان تصمیمساز تفسیر دیگری داشتند و در نهایت منجر به این شد که یک بخش تحت عنوان نسلی دیگر، در جشنواره باشد که فضا برای حضور همه ایجاد شود.
وی درباره شرکت و تملیل خود برای حضور در جشنوارههای خارج کشور نیز گفت: شرکت در جشنوارههای موسیقی خارجی، به واسطه جایگاه و تاثیری که دارد. همیشه یک آرمان محسوب میشود. شاید به نوعی احساس این بود که باید دیده شویم. سال ۹۱ به همراه گروه پاسارگاد در ۲ فستیوال در کشورهای فرانسه و اسپانیا شرکت کردیم و خدا را شاکرم که در هر دو موفق بودیم. اگرچه تنها بخشی از هزینههای شرکت در این فستیوالها به ما کمک شد و بیش از ۷۰ درصد هزینهها را اعضای گروه تامین کردند.
فقیهی افزود: به هر حال ما در دو بخش فولک و میکس، در فستیوال پاریس شرکت کردیم و بعد هم به فستیوال اسپانیا رفتیم. آنجا داوریها تفاوت داشت یعنی از مجموع آراء هفت داور، رای داورهایی که بیشترین و کمترین امتیاز را به هر گروه میدادند حذف و میانگین آراء بقیه محاسبه میشد و این خیلی خوب بود.
وی تصریح کرد: موفقیت ما در اسپانیا و پاریس، خوب بود. در حدی که استاندار وقت فارس از گروه ما تجلیل کرد و به هر نفر از ما یک سکه داد. البته فستیوال اسپانیا فقط اعتباری است. جایزه ندارد اما کسب مقام در آن از نگاه صاحبنظران بسیار ارزشمند محسوب میشود.
به گفته این موسیقیدان، یکی از جذابیتهای کار ما برای داوران اسپانیایی این بود که موسیقی کر متعلق به اروپا است و اینکه یک گروه از ایران در موسیقی کر فعال شده و در سطح بینالمللی رقابت میکند، از نگاه آنان یک تفاوت محسوب میشد.آن سال در فستیوال اسپانیا در بخش فلک طلا گرفتیم و در میکس نقره.
وی ادامه داد: البته سال ۹۱ هم با گروه آوازی تهران در جام جهانی گروههای کر شرکت کردیم و ۲ مدال طلا و یک مدال نقره گرفتیم و همانسال این موفقیت به گوش استاد شجریان که رئیس شورای عالی موسیقی بود رسید و مراسمی برای تجلیل از ما برگزار و شخصا از همه اعضا تجلیل کرد که برایمان ارزش خاصی داشت.
فقیهی در خصوص زمان آغاز تکخوانی خود نیز گفت: بهتدریج بسیاری از خوانندگان توانمند از گروه و به دلایلی جدا شدند. در شیراز هم کمتر فرد قوی و توانمندی بود در آکاپلا و نتخوانی تبحر داشته باشد. از طرفی به این نتیجه رسیدم که گروه کر نتیجه مالی برای من ندارد و تامین کننده زندگی حرفهای یک فعال حوزه موسیقی نیست. اگرچه کار را کامل تعطیل نکردیم اما اینکه به شکل حرفهای دنبال شود، نبود. گروه پاسارگاد هنوز هم هست و کار را با افراد آماتور علاقهمند که استعدادی دارند دنبال میکنم.
وی در پاسخ به این که تو بهعنوان نوازنده کنتراباس هم فعال بودی، گفت: ورود به این بخش هم از سال ۸۴ و کار با ارکستر هنگام شروع شد. وقتی که نوازنده کنتراباس گروه نتوانست همراهی کند و من که به عنوان نوازنده تار و ماسیس تار با گروه همراه شده بودم، بنا بر تاکید و توصیه مدیر گروه، آموزش را شروع کردم و از سال ۸۶ بهعنوان نوازنده کنتراباس فعالیت کردم اما این هم برایم درآمدزائی نداشت خصوصا در شیراز بنابراین آن را دنبال نکردم. بهنوعی در سال ۹۱ پرونده کنتراباس را بستم!
فقیهی درباره اساتید آواز خود نیز گفت: از ابتدای ورود به عرصه خوانندگی، اینطور نبود هیچ استاد ثابتی نداشتم که بالای سرم باشد و همیشه تعلیمهای مستمری به من بدهد. اما تمام ورکشاپها و مسترکلاسها را شرکت داشتم و اکثر اساتید هم یا خارجی بودند یا ایرانیانی که در خارج از کشور تحصیل کرده بودند.
وی گفت: من اعتقاد دارم که شاگرد باید آنقدر استاد عوض کند تا ببیند کدامیک میتواند بهتر به او درس بدهد و موجب رشد او شود. بنابراین در کلاس اساتید مختلف و بنامی شرکت کردم و حتی در دورهای زمینهساز حضور بعضی از این اساتید در شیراز هم شدم، اما قصدم از ابتدا این بود که تا زمانیکه صدایم به پختگی مناسبی نرسد، هیچ اجرایی را نداشته باشم بنابراین کار یادگیری را تا سال ۹۲ ادامه دادم. یعنی اسفند ۹۱ بود که اولین کار را ضبط کردم. البته آن زمان تجربه کافی را در موضوع تبلیغات کار نداشتم و آنقدر مشغله وجود داشت که به این موضوع فکر نکنم.
فقیهی افزود: کار را به همین شیوه ادامه دادم تا فروردین سال ۹۳ که حس کردم کارهایی را که ضبط کردهام تقریبا با دیگر کارهای موجود در عرصه موسیقی شباهت دارد و میتوان کاری را انجام داد که مردم بیشتر دوست داشته باشند. کاری که مردم با آن احساس نزدیکی کنند. روز سیزده فروردین بود که جرقه کار شیراز، در ذهنم ایجاد شد.
وی در پاسخ به این که بهنوعی با سیاست آهنگ شیراز را برنامهریزی کردی، گفت: دقیقا، سبکی از کار را در یک کلیپ خارجی دیده بودم و الگو گرفتم و برای خودم یک زمانبندی مشخص کردم که تا روز شیراز، یعنی ۱۵ اردیبهشت، آهنگ شیراز را آماده ارائه کنم.
این موسیقیدان ادامه داد: کار سخت بود، چون قصد داشتم با آکاپلا کار را انجام دهم و در این شیوه باید هر قطعه از موسیقی سازهای مختلف جداگانه اجرا و ضبط میشد و بعد هم آواز و اینکه برای یک کلیپ، چه تصاویری نیاز است و چه تصویربرداری میتواند اینکار را انجام دهد و …. از طرفی کار شیراز را قبلا به شیوهای با گروه اجرا کردهبودیم. پس برای اینکه اجرا متفاوت باشد. باید تغییراتی روی آن انجام میشد تا بگویم این کار متعلق به حامد فقیهی است.
وی افزود: کار با هر دشواری بود انجام شد و بعد از اتمام آن را به صدا و سیمای مرکز فارس بردم و همه به به گفتند و قرار شد به من خبر بدهند که کار را برای پخش میپذیرند یا نه؟ من تنها یک شرط داشتم که روز شیراز کار پخش شود. خب خیلی معطل ماندم یعنی تا روز ۱۴ اردیبهشت و در نهایت جلسهای تشکیل دادند اما مسئولان صدا و سیما گفتند بودجه ندارند که کلیپ را از من بخرند. من هم دیویدی کار را بهعنوان هدیه دادم به شرط اینکه کار روز شیراز پخش شود. باز هم این کار انجام نشد. کاری که برای تهیه آن خیلی زحمت کشیده بودم، هیچ مشکلی هم نداشت. آنقدر هم به به گفته بودند. هزینهای هم بابت آن پرداخت نکرده بودند. به هر دلیل پخش نشد.
فقیهی تصریح کرد: من هم تصمیم گرفتم کار را در اختیار همه قرار دهم و بعضی از شبکههای خارج از کشور استقبال کردند و کاری را که در معرض برداشت عموم قرار داده بودم را بارها و بارها پخش کردند و همین باعث شد که از صدا و سیما تماس بگیرند که چرا و …. و در نهایت یکی دو بار کار من با حذف بخشهایی از کلیپ، از سیمای فارس پخش شد. البته صدا و سیما حتی از من دعوت هم نکرد. اینکه یک هنرمند شیرازی کاری را انجام داده و مورد استقبال هم قرار گرفته حالا خودش را دعوت کنیم و به نوعی بگوییم دست شما درد نکند.
فقیهی گفت: تا قبل از اینکه شبکههای رادیویی و تلویزیونی سراسری مرا دعوت نکردند، اصلا به برنامههای زنده صدا و سیمای فارس دعوت نشدم، بعد از آن هم در حد ۱۰ دقیقه دعوتی شد که همزمان با پخش کلیپ سانسور شدهای کاری بود که برای تولید آن خیلی زحمت کشیده بودم. این کار از شبکه یک و جام جم به شکل کامل بدون سانسور پخش شد اما صدا و سیمای فارس آن را با سانسور پخش کرد. شاید تنها کسانی که که کار موسیقی انجام میدهند متوجه باشند که وقتی یک کار ناقص پخش میشود، نوعی توهین است، کاری که خیلی برای تهیه آن زحمت کشیده بودم.
وی در تایید این که موزیک ویدئوی شیراز، به نوعی برندی برای شناساندن حامد فقیهی شد، خاطرنشان کرد؟ من قبلا هم گفتهام که شیرازی هستم و با این موزیک ویدئو پرچم شیراز را نه تنها در ایران که در بسیاری از نقاط جهان بالا بردم. البته موزیک ویدئوی شیراز ۲، با تغییراتی نسبت به کار اول تلاش کردم که از چهرههای شیرازی استفاده کرده و بهنوعی معرف شهرم و داشتههای شهرم باشم. به همین دلیل زیرنویس انگلیسی هم پیشبینی شد و خوب نسبت به موزیک ویدئوی شیراز، بیشتر پخش شد و مورد استقبال هم قرار گرفت.
فقیهی در پایان گفت: کارهای بعدی که باز برداشتهایی بود از شعرهای شیرازی و به شکل آکاپلا تهیه شده است. به تولید انیمیشنهایی نیز توجه شد و قرار است در برنامه زندهرود، کاری از صدا و سیما شبکه اصفهان، این کار پخش شود.
دیدگاهتان را بنویسید