×
×

حاشیه نگاری از مراسم تجلیل استاد گلچین

  • کد نوشته: 108025
  • 22 اردیبهشت 1395
  • ۰
  • آرام و با موهای پریشان بر روی قالیچه رنگی کهنه نشسته و با حس و حال خاصی گیتار قهوه ای رنگ خود را می نوازد. درِ کیف گیتار را باز گذاشته و چند اسکناس هزار و دو هزار تومانی در داخل آن قرار دارد. شاید کمی عجیب باشد، چون در نگاه اول به نظر نمی […]

    حاشیه نگاری از مراسم تجلیل استاد گلچین
  • photo_2016-05-16_12-06-27آرام و با موهای پریشان بر روی قالیچه رنگی کهنه نشسته و با حس و حال خاصی گیتار قهوه ای رنگ خود را می نوازد. درِ کیف گیتار را باز گذاشته و چند اسکناس هزار و دو هزار تومانی در داخل آن قرار دارد. شاید کمی عجیب باشد، چون در نگاه اول به نظر نمی رسد به خاطر دریافت پول از مردم،گیتار بزند اما آن هایی که به تالار وحدت می آیند چنین صحنه هایی را همیشه می بینند.

    اطراف درب ورودی تالار، بسیار شلوغ است و ازدحام جمعیت اجازه تردد آسان را نمی دهد. اغلب حاضران میانسال و یا سالخورده هستند. شاید بارزترین وجه اشتراک شان پوشیدن لباس شیک و مرتب است. برخی نیز سبد گل در دست دارند که کارت تقدیم بر روی آن قرار دارد.

    رهگذران با دیدن ازدحام، به جایگاه نصب تابلوی تالار دقت می کنند. تابلوی بزرگ و خوش رنگی جلب توجه می کند : “موسسه راد نو اندیش” مراسم بزرگداشت استاد نادر گلچین، خواننده پیشکسوت موسیقی ایرانی را باعنوان “بوی بهار” برگزار می کند.

    هشتم اردیبهشت ماه ۱۳۹۵ است. تعدادی زیادی از پیشکسوتان، صاحبنظران و علاقه مندان هنر موسیقی دعوت شده اند تا در مراسم بزرگداشت استاد نادر گلچین، خواننده پیشکسوت موسیقی سنتی ایرانی، حضور یابند.

    آهسته آهسته وارد سالن انتظار می شوند. فضای سالن شبیه توصیف های رمان های روسی است با این تفاوت که اینجا خبری از مه دود سیگار نیست! تقریبا بیشتر سالن مملو از مدعوین است که در دسته های چندنفری مشغول گپ و گفت هستند. آن طرف تر، قهوه و آب میوه هم سرو می شود. بیشتر چهره ها آشنا هستند یا حداقل در تلویزیون تصویر آن ها پخش شده است. از قدیمی ها هم، کم نیامده اند. عبدالوهاب شهیدی، فضل‌الله توکل، لوریس چکناواریان که کمی ناخوش احوال به نظر می رسد و خیلی های دیگر… صدای آشنای زنگ تالار وحدت به حاضران یادآوری می کند تا وارد سالن اصلی تالار شوند.

    تقریبا ساعت ۲۱ و ۴۰ دقیقه است که با ده دقیقه تاخیر، با پخش سرود ملی جمهوری اسلامی ایران مراسم آغاز می شود. پخش فیلمی کوتاه از نادرگلچین گرمابخش برنامه می شود. سنتور نوازی فضل‌الله توکل، اجرای برنامه گروه موسیقی “کیوان ساکت، فاضل جمشیدی، بهنام ابوالقاسم و محمود رفیعیان” و تصانیف گروه موسیقی “بردیا صدرنوری، نیلوفر ابراهیمی، علیرضا دریایی، بامداد ملکی و محمد صرفه جو” به شدت مورد استقبال حاضران قرار می گیرد.

    در لابه‌لای اجراهای موسیقی، مجری برنامه به علی مرادخانی، معاون امور هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، طالبی، رییس دفتر موسیقی و جمالی، مدیرعامل بنیاد فرهنگی رودکی خوش آمد می گوید و حمیدرضا نوربخش، مدیر عامل خانه موسیقی نیز در باره ویژگی های نادر گلچین سخن می گوید: «نادرگلچین بارنگ صدای منحصر به فرد و جنس صدای خاص از نظر وسعت و محدوده مناسب خوانندگی آواز ایرانی، همه ویژگیهای یک خواننده را دارد.»
    اما بدون تردید، جذاب ترین بخش برنامه، حضور نادر گلچین بر روی سِن مشهور تالار وحدت است. وی که به شدت از سوی حاضران تشویق می شود با لبخند ظریف و البته دلنشینی از حاضران قدردانی می کند. در یکی از ردیف های اول، بانوی مسنی به زحمت و با کمک همراه خود بلند شده است و ظاهرا قصد ندارد به این زودی ها بنشیند، همچنان ایستاده، استاد را تشویق می کند.

    نگاه نادر گلچین لبریز از حس رضایت و خوشحالی است. آرام و با نگاهی نافذ به طبقات دوم و سوم تالار نظر می افکند و به نشانه تشکر، سری تکان می دهد. بالاخره همه در جای خود می نشینند و استاد خوش ذوق نیز که امسال هشتاد ساله شده است با ابیاتی از محمدعلی بهمنی سخنان خود را آغاز می کند.

    ابتدا از “موسسه راد نو اندیش” برای برگزاری این مراسم تشکر می کند. بسیار شیوا و با لحنی دلنشین حرف می زند. می گوید در شهر رشت و از پدر و مادر آذری به دنیا آمده است. از آنچه که روزگار بر سرش آورده است سخن ها دارد. از گفتن خاطرات جوانی و عاشقی خود هم ابایی ندارد: «از زلزله و عشق خبر کس ندهد ؛ آن موقع خبر شوی که ویران شده ای»، به یکباره مورد تشویق طولانی مهمانان قرار می گیرد… به مهمانان ردیف اول اشاره می کند و با لحنی مطمئن اما همراه با لطافت طنز می گوید: «من و آقای شهیدی هنوز هم عاشقیم، پیر شده ایم اما باز هم عاشق هستیم.»

    در ادامه از او می خواهند که چند بیتی را با صدای خود زمزمه کند. مقاومت او بی فایده است. تشویق ممتد و چند دقیقه ای حاضران او را مجاب می کند تا به قول خودش، یه دهن بخواند اما با ترنم تنها چند کلمه می گوید: «به خدا نفسم کم می آورد، اجازه بدهید دیکلمه کنم. از آقای بردیا صدرنوری می خواهم که با نوای پیانوی خود مرا همراهی کند…»

    هارمونی پیانو و صدای بم استاد، بسیار دلنشین است و البته باز هم تمام سالن به احترام او می ایستند و آن بانوی سالخورده نیز دوباره با هر زحمتی که شده، ایستاده او را تشویق می کند.

    در بخش دیگری از برنامه، با اهدای هدایایی از نادر گلچین تجلیل می شود که در این میان، سردیس طلایی استاد، چشم نواز است.

    دست استاد را می گیرند و از روی صحنه به طرف صندلی او در ردیف اول راهنمایی می کنند. تشویق ها همچنان ادامه دارد… به نظر می رسد همه از برپایی مراسم خوشحال و راضی اند. سال هاست که جامعه هنری ایران عزیز، گله مند است از اینکه قدر و منزلت اساتید و پیشکسوتان در زمان حیات آن ها به خوبی ارج نهاده نمی شود. اما برگزاری چنین برنامه هایی اهالی فرهنگ و هنر کشور را دلگرم می کند.

    معاون امور هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و مدیر عامل خانه موسیقی ابتکار موسسات خصوصی برای تجلیل از پیشکسوتان هنری را تحسین می کنند.

    ناصر ایزدی، از موسیقی دانان کشور نیز، نقش موسسات فرهنگی و هنری بخش خصوصی در توسعه هنر موسیقی را مهم و ارزشمند می خواند و بر لزوم ارج نهادن به جایگاه پیشکسوتان این عرصه تاکید می کند.

    تعدادی از مهمانان نیز اگرچه گله هایی از مسوولان دولتی دارند اما رضایت و خرسندی خود را از برگزار این مراسم پنهان نمی کنند.

    ساعت دوازده و نیم شب است. آهسته آهسته از درب خروجی تالار خارج می شوند. آن پسر هنوز آنجاست، آرام و با موهای پریشان بر روی قالیچه رنگی کهنه نشسته و با حس و حال خاصی گیتار قهوه ای رنگ خود را می نوازد…

       
    برچسب ها

    مطالب مرتبط

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *