موسیقی ایرانیان – بیتا یاری: سال ۹۴ اتفاقات زیادی برای موسیقی در پی داشت اتفاقاتی که در بررسی عمق و ابعاد وقوع آن هر کدام از آنها می تواند به تنهایی به عنوان رویداد سال ۹۴ انتخاب شود، سالی که در آن زنان و دختران گروه ماه بانو از اتهامات وارده در دادگاه انقلاب به همراه مجید درخشانی تبرئه شدند، سالی که حرکت صنفی اهالی موسیقی برای احقاق حقوقشان بیش از هر چیز رشد کرد، سالی که منتقدین وضعیت صنفی موسیقی موفق شدند صدای خود را به همه برسانند و اتحاد بی سابقه ای را رقم بزنند. سالی که ارکستر سمفونیک تهران با علی رهبری احیا شد و روزهای ارزشمندی را برای موسیقی کلاسیک رقم زد اما در انتها به دلیل دخالتهای ناشایست استعفا داد و با استعفای او همه چیز در هاله ای از ابهام قرار گرفت.
سالی که وزیر از دست برهم زنندگان کنسرتها به شکوه درآمد و ضمنا رکورد لغو سه کنسرت در یک روز برای اولین دوره جشنواره موسیقی فجر در بخش نیمه خصوصی رقم خورد. البته در این سال نوری هم به تاریکخانه پشت پرده موسیقی افتاد و ولوله ای از بی احترامیها به پاخاست. همه این رویدادها کافی است تا برای زمانی طولانی خوراک منتقدین فراهم و چندین نقد و یادداشت آسیب شناسانه یا کارشناسانه را منجر شود. آسیب شناسانه از این رو که به غیر از چند مورد، اغلب وقایع سال ۹۴ گامی در جهت رشد و ارتقای وضعیت موسیقی ایران برداشته نشد و اغلب وضعیت نامطلوبی در جهت به محاق بردن موسیقی رقم زدند.
ارکستر سمفونیک
پیش از نوروز ۹۴ ارکستر سمفونیک تهران با مدیریت هنری و رهبری علی رهبری احیا شد و در طی سال ۹۴ توانست حضور جدی و موفقی از برای این ارکستر ثبت کند. علی رهبری که با لغو تمام برنامه های خارجی خود به تهران امده بود با استقبال گرم معاونت هنری وزارت ارشاد مواجه شده بود و با جان و دل ارکستر را هدایت می کرد. ارکستری که به نظر کارشناسان موسیقی از ابتدا تا کنون نتوانسته بود چنین نظم و صدادهی خوبی را داشته باشد روز به روز بر رشد صعودی خود ادامه داد. و برای اولین بار در تاریخ هشتاد ساله این ارکستر دارای برنامه سالانه اجراهای خود شد و بسیاری از قطعات آهنگسازان ایرانی برای موسسه ناکسوس معتبرترین انتشارات موسیقی ضبط و به واسطه ارتباطات علی رهبری برای انتشار آماده شد. در شش ماهه اول سال رهبری که در دنیای موسیقی کلاسیک بسیار پرآوازه و شناخته شده است توانست به واسطه روابط خود نوازندگان و سولیستهای خوبی را به ایران بیاورد و حتی برای اولین بار ارکستر فیلارمونیک چین در کنار اراکستر سمفونیک تهران به روی سن رفت تا رهبری به همگان نشان دهد ارکستری که او احیا و هدایت کند قابل رقابت در عرصه های بین المللی است. اما از مهرماه مسولان بنیاد رودکی در رویه همکاری خود تجدید نظر کردند و با لغو کنسرتهای رهبری به بهانه کمبود بودجه و نپرداختن حقوق نوازندگان نارضایتی رهبر ارکستر و نوازندگان را توامان رقم زدند. انچنانکه در آبان ماه علی رهبری به ریس جمهور نامه نوشت و شکایت خود را به پیش او برد تا بلکه به تدبیر او این مسایل حل شود و با مساعدت علی مرادخانی معاونت هنری بر ان سرپوش گذاشته شد چرا که احیای ارکستر سمفونیک تهران یکی از وعده های انتخاباتی ریس جمهور بود و مجموعه وزارت ارشاد موظف به احیا و پاسداری از آن بود اما گویا نمایندگان شایسته ای برای پاسداری از این ارکستر در مجموعه وزارت ارشاد نبود و با بی توجهی بنیاد رودکی علی رهبری در آخرین ماه سال ۹۴ در نامه ای به علی جنتی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی از سمت مدیریت هنری ارکستر سمفونیک تهران استعفا کرد و با بدرقه ای بد، تهران را ترک کرد. این رهبر بین المللی ارکستر در استعفا نامه خود از ۴ نفر اسم برد و رسما آنها را مداخله گران پشت پرده در کارهای ارکستر دانست که بیشتر به دنبال بیزینس هستند تا احیا و حیات وعده انتخاباتی ریس جمهور. استعفای او موجی از ناسزاها و سخنان خشمگینانه را برانگیخت تا نشان دهد همچنان عقده و کینه های فراموش شده مانع پیشرفت موسیقی و موزیسینها است و همین کینه توزیها می تواند خدمات ریس جمهور دولت تدبیر و امید در تحقق وعده انتخاباتی او را از بین ببرد. اکنون استعفا نامه علی رهبری هنوز پذیرفته نشده است و هنوز خبری در این باره به گوش نمی رسد.
شجریان ممنوع الکار
اردیبهشت ماه بود که بالاخره شجریان لب به شکوه گشود و گفت که چندین سال است حق آواز خواندن ندارد او که در همایش بین المللی حافظ در دانشگاه آزاد اسلامی شرکت کرده بود و برای بیان غزلی از حافظ پشت تریبون قرار گرفت و ممنوع بودن آوازش را اینگونه بیان کرد:« چه باید گفت که چند سال است که اجازه ندارم برای مردم خودم و در مملکت خودم بخوانم.» مساله ای که بارها مدیران دولت تدبیر و امید اعلام کرده اند که حل این مساله خارج از توان آنهاست. اما حالا شجریان بیمار است و حتی تور کنسرتهای نور ۹۵ خود در ارمنستان را هم لغو کرده است و در آمریکا مشغول مداوای خود است.
عملکرد زیر ذره بین منتقدین
برنامه های «نشست ضرب اصول» محملی شد تا منتقدان عملکرد خانه موسیقی به بیان انتقادات چندین و چند ساله خود از این موسسه فرهنگی هنری بپردازند. انتقاداتی که به عدول از اساسنامه و ماجرای شکایت قضایی موزیسینها از عوامل تعاونی مسکن خانه موسیقی اختصاص داشت و البته اهالی خانه موسیقی حاضر به شرکت در این سلسله برنامه ها نشدند. اما منتقدان برنامه های خود را برگزار کردند و طی نامه ای ان را به گوش وزیر ارشاد نیز رساندند تا احیانا در زیرمجموعه تحت مدیریت ایشان اگر دفاعی از عملکرد خانه موسیقی صورت می گیرد را نیز متوقف سازند اما خانه موسیقی در عمل نشان داد که توجهی به این نقدها ندارد و در نهایت جمعی به نام منتقدین عملکرد صنفی خانه موسیقی شکل گرفت که به دنبال واخواهی حق و حقوق صنفی خود از خانه موسیقی و ملزم ساختن آنها به رعایت اساسنامه باشند.
سنگرگیری پشت شجریان
وقتی بازتاب عملکرد منتقدان خانه موسیقی منتشر شد، محمدرضا شجریان نیز به حمایت از خانه موسیقی و دفاع تمام قد از آن پرداخت و در مصاحبه ای که با سایت خانه موسیقی داشت در این باره عنوان کرد که : « بیش از هرکسی درباره وجهه قانونی شورای عالی و هیئت مدیره تحقیق کرده ام، حقوقدانان به این مساله صحه میگذارند که فعالیت هیات مدیره و شورای عالی خانه موسیقی قانونی است.» و سپس درباره منتقدان ابراز داشت”« در میان این انتقادها به نظر میرسد برخی میخواهند با مطرح کردن نامشان در رسانهها خودشان را بزرگ کنند که اتفاقا این مساله کاملا به ضررشان است. برخیها یک جانبه قضاوت میکنند و بعد هم آن را رسانهای میکنند. در حالی که حتی حاضر نیستند به دعوت خانه موسیقی برای حضور در جلسهی نقد پاسخ دهند. اگر مشکلی دارید بیایید و همین جا پاسخ خود را بگیرید.»
همین سخنان باعث شد تا برخی در پی انتشار پاسخ به این استاد آواز که در جایگاه ریس شورای عالی خانه موسیقی سخن گفته بود برآیند و حتی عده ای او را به نداشتن مشاوران مطلع از ماجرا متهم کردند. اما کارشناسان معتقدند که خانه موسیقی با سنگرگرفتن پشت سر نام استاد شجریان بیشتر به اختلافات صنفی و صف آرایی هنرمندان در برابر هم دامن خواهد زد حرکتی که برای جامعه تحت فشار موسیقی هرگز ثمری نخواهد داشت.
شکایت از ساسان فاطمی
هیچکدام از هزار و یک ایرادی که به عملکرد صنفی خانه موسیقی وارد می شود به اندازه شکایت از ساسان فاطمی تبعات سنگین برای این خانه نیافریده بود. اما شکایت خانه موسیقی از ساسان فاطمی، استاد دانشگاه و عضو اسبق خانه موسیقی که اکنون منتقد عملکرد خانه موسیقی است باعث شد تا موجی از نفرت در بین اهالی موسیقی پدید آید و در یک اقدام بی سابقه ۷۰۰ نفر از اهالی موسیقی به صورت متحدانه این عمل را محکوم کنند. اقدامی که هیچ یک از چند هزار عضو خانه موسیقی را به دفاع وانداشت و همین واکنشها بود که باعث شد شکایت کنندگان کمی به آنچه کرده اند بیاندیشند و با وساطت حاضر به پس گیری شکایت قضایی خود شوند. حرکتی که هرچند در وقت اضافه انجام شد اما منتقدان نشان دادند که از هر حرکت مثبت خانه موسیقی استقبال می کنند اما اعتبار خانه موسیقی که ریشه در عملکرد گذشته آن نیز دارد به شدت نیاز به ترمیم دارد.
سال بلوغ در کار صنفی
در این سال جامعه موسیقی به بلوغی در مطالبه حقوق صنفی خود رسید که تاکنون سابقه نداشت. در این سال بیشترین اعتراضات به عملکرد خانه موسیقی از جانب موزیسینهایی شد که به دنبال حقوق از دست رفته خود بودند و یا بر عملکرد خانه موسیق یو مدیران بدون تغییرش اعتراض داشتند. این اعتراضات با رفتارهای مدنی و محترمانه همراه شد و باعث شد که بزرگانی چون حسین علیزاده و علی رهبری نیز از عضویت در خانه موسیقی به نشانه اعتراض انصراف بدهند و همراه با منتقدان شوند.
حسین علیزاده در پیغامی که برای انصراف از شورای عالی خانه موسیقی منتشر ساخت سعی کرد تا با ادبیات و گفتاری محترمانه و با درایت اهالی خانه موسیقی را به اصلاح عملکرد خود سوق دهد و از حاشیه بپرهیزد. این هنرمند خلاق و خوش قریحه همچنین پس از بازپس گیری شکایت خانه موسیقی از ساسان فاطمی دوباره پیغامی منتشر ساخت و از ادامه رفتار منتقدانه گفت و همگان را به رفتار مدنی توام با عقلانیت دعوت کرد تا بتواند همچنان این حرکت انتقادی استمرار بیابد.
حضور حبیب بر روی سن
عاقبت «حبیب» خواننده سالهای لس آنجلسی در تهران به روی صحنه رفت. او که در دولت قبلی به ایران آمده بود، نتوانسته بود در هیچ جمعی حاضر بشود چه برسد به اینکه روی سن برود چراکه متولیان موسیقی در دولت معتقد بودند حبیب باید توقع سن رفتن را از همانها که او را به ایران آوردند می داشت و اینگونه نشان می دادند که تمایلی به گرفتاری در این حاشیه هم ندارند. اما به هر روی این خواننده لس انجلسی پاپ توانست در جشن سایت موسیقی ما به روی سن برود تا جایزه ای را به موزیسینی تقدیم کند. حضور او در روی سن موجب شد که اغلب رسانه ها تنها حضور حبیب را منعکس کنند و جشن سالانه این سایت موسیقی در حاشیه قرار بگیرد انچنانکه هیچ نقد جدی به این جشن که بر نحوه تقسیم جایزه ها و کاندیداهای هر رشته آن حریف و حدیثهایی گفته شده بود منتشر نشد و یا آنچنان کنکاشی درباره اهدای نشان دولتی وزارت ارشاد در این جشن خصوصی به عبدالوهاب شهیدی صورت نگرفت که چرا و چگونه نهادی دولتی به جشنی خصوصی اعتبار می بخشد؟!
محسن چاوشی و نجات یک سریال
برای اولین بار محسن چاوشی در اردیبهشت ماه به هر حال تن به مصاحبه داد و اعلام کرد که تصمیمی برای کنسرت ندارد. آقای خاص موسیقی پاپ-راک همچنان مایل است در خلوت قطعاتش را تولید کند و از اجرا به دور باشد تا تنها کارهای خود متمرکز باشد و کیفیت را فدای تجارت نکند. اما سلیقه و رویکرد موسیقایی تهیه کننده و کارگردان سریال شهرزاد مخصوص پخش در شبکه خانگی با قطعات محسن چاوشی تغییر کرد. محسن چاوشی خواننده و آهنگساز پاپ پس از اینکه آلبوم موفق «پاروی بی قایق» را در سال ۹۳ به مخاطبان عرضه کرده بود موجب جلب دوباره نگاهها به سوی خود شد. او در این آلبوم موفق ترین بیان و احساس خود را در تک تک واژه های ترانه جان بخشیده بود و وقتی برای خواندن یک ترک به سریال شهرزاد دعوت شد آنچنان تاثیری روی مخاطب و تهیه کننده سریال گذاشت که موجب شد پس از آنکه پنج قسمت سریال را تهیه کننده با صدای علیرضا قربانی به آهنگسازی فردین خلعتبری منتشر کرده بود را با محسن چاوشی جایگزین کند. اما این مساله به تنهایی باعث اقبال به چاوشی نبود بلکه پس از انکه اعلام شد محسن چاوشی قرار است قطعه ای را برای سریال شهرزاد بخواند و پس از آنکه قطعه همخواب منتشر شد دیگر نام این خواننده در بیلبوردها کنار نام کارگردان درج شد. کارشناسان عامل توفق و رهایی از ورشکستگی این سریال را در وارد ساختن به موقع چاوشی به سریال می دانند که حتی پوسترهای این سریال را نیز با عکس او منتشر ساختند. و بدین گونه چالش همیشگی موسیقی اصیل ایرانی در مواجه با موسیقی پاپ رقم خورد که این سرمایه است که می تواند از موسیقی اصیل ایرانی حمایت کند و این سلیقه مخاطب است که بر تهیه کنندگان تاثیر می گذارد و این بازار است که باید تعیین کننده باشد. چرا که اگر موج اقبال به ترانه های چاوشی نبود آهنگساز و خواننده سریال به دست تهیه کننده تغییر نمی کرد! تهیه کنندگانی که تنها به بازگشت سرمایه می اندیشند و برای عامه مردم حسابی جداگانه باز کرده اند. از این رو استفاده از موسیقی پاپ بیش از آنکه مطلوب سلیقه مخاطب باشد تحمیل بازار سرمایه است.
سال کجایی
اما محسن چاوشی در سریال شهرزاد چندین قطعه موسیقی تولید کرد که یکی از آنها به نام «کجایی» به دلیل بهره مندی از مضامین عاشقانه و دوپهلو که امکان تفسیر آن را به مسایل اجتماعی سیاسی نیز می داد، علی الرغم ضعیف بودن ترانه و موسیقی آن توانست ایپیدمی جدیدی را در بین شنوندگان موسیقی رقم بزند. به طوریکه این قطعه در کوتاهترین مدت به یکی از کلیشه های گفتاری رایج جامعه بدل گشت و نشان داد مردم دردمند با هر چه که آنها را به یاد دلداده محروم از دیدارشان بیاندازد همذات پنداری می کنند و از این جنون محظوظند آنچنانکه نکات ادبی و درجه کیفی ترانه پاپ مساله بی اهیمت و یا بی مورد است.
یک سالن کمتر
کمبود سالن اجرای کنسرت با گنجایش تعداد نفرات بالا در ایران یکی از عمده مشکلات موزیسینهایی است که به دنبال ارائه زنده موسیقی به مخاطبانشان هستند. از این روز برخی سالنهای غیراستاندارد با گنجایش تعداد نفرات بالای دو هزار نفر در این سالها توانسته اند علی الرغم کمبود امکانات صوتی و خدماتی و رفاهی مورد توجه کنسرت گزاران قرار بگیرند. یکی از این سالنها که از زمستان سال ۸۲ یعنی در دوران اطلاحات، کم و بیش در آن اجرای زنده موسیقی برگزار می شد سالن وزارت کشور بود که به علت ساختار بتی سازه آن امکان شنیدن صدای مطلوب توسط مخاطب وجود نداشت اما همواره مورد توجه سرمایه گزارن کنسرتها بود چراکه امکان حضور مخاطبان زیادی را در یک شب فراهم می کرد. این سالن که پیش از انقلاب در آن جلسات حزب رستاخیز برپا می شد، در زمان دولت قبلی، درِ آن به روی برنامه های موسیقی بسته شد تا اینکه قفل آن توسط دولت تدبیر و امید به روی اهالی موسیقی گشوده شد. اما در تابستان امسال به علت صانحه آتش سوزی از لیست سالنهای کنسرت گزاران حذف شد و تا پایان سال خبری از مرمت آن نشد.
«تا بر دمیدن گلها» ارزشمند و خواندنی
هر چقدر پژوهش و تحلیل و نقد در حوزه موسیقی منتشر شود باز هم عرصه برای تحقیق و پژوهش گسترده است چرا که در این حوزه کمتر کار جدی و قابل اعتنایی صورت گرفته است. از این رو وقتی اثری از موزیسین و نویسنده صاحب نام و منتقدی تیزبین منتشر می شود که از منظر جامعه شناختی موسیقی به تحلیل برهه ای از تاریخ موسیقی مملکتمان یعنی آغاز فعالیت رادیو در ایران تا شروع برنامه گلها در رادیو را از منظر جامعه شناختی پرداخته است باید فرصت را غنیمت دانست و این کتاب را حتما تورق کرد. کتاب «تا بردمیدن گلها» نوشته محمدرضا فیاض آهنگساز، مدرس وپژوهشگر موسیقی، تحقیقی ارزشمند برای سنجیدن رویدادها در تناسب با یک دوره تاریخی پخش موسیقی از رادیو و تاثیراتی که موسیقی از جامعه مخاطبان و نهادهای حکومتی و ساز وکارهای درونی جامعه موسیقی گرفته است.
کتاب سال
پژوهش ساسان فاطمی استاد دانشگاه تهران که به نام «جشن و موسیقی در فرهنگهای شهری ایرانی» توسط انتشارات ماهور در سال ۹۳ منتشر شده بود نیز امسال در حوزه موسیقی شایسته تقدیر در سیوسومین دوره جایزه کتاب سال جمهوری اسلامی در بخش هنر دانسته شد.
بازگشت فرهنگ و آهنگ
بعد از چند سال تعطیلی خودخواسته بار دیگر نشریه «فرهنگ و آهنگ» که پیش از توقف انتشار آن در سال ۸۹ نشریه قابل اعتنایی محسوب می شد دوباره به روی دکه ها برگشت. هر چند در سال گذشته توانست تنها دو شماره منتشر سازد و برخی از منتقدان موسیقی را دیگر به همراه ندارد اما همین بازگشت اتفاقی فرخنده برای اهالی موسیقی است که ضرورت مطالعه و نقد در آن هر روز بیشتر از دیروز احساس می شود.
ارکستر ملی محتضر احیا شد
پس از آنکه ارکستر سمفونیک تهران در زمستان سال ۹۳ احیا شد نوبت به ارکستر ملی رسید تا علی الرغم تمام مخالفتهایی که با آن به لحاظ برآورد بودجه ای و از منظر فنی وجود داشت دوباره احیا شود. البته سخنانی مبنی بر تشکیل ارکستر سمفونیک ملی ایران به جای هر دوارکستر سمفونیک تهران و ملی منتشر شد اما با مساعدت علی مرادخانی معاونت هنری وزیر ارشاد چوب رهبری ارکستر ملی به فرهاد فخرالدینی سپرده شد تا این ارکستر آغاز به کار کند. اما همانطور که کارشناسان این انتخاب را مطلوب ارزیابی نمی کردند نتیجه ده ماه فعالیت این ارکستر تنها منجر به چند کنسرت با کیفیت های نه چندان درخور نام ارکستر ملی شد کنسرتهایی که ضعف تنطیم و کمبود قطعه و خواننده را بیشتر به رخ می کشید. کارشناسان محتضر احیا شدن ارکستر ملی را نتیجه بی تدبیری مدیرانی می دانند که نقدپذیر نیستند و نمی خواهند فضاهای جدید را با افراد جوان تجربه کنند و به راهکارهای دراز مدت نمی اندیشند.
تبرئه مجید درخشانی و زنان گروه ماه بانو
زمستان سال ۹۳ متعاقب خبر ممنوع الخروجی مجید درخشانی خبر احضار و بازجویی اعضای گروه ماه بانو نیز پیچید که منجر به تشکیل پرونده ای در دادگاه عمومی و انقلاب تهران برای این عده از زنان موزیسین شده بود که به شکل گروهی در کلیپی که به روی شبکه های مجازی منتشر شد به اجرای موسیقی پرداخته بودند. این مساله برای برخی دستاویزی شده بود تا به وضعیت موسیقی بتازند اما شهریورماه گذشته به هر روی مجید درخشانی و اعضای گروه ماه بانو به خوانندگی حوروش خلیلی و سحر محمدی در دادگاه عمومی و انقلاب تهران تبرئه شدند. این اولین بار بود که مساله خوانندگی زنان به شکل قضایی دنبال شد و لیکن فرجام خوش آن نشان داد که نحوه تفسیرها از عمل متفاوت است و همین تفاوت تفسیرهاست که می تواند تندرویهایی را موجب شود و یا جلوی آن را بگیرد.
جشنواره فجر جایی برای اهالی خانه و نزدیکانش
سی و یکیمین دوره برگزاری جشنواره موسیقی فجر با واسپاری مدیریت آن به خارج از بدنه ارشاد تحول مدیریتی و سیاستی را رقم زد که البته در ارتقای کیفیت این جشنواره تاثیری نداشت اما حواشی زیادی را پدید آورد. از ابتدای اعطای سمت مدیری جشنواره موسیقی فجر به مدیرعامل خانه موسیقی،حمیدرضا نوربخش، موجی از اعتراضها که متاثر از عملکرد او در خانه موسیقی بود بلند شد اما این اعتراضات در روزهای جشنواره شدت یافت. چرا که در این دوره کسانی در تصمیم گیریها شرکت کردند و حتی بخشی از تبلیغات و بیزنس را رقم زدند که به هیچ وجه به صورت رسمی سمتی نداشتند اما وعده آوردن موزیسینهای خارجی را داده بودند که در زمان برگزاری جشنواره و در ساعتهای نزدیک به کنسرت مشخص شد ژیوان گاسپاریان و شجاعت حسین خان هر چند جزو برنامه های اعلامی جدول فستیوال موسیقی فجر هستند اما به ایران نمی آیند. ضمنا در هیچ پایگاه های رسمی مربوط به جشنواره نیز دلیل این نیامدن درج نشد. اما تنها تعهدات بی عمل مانده موجب نارضایتی از این دوره جشنواره نبود بلکه سیستم انتخاب و گزینش و داوری و اعلام برندگان این فستیوال نیز مورد اعتراض بود که چرا آثار بدون فراخوان داوری شدند و عوامل داوری برنده جایزه شده اند و چرا عوامل مدیریتی جایزه ویژه را به اثر خود می دهند. با همه این حرف و حدیثها جشنواره به شیوه کاملا تجاری برگزار شد تا نشان دهد اتفاقا کسانیکه عمری چهره حق به جانب در دفاع از موسیقی اصیل ایرانی می گرفتند در مدیریت خود به موسیقی بازاری و مردم پسند می پردازند. ضمن آنکه این دوره جشنواره مشخص ساخت که چه کسانی موزیسین هستند و چه کسانی به امر موسیقی اشتغال دارند و کمی از پرده ها را بالا زد تا جامعه موسیقی بهتر بدانند چه کسانی در نقشهای مهم اما بدون سمت فعالند.
دفتر موسیقی یا حیاط خلوت معاونت هنری
از روزیکه زمزمه های حضور پیروز ارجمند در دفتر موسیقی وزارت ارشاد رنگ واقیت گرفت تا روزیکه ارجمند استعفا شد مدام حدس و گمانه ها از وجود اختلاف نظر بین معاونت هنری وزارت ارشاد با مدیر دفتر موسیقی یعنی ارجمند داشت تا اینکه بالاخره تیرماه این اختلافات بر سر سخنان ارجمند درباره خانه موسیقی و منتقدانش بالا گرفت و منجر به استعفا شد. پس از آن علی مرادخانی ترجیح داد تا این دفتر را با سرپرست اداره کند و فرزاد طالبی را که مدتی به عنوان دستیار ارجمند انتخاب کرده بود را سرپرست این دفتر نماید. سرپرستی که پس از دو دوره تمدید مدت سرپرستی، در اسفندماه ۹۴، مدت قانونی تصدی گری او بر دفتر موسیقی ارشاد به پایان رسید و همچنان کسی برای سمت مدیریت این دفتر از سوی معاونت هنری معرفی نشده است. البته خبرهای تایید نشده غیررسمی نیز از عدم موافقت وزیر ارشاد با حضور فرزاد طالبی در این سمت حکایت دارد. این دفتر یکی از مهمترین دفاتر وزارت ارشاد است که محل مراجعه موزیسینها برای صدور مجوز آلبومها است.
کیهان کلهر و گروه بروکلین رایدرز
در سالی که گذشت چندین کنسرت با اعلام یا بدون اعلام دلیل لغو شدند اما کسی فکر نمی کرد که در تهران این وزارت امورخارجه باشد که برای کیهان کلهر نوازنده کماانچه و موزیسین نام آور کشورمان که می خواست به همراه گروه بروکلین رایدرز کنسرت مشترکی برگزار کند با مخالفت مواجه شود و پس از آنکه اعضای نوازنده گروه این هنرمند به استانبول رسیدند که از آنجا به برای برگزاری کنسرت به تهران بیایند با مجوز برگزاری کنسرت آنها مخالفت شد. هر چند در آن روزها از علت این مساله خبری مخابره نشد اما بعدها پیروز ارجمند مدیر اسبق دفتر موسیقی یک روز پیش از خداحافظی با دفتر موسیقی وزارت ارشاد در برنامه ضرب اصول اعلام کرد که وزارت خارجه به علت نداشتن ویزای کار مانع برگزاری کنسرت گروه بروکلین رایدرز به همراه کیهان کلهر شده است.
هر چند کنسرتهای دیگری در کشور به اجرا درنیامد اما هیچ کدام همانند لغو کنسرت مهدی احمدوند در ماهشهر موجبات ناراحتی خانواده موسیقی را فراهم نیاورد چرا که در ماهشهر با انتشار اخبار کذب موجباتی را فراهم آوردند که کنسرت احمدوند لغو شود و همچنین امام جمعه شهر نیز کنسرت را با اباحه گری یکسان بداند. و نشان بدهد که حتی دمیدن نسیم تدبیر و امید هم در جاهایی نمی تواند کارگر بیافتد.
این دو تن : امیر تتلو و همای
همکاری نهادهای نظامی با امیرحسین مقصودلو معروف به امیر تتلو در تهیه کلیپی بر روی عرشه یک ناو جنگی آنهم با مضمون «خلیج همیشه مسلح فارس» واکنش های بسیاری برانگیخت. اینکه چگونه امکانات نظامی و لجستیکی دراختیار این خواننده پرحاشیه رپ قرار می گرد و چرا باید نهادی از آن حمایت کند به کنار اما همزمانی انتشار این کلیپ در آخرین روزهایی که برای ایجاد توافق هسته ای در ژنو ، وزیر امور خارجه کشورمان در حال رایزنی بود حرف و حدیثهایی را در پی داشت که البته مضمون کلیپ هم حرف و حدیث برانگیز بود. با همه این کارها این رپر نتوانست تا پایان سال نیز مجوز برای فعالیتهایش بگیرد.
اما سعید جعفرزاده احمدسرگورابی که با نام پرواز همای به خواندن اشتغال دارد امسال توانست با حمایتهای وزارت ارشاد کنسرت برگزار کند و مجوز انتشار آلبوم بگیرد. کنسرت اول او قرار بود در سالن وزارت کشور برگزار شود که به دستور مقامات قضایی لغو شد و پس از حل و فصل مساله و نوشتن توبه نامه، همای توانست کنسرتی در تالار وحدت بگذارد. پس از آن راه فعالیت برای او باز شد و حتی پس از اعلام لیست برنامه های جشنواره موسیقی فجر، برنامه او به جدول زمانبندی برنامه ها اضافه شد.
حاشیه های زرد یک خواننده غیرمجاز رپ
شمار آمار بغ بغوهای هواداران تتلو که در پاسخ به درخواست این خواننده در پست اینستاگرامی اش در عرض چند ساعت به چند هزار نفر رسید. این آمار جالب توجه، نشان از میزان سطح و کیفیت مبتذل علاقه علاقمندان این خواننده بود که برای چنین درخواستی بسیار فراتر از انتظار رفتار کردند و نشان دادند که هنوز لایه های پنهان کشف نشده ای در میل هوادارن به بهره برداری شدن و ابتذال توامان وجود دارد.
سالار عقیلی مصون از برخورد
خط قرمزها هرچند تاکنون به صورت قانون مشخص نشده اند اما برخی از آنها به علت تکرار برخورد با مرتکب شوندگان به صورت خط قرمز مشخص درآمده اند از جمله حضور در شبکه های ماهوره ای خط قرمزی است که اهالی موسیقی از آن بپرهیز دارند. اما سالار عقیلی خواننده در بهمن ماه به استودیوی شبکه «من و تو» رفت و همین عمل او عکس العملهای متفاوتی را برانگیخت. در ابتدا مدیرجشنواره موسیقی فجر که خود نیز خواننده ای از سنخ عقیلی است در سخنانی عجولانه اعلام کرد که او را از اجرا در جشنواره حذف کرده است و البته پس از اینکه حمایتهای زیادی از سالار عیقلی به واسطه همکاری نزدیکی که با سازمانهای کشوری داشت صورت گرفت او نیز حرف خود را پس گرفت و سالار عقیلی در جشنواره دو اجرای متفاوت را روی صحنه برد. اما این مساله رفتار مدیر جشنواره فجر را که اتفاقا مدیرعامل خانه موسیقی نیز هست را به چالش کشید چرا که از او در جاگاه مدیر یک صنف انتظار سخنان سنجیده تری تا حذف یک خواننده می رفت. و البته برکسی پوشیده نیست که حمایتهایی که از سالار عقیلی شد به واسطه همکاریهای بود که او در شش سال گذشته با صداوسیما داشت و وقتی همه هنرمندان از صداوسیما قهر کردند او تنها کسی بود که به همکاری ادامه داد. اما این نحوه برخورد عاملی شد تا سیروان خسروی خواننده پاپ به تبعیض در رفتارها اعتراض کند و خواستار برخورد وزیر شود تا معضل ستم هنرمندان بر یکدیگر را بیشتر جلوه گر کند.
ممنوعیت جمعی
مهر ماه ۹۴ جسته و گریخته خبر از ممنوع الکاری عده ای از فعالان عرصه موسیقی پاپ (۲۴ نفر) مطرح شد؛ خبری که در پیِ انتشارِ قطعاتِ خوانندگانِ پاپ، بر روی یک سایتِ پخشِ موزیک در خارج از کشور فراگیر شد و بسیاری به اتهام همکاری با این سایتِ موسیقی، خبر ممنوع الکاریشان پیچید. خبری که بالاخره در تناقض تایید سرپرست دفتر موسیقی، تکذیب معاونت هنری و خط و نشان کشیدن سخنگوی وزارت ارشاد بالاخره مشخص نشد که چقدر صحت داشته و اجرایی شده است اما بسیاری از خوانندگان پاپ را واداشت که زودتر از آنکه مجبور به پاسخگویی به طریقی دیگر شوند، از هر راهی که می توانند همکاری با این سایتِ موسیقی را تکذیب کنند. سایتی که بدون اجازه از خوانندگان پاپ آثار آنها را بازنشر می کرد و پر واضح است که این به معنای همکاری موزیسین های پاپ با آن سایت نیست اما هر چه بود دلیل این اتهام همچنان مشخص نشد اما به ارعاب اهالی پاپ انجامید. و البته این وضعیت معلق و مبهم اعلام خبر و حواشی بعد از آن، بسیار دور از انتظار برای دولت تدبیر و امید بود.
بسیاری از کارشناسان این مساله را در حد اولتیماتوم عنوان کردند که به شکل بسیار دور از پختگی مطرح شده بود. چرا که مدتهاست اهالی پاپ بیشترین همکاری با وزارت ارشاد را دارند و برای اینکه بتوانند جایگاه خود را حفظ کنند و از محرومیت به دور بمانند از این رو سعی دارند تا خط قرمزها را همیشه رعایت کنند.
پاپ قابل جواب نبود؟!؟
این تنها علی رهبری، رهبر ارکستر سمفونیک تهران نبود که آبان ماه امسال به ریس جمهور نامه نوشت و از مشکلات به تنگ آمده شکوه کرد؛ بلکه جمعی از خوانندگان پاپ هم به ریس جمهور و وزیر ارشاد نامه نوشتند و در آن از رفتارهای دوگانه و تبعیض ها شکایت کردند. البته تبعیض هایی که در مقایسه امکانات نوع موسیقی خود (پاپ) با موسیقی اصیل/سنتی دارند. که اساسا این نامه اگر چه امضای بسیاری از خوانندگان این روزهای موسیقی پاپ همچون حمید حامى، زانیار خسروى، سیروان خسروى، احسان خواجهامیرى، گروه سون، شهرام شکوهى، رضا صادقى، بهنام صفوى، حمید عسکری، فرزاد فرزین، مازیار فلاحى، على لهراسبى، مهدى مدرس، رضا یزدانى و محسن یگانه را در بر داشت اما اساسا بند اول آن به گفته کارشناسان به گونه ای مطرح شده بود که زیاده خواهی جلوه کرد و مانع از این شد که بندهای بعدی این نامه که اتفاقا مهم تر از بند اول آن بود دیده شود. نامه ای که در انتهای آن از ریس جمهور تقاضای دیداری حضوری شده بود و البته این نامه و درخواست انتهایی آن همچنان بی پاسخ مانده است. منتقدان وضعیت موسیقی علت اینکه این نامه نتوانست موثر واقع شود را در سطح و بندهای نامه می دانند که پختگی لازم را نداشت ولیکن ایکاش در جهت احترام که شایسته هر نهاد فرهنگی است یکی از متولیان موسیقی در زیرمجموعه وزارت ارشاد و معاونت هنری در پی دلجویی از این موزیسین ها و رفع مشکلاتشان برمی آمد. هرچند علی الرغم تمام دلخوریها اهالی پاپ بازهم به دعوت جشنواره موسیقی فجر پاسخ مثبت دادند و برای جشنواره فجر سنگ تمام گذاشتند.
عجم مجاز شد
آخرین خبر داغ سال ۹۴ مجاز شدن گروه عجم بود که به صورت غیررسمی در شبکه های ماهواره ای کلیپ هایی منتشر ساخته بود. صدور مجوز فعالیت برای گروه عجم آنقدر که برای اولین آلبوم «رپ» اثر «کاوه عابدین» صورت گرفت مایه تعجب نشد. هرچند موسیقی رپ و دادن مجوز به این جنس موسیقی در اساس اشکال دارد چرا که موسیقی رپ موسیقی اعتراض است و اعتراض مجاز و یا غیرمجاز اساس این موسیقی را زیرسوال می برد.
ولیکن گروه عجم که اتفاقا یکی از سطحی ترین برداشتها و مبتذل ترین نگاهها را به موسیقی سنتی ایران داشتند که در نگاه هر کارشناسی ناگفته مردود بود، چه برسد به اینکه در شورای شعر و موسیقی وزارت ارشاد که اغلب مدافعان موسیقی اصیل ایرانی هستند مجاز برای فعالیت رسمی شناخته شوند. سالیان سال است که بحث موسیقی مبتذل در کشورما رایج است اما باید گفت میل به پستی و تکرار بیش از حد در هر چیزی، ابتذال است. کلیپ هایی که از گروه عجم منتشر شده است نشان می دهد این گروه تمایل زیادی به دوره کلاه مخملی ها و موسیقی مطربی و لوطی بازی دارد و هنوز نمی داند که با ابتذال این نوع موسیقی یکصد سال است که مبارزه می شود و شده است. حالا باید دید در سال جدید توجیه مدیران وزارت ارشاد چیست که گروهی با سطحی چنین نازل می تواند مجوز فعالیت بگیرد. شاید آنها خواسته اند حرکتی هدایتی را رقم بزنند و بیشتر از آنکه این گروه به مدد شبکه های ماهواره ای در یاد مردم عادی، زنده کننده مطربی گری باشد بتوانند راه بهتری را برگزیند.
باز هم سرطان و خوانندگان پاپ
تیرماه بود که رسما خبر ابتلای بهنام صفوی،خواننده پاپ، به بیماری سرطان منتشر شد و در همان روزها بود که این خواننده جوان زیر تیغ جراحی رفت. امسال سال بیماری این خواننده بود و حتی در مهر ماه نیز خبر به کما رفتن این خواننده به علت دوز بالای داروها و تداخل آنها با شیمی درمانی منتشر شد که به سرعت تکذیب گشت. هرچند او همواره در سخنانش به اینکه هوادارانش نگاهی حاکی از ترحم به علت بیماری به او داشته باشند اعلام انزجار کرده است اما اخبار بستری شدن خود در بیمارستان را در اختیار رسانه ها قرار می دهد و در اثنای بیماری و مداوا نیز کنسرت برای علاقمندانش برگزار می کند. صفوی پس از اولین معالجه یک قطعه نیز منتشر ساخت و در زمستان هم ابراز امیدواری کرده است که بتواند سال آینده فعالیت خود را ادامه دهد.
دیدگاهتان را بنویسید