نام آریا عظیمینژاد را معمولاً کمتر در فیلمهای طنز میبینیم و به گفته خودش، تا حرفی برای گفتن نداشته باشد، سعی میکند در اینگونه فیلمها حضور پیدا نکند. هرچند که آهنگسازی سریال «پایتخت»، نقطهعطفی در کارنامه کاری او محسوب میشود. البته عظیمینژاد امسال با موسیقی متن فیلم «خوب، بد، جلف» که اولین تجربه کارگردانی پیمان قاسمخانی هم محسوب میشود، در سیوپنجمین جشنواره موسیقی فجر حضور دارد؛ فیلمی که این آهنگساز معتقد است اتفاقات خیلی خوبی در اکران عمومی برای آن خواهد افتاد.
عظیمینژاد با اینکه موسیقی فیلمهای تحسینشدهای چون «میم مثل مادر» و «طلا و مس» را در کارنامه کاری خود دارد، تا بهحال نتوانسته سیمرغی در این فستیوال از آن خود کند که یکی از دلایل آن را اتفاقات حاشیهای و سیاستهای کاری پیشآمده میداند. با او درباره این حواشی و همچنین موسیقی فیلم «خوب، بد، جلف» صحبت کردهایم که در ادامه میخوانید.
- * در مصاحبهای که پیش از این با هم داشتیم، گفته بودید ترجیح میدهم برای فیلمهای طنز موسیقی ننویسم، مگر اینکه بتوانم اِلمانی برای دفاع از موسیقیام پیدا کنم. فیلم «خوب، بد، جلف» چه ویژگیهایی برای شما داشت که آهنگسازی آن را قبول کردید؟
این فیلم یک فضای پلیسی رازآلود دارد که با زمینه طنز پیش میرود و این رازآلود بودن، تِم اصلی موسیقی است. در واقع سعی کردهام با استفاده از سازهای ایرانی مثل سهتار و تمبک در کنار ارکستر زهی و سازهای بادی و آنسامبل راک، یک فضای پلیسی ایرانی درست کنم. بخشهای اکشن آن، بر اساس موسیقی راک نوشته شده و لحظات رازآلود آن هم ترکیبی از سازهای کوبهای و سازهای بادی در کنار سازهای ایرانی است.
- * شما در فیلمهای طنز بیشتر با هنرمندانی چون سیروس مقدم و محسن تنابنده همکاری کردهاید. اما نوع طنازی پیمان قاسمخانی کاملاً متفاوت است و میتوان گفت کاملاً منحصر به خودش است که نمونههای آن را در فیلمنامه فیلمهایی چون «مارمولک»، «طبقه حساس» و «سنپترزبورگ» دیدهایم. برای شما چه تفاوتی در نوع نگاه او به طنز وجود داشت؟
بله، دقیقاً درست میگویید و نوع نگاه پیمان خیلی با طنزهای دیگری که کار کردهام، تفاوت دارد. ما هم ابتدا خیلی راجع به فضایی که در ذهنش شکل گرفته بود، صحبت کردیم و اتود زدیم تا توانستیم به یک نقطهنظر مشترک برسیم. درست است که این فیلم، اولین تجربه کارگردانی پیمان قاسمخانی است؛ اما او در این سالها تجربههایی داشته که همگی درست و خوشایند بوده و از اقبال خوبی برخوردار شدهاند. برای همین میتوان به پیمان قاسمخانی و حس او اعتماد کرد. در فیلم «خوب، بد، جلف» هم شاید چالش و ارتباط خیلی زیادی میان کارگردان و آهنگساز فیلم ایجاد نشد؛ اما چون اِشراف پیمان روی فیلمنامه زیاد است، به خوبی میدانست که دقیقاً چه میخواهد.
- * ایده یا نمونهای برای موسیقی مورد نظرش هم به شما پیشنهاد کرد؟
پیمان یک ایدههایی داشت که در ابتدا به نظرم خیلی درست نبودند. اما هر چه جلوتر رفتیم (به دلیل اینکه اشراف او روی فیلمنامه بیشتر بود) متوجه شدم که حرفهایش درست هستند. البته این ایدهها از بستر سلیقه و فضای موسیقی من رد شد و رفتهرفته با ملموس شدن موسیقی برای پیمان، به نتیجه موسیقایی مورد نظرمان رسیدیم.
- * طبیعتاً یکی از اهداف فیلمهایی که در بخش رقابتی جشنواره شرکت میکنند، گرفتن سیمرغ است. شما وقتی در فیلمهای این بخش به عنوان آهنگساز حضور پیدا میکنید، تا چه حد به گرفتن سیمرغ فکر میکنید؟
بعد از اتفاقاتی که برای فیلم «میم مثل مادر» افتاد، دیگر گرفتن یا نگرفتن سیمرغ برایم بیاهمیت شده است. بعد از آن دیگر به این ماجرا فکر نکردم که اگر در این فستیوال کاری میکنم، قرار است جایزه بگیرم. از آن به بعد، حتی زمانهایی که کاندید دریافت جایزه موسیقی هم بودهام، در مراسم اختتامیه شرکت نکردهام. بعد از آن اتفاقات، فهمیدم ماندگاری یک اثر به مردم است، نه تندیسی که برای آن میگیریم. نه اینکه بگویم انگیزهام برای کار کردن از بین رفته، اتفاقاً خیلی هم با انرژی کار میکنم؛ اما دیگر سیمرغ گرفتن برایم اتفاق مهمی نیست.
- * منظورتان از اتفاقی که برای فیلم «میم مثل مادر» افتاد، همان ماجرای بیرون کشیدن فیلم از بخش رقابتی است؟
بله. آن فیلم به دلیل مسائل حاشیهای و سیاستهایی که تهیهکننده و کارگردان با برگزارکنندگان -مخصوصاً در خانه سینما داشتند- با این حواشی روبهرو شد و فیلم را -علیرغم اینکه در ده، یازده بخش کاندید شده بود- از بخش رقابتی بیرون کشیدند. بعد از آن اتفاق، آقای ملاقلیپور به من زنگ زد و گفت برای سه نفر در این فیلم خیلی ناراحتم که یکی از آنها تو هستی. به دلیل برخی سیاستها که در جامعه وجود دارد، انتظارات افراد به سمتی میرود که وقتی آن انتظارات برآورده نمیشوند، تصمیم میگیرند خودشان یا فیلمشان را حذف کنند. آن هم به این دلیل که به نقطهای نرسند که -به زعم خودشان- به آنها توهین و بیحرمتی شود. چیزی که برای من اهمیت دارد این است که هر جایی که از موسیقی متن «میم مثل مادر» در مقام مادر استفاده میشود، مردم سریع در ذهن خود به آن فیلم رجوع میکنند. همین برای من بس است.
- * فکر میکنید اگر در بخش رقابتی جشنواره حضور داشت، میتوانست سیمرغ بگیرد؟
بدونشک این اتفاق میافتاد. چون به هر حال اخبار پسپرده از جاهای مختلف به گوشم رسیده بود. حتی بعد از اکران فیلم، تمام دستاندرکاران این ماجرا، واکنش خیلی خوبی به من نشان دادند که آن زمان برایم خیلی مهم و خوشایند بود.
- * «میم مثل مادر» تنها موسیقی متن شما هم بود که آن را به صورت آلبوم منتشر کردید.
بله. بعد از فوت آقای ملاقلیپور، برای گرامیداشت یاد او، این کار را انجام دادم.
- * کلاً اعتقادی به انتشار آلبوم موسیقی فیلمهایتان ندارید؟
اعتقاد که دارم اما وقت این کار را ندارم. من هیچوقت در زندگی دستیار نداشتهام و همیشه خودم کارهایم را انجام دادهام و شاید به همین دلیل باشد که فرصتی برای برگشت به عقب ندارم. اما حتماً یک روز این کار را میکنم.
- * امسال بر خلاف سالهای گذشته، آهنگسازان خارجی در جشنواره حضور ندارند. با توجه به نامهای که سه سال پیش در واکنش به جایزهای که به آهنگساز خارجی فیلم «رستاخیز» تعلق گرفت و در حمایت از کارن همایونفر نوشتید، اصولاً نوع نگاهتان به حضور آهنگسازان خارجی در جشنواره فیلم چیست؟
ببینید، ممکن است یک موسیقی فیلم با یکی دو تا ساز خیلی هم جذاب باشد اما وقتی که حرف از بیگ پروداکشن و ارکستر بزرگ میشود، دیگر نمیتوانید آن را با آهنگسازی که با کمترین دستمزد، در سختترین شرایط و کمترین فرصت، کاری را در استودیوهای اینجا انجام میدهد، مقایسه کنید. مثلاً من یک سال فیلم «طلا و مس» را در جشنواره داشتم و اصلاً صحبت این بود که جایزه به من تعلق میگیرد اما سیمرغ را به یک آهنگساز کُرهای دادند که با توجه به شرایطی که ذکر کردم، به نظرم این یک قیاس نابرابر است. شما بیایید به آهنگسازهای ما دستمزد چندصد هزار دلاری بدهید، ارکستر فیلارمونیک لندن و استودیو «اَبیرود» را هم در اختیارشان قرار دهید و بعد در این حالت، بگویید که آهنگسازان هالیوودی بیایند و در فسیوالهاى ما شرکت کنند. آن زمان همهچیز منطق پیدا میکند. اما در این شرایط، به نظرم یک رقابت نابرابر در جریان است.
- * شما برخلاف برخی که ممکن است سالی ۵ یا ۶ اثر در جشنواره داشته باشند، معمولاً با یکی دو تا فیلم در جشنواره فیلم حضور دارید. نگاهتان به این اتفاق چیست و چرا شما در آن حد پرکار نیستید؟
ببینید مثلاً از نظر من، یک صداگذار میتواند سالی بیست تا فیلم کار کند؛ ولی به نظرم آهنگسازی کمی متفاوت است. مگر اینکه آنقدر به سرچشمه لایزال موسیقایی وصل باشید که بتوانید این کار را انجام دهید. شما که یک گزارش آماری از حضور آهنگسازان فیلم در سایت «موسیقی ما» منتشر کردید، میتوانید بعد از اینکه این آثار منتشر شدند، آنها را کنار هم بگذارید و تفاوتها را بسنجید و ببینید چهقدر آهنگساز توانسته از پس این ماجرا بر بیاید و چهقدر در هر پروژه، خلاقیت داشته است. تجربه ثابت کرده که این اتفاق به سادگی نمیافتد؛ مگر آهنگسازهایی که فرم ثابتی دارند. مثلاً برخی آهنگسازها هستند که آنسامبل جمعوجور و مینیمالیستی دارند و اکثر کارهایشان هم در یک حالوهوا هستند که آن یک بحث دیگر است. اما وقتی قرار است آهنگسازی کنیم، این جریان کمی متفاوت میشود و فکر نمیکنم هر کسی بتواند به این راحتی از پس آن بر بیاید.
- * بین کارهای طنزی که برایشان موسیقی ساختهاید، کدام را بیشتر دوست دارید؟
در سینما؟
- * هم سینما هم سریالهای تلویزیونی.
در تلویزیون که سریال «پایتخت» و در سینما هم کارهایی مثل «خوابزدهها»ی فریدون جیرانی و «گینس» محسن تنابنده. البته «خوب، بد، جلف» هم فرم جالبی دارد. در واقع فیلمی است که هم مخاطبان خاص و هم مخاطبان عام با آن ارتباط برقرار میکنند. چون تکلیف فیلم با خودش مشخص است و کارکردش هم کاملاً معلوم است که میخواهد مردم را بخنداند. به نظرم ماحصل آن خوب بوده است.
- * پس فکر میکنید در اکران عمومی با استقبال خوبی روبهرو شود؟
بدونشک این اتفاق برایش خواهد افتد.
دیدگاهتان را بنویسید