یکی از همین روزها بوده، یکی از همین روزها که شهر چهرهی متفاوتی به خود میگیرد و پارچههای سیاه دیوارها را بغل میگیرند و با هم به استقبال عزاداری امام حسین(ع) میروند، یکی از همین روزها که خانهها شور و حال نذریپزان به خود میگیرند و بوی قیمههای معروف ماه محرم همه جا میپیچد. میتوان چشمها را بست و لوریس چکناواریان را تصور کرد که در یکی از کوچه پس کوچههای خیابان جمهوری امروزی راه میرفته که ناگهان صدایی در جا میخکوبش کرده. ایستاده و گوش داده، آن قدر که هنوز هم سرش پر است از آن صداها، البته آن طور که خودش میگوید دلش هم با آن صداهاست. لوریس چکناواریان از آن روزهای کودکی تا امروز هنوز هم به حادثهی کربلا، به عنوان یکی از بزرگترین و تراژیکترین اتفاقات تاریخ فکر میکند و تأثیر صدای دستههای عزاداری ماه محرم همیشه در آثارش خواهد بود. همینبهانهای شد تا لوریس چکناواریان دربارهی تأثیری که از عاشورا و موسیقی عاشورا گرفته است، به گفتگو بنشیند.
+ یکی از آرزوهایم این است که برای امام حسین(ع) یک سمفونی بنویسم
+ بار تراژیک واقعهی عاشورا آن قدر سنگین است که اگر بخواهی به آن فکر کنی، زیر بارش شانههایت خم میشود
+ عاشورا یکی از بزرگترین وقایع تراژیک جهان است که میتواند همهی دنیا را تحت تأثیر قرار دهد
+ هیچ چیز برایم صدای طبل و سنج و سینهزنی و زنجیر زنی نمیشود. اینها در خود یک شوری دارند، یک موسیقی هماهنگی دارند
موسیقی ایرانیان – زینب مرتضاییفرد: سال گذشته بود که هنرمندی جوان از میان ما رفت، هنرمندی که از اهالی موسیقی بود و مردم و بخصوص نسل جوان با صدایش خاطره های زیادی داشتند. مرتضی پاشایی بیمار شد و می دانست سرطان چندان مهلتش نمی دهد که زندگی کند. از همان زمان حاشیه های زیادی پیرامون فعالیت های او شکل گرفت…
+شما در این زمینه چه دیدگاهی دارید؟
موسیقی ایرانیان – زینب مرتضاییفرد: چند روزی است که تصویرش در فضای مجازی میچرخد. او خیلی ساده روی صندلی اتوبوس نشسته و آنقدر گرم تفکرات خودش است که متوجه شهروند محترمی نمیشود که با تلفن همراهش از او عکس میگیرد.
زینب مرتضاییفرد: روز به روز بر تعدادشان افزوده میشود، خوانندگان مجاز را میگویم. خوانندگانی که پیش از این بهصورت غیرقانونی یا زیرزمینی فعالیت داشتهاند، اما تعهد میدهند…
+شما چه دیدگاهی در این زمینه دارید؟