۹ سال پیش قرار بود آلبومی با حضور غلامعلی پورعطایی، دوتارنواز برجسته موسیقی خراسان، در بازار موسیقی منتشر شود. متأسفانه با درگذشت پورعطایی، انتشار این اثر با حضور او عملی نشد. بعد از مدتی برزو امیری، آهنگساز و حمید خزاعی، خواننده اثر تصمیم گرفتند با حضور هادی پورعطایی، پسر استاد، این آثار را با تقدیم به روح دوتارنواز خراسان ضبط و در دسترس عموم قرار دهند.
این آلبوم ضبط شد اما باز هم همانند بسیاری آلبومهای موسیقی و با عدمحمایت تهیهکنندگان، انتشارش به تعویق افتاد تا امسال که با حمایت مرکز موسیقی حوزه هنری این آلبوم با عنوان «با هم» در بازار موسیقی منتشر شد. حمید خزاعی، خواننده این اثر که بهتازگی از او آوازهایی در تیتراژ سریالهایی چون «پلاک ۲ »، خودخواسته و برنامههایی همچون «جشن رمضان»، «احوالپرسی» و «اقیانوس آرام» به گوش رسیده درباره خوانش و بازخوانی قطعات خراسانی و روند شکلگیری این آلبوم صحبت کرده است.
آلبوم موسیقی «با هم» ماحصل همکاری شما و برزو امیری است که با تقدیم به غلامعلی پورعطایی، نوازنده برجسته دوتار خراسان منتشر کردهاید. این آلبوم برچه اساسی شکل گرفته است؟
من و برزو امیری در کنار دوستیمان، سالهای پیش کنسرتهای متعددی را در قالب کنسرت موسیقی ایرانی اجرا میکردیم و قطعاتی که اکنون در آلبوم موسیقی «با هم» منتشر شدهاند، همان قطعاتی است که ما در کنسرتهایمان اجرا میکردیم. در واقع این آثار برای کنسرتهایمان ساخته شده بودند. بعد از چندین کنسرت تصمیم به ضبط و انتشار آنها گرفتیم که ضبطش را با فاصله زمانی از اجراها انجام دادیم و بعد از سالها توانستیم آنها را از سوی مرکز موسیقی حوزه هنری در قالب یک آلبوم موسیقی منتشر کنیم.
در این آلبوم علاوه بر قطعات موسیقی ایرانی، ۲ قطعه خراسانی به یاد دو تار نواز برجسته موسیقی خراسان به چشم میخورد. در خواندن قطعات این آلبوم چه جنبهای از آوازتان را در بخش سنتی ارائه دادهاید و چه چالشهایی را برای قطعات خراسانی داشتید؟
بخش خراسانی به این دلیل شکل گرفت که ما میخواستیم این آلبوم را در زمان حضور زندهیاد غلامعلی پورعطایی ضبط و به ایشان تقدیم کنیم اما بهقدری زمانمان در روند ضبط و انتشار به تعویق افتاد که متأسفانه ایشان از دنیا رفتند و نتوانستیم در حضور ایشان کار را جمع کنیم در نهایت من از هادی پورعطایی، پسر استاد تقاضا کردم در این اثر ما را همراهی کنند و ایشان هم لطف کرد و پذیرفت و در ۲ قطعه «نوایی نوایی» و «زلفای یارم» که پدر ایشان هم خوانده بود دوتار نواخت.
این قطعات عینا اجرا شدند یا بازخوانی صورت گرفته است؟
بازخوانی صورت گرفته و ترکیب و تنظیمی از دوتار خراسان و ارکستر ایرانی است. یعنی بخشهایی دوتار بهصورت تکنوازی اجرا میکند و بلافاصله ارکستر به آن اضافه میشود. ما این دوقطعه را به یاد استاد پورعطایی اجرا کردیم و در نهایت هم روی جلد اثر، آن را به روح بلند استاد تقدیم کردیم که از بهترین دوتارنوازان و موزیسینهای خراسان است.
یعنی آواز شما برای این دو کار ایرانی است؟
بخش آوازی در موسیقی خراسانی وجود ندارد و هر چه هست تصنیف است. این دو تصنیف هم که اجرا شده تماش موسیقی خراسانی است و تنظیمش در موسیقی ایرانی صورت گرفته است و ما فقط روی لحنش کار کردهایم که بتوانیم لحن کمی نزدیکتر به لحن اصلی باشد.
فکر میکنید پرداختن به قطعات محلی در کارهای اینچنینی چقدر میتواند به معرفی موسیقی بومی کمک کند؟
موسیقی مقامی بسیار موسیقی غنی و گستردهای است که در حق آن کملطفی شده و میشود. بسیاری از بزرگان موسیقی همیشه تلاش دارند با پرداختن به این ژانر، به نوعی آن را احیا کنند و هستند موزیسینهایی که بهصورت تخصصی روی این حوزه کار میکنند. ولی بهنظرم بقیه دوستان موسیقی ایرانی هم اگر به این موضوع توجهی داشته باشند خیلی میتواند به معرفی و احیای این سبک از موسیقی کمک کنند. حداقل کاری که میشود کرد این است که در کنسرتها و آلبومها یکی دو قطعه را به موسیقی مقامی اختصاص دهند که همین مسئله باعث جلوگیری از مهجور ماندن این نوع از موسیقی میشود.
در آلبوم «با هم» ۲ قطعه خراسانی را بازخوانی کردهاید درجایگاه خواننده چقدر اعتقاد به این دارید که قطعات محلی و موسیقی ایرانی در شرایط کنونی نیازمند بازسازیهایی هستند که نسل امروزی بتوانند با آنها ارتباط برقرار کنند؟
ما در موسیقی گذشتگان چه ایرانی و چه مقامی اتفاقات خیلی عجیب و غریب و بینظیری داریم. در واقع در حوزه تولید در این دو ژانر اتفاقات بسیار کم نظیر و بینظیری افتاده اعم از شعر و ملودی و تنظیم و… بهنظرم خیلی مهم است. دوستانی که جوانتر هستند و در زمینه موسیقی فعالند در کنار خلاقیت و حرکت رو به جلو نگاهی هم به گذشته داشته باشند و موسیقیهای گذشته را بازخوانی و بازتنظیم کنند. چرا که من معتقدم پرداختن به آن موسیقیها و احیایشان میتواند به ارتقای سطح کیفی موسیقی امروزی مان کمک کند.
ارکستر آکادمیک تهران دهه ۸۰ به همت شما و بابک شهرکی و امین سالمی تشکیل شد که البته کنسرتهایی را هم به خوانندگی شما برگزار کرد. سرنوشت این ارکستر چه شد؟
ارکستر آکادمیک تهران سال ۱۳۸۷توسط ما ۳ نفر تشکیل شد و چندین سال بهصورت مستقل فعالیت داشت بهطوری که کنسرتهای متعددی را نیز برگزار کردیم اما از سال ۱۳۹۳ بهدلیل عدمحمایت مجبور به تعطیلی شدیم تا به امروز که هیچ فعالیتی نداشتهایم.
دلیل اصلی این تعطیلی هم این است که ارکستر نیاز به حمایت مالی دارد که متأسفانه در ایران این امکان وجود ندارد. ما بهصورت شخصی فقط توانستیم حدود ۶ سال ارکستر را سرپا نگه داریم و البته که این مسئله همه ارکسترهاست که اگر بخواهند بهصورت ثابت کار کنند نیازمند حمایت مالی هستند و اگر این حمایت وجود نداشته باشد نمیتوان ارکستر را حفظ کرد. امیدواریم روزی شرایطی فراهم شود که بتوانیم حمایتی را از جایی بگیریم و ارکستر را دوباره فعال کنیم.
شما جز خوانندگانی هستید که صدایش از تیتراژهای برنامههای تلویزیونی و سریالها به گوش مردم میرسد. بهنظرتان رسانه ملی چقدر میتواند در روند حمایت و معرفی موسیقی ایرانی و بهبود وضعیت موسیقی ایرانی کمک کند؟
مهمترین ارکان در هر جای دنیا برای اشاعه فرهنگ آن کشور رسانه اصلیشان است که در کشورمان صدا و سیما این وظیفه را بهعهده دارد و نقش بسیار تعیینکننده و تأثیرگذاری در ترویج موسیقی دارد.
دیدگاهتان را بنویسید