شهاب طالقانی درباره چرایی انتخاب عنوان این آلبوم گفت: سالها پیش شعر «آزادی و تو» از بیژن الهی را خواندم که در آن شعر یکی از مصراعها این بود: «… اما بر خورشید هم برف نشست». بعد از آن همیشه فکر میکردم یک قطعه موسیقی به همین اسم خواهم داشت. اسم آلبوم ابتدا قرار بود «دیالکتیک زمستانی» باشد، چرا که شکل اولیه آن مجموعه دونوازیهایی به حالت گفتگو یا دیالوگ بین دو ساز مختلف بود اما چون پایه و بنیان این گفتگوها را اندیشه شکل میداد، به جای واژهی دیالوگ یا گفتگو، «دیالکتیک» را انتخاب کردم. بعد ساختار آلبوم تغییر کرد و از حالت دونوازی بیرون آمد و من آن را دوباره از نو نوشتم. با این تفاوت که ابتدا اسم قطعات را نوشتم و موسیقی را بنا بر آنها ساختم. یکی از اسمهایی که همیشه در نظر داشتم «بر خورشید هم برف نشست» بود. البته ابتدا قرار بود اسم آلبوم «تمام فصلها در من زمستان بود» باشد، اما نهایتاً تصمیم گرفتم اسم قطعه چهارم را روی آلبوم بگذارم و فکر میکنم از دو انتخاب قبلی بهتر بود.
طالقانی در ادامه درباره چگونگی شکلگیری آلبوم توضیح داد: ایده مجموعه دونوازی سال ۹۳ دیالوگ موسیقایی من در سبکهای مختلف هنری با ساز دیگری بود. از میان آن ساختهها فقط یکی برای این آلبوم انتخاب شد که کمی متفاوتتر بود و با نام «برف آهسته میبارد» در آغاز آلبوم قرار گرفت. بعد از تغییر این ایده، تصمیم گرفتم فضای اثر را به سمت موسیقی ارکسترال ببرم. شخصاً موسیقی کلاسیک را بسیار دوست دارم و سابقه همکاری با ارکسترهای سمفونیک را دارم. از سال ۹۴ بهطور جدی شروع به نوشتن کارهای ارکسترال کردم و از ۹۵ و اوایل ۹۶ ایده ساختمان کلی اثر شکل گرفته بود و از آن زمان هم دو سه سال زمان برد که من جزئیات را تکمیل کنم. نوشتن و ضبط این آلبوم شش سال زمان برد.
این آهنگساز درباره سبک آلبوم گفت: آلبوم سبک مشخص ندارد. یعنی نمیتوان گفت این موسیقی تلفیقی، مدرن یا سنتی است چون واقعاً خودش هم دغدغهی چنین مسائلی را ندارد. فضای کار یک فضای شخصی است. من سبکهای مختلف موسیقی را در دورههای مختلف سنی از موسیقی راک و هویمتال گرفته تا کلاسیک و ایرانی و جَز کار کردم. برایم گونههای مختلف موسیقی همیشه زیبایی و جذابیتهای خودش را داشته است. تمام چیزهایی که در این سالها آموختم وعلاقهمند بودم در این آلبوم وجود دارد غیر از موسیقی جَز. در واقع از تمام گونههای مختلف موسیقی یک برداشت شخصی شده است. تصور میکنم فضاهای مختلفی در این اثر حتی موسیقی نواحی نیز شنیده میشود.
وی با بیان اینکه این اثر بازتاب دورهای از زندگی شخصی خود اوست، ادامه داد: وقتی این موسیقیها را مینوشتم در شرایط روحی خاصی بودم و در نتیجه شاید فضای کار شبیه به درونیات خود من باشد. به هر حال هر اثر هنری که در قالب فضای هنری قرار بگیرد، بازتابی از اتفاقاتی است که در جامعه رخ میدهد. هنرمند در فضای پیرامون خود مدام در کنش و واکنش است. در واقع میشود این اثر را واکنشی به محیط پیرامون در نظر گرفت. شرایط بیرونی و درونی همواره مکمل یکدیگرند. وقتی بر خورشید برف بنشیند چیزی جز سرما و تاریکی وجود ندارد. شاید حرف آلبوم همین باشد.
طالقانی افزود: البته از نظر خودم حرف اصلی آلبوم تنهایی و تنها شدن است. ما در دورانی زندگی میکنیم که تلاش میکنیم ارتباطاتمان را بیشتر کنیم، مثلاً در فضای مجازی همه ظاهراً کنار هم هستند اما حقیقت این است که در دنیای واقعی خیلی تنهاییم. وقتی شما جمعها و با هم بودنها را ببینید همه در دنیای مجازی خودشان غرقند و آنچه بیشتر مهم است عدد دنبالکنندگان و تعداد پسندیدنها و نظرات و این قبیل چیزهاست. این خودش معنای تنهاتر و منزویتر شدن را میدهد. من همیشه این حس را عمیقاً تجربه کردهام. همه ما حس از دست رفتن عزیزی یا حس جدایی یا مرور خاطرات گذشته را داشتهایم. تمام این احساسات مشترک را هر کس به نحوی شخصی تجربه میکند اما نهایتاً در مرور کردن خاطرهها همگی اشتراک داریم. البته بخشی از این احساسات قابل تعمیم است، مثل این آلبوم که اصل حرفش روایت تنهایی است.
آلبوم «بر خورشید هم برف نشست» در حال حاضر از سایت بیپتونز قابل خریدن و در دسترس است.
دیدگاهتان را بنویسید