×
×

«دریغا» یک روزه و با یک «سینتی‌سایزر» ضبط شد/ صداوسیما بسیاری از آثارم را پخش نکرده/ حمید سبزواری «دریغا» را فی‌البداهه سرود
اولین و آخرین خواننده‌ای هستم که با امام دیدار داشتم

  • کد نوشته: 383996
  • 15 خرداد 1399
  • ۰
  • اولین و آخرین خواننده‌ای هستم که با امام دیدار داشتم

  • محمد گلریز می‌گوید: یادم هست سال ۱۳۶۴ با آقای محمدعلی شکوهی به ژاپن رفتیم و ایشان طی آن سفر یک سینتی‌سایزر خریداری کرد و آن را به ایران آورد. در آن مقطع هنوز این ساز در ایران عمومیت نیافته بود و بالاخره در روز رحلت امام به کار آمد. سیتنی‌سایزر به نوعی همان کیبورد است اما حافظه دارد و این ویژگی کار ما را راحت‌تر کرد. آقای شکوهی سازهای مورد نیازمان برای قطعه «ای دریغا» را نواخت و ضبط کرد که در نهایت به صورت یک ارکستر درآمد.

    به گزارش خبرنگار ایلنا، چهاردهم خردادماه یادآور یکی از مهم‌ترین اتفاقات تاریخی کشور است. در این روز امام خمینی (ره) پس از مدت‌ها بیماری به دیار باقی شتافت و حضور گسترده مردم و عزاداری آنها در خیابان‌ها، نشان از غم سنگینی بود که بر دل ملت ایران باقی ماند. یکی از آثاری که چند ساعت پس از درگذشت امام خمینی (ره) به همین مناسبت تولید شد و از رادیو و تلویزیون به گوش مردم رسید، آهنگی بود که «دریغا» نام داشت و محمد گلریز خواننده آن بود. این قطعه یادآور آن روزهاست و آنهایی که چهاردهم خردادماه را به یاد دارند همچنان با شنیدنش به سال ۱۳۶۸ می‌روند و یاد آن روزها
    در ذهنشان زنده می‌شود.

    35

    محمد گلریز که طی سال‌های پیش از انقلاب در زمینه موسیقی ایرانی و سنتی فعالیت می‌کرده و همواره در آثارش به موسیقی دستگاهی ایرانی توجه داشته و از بخش‌های مختلف آن بهره برده، به مناسبت‌های مختلف و در رثای دیگر شخصیت‌های برجسته سیاسی نیز اقدام به تولید اثر کرده است.

    او که در مقاطع مختلف جنگ تحمیلی «خجسته باد این پیروزی»، «ظفر مبارک»، «وطنم» و «من ایرانی‌ام آرمانم شهادت» را خوانده و در رثای شهیدان رجایی و مرتضی مطهری نیز آثار دیگری را ارائه کرده و در سال‌های اخیر نیز به مناسبت شهادت محسن حججی و سردار قاسم سلیمانی نیز اقدام به تولید آهنگ کرده، طی گفتگو با ایلنا از حس و حالش در روز رحلت امام خمینی (ره) گفت و در رابطه با نحوه ساخت قطعه «دریغا» به ذکر خاطراتی پرداخت که شنیدنش خالی از لطف نیست.

    محمد گلریز درباره حال و هوای آن روزهایی که امام خمینی (ره) در بیمارستان بستری بود، گفت: امام (ره) مدتی کسالت پیدا کردند و پس از مدتی بیماری‌شان شدید شد و واقعا می‌توان گفت همه مردم در آن روزها دست به دعا بودند و چشم به تلویزیون و گوش به رادیو داشتند تا از حال رهبرشان باخبر شوند و من نیز یکی از همان مردم و یکی از شهروندانی بودم که مانند برخی دیگر در عرصه هنر و موسیقی فعالیت داشتم و با زبان الکنم برای شفای رهبر دعا می‌کردم.

    محمد گلریز در پاسخ به این سوال که از چه مقطعی و تا چه حد نسبت به امام (ره) ارادت داشته، گفت: من در سال ۱۳۵۹ با امام خمینی ملاقات حضوری داشتم و اولین و آخرین خواننده عرصه موسیقی بودم که با ایشان دیدار داشتم و خدمتشان رسیدم.

    گلریز افزود: ملاقاتم با امام در رابطه با سرودی بود که به مناسبت شهادت استاد مرتضی مطهری خوانده بودم که با مصرع «ای مجاهد شهید مطهر» آغاز می‌شد. طی آن دیدار بود که با امام عزیز هم صحبت شدم و اتفاقا ایشان مرا مورد لطف بسیارش قرار داد و من نیز دست ایشان را بوسیدم.

    محمد گلریز در ادامه گفت: امام خمینی در آن دیدار جمله‌ای مهم به من گفتند و فرمودند «خدا شما را در پناه اسلام حفظ کند» و مرا بسیار دعا کردند. البته من در آن دیدار تنها نبودم و زنده‌یاد حمید سبزواری (شاعر اثر)، احمدعلی راغب (آهنگساز) و زنده‌یاد مجتبی میرزاده (تنظیم‌کننده) آن نیز همراهم بودند. حال شما تصور کنید در آن مقطع کسی جرات این را نداشت تا درباره موسیقی صحبت کند و به آن بپردازد. بنا به همین دلایل است که نسبت به امام خمینی (ره) ارادت داشتم و به صورت مستقیم و غیرمستقیم از وجود ایشان بهره می‌بردم. زیرا به هر حال ایشان شخصیتی علمی و هنری بود.

    گلریز درباره وجه هنری امام خمینی (ره) نیز گفت: ایشان بسیار هنرمند بودند و خواندن اشعار ایشان گواهی بر این موضوع است و من نیز همواره از آثارشان لذت می‌برم. طی سال‌های قبل از مجموعه آثار ایشان چند شعر را در قالب آلبوم ضبط کرده‌ام که بسیار زیبا از آب درآمده و شعر معروف «من به خال لبت ای دوست گرفتار شدم» نیز یکی از آنهاست.

    39

    محمد گلریز درباره اتفاقاتی که منجر به خلق قطعه « دریغا» شد، اذعان داشت: روزی که حضرت امام رحلت کردند،‌ من در حال رفتن به محل کارم در خیابان مفتح بودم و از مقابل دانش‌سرای تربیت معلم می‌گذشتم. نگاهم به بیرون بود که ناگهان متوجه شدم دانشجویان در حیاط دانش‌سرا جمع شده‌اند و زمانی که آن صحنه را دیدم با خودم گفتم نکند، برای امام (ره) اتفاقی رخ داده؟! که درست حدس زده بودم. مردم در حال تردد بودند که رادیو با صدای بلند این خبر را اعلام کرد و گوینده آن آقای حیاتی بود. اینگونه بود که متوجه فوت حضرت امام شدم، البته پیش از آن اتفاق همه ما در جریان کسالت ایشان
    بودیم.

    گلریز گفت: پس ازشنیدن آن خبر، متاثر و ناراحت به راهم ادامه دادم و طی مسیر دیدم که همه مردم در کوچه و خیابان حالتی مات و مبهوت دارند. به محل کارم که رسیدم دیدم اداره‌مان نیز تعطیل است. در زمان برگشت دعا کردم و گفتم خدایا لطف و محبتی به من عطا کن که بتوانم سرودی را بخوانم تا مرحمی باشد بر آلام و دردهای مردم سرزمینم.

    او ادامه داد: به خانه که رسیدم همسرم گفت از تالار وحدت با منزل تماس گرفته‌اند و گفته‌اند هرچه زودتر خودت را برسان. حدود ساعت ۱۰، یازده صبح بود که به تالار وحدت رفتم و دیدم آقای محمدعلی شکوهی (آهنگساز و نوازنده) در حال صحبت با تلفن است و چیزی زمزمه می‌کند. ایشان در حالی که اشکش درآمده بود داشت شعری را می‌نوشت. او سپس با اشاره به من گفت بنشینم. من نشستم و صحبتش که با تلفن تمام شد خطاب به من گفت همین الان با استاد سبزواری صحبت می‌کردم و ایشان نیز از درگذشت امام (ره) بسیار ناراحت است. زنده‌یاد حمید سبزواری حین صحبت با تلفن شعری را به صورت بداهه سروده بود.

    گلریز درباره چگونگی تولید قطعه « دریغا» در روز رحلت امام خمینی (ره) گفت: در نهایت طی آن ملاقات آقای شکوهی گفت باید قطعه‌‌‌ای را به مناسبت درگذشت امام ضبط کنیم و من پرسیدم چگونه این کار را انجام دهیم زمانی که همه جا تعطیل است و کسی در دسترس نیست که در نهایت با سختی‌های موجود این اتفاق افتاد.

    این خواننده درباره چگونگی ضبط قطعه «ای دریغا» نیز گفت: یادم هست سال ۱۳۶۴ با آقای محمدعلی شکوهی به ژاپن رفتیم و ایشان طی آن سفر یک سینتی‌سایزر خریداری کرد و آن را به ایران آورد. در آن مقطع هنوز این ساز در ایران عمومیت نیافته بود و بالاخره در روز رحلت امام به کار آمد. سیتنی‌سایزر به نوعی همان کیبورد است اما حافظه دارد و این ویژگی کار ما را راحت‌تر کرد. آقای شکوهی سازهای مورد نیازمان برای قطعه «ای دریغا» را نواخت و ضبط کرد که در نهایت به صورت یک ارکستر درآمد. در قطعه « دریغا» حدود ده،‌ پانزده ساز مورد استفاده قرار گرفته است.

    38

    محمد گلریز در ادامه گفت: یادم هست اثر را با همه دشواری در ساعت ۱۰ شب ضبط کردیم و ۱۱ شب آن را در قالب نوار کاست به صدا و سیما تحویل دادیم. عواملی که آنجا حضور داشتند از سرعت عمل ما متعجب بودند و می‌گفتند چطور می‌شود اثری در یک روز و در عرض چند ساعت تولید شود. تلویزیون از همان شب به پخش اثر پرداخت و فردای آن روز بود که پیکر امام (ره) را به مصلی بردند و بازهم قطعه «دریغا» بر تصاویر تشییع ایشان شنیده شد. پس از آن روز هرکس را می‌دیدیم مشغول زمزمه قطعه یا سرود «دریغا» بود.

    گلریز درباره فعالیت‌هایش پس از تشییع و خاکسپاری امام (ره) نیز گفت: «ای دریغا» اولین سرود من برای امام راحل بود و سپس به صورت پیوسته سرودهای دیگری را برای چهلم و سالگرد ایشان خواندم و سال بعد و سال‌های پس از آن نیز آثار دیگری را برای ایشان خواندم و این روند ادامه داشت تا اینکه آخرین آنها با نام «دلدادگان روی دوست» تولید شد. آهنگسازی این قطعه به عهده فریدون احتشامی بود و شعر آن نیز آخرین اثر زنده‌یاد حمید سبزواری برای امام است که البته نمی‌دانم پیش از مرگ ایشان سروده شده یا پس از آن . این اثر به صورت ووکال ضبط شده است، یعنی موسیقی ندارد و خودم
    نیز آن را بسیار دوست دارم.

    گلریز درباره جزییات قطعه «دلدادگان روی دوست» و زمان پخش آن از رادیو تلویزیون گفت: این اثر که طی سال‌های گذشته تولید شده در آرشیو صدا و سیماست و من از خدا می‌خواهم که پخش شود. «دلدادگان روی دوست» کار زیبایی است که برای تولید آن زحمات بسیاری کشیده شده و حیف است که این اثر و دیگر آثارم به گوش مردم نمی‌رسد. حال شما حساب کنید آثارم طی همکاری با آهنگسازان مطرحی چون هادی آرزم و احمدعلی راغب و مجتبی میرزاده تولید شده‌اند. مجتبی میرزاده در کارش عجوبه بود و جالب اینکه اغلب آثار مرا ایشان تنظیم کرده است. موسیقی ما تا سال‌های سال هنرمندی چون مجتبی
    میرزاده را به خود نخواهد دید.

    محمد گلریز با تاکید بر اینکه از عدم پخش آثار ناشنیده‌اش همواره افسوس می‌خورد، گفت: من دیگر جوان تازه کار نیستم که برای پخش آثار پخش نشده‌ام، مدام و همواره اصرار کنم، بلکه مسئولان مربوطه هستند که باید به سراغ افرادی چون من بیایند که اینگونه نیست. اما به هرحال دلم به حال آثاری که زحمت و هزینه صرفشان شده می‌سوزد و دلم می‌خواهد شنیده شوند.

    محمد گلریز در پایان گفت: در نهایت من اگر کاری کرده‌ام برای خدا و مردم بوده و اجر آنها را نیز از خدا و مردم می‌گیرم. مردم در کوچه و بازار و خیابان برخوردهای بسیار خوبی دارند تا آنجا که گاه شرمنده آنها می‌شوم. جالب اینکه برخی از آنها آثار مرا می‌خوانند و شاید همه اشعار را از بر نباشند، اما بخش‌هایی را به یاد دارند. این موارد برای من با ارزش است زیرا آثاری ماندگارند که در ذهن و خاطره مردم بمانند و توسط آنها خوانده یا زمزمه شوند. در نهایت همه رفتنی هستیم و به آخرت اعتقاد داریم و من از خدا می‌خواهم که در آن دنیا مرا رو سفید کند.

    متن شعر «دریغا» سروده فی‌البداهه زنده‌یاد حمید سبزواری؛

    ببار از دیده، دامن دامن ای اشک

    که غم زد آتشم در خرمن ای اشک

    که بر این آتشم آبی فشانم

    چو خشکیدی تو در چشم من ای اشک

    دریغا ای دریغا ای دریغا

    خدایی سایه‌ای رفت از سَرِ ما

    به چه عشق تو را سودا کند دل

    که همتای تو را پیدا کند دل

    گلی با رنگ و بوی تو نبیند

    اگر صد چشم خود را وا کند دل

    دریغا ای دریغا ای دریغا

    خدایی سایه‌ای رفت از سر ما

    مگو روح خدا رفت از بَرِ ما

    که جان دامن کشید از پیکر ما

    خروش از خیل مشتاقان برآمد

    که حرف عشق رفت از دفتر ما

    دریغا ای دریغا ای دریغا

    خدایی سایه‌ای رفت از سر ما

     

       

    مطالب مرتبط

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *