غلامرضا رضایی، آوازخوانِ نام آشنای موسیقی ایرانی، یادداشتی را به یاد زنده یاد استاد ابوالحسن خوشرو نوشت.
به گزارش سایت خبری و تحلیلی «موسیقی ایرانیان»، مجموعه پاسداشت های مکتوبِ موسیقی ایرانیان، چند روزی ست با یادداشت ها و دلنوشت هایِ ارزشمند هنرمندان عرصه موسیقی در رثا و به یاد آوازخوانِ فقید مازندرانی منتشر می شود. غلامرضا رضایی، خواننده شناخته شده موسیقی ایرانی کشورمان نیز از این قاعده مستثنی نبوده و یادداشتی را در اختیار ما قرار داده که در ادامه می خوانیدش:
از جانش می خواند…
در عین رعایت قوائد، رها می شد. جدا می شد. آفرینشى دگر داشت.
با صدایش یکی می شد.
نوع خوانش او همیشه مرا به یاد خوانندگان اسپانیایی می انداخت.
شیوه ای جدید از صدادهی در خوانش موسیقی میانه مازندران داشت.
صاحب لحن و شیوه بود.
تاثیرگذار شد و لحن های حماسی جاودانه به یادگار گذاشت.
صاحب مهارت در نوازندگی ساز ” لَلِه وا ” و سازهای دیگر
قرارش با ارکستر و نوازندگان، آن و دَمَشْ بود.
بارها قرار و تمرین در پای اجرا تغییر می کرد و لحظه را می خواند.
بنده ی حال بود و هیچ گاه، هیچگاه به دروغ و معذوریت نخواند.
فارغ از دنیا بود. حتی بیمه نبود !
او یک هنرمند واقعی از نسلی طلایی بود.
عصر طلایی استاد محسن پور، عموعلی هاشمی و عمو اصغر مهجوریان و جناب نورالله علیزاده و بزرگانی دیگر …
من نوجوانی١٣ ساله بودم که اولین بار صدای او را در موسیقی استادان محمدرضا درویشی و احمد محسن پور در اثر موسیقی مازندرانی شنیدم .
این اثر شاهکاری جاودانه است. عجیب و غریب !
حضور بزرگان موسیقی چون جنابان لطفی، شکارچی، برخی کامکارها و … در این اثر جلوه
می کند.
سال ٩۵ این مجموعه ماندگار برای اولین بار بعد از سالها به اجرا درآمد.
افتخار داشتم با استاد محمدرضا درویشى و به همراه رفیقانِ دیگر در حضورش اجرا کنم.
بیشتر شوق شنیدنش را داشتم تا دیدار که دیدارش را تاب نداشتم.
او صدای واقعی موسیقی مازندران بود.
صدای امیری و کتولی و نجما و طالبا …
صدای او را باید در حماسه های رشید خان و هژبر و مشتی شنید.
بیقرار و شوریده سر که برایش کتاب نوشتن هم کم است.
هرچه بر اهل هنر رفت بر او بیشتر؛ که روزگار همه روی خود را برایش به رُخ کشید.
حیاتش ابعاد متفاوت برای نقد و تحلیل دارد.
ابوالحسن خوشروی خوشخوی خوشخوان رفت اما صدایش به یادگار ماند.
جاودان شد.
برای بیشتر نوشتن من و قلم به رنج هستیم.
من نه این اندازه دانم و نه این اندازه دارم .
افسوس
غلامرضا رضایی
دیدگاهتان را بنویسید