×
×

شنیدن کی بود مانند دیدن؟

  • کد نوشته: 180778
  • موسیقی ایرانیان
  • شنبه, ۵ام خرداد ۱۳۹۷
  • ۰
  • هرچه بیشتر می‌گذرد «کنسرت ـ نمایش» تبدیل به یک عبارت ملموس‌تر برای ما ایرانی‌ها می‌شود و هرچه جلو می‌رویم تعداد آثاری که در این طیف تولید می‌شوند، بیشتر می‌شود. نه اینکه «کنسرت ـ‌ نمایش» ابداع همین چند وقت اخیر باشد؛ اما طی چند سال گذشته هنرمندان موسیقی و تئاتر  بیش از پیش به همنشینی موسیقی […]

    شنیدن کی بود مانند دیدن؟
  • هرچه بیشتر می‌گذرد «کنسرت ـ نمایش» تبدیل به یک عبارت ملموس‌تر برای ما ایرانی‌ها می‌شود و هرچه جلو می‌رویم تعداد آثاری که در این طیف تولید می‌شوند، بیشتر می‌شود. نه اینکه «کنسرت ـ‌ نمایش» ابداع همین چند وقت اخیر باشد؛ اما طی چند سال گذشته هنرمندان موسیقی و تئاتر  بیش از پیش به همنشینی موسیقی و نمایش توجه نشان داده‌اند و ترجیح داده‌اند که اثر مورد نظرشان را با همنشینی این دو هنر به بالندگی برسانند. بارقه‌هایی از این طرح در آثار محمد رحمانیان در حوزه تئاتر و مهیار علیزاده در حوزه موسیقی دیده شد و حالا این روزها با تعدد آثار، «کنسرت ـ نمایش» جای خود را میان مخاطبان زیادی باز کرده است و استقبال مردم از این اجراها برای هنرمندان مطلوب و قابل قبول است. گرچه شاید راه درازی برای بالندگی در پیش است.

    محمد رحمانیان در سال ۹۲ «ترانه‌های قدیمی» را در تالار شمس روی صحنه برد. اثری که از آن به عنوان یک «موسیقی ـ نمایش» یاد می‌شد. اثر محمد رحمانیان از تعدادی قطعات کوتاه نمایشی درباره تهران و مردم این شهر تشکیل شده بود که به نوعی یک تئاتر موزیکال با بهره‌‌گیری از ترانه‌های قدیمی ایرانی محسوب می‌شد و پاساژ‌های نمایشی، وصل‌کننده قطعات اثر به یکدیگر بودند. فردین خلعتبری آهنگساز این اثر بود و علی زندوکیلی اجرای آواز را بر عهده داشت. این اثر در زمان خودش با استقبال وسیعی از سوی مخاطبان مواجه شد و در اسفندماه همان سال رحمانیان پروژه دیگری را در این فاز کلید زد و آن هم اجرای پروژه «در روزهای آخر اسفند» در تالار وحدت بود که واکنش‌های مختلفی در پی داشت و یک اجرای تلفیقی با اولویت موسیقی و ترانه محسوب می‌شد که بخش های نمایشی، مکمل بخش اصلی یعنی ترانه‌ها بودند. «ترانه‌های محلی» و «آدامس‌خوانی» از دیگر آثار محمدرحمانیان بودند که با اتکا به هنر موسیقی روی صحنه رفتند و دیده شدند.

    مهیار علیزاده که اغلب مخاطبان موسیقی او را با آلبوم «حریق خزان» می‌شناسند با روی صحنه بردن پروژه «در شعله با تو رقصان» در جایگاه آهنگساز اثری را خلق کرد که یک موسیقی تصویری محسوب می‌شد. مخاطب در این اثر، هم با آواز و تصنیف مواجه می‌شد و هم اکت‌های بازیگران را روی صحنه می‌دید. صابر ابر و پانته‌ها پناهی‌ها در این پروژه نقش داشتند. علیزاده در راستای همین اندیشه پروژه «تکرار نامنظم بی‌تو» را در قالب سی‌و سومین جشنواره موسیقی فجر در برج آزادی روی صحنه برد.

    اما پروژه «سی» اثر همایون شجریان و سهراب پورناظری یکی از پر سر و صداترین کنسرت ‌ـ نمایش‌های این سال‌های اخیر بود که تابستان سال گذشته به مدت ۳۰ شب با جسارت بیشتری در کاخ سعدآباد و با ابعاد وسیع‌تری روی صحنه رفت و هر شب چهارهزار مخاطب را به این مجموعه تاریخی و فرهنگی کشاند. «سی» در واقع یک برداشت آزاد از شاهنامه فردوسی بود که نغمه ثمینی آن را قلم زده بود. سهراب پورناظری در جایگاه آهنگساز و همایون شجریان در جایگاه خواننده در پروژه «سی» با بازی بهرام رادان، سحر دولتشاهی، مهدی پاکدل و … همراه شدند که این اثر نیز واکنش‌های مثبت و منفی زیادی را در پی داشت. حالا قرار است، تابستان امسال نیز این پروژه با تکیه بر داستان «سیاوش» تکرار شود اما جزییات زیادی هم از روند این پروژه در دست نیست.

    علی قمصری نیز چندی پیش وارد این حوزه شد و پروژه «شط رنج» را در این شب‌ها در تالار حافظ روی صحنه می‌برد. این اثر تازه علی قمصری نیز با همنشینی موسیقی و نمایش روی صحنه رفته است. «شط رنج» نیز طی این روزها تعداد قابل توجهی مخاطب را به تالار حافظ کشانده است. بخش آوازی اثر را بهادر صحت، هاله سیفی‌زاده،‌ حسین پیرحیاتی و مارال قمی عهده‌دار شده‌اند و سارا رسول‌زاده و حامد شفیع‌خواه نقش‌آفرین آن هستند.

    مانی جعفرزاده نیز در سال ۹۲ پروژه‌ای را با عنوان «صدای مناظر مخدوش» روی صحنه برد. «صداىِ مناظرِ مخدوش» روایت داستانی در یازده تکه با حضور چهار نوازنده و دو راوی بود. کنسرتی که به گفته جعفرزاده؛ «دست و پا زدنی‌ست ولو شکسته بسته میان ادبیات و موسیقی. جستجویی و تقلایی برای یافتن ادامه‌ای شهری شده از سنت قصه‌گویی و نغمه‌پردازی توامان که روزگاری بخشی جدایی‌ناپذیر از فرهنگ شنیداری مردم همه‌ی نقاط جهان بوده است.» این اثر دو شب در تالار رودکی روی صحنه رفت و دو سال بعد هم آلبوم کار منتشر شد.

    اما این اواخر خبر از برگزاری یک پروژه جدید به نام «خالی از شب خالی از تو» هم رسید که قرار در قالب برنامه شب‌های موسیقی ـ تجربه برگزار شد. «خالی از شب خالی از تو» به آهنگسازی حسین پرنیا و برای ساز  سنتور نوشته شده که روایتگرِ حالات درونی انسانی است که خود را در تنهایی‌هایش از زمان تولد تا لحظه‌ مرگ و اضطرابی که همواره همراه اوست، مرور می‌کند. حسین پرنیا علاوه بر آهنگسازی و نواختن سنتور در این کنسرت، کلام را هم سروده است. قرار است در این پروژه که در برج آزادی برگزار شد، نازنین بیاتی (بازیگر) هم در اجرا همکاری کرد تا پایتخت میزبان کنسرت‌ ـ تئاتری‌هایی باشد که سخت در حال نشان دادن خود هستند.

    نادر مشایخی (آهنگساز و رهبر ارکستر) درباره تاریخچه برگزاری کنسرت ـ تئاترها به سایت «موسیقی ما» می‌گوید: «چنین حرکت‌های هنری از قرن ۱۵ میلادی در اروپا در جریان بوده است. حتی در ایران هم زمانی که «انجمن اخوت» پایه‌گذاری شد ما شاهد چنین حرکت‌هایی بودیم و در آن سال‌ها تئاترهای موزیکال در ایران روی صحنه می‌رفت و اتفاقا حرکت قشنگی هم بود اما ادامه‌دار نبود. به هر حال ما طی این ۳۰، ۴۰ سال گذشته شاهد برگزاری چنین برنامه‌هایی در ایران نبودیم. اگر هم بوده، خیلی کم برگزار شده است. در ایران همیشه موسیقی یک «زمینه» محسوب می‌شده است. یعنی هیچ‌گاه به تنهایی معنای خاصی نداشته است. خیلی وقت‌ها این موسیقی خودش زمینه‌ی یک شعر می‌شده است. یعنی موسیقی می‌آمده تا شعر را بالنده کند. شعر برای مردم ما همیشه در اولویت بوده است. مثلا وقتی آنها را به کنسرت دعوت می‌کنی، اولین سوالشان این است که خواننده‌اش کیست؟ در حالی که اصلا قرار نیست همیشه کسی در یک کنسرت بخواند. می‌خواهم بگویم، شعر برای مخاطب محور و موسیقی برایش زمینه است.»

    این هنرمند پیشکسوت معتقد است: «شاید یکی از دلایلی که در برهه‌‌های مختلف تاریخی با موسیقی مخالفت شده است، همین باشد. چون خیلی وقت‌ها موسیقی زمینه‌ای برای طرح مسائل انتقادی و اجتماعی می‌شده است. از طرفی این اواخر فضا برای اجرای تئاتر بازتر شده است. نمایش‌های مختلفی روی صحنه می‌روند که هر روز بر کیفیت و کمیتشان افزوده می‌شود. اصلا همین بالارفتن تعداد کارها روی کیفیتشان هم تاثیر می‌گذارد. مجریان هرکدام از این هنرها وقتی درکنار هم قرار می‌گیرند، کاستی‌های یکدیگر را جبران می‌کنند. حتی شاید از نظر اقتصادی هم منافعی جذب شوند و اسپانسرها نیز به حمایت علاقمند شوند. از طرفی مردم تئاتر را خیلی خوب می‌فهمند. یک‌وقت‌هایی حتی بیشتر از موسیقی با تئاتر ارتباط می‌گیرند. شنیدن موسیقی در کنار تئاتر آسان‌تر می‌شود. به هر حال تئاتر دیالوگ و صحبت دارد و این ویژگی در موسیقی نیست. اصلا در ایران دریافت شنیداری جایگاه چندانی ندارد.»

    مشایخی در همین باره ادامه می‌دهد: «حتی در میان ایرانی‌ها ضرب‌المثلی وجود دارد که می‌گوید،‌ شنیدن کی بود مانند دیدن؟ یعنی مردم ما برای شنیدن اولویت قائل نیستند و حتما می‌خواهند یک چیز را ببیند تا آن را بپذیرند. حالا با تمام مسائل موجود و این عادات اجتماعی حرکتی با همنشینی هنرها در ایران به راه افتاده که اتفاق خوبی هم هست. «کنسرت‌ ـ تئاتر‌ها» مسیر درازی را در ایران پیش رو دارند. درست است که این مسیر آغاز خوب و درستی داشته اما تا بالنده شدن هنوز مسیر مانده است. من مطمئنم که این جریان هر روز بهتر پی گرفته خواهد شد. این را مطمئنم؛ چون ایرانی‌ها واقعا بااستعداد هستند و به بهترین نحو این کار را انجام خواهند داد

    رضا مهدوی (هنرمند و منتقد موسیقی) نیز در همین باره به سایت «موسیقی ما» می‌گوید: «با هر پدیده نویی باید با پویایی خودش برخورد شود. این روزها خیلی می‌بینیم که هنرمندان عرصه‌های مختف به هنرهای دیگر ورود می‌کنند. سینمایی‌ها به سمت تئاتر می‌روند؛‌ تئاتر و موسیقی در کنار همدیگر قرار می‌گیرند و … امروز در شرایطی هستیم که مدرنیته به سنت غلبه می‌کند و نباید هم جلوی این موضوع را گرفت؛ زیرا یک حرکت رو به جلوست. شاید سنت‌گراها نگرانی در این باره داشته باشند که یک نگرانی طبیعی است اما با ساماندهی این موضوع هیچ جای نگرانی وجود ندارد. به هر حال جهان هر لحظه به سمت جلو می‌رود و تغییر می‌کند و ما این پویایی را در آثار هنری هم می‌بینیم.»

    این هنرمند معتقد است: «قاعدتا مقابله با چنین جریانی منطقی نیست. خیلی خوب است، ستاد،‌ دبیرخانه و یا مرکزی وجود داشته باشد که از آثار بکر و هنرمندانی که سبک قدما را دارند حمایت و برای آنها جشنواره برگزار کند. نباید شرایط طوری شود که این افراد فکر کنند که در کنج انزوا رفته‌اند. به هرحال شاید با مدرن شدن هرروزه‌ی زندگی نگرانی‌هایی وجود داشته باشد اما همین‌طور که ما از ابعاد مختلف تکنولوژی در خانه هایمان بهره می‌بریم باید در بخش‌های دیگر زندگی هم خودمان را با آن هماهنگ کنیم.»

    مهدوی در پاسخ به این پرسش که این همنشینی‌های هنری چقدر به نفع موسیقی است، نیز پاسخ می‌دهد: «باید اول بدانیم که ما نفع را در چه چیزی می‌بینیم. نفع اقتصادی که در این کار وجود دارد، خیلی هم خوب است.»

    او ادامه می‌دهد: «یک زمانی در رادیو باب شده بود که می‌گفتند، گوینده‌های رادیو نباید به تلویزیون بروند. در حالی که هیچ منطقی برای این حرف وجود نداشت. ما نباید جلوی هیچ حرکتی را بگیریم. باید به هر جریانی فرصت بدهیم تا ببینیم چه اتفاقی برایش می‌افتد. در چنین شرایطی خیلی‌ها اعتراض می‌کنند که روی صحنه رفتن این کارها به هنر لطمه می‌زند اما من معتقدم ذات هنر به این سادگی‌ها لطمه نمی‌خورد. ما این اواخر فوتبالیستی را دیدیم که بازیگر شد و خیلی مورد انتقاد قرار گرفت. ما باید یاد بگیریم که تنگ‌نظر نباشیم. باید فکرمان را توسعه دهیم. این تنگ‌نظری که می‌گویم درباره حمید هیراد هم پیش آمد. او اشتباهی نکرده بود اما چون یک شبه پرواز کرد، خیلی‌ها به او حسادت کردند. همان‌هایی که به او مجوز دادند، علیه او بیانیه دادند. چرا؟ چون مدیران ما قدبلند نیستند.»

    مهدوی در پایان سخنانش نیز گفت: «اگر جلوی این کنسرت ـ تئاترها و ابعاد مختلف آن را بگیریم، دنیا ما را مسخره خواهد کرد. باید برای هرکدام از این‌ها برنامه مشخصی داشته باشیم

    https://musiceiranian.ir/?p=180778
       
    برچسب ها

    مطالب مرتبط

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *