سهراب پورناظری میگوید کُردها جگرگوشه ایرانند و امیدوار است موج اول ارسال کمکها که تمام شد، شکل دادن به موج بعدی را برای کمک به کودکان و نوجوانان بیسرپرست و خانوادههای آسیبدیده فراموش نکنیم.
به گزارش سایت خبری و تحلیلی «موسیقی ایرانیان» و به نقل از خبرآنلاین، عصر روز گذشته، سهشنبه ۳۰ آبان هنرمندان حوزه موسیقی از جمله ناصر چشمآذر، سهراب پورناظری، مهرداد پازوکی، محمد میرزمانی، عباس خوشدل، علی رستمیان، آذر هاشمی، بهداد بابایی، حمیدرضا نوربخش، قاسم رفعتی، حمیدرضا عاطفی، رضا شایسته، پیمان بزرگنیا، میلاد کیایی و حامد همایون به دعوت خانه موسیقی به قصد کمک به بازماندگان زلزله غرب کشور در فرهنگسرای نیاوران گرد هم آمدند. در طول این برنامه بارها و بارها شماره حساب خانه موسیقی که علاقهمندان میتوانستند کمکهای نقدی خود را برای کمک به زلزلهزدگان غرب کشور به آن واریز کنند اعلام شد.
در ابتدای این نشست محمد میرزمانی از اعضای هیئتمدیره خانه موسیقی با حضور پشت تریبون گفت: «هیچ واژهای برای بیان مصیبتی که بر سرمان آمده است پیدا نمیتوان کرد و من نمیدانم چه بگویم. این عادت بد من است که با شنیدن هر چیزی به تصویرسازی ذهنی میپردازم و با فکر کردن به این اتفاق تنها میتوانم بگویم خداوند به بازماندگان صبر دهد. عزم مردم در همیاری وصفناپذیر بود و هست و عذرخواهی میکنم که جز این حرفی برای گفتن ندارم.»
پس از آن سیدعباس سجادی، مدیر فرهنگسرای نیاوران که اجرای این مراسم را هم بر عهده داشت با دعوت از پیمان بزرگنیا، پژوهشگر و نوازنده موسیقی نواحی از او خواست با حضور روی صحنه دیگر هنرمندان همراهش را نیز معرفی کند. چهار هنرمندی که بزرگنیا، نوازنده نی را همراهی میکردند عبارت بودند از پهلوان غفور زنگشاهی، نوازنده سرود یا قیچک از بلوچستان، رضا دیوسالار، محقق موسیقی نواحی مازندران، محسن میرزاده، از هنرمندان موسیقی نواحی خراسان شمال و وحید نوایی، نوازنده تنبک.
بخشی از آنچه محسن میرزاده از هنرمندان ایل کرمانج اجرا کرد ترانه محلی «ننه گلممد» بود؛ «صد بار گفتم همچی مکو ننه گلمحمد/ زلفای سیا ر قمچی مکو ننه گلمحمد/… صد بار گفتم یاغی مرو ننه گلمحمد/ رفیق الداغی مرو ننه گلمحمد…»، سپس زنگشاهی و نوایی به دونوازی قیچک و تنبک پرداختند و پس از آن دیوسالار بخشی از منظومه «صنم» را اجرا کرد و بزرگنیا موسیقی شبانی را که زمین جنبش نام داشت.
سپس حمیدرضا نوربخش، مدیرعامل خانه موسیقی با حضور روی صحنه گفت: «همهمان روزهای غمانگیزی را گذراندهایم، صحنهها و تصاویری که کام همهمان را تلخ کرده است. وقتی دل ملتی به درد میآید، هنرمندان آن ملت چون حساسترند، شدیدتر واکنش نشان میدهند. خانه موسیقی به عنوان نهادی صنفی در حوزه موسیقی ضمن عرض تسلیت، گوشزد میکند که بازماندگان این گونه حوادث را فراموش نکنیم و از یاد نبریمشان. در سفری که مدتی پیش به بم داشتم، به وضوح دیدم که آثار زلزله سال ۸۲ هنوز هم هست. بقایای این قبیل حوادث به این زودی از بین نمیرود و ما نباید این مردم حادثهدیده، زجرکشیده و خانه و کاشانه و عزیز از دست داده را تنها بگذاریم.»
مدیر سی و سومین جشنواره بینالمللی موسیقی فجر ادامه داد: «در چند روز اخیر اهالی موسیقی مراجعاتی به خانه موسیقی داشتند و جویای چگونگی کمک به بازماندگان زلزله بودند. اعضای هیئتمدیره خانه موسیقی هم پیغام دادند که هر کاری از دستشان بربیاید انجام خواهند داد. نمونهاش بهداد بابایی از اعضای هیئتمدیره که با سه تارش آمده است و خودم نیز اگرچه در جلساتی که حکم میزبان را دارم، به سمت اجرای ساز و آواز نمیروم اما بنابر اقتضای این برنامه این کار را خواهم کرد.»
او در پایان تصریح کرد:«مردم ما، ساکن هر بخشی از کشور که هستند تنها نیستند و در هنگام حوادث و بلایا یک ملت کنار آنهاست. ما ملتی منسجم هستیم و هر جا اتفاقی رخ دهد یاریگر یکدیگریم.»
پس از نوربخش، مزدا انصاری، نوازنده پیانو روی صحنه حاضر شد و گفت: «در دقیقه ۹۰ قرار شد در خدمتتان باشم. ساز زدن بعد از دیدن اجرای موسیقی نواحی، کاری سخت است و آنچه خواهید شنید احساس درونیام است که امیدوارم کمی و کاستیهایش را ببخشایید.» پس از بداههنوازی مزدا انصاری، سهراب پورناظری، نوازنده تنبور با حضور روی صحنه در صحبتهای کوتاهی گفت: «آماده صحبت نیستم و برای انجام وظیفه آمدهام. کرمانشاه روزهای سختی را گذراند و میگذراند. زادگاه مادر من، گهواره در سرپل ذهاب است و اتفاقات این روزها را از نزدیک لمس کردهام. همیاری ملت ایران با مردم کُرد، در روزگار اجرای سیاستهای تفرقهافکنانه میان قومیتهای ایران، نوید امیدبخشی بود برای تاکید بر این که کُردها از ریشههای اصلی فرهنگ این سرزمینند. ملت ایران گل کاشتند و من میخواهم نیمه پُر لیوان را ببینم و دلخوش باشم از هوشیاریشان که دلخوشی مردم کُرد شدند.»
او ادامه داد: «حجم کمکهای غیرنقدی به قدری زیاد بود که دوستان حاضر در محل میگفتند بسیار بیش از مصرف روزانه هموطنان آسیبدیدهمان است اما همان طور که حضرت حافظ میگوید شب تاریک و بیم موج و گردابی چنین هایل/ کجا دانند حال ما سبکباران ساحلها… ما نمیتوانیم حال خانوادهای را که فرزند از دست داده و فرزندی را که بیسرپرست و بیسرپناه شده درک کنیم…»
پورناظری تصریح کرد: «آن مناطق هیچ وقت آرام نبودهاند. تا سال ۶۷ که جنگ بود و منی که تا پنج، شش سالگی در کرمانشاه زندگی کردهام، صدای آژیر خطرها و پناه گرفتنهایمان در سنگرها را از یاد نمیبرم… بعضی میپرسند مگر فقط کردها زجر کشیدهاند؟! نه، این فقط کردها نبودهاند که محرومیت کشیدهاند و اساسا محرومیت ربطی به قومیت ندارد، کمکاریها در مناطق بسیار زیادی مشهود است و شما بهتر از من میدانید که دولتمردانمان هر کدام از دیگری شاکی هستند و من ماندهام اگر در تهران زلزله بیاید چه باید بکنیم؟! البته آن موقع ما دیگر نیستیم و این ایران است که باید ببیند چه میخواهد بکند.»
او در پایان گفت: «کُردها جگرگوشه ایرانند و باید کمک کنیم آیندهشان را بسازند. امیدوارم موج اول ارسال کمکهای نقدی و غیرنقدی که تمام شد، شکل دادن به موج بعدی را برای کمک به کودکان و نوجوانان بیسرپرست و خانوادههای آسیبدیده و بیسرپناه فراموش نکنیم و برنامهای داشته باشیم.»
با تمام شدن صحبتهای سهراب پورناظری، سیدعباس سجادی به شوخی گفت: «اگر در تهران زلزله بیاید، دیگر مسئولین نیستند و حتما مردم برایمان کاری میکنند.»
در بخش بعدی خشایار کاکاوندی، نوازنده تنبور روی صحنه رفت و پایان بخش برنامه، اجرای ساز و آواز حمیدرضا نوربخش بود و بهداد بابایی.
دیدگاهتان را بنویسید