×
×

مصاحبه به بهانه کنسرت اخیر غانم

  • کد نوشته: 8596
  • 21 اسفند 1389
  • ۰
  • بسیاری سیمین غانم را با ترانه « گل گلدون» می شناسند، روزنامه شرق با خانم سیمین غانم به بهانه کنسرت اخیرش که ۱۱ و ۱۲ اسفند برای بانوان در تهران اجرا شد گفت‌وگویی کرده که قسمتهایی از آن را می خوانیم خانم غانم، به خاطر دارید این چندمین کنسرت شماست؟ دقیقا نمی‌دانم، شاید صد و […]

  • بسیاری سیمین غانم را با ترانه « گل گلدون» می شناسند، روزنامه شرق با خانم سیمین غانم به بهانه کنسرت اخیرش که ۱۱ و ۱۲ اسفند برای بانوان در تهران اجرا شد گفت‌وگویی کرده که قسمتهایی از آن را می خوانیم

    خانم غانم، به خاطر دارید این چندمین کنسرت شماست؟
    دقیقا نمی‌دانم، شاید صد و هشت یا صد و نهمین.

    یعنی صد و هشت سکانس اجرا یا صدو هشت روز اجرا؟
    ببنید. بعضی روزها دو سانس بود که در واقع دو کنسرت محسوب می‌شود. البته الان برای هر روز به بیشتر از یک اجرا اجازه نمی‌دهند.

    یادتان هست اولین اجرایتان کی‌ بود؟
    دقیقا خاطرم نیست. باید از کتاب گل‌گلدون ببینم. اما حدودا ۱۱ سال پیش بود که سالنی هم در اختیار ما قرار ندادند و ما در سینما صحرا برنامه اجرا کردیم.

    خانم غانم، وقتی برای اولین اجرا روی صحنه رفتید استرس داشتید؟
    بله. بعد از مدت‌ها قرار بود روی استیج بروم و خیلی نگران بودم، نسبت به برخورد مردم و اینکه من را به خاطر می‌آورند. اما بعد از جوی که به وجود آمد مشخص شد که من را فراموش نکرده‌اند. غوغایی شد.

    آیا اولین بار بود که یک خانم برای بانوان کنسرت داشت، یا قبل از شما کسان دیگری هم کنسرت برگزار کرده بودند؟
    آن زمان شروع این جریان بود. شاید در همان حدود زمانی کسان دیگری هم بودند، اما من الان یادم نیست.

    البته خوبی آهنگ «گل‌گلدون» این بود که بعد از ۲۰ سال به نوستالژی تبدیل شده بود. قبل از انقلاب این آهنگ یک آهنگ روز بود اما با گذشت این سال‌ها تبدیل شده بود به یک آهنگ خاطره‌انگیز و اشک به چشم خیلی‌ها آورد.
    بله،‌ هرکس به من می‌رسد، می‌گوید از این آهنگ خاطره دارد، یا با این آهنگ عاشق شده، ازدواج کرده یا بعضی‌ها می‌گویند این آهنگ را به‌ صورت لالایی برای بچه‌هایشان می‌خوانند.

    زمانی که فعالیت نداشتید خیلی‌ها بودند که ادعا داشتند این آهنگ را آنها ساخته‌اند و برای آنهاست…
    شاید آهنگسازانی بودند که این ادعا را داشتند، اما در مورد خواننده فکر نکنم کسی این ادعا را کرده باشد.

    آن روزها بعضی‌ها می‌گفتند این آهنگ را فریبرز لاچینی ساخته؟
    شاید به خاطر اینکه من با ایشان همکاری داشتم. آهنگسازانی که با من همکاری کردند، محدود و فقط چندتایی بودند که کارشان خوب بود و من با آنها کار می‌کردم. شاید این سوءتفاهم به همین دلیل بوده است.

    آیا به خاطر اینکه شاگرد محمود کریمی بودید مورد توجه قرار گرفته بودید یا آهنگ‌هایتان مورد اقبال عمومی بود.
    به هر حال همه چیز دست به دست هم می‌دهد،‌ صدا هم خیلی تاثیر دارد. می‌گفتند صدات خوبه (خنده). ببینید من معتقدم همه چیز دست به دست هم می‌دهد، هم صدا، هم شخصیت خواننده ، البته نمی‌گوییم که شخصیت من بی‌نقص است اما همیشه سعی کرده‌ام که معیارهای انسانی را رعایت کنم.

    در آن زمان ازدواج کرده بودید؟
    بله من زمانی که وارد رادیو شدم ازدواج کرده بودم. در اصل خانواده مخالف خواندن من بودند و می‌گفتند وقتی ازدواج کردی، می‌توانی بخوانی، البته نه اینکه کلا نخوانم در رادیو و تلویزیون اجازه نمی‌دادند. زمانی که ازدواج کردم همسرم موافقت کردند.

    همسرتان به هنر علاقه‌‌مند بودند.
    بله

    فریبرز لاچینی شما را انتخاب کرد؟ یا شما ایشان را انتخاب کردید؟
    ما به‌صورت اتفاقی آشنا شدیم. و ایشان آهنگ (تو اونی تو همونی) را به من پیشنهاد کردند.

    آن زمان فریبرز لاچینی با محمد نوری کار کرده بود؟
    نه، آقای لاچینی کار آهنگسازی را با من شروع کردند تازه فارغ‌التحصیل شده بودند. در هنرستان کار می‌کردند و خیلی باهوش بودند و کارشان هم خوب بود و خوب باقی ماند.

    پس از آن بود که قلک چشمات گل کرد؟
    بله، یادم هست مثل صف نان سنگکی برای خریدن صفحه صف کشیده بودند (خنده)

    در یک صفحه فقط یک آهنگ بود؟
    صفحه‌ها به این صورت بود که پشت صفحه یک موزیک خالی بود و روی صفحه فقط یک آهنگ و تا یک سال پرفروش‌ترین آهنگ بود و رودست همه آهنگ‌ها. این مطلب را در روزنامه‌ها نوشتند.

    بعد از آن چند تا آهنگ خواندید تا به گل‌گلدون رسید؟
    ما در رادیو تقریبا هر ماه یک آهنگ می‌خواندیم که بعدها مجموعه‌ای از همان آهنگ‌ها به صورت سی‌دی منتشر شد، البته بدون اجازه. حتی همان کسانی که در رادیو بودند این کار را انجام دادند.

    چه مدت در رادیو فعالیت داشتید؟
    من از زمانی که ازدواج کردم تا انقلاب اسلامی حدود شانزده یا هفده سال در رادیو بودم. تمام کارهایی که در رادیو اجرا کردم آهنگ‌های اصیلی بودند که بسیار سخت بود اما این آهنگ‌ها من را راضی نمی‌کرد. بدین ترتیب تصمیم گرفتم سبکم را تغییر دهم که همان زمان خوشبختانه با آقای فریبرز لاچینی ملاقات کردم و ایشان باعث شدند که سبک کاری من تغییر کند.

    شما خواننده‌ای اهل خانواده بودید، اما با این وجود شعرهای خانوادگی نخواندید؟ چرا؟
    ببینید فضا این‌جوری نیست که من بخواهم شخصی بخوانم. من اول برای خدا می‌خوانم و بعد برای همه مردم. البته چند سال پیش یک آهنگ برای مادرم هم خواندم که با این آهنگی که شما اشاره کردید، می‌شود دو آهنگ.
    با این حال همان‌طور که گفتم ترجیح می‌دهم که آهنگ‌هایم متعلق به همه باشد و برای شخص خاصی نباشد.شعر آهنگ این بود: من به دیدار سحر می‌رفتم، نفسم با نفس یار درآمیخته بود، (فریدون مشیری). البته مقداری از شعر را حذف کردم تا برای ترانه مناسب

    کنسرت شما یازده و دوازدهم اسفندماه برگزار شد. گروهتان چه کسانی بودند؟
    پیانیست گروه عوض شده. قبلا خانم فریبا جواهری بودند که به علت سفرهایشان به برنامه ما نرسیدند و خانم لیلا صمدی پیانو زدند.اکثر گروه از جوان‌های بااستعداد هستند و پرجنب و جوش. من خودم وقتی وارد استیج می‌شوم کاملا احساس جوانی می‌کنم و بسیار شاد و اکتیو هستم.اعضای گروه از این قرار است، آزاده شمس ویلن می‌زند، سارا احمدی دف می‌زند، آرمینا (درام) و لیلا صمدی (پیانو).

    بعد از اینکه در دوره جدیدی کار خواندن را برای بانوان شروع کرده اید، بیشتر خودتان آهنگسازی می‌کنید. چرا؟ آیا کسی به شما آهنگی را پیشنهاد نداده است؟
    پیشنهاد داشتم، اما خوشم نیامد، دیدم هر شعری را نمی‌توانم بخوانم.

       
    برچسب ها

    مطالب مرتبط

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *