×
×

«لطف طرفداران عزیز آریان همیشه و همه جا شامل حالم هست»

  • کد نوشته: 85252
  • 30 مرداد 1394
  • ۱ دیدگاه
  • علی پهلوان خواننده و گیتاریست در گفتگو با مجله زندگی ایده آل از همکاری اش با گروه آریان و زندگی اش در استرالیا میگوید. جله زندگی ایده آل: هنگام مرور کارهای آریان، در کنار نام پیام صالحی همیشه به نام علی پهلوان گیتاریست خواننده و ترانه سرا نیز می رسیم. او هم یکی از ارکان اولیه این […]

    «لطف طرفداران عزیز آریان همیشه و همه جا شامل حالم هست»
  • علی پهلوان

    علی پهلوان

    علی پهلوان خواننده و گیتاریست در گفتگو با مجله زندگی ایده آل از همکاری اش با گروه آریان و زندگی اش در استرالیا میگوید.

    جله زندگی ایده آل: هنگام مرور کارهای آریان، در کنار نام پیام صالحی همیشه به نام علی پهلوان گیتاریست خواننده و ترانه سرا نیز می رسیم. او هم یکی از ارکان اولیه این گروه بوده که در فراز و فرودهای گروه نقش بسیار مهمی داشت. این خواننده پاپ با آنکه خارج از ایران به سر می برد پاسخ تمام کنجکاوی های مان را با حوصله داد.

    رکورددار موسیقی ایران

    داستان آریان طولانی است و هزار و یک بالا و پایین دارد. بارها و بارها در میانه راه فعالیت های مان متوقف شد ولی دوباره شروع کردیم. آریان یکی از مهم ترین اعضای خانواده موسیقی در ایران بود که برای باز شدن فضای موسیقی تلاش بسیاری کرد و می دانید که وقتی جلوی صف حرکت می کنی احتمال اینکه تیرهای پرتاب شده بیشتر به شما اصابت کند زیاد است. ما نخستین گروه پاپ مختلط ایران بودیم و به همین دلیل کلاً تلویزیون درون مرزی ایران هیچ گاه برای حتی یک مصاحبه کوتاه هم دعوت مان نکرد. در عین حال به طور کلی بیش از پنج میلیون نسخه آلبوم به طور رسمی در بازار فروخته ایم که حدود دو میلیون و هفتصد هزار نسخه آن مربوط به کاست های آلبوم دوم بوده و همچنان یکی از رکوردداران فروش در تاریخ موسیقی پاپ بعد از انقلاب است.

    دستاوردهای ۱۵ ساله آریان

    ما نخستین کسانی بودیم که موسیقی داخل ایران را در خارج از ایران به روی صحنه بردیم. نام مان در کتاب هنرمندان موسیقی پاپ جهان ثبت شده و یک فصل از یکی از کتاب های تحلیلی موسیقی دانشگاه لندن در مورد ماست. تنها گروه موسیقی داخل ایران بودیم که توانست آهنگ مشترک با هنرمندی اروپایی اجرا کند. در فعالیت های خیریه همیشه پیشرو بودیم.

    کنسرت های بسیاری به نفع بنیادهای خیریه انجام دادیم، از جمله موسسه حمایت از بیماران سرطانی، انجمن صرع ایران و اجراهای خیریه در کرمان و برلین برای زلزله بم. آهنگی برای مبارزه با گرسنگی در جهان به نام «صدای پای امید» ساختیم که در شبکه های اجتماعی مربوط به برنامه جهانی غذای سازمان ملل متحد و نیز وب سایت رسمی سازمان غذا کشاورزی سازمان ملل (فائو) منتشر شد. آلبوم سوم آریان «تا بی نهایت» کاندیدای جایزه جهانی شد و تا نیمه نهایی هم پیش رفت.

    مصائب از نوع آریانی

    در کنار اینها مصائب زیادی هم داشتیم. همواره برنامه های مان با تهدید و گاهی حملات گروه های فشار همراه بود و چند مورد بسیار جدی هم برای مان پیش آمد. خیلی شهرستان ها یا اجازه اجرا به ما نمی دادند یا بعد از اخذ مجوز با فشار بعضی نهادها مجوز را لغو می کردند. بارها و بارها فعالیت های موسیقی در ایران در میانه راه متوقف می شد مثل یک سال و نیم اول دوره ریاست جمهوری آقای احمدی نژاد. از سویی همیشه مورد انتقاد جامعه روشنفکری بودیم که چرا به جای حرف های امیدوارکننده از درد جامعه نمی گوییم.

    از سوی دیگر به علت تعداد بالا و روش تقسیم درآمد، نوع قراردادهای مان و متوقف شدن های پیاپی فعالیت ها، درآمد چشمگیری هم نداشتیم؛ به طوری که اکثرا برای امرار معاش مجبور به داشتن یک شغل بودیم، مثلا من کارم برنامه ریزی و کنترل پروژه در پروژه های نفت و گاز بود و این اواخر حتی مدرس دوره های تربیت کارشناس کنترل پروژه در دانشگاه شریف بودم. خلاصه مسیر بسیار سخت و طاقت فرسایی بود که تنها با کمک عشق و انرژی جوانی طی شد.

    ناراضی از مسیر

    از مسیری که آریان در این سال ها طی کرد مطمئنا راضی نیستم. ما می توانستیم خیلی بهتر از این حرف ها حرکت کنیم ولی موانعی جلوی پای مان می آمد که رد کردن شان زمانبر بود و خیلی وقت ها کاملا تمام معادلات مان را به هم می زد؛ مثلا داستان آهنگ مشترک با کریس دی برگ و بعد کنسرت آن. دقیقاً اتفاقی که می توانست آریان را دوباره به اوج ببرد اما آریان همیشه از دو سو مورد حمله قرار می گرفت؛ افراد تندرو که مخالف این نوع موسیقی روی صحنه بودند و سیستم روشنفکری که نوع موسیقی و شعر آریان را در سطح خودشان نمی دانستند! خلاصه خداحافظی آریان را علی رغم تمام زحمات و افتخاراتش (که قطعاً برای ایشان مهم نیست) به هر دو گروه تبریک می گویم!

    نتیجه احترام به قانون

    سخت ترین لحظاتی که در این سال ها تجربه کرده ام ثابت کردن این موضوع بود که موسیقی پاپ نه تنها تهدیدی نیست بلکه در تمام دنیا ابزاری است برای ایجاد نشاط و جلوگیری از افسردگی و خشونت در جامعه.

    ادامه در عین وجود مشکلات

    ما باز هم بعد از این همه مشکلات و حتی اختلاف سلیقه های داخلی می خواستیم با آلبوم پنجم به فعالیت های مان ادامه بدهیم ولی با توقف مجوز آلبوم برای دو سال و توقف کنسرت های مان به نقطه ای رسیدیم که احساس کردیم هیچ چیز جلو نمی رود. آقای رجب پور که خودش زمانی موتوری برای حرکت رو به جلوی آریان بود کلا به نظر، کار در عرصه موسیقی برایش بیشتر دردسر بود تا یک فعالیت اقتصادی.

    همچنین پیام صالحی که اختلاف سلیقه داشت، می خواست به تنهایی کار بکند و از طرفی کار شخصی اش (کارخانه مبل) و از طرفی درآمد کم آریان فرصتی و انگیزه ای برایش نمی گذاشت تا برای آریان آن طور که باید و شاید وقت بگذارد. نینف هم که یکی از موتورهای اصلی آریان بود از ایران رفته بود. حالا فکر کنید در این شرایط آلبومی بسازی و دو سال برای گرفتن مجوز گیر کند، سایتت یک سال فیلتر شود، کتابت یک سال در مجوز بماند و کنسرت هایت به سه اجرا در سال محدود شود! در این شرایط اصولا شما وجود خارجی دارید!؟

    عمر بر باد رفته

    من تا رساندن آلبوم برای مجوز با همان قدرت و انگیزه پیش رفتم، ولی توقف آلبوم برای دو سال به این معنی بود که کل زحمات دو سال قبل از بین رفت! دوباره از اول! مگر یک گروه موسیقی چند بار باید از اول شروع کند؟ سن و سال مان را که نمی توانیم ثابت نگه داریم. عمرمان می رود و ما در جا می زنیم. شما ببینید چند بار ما در این ۱۵ سال متوقف شده ایم؟ همین یک سال و دو سال ها عمر ما بود که می رفت.

    دین من به آریان و برعکس

    اگر منظورتان از موفقیتی که به دست آوردم موقعیت همین امروزم در استرالیا را می گویید، خیلی به آریان ربطی ندارد، اینجا علی پهلوان مهندس را بیشتر می شناسند ولی به طور کلی لطف طرفداران عزیز آریان همیشه و همه حا شامل حالم هست.

    در مورد اینکه آریان چقدر مدیون من است دوست ندارم از واژه مدیون استفاده کنم چون من احساس مسوولیت می کردم و دوست داشتم و دارم که با افتخار از آریان یاد کنم حتی الان که آریان به فعالیتش پایان داده است. کافی است نگاهی به جلد آلبوم ها بیندازید و تعداد آثار من را بشمارید و بعد ببینید اتفاقات مهم آریان مثل اجرای با کریس دی برگ ایده که بوده است. من هر چه از دستم بر می آمد برای این گروه انجام دادم.

    سهم موسیقی در این روزهای من

    این روزها در استرالیا به موسیقی خیلی کم می پردازم. زندگی من با کار مهندسی ام می گذرد. گاهی برای بعضی دوستان در داخل ایران آهنگسازی می کنم و برای شان می فرستم. یک تک آهنگ هم با همکاری نینف عزیز به نام خاطره های سوت و کور ارائه کردم. البته موسیقی در برنامه آینده من حتماً بخشی از زندگی ام خواهد بود ولی دیگر تا زمانی که مطمئن نباشم که می توانم گذران زندگی ام را هم از آن طریق انجام دهم زندگی ام را صرف آن نمی کنم.

       

    مطالب مرتبط

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *