فریبرز لاچینی حتی بعداز ۲۰ سالی که از ساختن اولین پاییزهای طلاییاش میگذرد، برای بسیاری با همین پاییزها شناخته میشود. سالهاست که در ایران و خارج از کشور در رفت و آمد است. برای حدود ۱۰۰ فیلم ایرانی همچون: رویای خیس، نوک برج، رستگاری در ۲۸ دقیقه، دیشب باباتو دیدم آیدا، طوطیا، بوتیک و… و ۱۱ فیلم خارجی آهنگسازی کرده و شاید پرکارترین آهنگساز فیلم در ایران باشد. به دلیل اقامت گاه و بیگاهش در خارج کشور، کمتر در رسانههای حضور داشته است. اما زمانی که در ایران است به قول خودش در آکواریومی که ساخته روز و شب مشغول کار است. اگرچه مثل قبل در زمینه موسیقی فیلم فعال نیست، اما برنامههای زیادی برای جمعآوری ۵۰ سال موسیقی پاپ ایران و انتشار آلبومهای تازه دارد.
* شما یکی از اولینها در موسیقی کامپیوتری در ایران هستید. فکر نمیکنید ورود ابزارهای این نوع موسیقی به خصوص به آهنگسازی امروز ما ضربه زده است آنهم بدون آگاهی و تخصصی برای استفاده از این ابزار؟
ــ بله. در این زمینه مشکل وجود دارد. من تحصیلاتم را در زمینه موسیقی کامپیوتری انجام دادم و وقتی در همان زمان وارد آهنگسازی شدم، بسیاری دربرابرم موضع گرفتند. اما من در کارهایم درست و به جا از این ابزار استفاده کردم. واقعیت این است که موسیقی کامپیوتری یک نمونه از صدای ساز است و زمانیکه صدای موزیکالیته یک ساز به ما اجازه ایجاد برخی صداها را نمی دهد، ساند افکتهای کامپیوتری به کمک ما میآید. مثلا صدای یک قطار. یک نمونه از کارهایی که در آن از موسیقی کامپیوتری استفاده کردم، آرایشگاه زیبا بود. سعی کردم صدای شانه و قیچی را با موسیقی فیلم هماهنگ کنم و برای این کار از افکتهای صوتی استفاده کنم که اتفاقا چون کار طنز بود؛ این موسیقی روی کار هم نشست. متاسفانه برخی صدای یک ساز مثلا تار را از افکتهای کامپیوتری گرفته و بهجای صدای اصلی ساز استفاده میکنند. درحالیکه هر قدر هم که دقت بالایی اعمال شود، اما این صدا هیچ وقت تاب برابری با صداهای آکوستیک و طبیعی را ندارد. مثل یک گل مصنوعی بسیار زیبا که دربرابر یک گل طبیعی جایگاهی ندارد.
* چرا امروز این تکنیک اینقدر مورد استفاده قرار میگیرد.
ــ اصولا این صداها برای این طراحی شدهاند که وقتی صداهای آکوستیک جواب نداد، آنها به کمک آهنگساز بیاید. نقش کامپیوتر و موسیقی کامپیوتری در موسیقی سینما ضروری است و اگر نباشد، سینما فلج میشود. اما فکر میکنم به دلیل اینکه استفاده از آن هزینهای برای آهنگساز ندارد و ابزار بسیار زیاد در دسترس قرار گرفته، توسط برخی بهجای صدای طبیعی به کار گرفته میشود.
* حضورتان در سالهای اخیر چندان محسوس نبود. ایران بودید یا خارج از کشور؟
ــ هم اینجا و هم خارج از کشور. بیشتر همینجا بودم و در همین آکواریومی که درست کردم و دور از جنجال کار میکردم و کار میکنم. من عاشق کار هستم و هر جایی هم که کار باشد، من هم هستم. البته منظورم از کار، صرفا برای امرار معاش نیست، بلکه کاری است که در آن پیشرفت باشد. در چند سال اخیر ۱۱ فیلم در خارج کشور کار کردم که با آنها تجربه تازهای بدست آوردم. رفتم تا یاد بگیرم آنها از چه تکنیکهایی استفاده میکنند، چه سبکهایی کار میکند. دوست دارم به این تحقیق ادامه بدهم. سعی میکنم همین که هستم باشم نه از کسی تقلید کنم. کاراکتر کارهایم هم تا به حال این را نشان داده. کار شخصیت آدم است و وقتی که شما کار من را میشنوید، یعنی حرفم را زدهام و نیازی نیست که دائم درباره آن صحبت کنم. اصلا تمام زبانهای دنیا هم که جمع شوند، نمیتوانند یک لحظه آن حسی را که موسیقی به انسان میدهد را بیان کنند.
اگرچه آن طرف امکانات زیادی برای کار وجود دارد، اما پس از دو سه ماه که آدم خارج از کشور میماند از خودش میپرسد که جای من کجاست و من اینجا چه می کنم. ما در هر شرایطی مدیون جامعهمان هستیم. چه شرایط مطابق میلمان باشد و چه نه. وقتی خانه آدم کثیف یا دودگرفته شد، دلیل نمیشود که آن را رها کرد و رفت، ازکجا معلوم شرایط بیرون بهتر از خانه آدم باشد. مرحوم پدرم همیشه میگفت اگر قرار است سرمان بشکند در کلاه خودمان بشکند. اگرچه گرفتاریهای گرفتن مجوز و صدای بانوان و مشکلات دیگر در موسیقی ما همیشه وجود دارد، اما من برای برطرف شدن آنها حاضرم با هرکسی بحث کارشناسی کنم.
* شما به خصوص در سالهای اخیر زمان زیادی را در خارج از کشور گذراندید و موسیقی ۱۱ فیلم خارجی را آهنگسازی کردید. فکر میکنید حضورتان در کشور و فرهنگ دیگر چقدر بر موسیقیتان تاثیر گذاشت؟
ــ پاییزهای طلایی یک و دو را حدود ۲۰ سال قبل نوشتم و در آن تحت تاثیر موسیقی فرانسه و اسپانیا بودم. درواقع سعی کردم که ملودیهای ایرانی را درقالب هارمونی غربی معرفی کنم. کاری که در راستای هدفم یعنی معرفی موسیقی ایرانی به جهان قرار دارد. البته بسیاری از موسیقیدانها این حرف را میزنند. اما باید برای آن گام برداشت. انسان همیشه تحت تاثیر محیطی است که در آن زندگی می کند و من هم تجربه زیادی در این زمینه دارم، اما در اول راهم. به تازگی یک پیانوـ آداجیو نوشتم که یک رکوییم(مرثیه) است و در سطح جهان هم بسیار پرفروش شد. نمیدانم شاید راهی که رفتهام اشتباه بوده، اما قضاوت با شنونده است.
* گفتید علاقه دارید که موسیقی ایران را در خارج از کشور معرفی کنید. چقدر برایتان مقدور بود که موسیقی ایرانی را در آنجا معرفی کنید، به خصوص در شرایطی که با فرهنگ آنان نسبتا بیگانه هستید.
ــ قطعا باید با فرهنگ آن جامعه آشنا بود و اقامتم در خارج از کشور تا حدودی به من کمک کرد. مثلا موسیقی فیلمی را کار کردم به نام ۳۶۵ روز آمریکایی. این فیلم درباره سربازان امریکایی بود که در جنگ عراق شرکت کرده بودند. این فضا به فضایی که من در آن رشد کرده بودم، بسیار نزدیک بود و کمک زیادی کرد. در اینجا سعی کردم که از صداهای ایرانی استفاده کنم و تمام صداهای ملودی درام را در ایران ضبط کردم. معمولا اگر کارگردان موفقت کند، ترجیح میدهم که موسیقی را در ایران اجرا و ضبط کنم چون نوازنده ایرانی با احساس من بسیار آشناتر است. درواقع این کار دو فایده دارد، یکی اینکه بودجهای را از خارج از کشور وارد می کنم و فایده دوم این است که نوازندهها میتوانند در زمینه و فضای متفاوتی خود را محک بزنند و ببینند تا چه حد میتوانند در فضای جهانی کار کنند. اما مثلا در فیلم پیراهن صورتی؛ امکان ضبط در داخل کشور را نداشتم. یکی از شاگردانم مرثیهای ایرانی را که نوشته بودم با آواز اجرا کرد و اتفاقا کارگردان هم بسیار از کار خوشش آمد، چون چنین موسیقی و صدایی برایش بسیار تازگی داشت.
* معمولا وقتی کسی یکی از کارهایتان را می شنود، میتواند با شنیدن کار بعدی، تشخیص دهد که کار شماست. درواقع کارهایتان به نوعی امضادار هستند. اما این امضادار بودن شاید مساله دیگری ایجاد می کند و آن اینکه کارهایتان شبیه به هم به نظر برسد.
ــ شاید درمورد پاییز طلایی یک و دو اینچنین باشد. چون آنها را حدود ۲۰ سال قبل و زمانی که ازنظر هارمونی تحت تاثیر موسیقی اروپایی بودم، نوشتم. فکر میکنم یک دلیل دیگر هم ممکن است به شنونده چنین احساسی درباره این دو کار دست بدهد؛ این است که، در آن زمان کارهای استاد معروفی بسیار بیشتر از امروز مطرح بود و برای یک آهنگساز بسیار مشکل بود که بتواند کاری متفاوت انجام داده و کارش را مطرح کند. فکر میکنم البته در همان دو آلبوم هم قطعات حال و هوای خودش را دارد و حتی اگر به گوش شنونده شبیه باشد، با آن آلبومها راه تازهای باز شد. به هر حال خودم فکر نمیکنم در پاییزهای طلایی ۳ و ۴، مرثیه(رکوییم) یا پیانو آداجیو این اتفاق نیافتاده است، چون هیچگاه احساسم این نبوده که کاری را تکرار کردهام.
* فکر میکنید کارهایتان بیشتر ملودیک است یا با هارمونی کار میکنید؟
ــ نمیشود راحت جواب داد. اگرچه میشود با هارمونی هم ملودیسازی کرد، اما همیشه سرشار از ملودی هستم. چون که همیشه از طبیعت الهام گرفتهام. نمیتوانم خیلی راجع به آن ملودیها حرف بزنم. همه چیز بستگی به روحیات شنونده دارد. سعی من این است که واقعا احساس درونیم را بیرون بیاورم. دربارهاش چندان نمیتوانم حرف بزنم. خوب هرچه از دل برآید بر دل مینشیند. یک نکته مهم دیگر درباره ملودی کارهایم این است که انسان خیلی تحت تاثیر زمانهای است که در آن زندگی میکند. قطعا رنگآمیزی کارهایم که در۲۰سالگی نوشتهام با امروز فرق دارد شاید ملودیهایی که امروز مینوشتم مثل مرثیه تاریکتر از پاییزهای طلایی باشد.
* از معدود آهنگسازان ایرانی هستید که هم این طرف کار میکنید هم آن طرف. فکر میکنید دلایل حضور کمرنگ آهنگسازان ایرانی و موسیقی ایرانی در سطح جهانی چیست.
ــ این به ناشناخته بودن موسیقی برمیگردد. ما در موسیقیمان سنتهایی داریم که مخصوص خود ماست و اگر بخواهیم بافت آن را به هم بزنیم، دیگر آن موسیقی مال ما نیست. مثل همان مساله ربع پرده. شنیدهام که مثلا موسیقی غربی را با سازهای با تار و سه تا اجرا میکنند یا برعکس، کوک پیانو را آنقدر تغییر میدهند که بشود ردیف موسیقی را با آن نواخت. اگرچه به هر حال می توان هر نوآوری را انجام داد، اما به نظر من هر سازی کاراکتر خودش را دارد و برخی این روشها چندان درست نیست. باید هر دو موسیقی را کاملا شناخت تا بتوان هارمونی و ملودی را به هم نزدیک کرد. مثلا کاری که امینالله حسین با اثری همچون خرابههای تخت جمشید نشان داد. با همه این توصیفات احساس میکنم که هنرمندان بسیاری در این زمینه تلاشهای خوبی انجام میدهند.
* اما اگر جوایزی مثل گرمی یا آهنگسازی موسیقیهای فیلم ملاک باشد، بازهم میبینیم که حضور هنرمندان ایران باوجود ادعاهایی که در زمینه غنای موسیقی ایران داریم چشمگیر نیست.
ــ البته هنرمندان ایرانی چندبار کاندید جایزه گرمی شدهاند. آقای شجریان یا علیزاده و همین طور خود من. باید بیشتر وقت گذاشت و تلاش کرد. موسیقیمان را مطرح کنیم، مهم این است که شنونده داشته باشیم و فکر میکنم موسیقیمان شنونده و مخاطبان خود را دارد. البته امروز با اینترنت هم میتوانیم این کار را کنیم، هرچند که کند پیش میرود.
علاقمندان برای شنیدن و دریافت آثار این هنرمند میتوانند به آدرس http://www.fariborzlachini.com/ مراجعه کنند.
دیدگاهتان را بنویسید