موسیقی ایرانیان – زینب مرتضاییفرد: شاید نوشته ام را احساسی و بی پایه بدانید، اما گاهی هم آدمی زاد با احساسش می نویسد، آن هم در مواقعی که خیلی ناراحت است و اتفاقی که رخ داده زیاده از حد غیر منطقی است. می دانید صحنه موسیقی در ایران موسیقی کارش به جایی رسیده که برای کپی کارها جا دارد، برای فالش خوان ها و فالش نوازها جا دارد، اما برای بزرگان جا ندارد، هر قدر یک هنرمند بزرگ تر باشد صحنه برایش تنگ تر می شود و امکان کار کردنش دشوارتر.
خبر لغو کنسرت کیهان کلهر یکی از ناراحت کننده ترین خبرهای این روزهای موسیقی بود. خبری که بسیاری با شنیدنش اول خندیدند و باورش نکردند، بعد هم با تاسف به این فکر کردند چرا و چگونه چنین اتفاقی افتاده است؟ و چطور کسی یا کسانی به خودشان اجازه داده اند با هنرمند مطرح ایرانی که بارها و بارها در دنیا موسیقی ایرانی نواخته و اعتبار و آبروی هنر ایران در جهان است، چنین رفتاری داشته باشد و فرصت اجرای موسیقی در کشورش را از او بگیرد؟
کیهان کلهر هر جا روی صحنه رفته آبرو خریده، هر جا نامش آمده افتخار بوده و همیشه نواهای دلنشینی را نواخته که هر شنونده ای را با هر فرهنگ و زبان و تفکری به تحسین واداشته است، این هنرمند اجازه اجرا ندارد اما با عرض شرمندگی خوانندگان ایرانی که در خارج از ایران کنسرت برگزار می کنند و حکایت میخوارگی ها بی حد و رفتارهای زشتشان را بارها کنسرت گذاران آن طرف آبی بیان کرده اند خیلی راحت روی صحنه می روند و هیچ مشکلی هم ندارند.
قصد ریختن آبروی کسی نیست و نامی از کسی نمی آید، اما آنها که مجوز می دهند و سعی می کنند همه پیشینه ۱۰۰ سال پیش یک هنرمند را مد نظر قرار دهند تا امکان اجرا را به او بدهند، و در اخر هم به هنرمندی مثل کیهان کلهر مجوز نمی دهند، چطور آنها را که آبرو می برند بر صدر می نشانند و آنها را که آبرو می خرند از صحنه پایین می کشند و به آنها مجوز نمی دهند؟
کیهان کلهر در ایران هم روی صحنه نرود، کیهان کلهر است. هنرمند بزرگی که در دل همه ایرانی ها صحنه ای برای اجرا دارد، صحنه ای که نه مجوز می خواهد و نه فرو می ریزد. او روی صحنه برود و نرود صحنه در دست اوست. او، کمانچه و نت هایش که همیشه بخشی انکار ناپذیر اعتبار موسیقی ایران اند.
دیدگاهتان را بنویسید