×
×

امیر توسلی: همه توانم را برای موسیقی «مختارنامه» گذاشتم

  • کد نوشته: 7677
  • 04 اسفند 1389
  • ۱ دیدگاه
  • سمیه قاضی‌زاده: امیر توسلی آهنگساز جوانی است، اما تا به حال بیش از ۵۰ موسیقی فیلم نوشته که از شاخص‌ترین این کارها می‌توان به فیلم‌های سامان مقدم مثل «کافه ستاره»،«مکس» و همچنین «اخراجی‌ها ۲» به کارگردانی مسعود ده​نمکی اشاره کرد. این روزها هم به جز موسیقی بسیار خوب سریال «مختارنامه» از او موسیقی مجموعه تلویزیونی«گمشده» […]

  • امیر توسلی: همه توانم را برای موسیقی «مختارنامه» گذاشتم سمیه قاضی‌زاده: امیر توسلی آهنگساز جوانی است، اما تا به حال بیش از ۵۰ موسیقی فیلم نوشته که از شاخص‌ترین این کارها می‌توان به فیلم‌های سامان مقدم مثل «کافه ستاره»،«مکس» و همچنین «اخراجی‌ها ۲» به کارگردانی مسعود ده​نمکی اشاره کرد. این روزها هم به جز موسیقی بسیار خوب سریال «مختارنامه» از او موسیقی مجموعه تلویزیونی«گمشده» را می‌شنویم. با وجود اینکه او موسیقی​های بسیاری را  در این سال‌​ها ساخته، آهنگسازی موسیقی مختارنامه برای او نه تنها شهرت به ارمغان آورد بلکه اعتبار هم نصیب او کرد. موسیقی که برای آن بسیار تلاش شده و جنجال‌های رسانه‌ای گاه و بیگاه، چیزی از زیبایی شنیداری آن کم نمی‌کند. با امیر توسلی که میهمان کافه خبر بود به گفتگو نشسته‌ایم.

    ساخت موسیقی مختارنامه از کی شروع شد؟
    از دو سال گذشته. ماجرا از این قرار بود که ساخت موسیقی مختارنامه به آزمون گذاشته شده بود. من هم در این آزمون برنده شدم. اما به صورت دقیق و مشخص ساخت این موسیقی از اردیبهشت ۸۸ آغاز شد، اما من از سال ۸۷ درگیر ساخت آن شده بودم. کم کم گروه‌ها اضافه شدند و کار شکل گرفت.

    همان سه گروه اصلی که اسمشان در تیتراژ می‌آید.
    بله. ارکستر پارسه، ارکستر کوبه‌ای نایریکا که تماما متشکل از بانوان است و سرپرستشان خانم مینو رضایی است و گروه کر فیلارمونیک تهران.

    ارکستر پارسه که بدنه اصلی موسیقی را می‌نوازد، ارکستر جدیدی است؟
    ببینید کلا در کشور ما ۱۰۰ نوازنده هستند که در ارکسترهای مختلف حضور دارند. ۵۰ نفرشان در ارکستر سمفونیک فعالیت می​کنند. بعد از این ۵۰ نفر ۲۰نوازنده به همراه ۳۰ نوازنده دیگر، ترکیب ارکستر پارسیان را تشکیل می​دهند و  همان‌ها هم  با ۳۰ نفر دیگر می‌شوند ارکستر پارسه! … درواقع خیلی فرقی نمی‌کند، همه نوازند‌ها همان نوازنده‌های همیشگی هستند. فقط در ایران اسم ارکسترهاست که فرق می‌کند.

    و ارکستر کوبه‌ای نایریکا؟
    بخش زیادی از طراحی و ساخت ریتم‌های کوبه‌ای مختارنامه را با این ارکستر شروع کردم و تا به امروز هم ادامه دادم. من کلیت ریتم مورد نیازم را به این گروه می‌دهم. با توجه به ارکستراسیونی که دارم از ریتم‌های طراحی‌شده استفاده می‌کنم. گاه هم دقیقا بر اساس صحنه‌های فیلم ریتم را کار می‌کنیم. مثلا ریتمی مخصوص صحنه‌ی مبارزه. از آنجایی که من خودم پیانو و سازهای کوبه‌ای می‌نوازم و خودم متخصص سازهای کوبه‌ای هستم، به این حوزه اشراف دارم.

    تفاوت موسیقی مختارنامه با نمونه‌های مشابه اصلا در همین طراحی سازهای کوبه‌ای است. در هیچکدام از کارهای مشابه به این شکل طراحی کوبه‌ای نداشتیم. اصولا من گرایش به کوبه‌ای دارم. وقتی که دارم موسیقی را طراحی می‌کنم و می‌سازم، صدای سازهای کوبه‌ای‌اش را می‌شنوم و برایش موسیقی طراحی می‌کنم.

    تا آنجا که می‌دانم موسیقی هر قسمت مختارنامه با قسمت دیگرش فرق می‌کند. این اتفاقی است که اکثرا نمی‌افتد چون واقعا کار دشوار و البته هزینه‌بری است.
    یکی از تفاوت‌های موسیقی مختارنامه همین ماجراست. من هیچوقت به این​که یک سری ترک موسیقی بسازم و بعد از آنها در جاهای مختلف سریال استفاده کنم، علاقه​مند نبودم. قطعا در سریال‌های دیگر، آهنگسازان به دلایل مختلف ناچار به این کار می‌شوند. یکی از دلایلش حجم، کمبود امکانات و البته کمبود بودجه است. مثلا برای یک سریال ۱۳ یا ۲۶ قسمتی دو تا قطعه‌ رومانس می‌نویسند، دو تا حماسی، دو تا جنگ و یک قطعه‌ی زیر دیالوگ. موسیقی‌هایی که هیچوقت برای صحنه‌های دیگر بازسازی نمی‌شوند. اما در مختارنامه هر قسمت انگار یک فیلم مجزاست. هیچ چیزی که در یک قسمت می‌شنوید، تکراری نیست. موسیقی مخصوص آن ساخته شده است.

    البته یک سری تم داریم. مثل تم مختار، تم کیان، تم جنگ، جنگ اشقیا، جنگ اولیا و… اما این تم‌ها در هر قسمت بازسازی می‌شوند. در واقع من برای ۴۰ قسمت مختارنامه ۴۰ موسیقی نوشته‌ام. تصور می‌کنم برای چنین پروژه‌ای که با این سختی و مرارت ساخته شده، باید احترام قائل می‌شدم؛ چرا که ۳-۴ هزار نفر تلاش کر‌ده‌اند تا نتیجه‌ی کارشان این شده است. موسیقی هم در چنین آثاری نقش بسیار تعیین‌کننده‌ای دارد و من هم نباید کم می‌گذاشتم. همه‌ی تلاشم را کردم. الان هم همچنان در حال ساخت موسیقی آن هستم و به صورت هفته‌ای کار را جلو می‌بریم.

    خودتان راضی هستید؟
    با توجه به شرایط راضی هستم. بعضی وقت‌ها فکر می‌کنم می‌توانستم این کار یا آن کار را بکنم…اما من همه‌ توانم را گذاشتم. توان من همین قدر بوده.

    قطعا موسیقی سریال‌ها یا فیلم‌های تاریخی دیگر روی شما تاثیر داشته. بیشترین تاثیر را از کدام کارها گرفتید؟
    من تمام تلاشم بر این بود که در موسیقی‌ام کمترین شباهت به کارهای داخلی وجود داشته باشد ؛ چون بر این باورم که عمر آن کارها تمام شده و احتیاج به یک بازنمایی در موسیقی آثار تاریخی وجود دارد.

    من موسیقی‌های زیادی را می‌شنوم و فیلم‌های بسیاری را هم می‌بینم، اما از جایی چیزی را برداشت نکرده‌ام. من سعی کرده​ام فرم موسیقی مختارنامه به روز باشد و اگر قرار است تاثیرپذیری وجود داشته باشد، در سطح موسیقی فیلم «گلادیاتور» و امثال آن باشد. هرچند موسیقی‌های ما در ایران، به دلیل کمبود امکانات، هرگز در آن سطح تولید نمی‌شود اما سعی‌ام این بود که این موسیقی بتواند خودش را به آن سطح موسیقی‌ها برساند. موسیقی که حداقل در مملکت خودمان نو باشد. ممکن است در جهان به پای موسیقی‌های دیگر نرسد، اما در ایران حرفی برای گفتن داشته باشد.

    راستش را بخواهید آنقدر هم درگیر کار هستم که نتوانستم بازخورد کارم را ببینم. فقط جمعه‌ها سریال را تماشا می‌کنم، آن هم بیشتر برای چک کردن میکس و صدادهی و اینطور چیزها. نه می‌دانم انتقادها چیست و نه تعریف‌ها.

    درباره‌ی نوگرایی در ساخت موسیقی سریال‌ها و فیلم‌های تاریخی صحبت کردید. دقیقا منظورتان چیست؟
    ببینید بزرگترین مشکل ما در پردازش موسیقی است. یعنی در شکل نگاه به موسیقی. به صورت خاص آهنگسازان موسیقی فیلم در ایران از بافت روز موسیقی دنیا عقبند. هیچ تلاشی نمی‌شود که موسیقی ما موسیقی ایرانی به روز شود. یا با توجه به موسیقی روز دنیا ترکیبات نوینی از آن ساخته شود. شما می‌توانید موسیقی‌های سبک‌های خارجی زیادی را بشنوید که عینا روی فیلم‌های ایرانی آمده است. یا موسیقی ایرانی را که بدون هیچ تغییری روی فیلم گذاشته شده است. موسیقی فیلم‌ها یا کاملا خارجی‌اند یا کاملا ایرانی. چیزی ما بین این دو وجود ندارد.

    شما در مختارنامه از این تلفیق بهره گرفتید؟
    کار من در مختارنامه ترکیب این دو بود. به عنوان مثال وقتی که من ترکیب سی دف و ارکستر را دارم این خودش نوعی تلفیق است. در واقعا در اینجاست که لایه‌های موسیقی ایرانی و موسیقی کلاسیک غربی در هم تنیده می‌شوند. این ماجرا احتیاج به فکر دارد. اینکه هی تجربه بکنی و هی آنچه که می‌خواهی از آب درنیاید و باز تجربه کنی و همین روال ادامه بیابد. این وقت را خیلی از همکاران ما نمی‌گذارند.

    درباره‌ی موسیقی چقدر با آقای میرباقری صحبت می‌کنید؟ چقدر ایشان راضی هستند؟
    همین را می‌توانم بگویم که اگر آقای میرباقری راضی نباشند حتما آهنگساز را عوض می‌کنند. من ۲۰ قسمت دوام آورده‌ام  و احتمالا معنی‌اش این است که توانسته‌ام، نظرات ایشان را تامین کنم.

    موسیقی مختارنامه فقط این نیست که فضایی را به عنوان موسیقی فیلم پر کند. شما می‌توانید برای این موسیقی معنا پیدا کنید. در واقع موسیقی کار موسیقی معناگراست. بیشتر از اینکه موسیقی در این سریال فضاسازی کند، معناسازی کرده است. مثال شاخصش صحنه‌ی ورود امام حسن (ع) به مدائن است. موسیقی که روی این صحنه‌ می‌آید، صدای ناله‌های یک تکخوان زن است. امام حسن(ع) دارد وارد مدائن می‌شود و صحنه‌ای باشکوه به تصویر کشیده می‌شود، اما آقای میرباقری هدفش از خلق و نشان دادن این صحنه “تنهایی” امام بود و اینکه نشان بدهد، هیچکس در این شهر واقعا با ایشان نیست و بین این​همه آدم ایشان یاری ندارند. من هم موسیقی را ساختم که نشانگر آن تنهایی باشد نه آن شکوه دروغین. به همین دلیل است که می‌گویم موسیقی مختارنامه معناگراست.

    ممکن است گاه شما موسیقی را بشنوید که با تصاویر همخوانی نداشته باشد؛ مثل قسمت هفدهم و موسیقی سوزناکی که روی صحنه‌های جنگ می‌آید. در حالیکه توقع شاید شنیدن یک نوای حماسی باشد. دلیل سوزناک بودن موسیقی آن صحنه معنایی است که آن جنگ دارد. موسیقی آرمان و هدف دارد. ما دنبال ترجمه‌ی دیگری از تصاویر با زبان  موسیقی بودیم.

    آقای میرباقری خودشان هم درباره‌ی خواسته‌هایشان از موسیقی با شما صحبت می‌کنند؟
    همان اول کار، آقای میرباقری یا یک جمله من را در مسیر موسیقی مختارنامه قرار دادند. در اولین جلسه‌ای که من و ایشان با هم نشستیم و حرف زدیم،آقای میر باقری به من گفتند که «موسیقی مختارنامه ناله‌ی فروخورده‌ی زنی است که هی می‌خواسته فریاد بکشد اما نتوانسته. یعنی هم باید در این موسیقی فریاد باشد و هم فرو خوردن آن.»

    من فکر می‌کنم که باید در موسیقی دنبال عمق باشید که این نظر را بدهید. هنوز هم با هم حرف می‌زنیم. ایشان با موسیقی ارتباط حسی دارند. ما با هم به راحتی کار می‌کنیم و من هم همیشه روی کمک ایشان حساب می‌کنم. هر وقت که من مسیری را اشتباه بروم به کمک من می‌آیند. ایشان در موسیق مختارنامه به دنبال معنای عمیقی می‌گردند. عمقی که باید در موسیقی هم باشد، اما گاه موسیقی به سطح می‌آید و من آهنگساز کارم را آنطور که باید انجام نمی‌دهم. در اینجاهاست که آقای میرباقری به کمک من می‌آیند و کار من را اصلاح می‌کنند و موسیقی را دوباره به عمق سوق می‌دهند. این هم کار بسیار دشواری است.

    قطعا مشکل است، به خصوص اینکه شما برای یک سریال بخواهید ۴۰ قسمت موسیقی بنویسید. تم کم نمی‌آورید؟
    خوشبختانه تم‌های اصلی را ساخته‌ام. به تدریج هم تم جدید وارد موسیقی می‌کنم. نزدیک به ۴۰ تم از پیش آماده کرده بودم تا به لحاظ ساخت مشکل نداشته باشیم.  پردازش تم مشکل است. این که برای هر قسمت یک سریال موسیقی ساخته شود، مزایا و معایب خاص خودش را دارد. گاه باعث می‌شود که موسیقی گسسته جلوه دهد و تماشاگر متوجه نشود که این تم همان تم مختار است؛ چرا که تغییرات مختلفی روی آن انجام شده است. تماشاگر عادی این پردارش روی تم اصلی را متوجه نمی‌شود و شاید تصور کند که بین قطعات مختلف این موسیقی یا حتی قسمت‌های مختلف سریال گسستگی وجود دارد. به همین دلیل کاری که من انجام دادم این بود که فرم ورود و خروج به تم​های مختلف را یکسان قرار دادم. بدنه‌ی اصلی قطعه است که فرق می‌کند. این کار را به دلیل حفظ این زنجیره انجام دادم.

    اما مخاطبان نشان دادند که موسیقی مختارنامه را دوست دارند و از آن حسابی استقبال کردند. خودتان دلیل اصلی این استقبال را در چه می‌دانید؟
    خوشبختانه فرم نوحه در موسیقی مختارنامه جواب داد. من پیش از این ، تجربه اینکه مخاطبان موسیقی‌ام را بپسندند، داشتم. موسیقی برخی کارهای دیگرم مثل «مکس» هم محبوبیت عام پیدا کرده بود، اما دلیل اینکه موسیقی «مختارنامه» مورد استقبال مردم واقع شده چند وجهی است. یکی از دلایلش به این بر می​گردد که اصولا ژانر تاریخی- مذهبی چه در سینما و چه در تلویزیون  برای مخاطب جذاب است و به همین دلیل موسیقی​اش هم برای او جذابیت می یابد.

    این همه سریال مدل به مدل ساخته می‌شود، اما موسیقی آنها در ذهن کسی نمی‌ماند، اما الان کافی است تا از هرکسی تم موسیقی «روزی روزگاری»، «سربداران»، «بوعلی سینا»، «هزاردستان»، «امام علی(ع)» و از این دست را بپرسید تا سریعا آن را برای شما زمزمه کند.

    این قالب برای مردم کلا جذاب است. در این بین اگر از بعضی کارها، کمتر استقبال شده، دلیلش را باید تنها در کاری که آهنگساز انجام داده جستجو کرد. بنابراین بخش زیادی از محبوبیت موسیقی این نوع کارها را باید در قالب اثر سینمایی یا تلویزیونی آن دید. تنها ۵۰ درصد کار را در این نوع آثار آهنگساز انجام می‌دهد. خود آثار تاریخی ۵۰ درصد در بدو پخش موفقیت را همراه دارند. اینکه آهنگساز بتواند آن ۵۰ درصد دیگر را هم با موسیقی‌اش جذب کند، هنر و کاربلدی آهنگساز را می‌رساند. به عنوان مثال آقای فخرالدینی هنرشان و کاربلدی‌شان را در همه‌ی موسیقی‌های این نوع کارها نشان داده‌اند و هیچوقت نبوده که موسیقی موفقی نسازند. از«سربداران»، «امام علی(ع)»، «روزی روزگاری» بگیرید تا «کیف انگلیسی». همه این کارها در زمان خودشان بسیار موفق بوده‌اند.

    حالا از آن طرف شما به سریال‌های روز و موسیقی‌هایشان نگاه کنید. موسیقی «نرگس» در زمان خودش خیلی گل کرد، اما الان چه کسی موسیقی آن را یادش مانده یا سریال«اغما» و امثالهم. مقایسه کنید کاری را که آقای حسین علیزاده در «زیر تیغ» انجام دادند و در «دلشدگان». طبیعی است که بیشتر مردم به دلیل بافت و ژانر فیلم «دلشدگان» موسیقی آن را هم بهتر یادشان مانده. در حالیکه آهنگساز «زیر تیغ» و «دلشدگان» هر دو یکی است. ممکن است من و شما موسیقی «زیر تیغ» را هم به همان قوت یادمان مانده باشد، اما عامه مردم اینطور نیستند.

    به هر حال هر فیلم و سریالی موسیقی به موازات خودش طلب می‌کند و شرایط خاص خود آن ژانر را به آهنگساز تحمیل می‌کند.
    موافقم. من اصلا قصدم این نیست که بخواهم کسانی را که کار روز می‌کنند، تخطئه کنم. چون خودم هم کار روز انجام می‌دهم . هرکسی هرکاری را خوب انجام بدهد، خوب انجام داده و شایستگی‌اش را نشان داده است. حرف من این است که تاریخ در ذهن مردم ما وجود دارد. وقتی که تاریخ با مذهب جمع می‌شود، قشر گسترده‌تری از مردم را در بر می‌گیرد.

    زمانی که شما کار تاریخی-مذهبی می‌سازی، نیم بیشتری از راه را رفته‌ای. به عنوان یک ایرانی، نمی‌شود منکر این شد که این چیزها در ذهن مردم ما نهادینه است. ناخودآگاه شما وارد خصوصی‌ترین بخش‌‌های ذهن یک انسان می‌شوید. یکی از دلایل موفقیت این نوع سریال‌ها هم همین مساله است. این ماجرا البته در کشورها و فرهنگ‌های دیگر هم وجود دارد و نمونه‌اش را می‌شود در آثار فیلمسازانی چون “مل گیبسون” پیدا کرد. مذهب به دلیل مفاهیم انسانی که در خود جای داده است و روی پرده تصویر می‌شوند، قابلیت محبوبیت یافتن بیشتری دارد.

    برای شما ساخت موسیقی یک سریال مذهبی چطور شکل گرفت؟
    برای من تجربه‌ بسیار پیچیده‌ای بود. به دلیل اینکه من در یک خانواده‌ی مذهبی بزرگ شده‌ام با این مسائل بیگانه نبودم. پدر من حاج جعفر توسلی مرشد زورخانه است و ضرب زورخانه می‌زند و آواز می‌خواند. من در این بافت بزرگ شده‌ام و بنابراین چیزهایی را با خودم آوردم. این ماجرا شما را اتوماتیک در قالب مخصوص به خودش قرار می‌دهد، اما بایستی این چیزها را در خود آداپته کنی تا موسیقی‌ات از ذهن مردم خیلی دور نباشد.

    البته تجربه ثابت کرده است که مردم ما همیشه از موسیقی‌های پرطمطراق خوششان آمده. موسیقی‌هایی که با ارکسترهای بزرگ و پر ساز ساخته و نواخته شده‌اند. اگر خواننده داشته باشد هم چه بهتر.
    این مساله درست، اما مردم ما اگر نتوانند ملودی را بفهمند آن موسیقی دیگر موفق نیست. یک چیزی به اسم ملودی باید وجود داشته باشد که از آن آویزان شوند. مردم ما بیش از آنکه جمع گرا باشند، تک گرا هستند به همین دلیل هم هست که در ورزش کشتی‌مان بهتر از فوتبالمان است. بنابراین موسیقی‌ها و ملودی‌های تک‌خطی موفق‌تر از موسیقی‌های چندخطی هستند.

    چه شد که به یک ملودی بوشهری رسیدید؟
    من موسیقی همه‌ نواحی را می‌شنوم و همیشه فکر کرده‌ام که موسیقی نواحی ایران پتانسیل بسیار بالایی دارد. من از ‌ موسیقی همه نواحی ایران در ساخت موسیقی مختارنامه بهره گرفته‌ام، اما شکل پردازش این موسیقی‌ها طوری نیست که سریعا متوجه شوید، اما اگر دقیق به آنها گوش کنید، خواهید فهمید که از موسیقی چه ناحیه‌ای استفاده شده است. در تیتراژ از موسیقی جنوب ایران استفاده کردم. به این دلیل که موسیقی جنوب ایران به موسیقی اعراب نزدیک‌تر است. سعی کردم در تیتراژ ابتدایی و تیتراژ انتهایی از موسیقی آشناتری استفاده کرده باشم تا این بافت عربی را تلقین کنم. در تحقیقاتم دیدم که این ملودی در موسیقی نواحی بوشهر وجود دارد و از ان استفاده کردم.

    و اما بحث جنجالی آقای شریفیان…هرچند طی هفته​های گذشته شما پاسخی به صحبت‌های ایشان درباره‌ ادعای مالکیت قطعه‌ی تیتراژ دادید.
    ببینید اولین مساله این است که اگر کسی ادعایی، صحبتی دارد، چرا اول از همه به من زنگ نمی‌زند تا صحبت کنیم و آن را رسانه‌ای می‌کند؟ من این اثر را در آلبوم موسیقی شیعیان ایران پیدا کردم که متعلق به موسسه ماهور است و همانطور که پیش از این هم اعلام کردم، آقای محمد موسوی که مسئول نشر ماهور هستند به من اجازه‌ی کتبی استفاده از این اثر را دادند که در تیتراژ هم نامشان آمده است.

    من عادت دارم از هر قطعه‌ای که برداشت می‌کنم، نام آن را می‌نویسم و در لیست منابع می‌آورم. ضمن اینکه موسیقی‌های فولکلور یک کشور به فرد خاصی تعلق ندارند. من از یکی ترک ۲۱سی دی شماره ۲ این مجموعه -که چهار سی دی دارد- یعنی قطعه‌ دو دقیقه و سی ثانیه‌ای به نام  «مرثیه علی اصغر» برداشتی کلی داشته‌ام. گردآورنده‌ این اثر هم آقای جهانگیر نصر اشرفی بوده‌اند. ابدا هم از این قطعه به شکل عین به عین استفاده نکرده‌ام. بلکه من خودم روی آن جمله‌سازی انجام دادم و برداشت تازه‌ای از آن داشته‌ام. آقای موسوی هم این حق را به من داده بودند.

    من چون همیشه از نظر اخلاقی خودم را مسئول می‌دانم هرگز اجازه‌ی استفاده از اثری را بدون ذکر نام پدیدآورنده‌ی آن به خود نمی‌دهم. من تعجب کردم که ایشان اعلام کردند که موسیقی تیتراژ اول و آخر مختارنامه به ایشان تعلق دارد. حتی این ادعا را هم نکردند که مثلا این جمله مال من است. قطعا چنین چیزی وجود ندارد.

    برنامه‌ای برای انتشار آلبوم موسیقی مختارنامه دارید؟

    بله. به زودی این آلبوم منتشر می‌شود.

       

    مطالب مرتبط

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *