×
×

در گفتگو با «موسیقی ایرانیان»

  • کد نوشته: 75043
  • 07 اردیبهشت 1394
  • ۸ دیدگاه
  • hot-topic-logoفرزند زنده یاد استاد «فریدون حافظی» نوازندهء تار و سه تار و آهنگساز صاحب نام موسیقی کشورمان که در خرداد ماه ۱۳۹۲ دار فانی را وداع گفت، از خاکسپاری هنرمندی دیگر، بر روی مزار پدرش و دو طبقه شدن این آرامگاه خبر داد و به ناهماهنگی ها و عدم کسب اجازهء منصفانه و اصولی متولیان امر به شدت اعتراض کرد.
    +این اتفاق نه تنها روح ما را آزرد که بی شک روح پدر را نیز آزرده خواهد کرد

    +اقدام به این کار را به این صورت و اینقدر سریع بدون هماهنگی با همهء اعضای خانواده بی احترامی محض می دانم

    +اگر می دانستم قرار است این رفتارها صورت بگیرد، مطمئنا جای دیگری پدرم را به خاک می سپردیم

    در گفتگو با «موسیقی ایرانیان»
  • فریدون حافظی

    فریدون حافظی

    موسیقی ایرانیان – حمیده موسوی: فرزند زنده یاد استاد «فریدون حافظی» نوازندهء تار و سه تار و آهنگساز صاحب نام موسیقی کشورمان که در خرداد ماه ۱۳۹۲ دار فانی را وداع گفت، از خاکسپاری هنرمندی دیگر، بر روی مزار پدرش و دو طبقه شدن این آرامگاه خبر داد و به ناهماهنگی ها و عدم کسب اجازهء منصفانه و اصولی متولیان امر به شدت اعتراض کرد.

    نازیلا حافظی با اعلام این خبر و در گفتگو با خبرنگار «موسیقی ایرانیان» گفت: «پدر بنده فریدون حافظی از هنرمندان و نوازندگان پیشکسوت تار در این ممکلت می باشند که سال ها پیش از فعالیت بسیاری از هنرمندان شناخته شده و اساتید موسیقی کشور به نوازندگی، آهنگسازی و فعالیت در موسیقی مشغول بودند و از همان آغاز فعالیت های رسمی شان به عنوان یکی از اعضای گروه زنده یاد استاد روح الله خالقی همکاری داشتند و علاوه بر آن ارکستری را به سرپرستی خود نیز اداره می کردند. ایشان از اولین هنرمندانی بودند که در آذر۱۳۲۳ به تکنوازی زنده در رادیو پرداختند. اما پس از مدتی برای ادامهء تحصیل عازم ایتالیا شده و موفق به اخذ دکترای اقتصاد از دانشگاه ایتالیا شدند و پس از آن نیز به فراگیری اپرا پرداختند. پس از بازگشت به ایران، پیگیر مراحل قضایی کار خود شده و خواهان ادامهء فعالیت هاشان در زمینهء موسیقی شدند که ممانعت هایی با این کار صورت گرفت مبنی بر اینکه فعالیت هنری با کار شما تداخل پیدا خواهد کرد و شما باید یک مسیر را برای فعالیت انتخاب کنید.»

    وی افزود: «اشارهء بنده به تمام موارد فوق تنها برای این است که بپرسم آیا هنرمندی با این پیشینهء هنری در زمان حیات یا ممات خود، احترام و ارج و قربی در این مملکت دارا نیست؟ و به تَبَعِ این احترام آیا خانوادهء آن هنرمند نباید در تصمیم گیری برای دو طبقه شدن یا نشدن قبر آن مرحوم اظهار نظری کرده و با رضایت کامل موافق این اتفاق باشند؟ با درگذشت پدرم در خرداد ۱۳۹۲ مسئولین، در قطعهء هنرمندان بهشت زهرا لطف کردند و قطعه ای را در اختیار ما قرار دادند –در کنار محل دفن زنده یاد جلیل شهناز-. حال که تنها حدود دو سال از فوت ایشان می گذرد،  روز چهارشنبهء گذشته با ما تماس گرفته اند که چون قطعهء هنرمندان شلوغ شده است، شما چه اجازه بدهید و چه اجازه ندهید، ما این قبر را دو طبقه خواهیم کرد و هنرمندی دیگر نیز در طبقهء دیگر این قطعه خاکسپاری خواهد شد. بعد از آن هم زمانی که بنده منزل نبوده ام، آمده اند و کاغذی آورده اند و مادر پیرم را در عمل انجام شده قرار داده اند که ما اقدامات اولیه را انجام داده ایم و شما ناچار به امضای این کاغذ هستید. ایشان هم بدون مشورت کاغذ را امضاء کرده اند.»

    خانم حافظی با اشاره و تأکید بر این موضوع که هنرمندان پیشکسوت در مملکت جایگاهشان مشخص است و احترامشان واجب ادامه داد: «مگر هنرمندان پیشکسوت در این مملکت بر اساس احترام و جایگاهشان در قطعهء هنرمندان به خاک سپرده نمی شوند؟ چگونه است که این اتّفاق بی هیچ هماهنگی اصولی و منصفانه ای باید رخ بدهد؟ اگر اینطور بود که ما پدرمان را در قطعه ای دیگر بجز قطعهء هنرمندان خاکسپاری می کردیم. بنده هنوز در پذیرش مرگ پدرم با شرایط آداپته نشده ام. نه بنده و نه خانواده ام و بسیار هم برای برگزاری مراسم آبرومند کفن و دفن زحمت کشیده ام مانند بسیاری از هموطنانمان که برای عزیزانشان زحمت می کشند. تمام آن مدت به تنهایی یا به همراه خواهرم برای خرید بهترین سنگ قبر و دیگر کارها تقلا کردیم تا شاید پاسخگوی محبت پدر بوده و با رفتن بر سر آن قطعه آرامش خود و آرامش پدر را فراهم آوریم. به نظر شما اکنون با این شرایط و به تبع دو طبقه شدن قبر پدر چگونه می توانیم آرامش داشته باشیم؟ این اتفاق نه تنها روح ما را آزرد که بی شک روح پدر را نیز آزرده خواهد کرد. ما در احترام و فرمان از دین و مذهبمان نیز ظاهرا اجازه نداریم اعتراض کرده تا از دو طبقه شدن قبر جلوگیری شود اما در نهایت حق ما چه می شود؟ علی الخصوص که پیش از آن به ما عنوان نشده بود که این قطعه جزء قطعه هایی ست که بعدها دو طبقه خواهد شد. بنده برای همگان احترام قائلم و رفتگان همه عزیز و محترمند. اما از سویی نیز اقدام به این کار را به این صورت و اینقدر سریع بدون هماهنگی با همهء اعضای خانواده بی احترامی محض می دانم. ما باید به طور کامل در جریان این موضوع قرار می گرفتیم. باور کنید اگر می دانستم قرار است این رفتارها صورت بگیرد، مطمئنا جای دیگری پدرم را به خاک می سپردیم. بنده نه برادری دارم، نه عمویی و نه کسی که حداقل در این سال ها در کنار ما باشد و بتوانیم با تکیه بر او این غم را تحمل کنیم. حال چگونه می توانم پس از این همه زحمت و سختی که برای فوت پدر خود متحمل شده ام این موضوع را بپذیرم و از این اتفاق راضی باشم؟ خواهرم در پرس و جوها و پیگیری هایی که از خانوادهء این هنرمند مرحوم و مسئولین این امر انجام داده بود این پاسخ ها را دریافت کرده که این خانواده نیز سه روز منتظر مانده اند و مجموعهء متولی نیز قرعه کشی کرده است و در نتیجه قرعه به نام فریدون حافظی افتاده است. این منطقی ست؟ این حرکت آیا صحیح است اصلا؟ قرعه کشی؟ من نمی دانم اصلا به چه کسی باید متوسل بشوم دقیقاٌ. به آقای حمیدرضا نور بخش هم تلفن کرده ام اما ایشان تماسم را پاسخ نگفته اند. فقط می خواهم بدانم این بی مهری به جاست؟ آیا این رواست؟ پدر بنده در زمان حیاتش به هنر خدمت کرده و حتی به هنرجویانی که استعداد داشتند اما استطاعت مالی نداشتند بی هیچ چشم داشتی نوازندگی می آموخت. فکر می کنید هنرمندی که در ماه ۱۸۰هزار تومان از مجموعهء پیشکسوتانِ خانهء موسیقی حقوق می گرفت، مورد احترام بوده است؟ همین مبلغ نیز پس از مرگشان قطع شده و چه بهتر که قطع شد.»

    فرزند زنده یاد حافظی عنوان کرد: «حتی اگر قرار است قبرها طبقه بندی بشود نیز آیا این موضوع نباید درجه بندی شده صورت گیرد؟ آیا باید اول به سراغ اساتید این مملکت رفت؟ من واقعاٌ نمی دانم فلسفهء این قرعه کشی ها چیست و آنطور که تصور می شود بعد از این باید برای زنده یاد استاد شهناز نیز نگران بود، برای زنده یاد استاد خرم نیز نگران بود و دیگر اساتیدی که هر لحظه ممکن است در یک قرعه کشی! قبرشان دو طبقه شود. مگر ما چند تا از این هنرمندان صاحب نام در کشور داریم که حتی از یک قطعهء محترمانهء آزاد و آبرومند باید محروم باشند؟ نمی دانم نتیجهء صحبت های بنده چه خواهد بود و  آیا نتیجه ای خواهد داشت یا خیر اما امیدوارم لااقل بعد از این نسبت به دیگر هنرمندان با سعهء صدر بیشتر و تأمل بیشتری قدم برداشته شود. به هر حال همهء هنرمندان محترمند و عزیز و مرگشان متأثر کننده خواهد بود. لازم است اشاره کنم و صمیمانه از محبت های معاونت محترم وزارت ارشاد جناب مرادخانی تشکر داشته باشم چرا که لطفشان شامل حال ما بوده، چه در روزهای آخر حیات پدر و چه بعد از فوتشان به ملاقات آمدند و از مدارا و همراهی ما دریغ نفرمودند. هنرمندان مستحق و شایستهء همدردی و عنایت از سوی چنین افرادی هستند و امیدوارم این همراهی ها ادامه داشته باشد.»

    شایان ذکر است که زنده یاد فریدون حافظی، پیشینه‌ای ۵۰ ساله در آموزش تار و سه‌تار داشت. گفته می‌شود خوش‌صداترین تار ساخته‌شده توسط استاد یحیی تارساز به رسم هدیه از سوی استاد موسی معروفی در اختیار ایشان قرار داده شده بود. وی پس از مرتضی نی داوود و عبدالحسین شهنازی یکی از سه نوازنده‌ای بوده که اجازهء تک‌نوازی در رادیو داشته اند. تک‌نوازی‌ها و همچنین هم‌نوازی ایشان همراه استادان و بزرگانی چون احمد عبادی، همایون خرم، حسن‌علی دفتری، محمد موسوی، جهانگیر ملک، اسدالله ملک، مجید نجاحی، رضا ورزنده، کامران داروغه، منصور صارمی و منصور نریمان به ویژه در مجموعه تک‌نوازان، به عنوان شناسه ای از موسیقی اصیل، به یادگار مانده است. وی در خرداد ۱۳۹۲ و در سن ۸۷ سالگی درگذشت.

       

    مطالب مرتبط

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *