سیمین سلیمانی: نورمحمد درپور را بهخاطر آوازهای عرفانیاش، دُّر موسیقی محلی ایران نامیدهاند. صاحب سبک بود و لحن و بهواسطه سفرهای خارجیاش، موسیقی عرفانی خراسان را به جهانیان معرفی کرد. درپور، سال ١٣١٠ در روستای «سرخسرا» از توابع تایباد به دنیا آمد و ٢٨ اسفند ٩٣ در روستای یادگار تربت جام چشم از جهان فرو بست. نورمحمد درپور پیش از مرگ مدتی در بستر بیماری بود. در ماههای آخر عمر او برای ملاقاتش به «یادگار» رفتیم؛ روستایی در تربت جام که این خنیاگر سالهای زیادی از عمر خود را در آنجا گذراند. درواقع او پس از ١٨ سالگی از سرخسرا به تربتجام نقل مکان کرد. به یادگار که رسیدیم با موقعیتی تقریبا کویری و خانههایی با سقف گنبدی و کاهگلی مواجه شدیم. از روستاییها سراغ خانه نورمحمد را گرفتیم و آنها ما را به خانهای راهنمایی کردند که هنوز پرچینهای کوتاه داشت، بوی کاهگل و انعکاس ٧٨ سال خنیاگری در فضا هویدا بود. به خانه که رفتیم همسر استاد از چگونگی بیماری او گفت و پسر کوچکش محمدامین که او هم دوتار میزد و پرستاری پدر را با همراهی مادر به عهده داشت از خنیاگری پدرش. بعد، ساز پدر را آورد و کنار تخت استاد گذاشت. نورمحمد بیحرکت و بدون آنکه قدرت تکلم داشته باشد تنها نگاه میکرد. صداهایمان را میشنید و شاید وقتی از پسرش درباره برخی بیمهریها سؤال کردم روح منیعش خیلی هم راضی نبود؛ چراکه بهگفته فرزندش استاد همه هنر خود را بدون هیچ چشمداشتی در اختیار دیگران قرار میداد. ٢٨ اسفند ٩٣ که همه در تکاپوی نوروز بودند، نفسهای آخر خود را کشید و سرانجام خبر درگذشت سومین خنیاگر خراسانی منتشر شد. بعد از پورعطایی و عسگریان نوبت حاج نورمحمد رسیده بود. بعد از درگذشت استاد با فرزند بزرگ او که دوتارنوازی میکند، صحبت کردیم. محمد فاروق درباره پدرش گفت: «استاد از پنج سالگی به خوانندگی مشغول بود و شهرت او بیشتر از دوتارنوازی بهخاطر خوانندگی است. او یک مبلغ دینی به زبان موسیقی بود و هنگامی که دانشجویان از تهران برای تحقیقات نزد استاد میآمدند به آنها میگفت:« شما که بهدنبال موسیقی عرفانی آمدهاید ابتدا باید خود را بسازید».
وی ادامه داد: از جمله اجراهای استاد در خارج از کشور میتوان به اجرای او در سال ٨١ در آلمان، سال ٨٣ در بزرگداشت شاه نعمتالله ولی در هلند، بزرگداشت مولانا در سال ٢٠٠٨ میلادی در لسآنجلس، همچنین تاجیکستان که خود بنده هم ایشان را همراهی کردم اشاره کرد. او سال ١٣٧٧ از سوی وزارت ارشاد جزو ٢٠ نفر برتر موسیقی کشور قرار گرفت.
درباره بیمهریهایی که بر اساتید موسیقی مقامی میشود از فرزندش پرسیدیم و اینکه بسیاری از پژوهشگران به سمت این استادان رفته و حقوق مادی و معنوی آنها را به جا نمیآورند. محمد فاروق گفت: «استاد از نظر سابقه هنری و البته سن و سال از استادان دیگر جام بالاتر بود و بیشترین صدمه از این ناحیه را نیز او خورد ولی هیچ گاه بیان نکرد؛ برای ما بهعنوان خانوادهاش سؤال بود که هرکسی میآمد برایش ساز میزد و هنرش را در اختیار او قرار میداد، گاهی که اعتراض میکردیم، میگفت این نعمت خدادادی است و من دوست دارم در خدمت خلق قرار دهم. در طول زندگیاش به یک نفر نگفت اینقدر باید به من پول بدهی؛ که البته در این میان خیلیها هم سوءاستفادههایی کردند ولی ایشان اصلا ناراحت نبود.»
نورمحمد درپور شب عروسی پسر کوچکش محمد امین که پرستاری پدر را در خانه میکرد و دوست داشت پدرش در عروسی وی حاضر باشد، از دنیا رفت. محمد فاروق میگوید بساط عروسی را با حضور هنرمندان شهرهای همجوار آماده کرده بودیم که شب پیش از عروسی پدرم فوت شد.
محل دفن نورمحمد، قبرستان خانوادگی آنهاست. فرزند استاد میگوید: «فرماندار و مسئولان از ما خواستند استاد را در قطعه هنرمندان دفن کنیم ولی من بهگفته پدرم عمل کردم که جایی را قبل از مرگ خریداری کرده و همیشه میگفت میخواهم جایی دفن شوم که از حلالبودن آن مطمئن باشم.» صحبتهایمان با فرزند استاد به پایان میرسد.
به آرشیو گزارشهای منتشره درباره بیمهریهایی که به موسیقی مقامی خراسان شده، نگاه میکنم. میتوان گفت از بزرگان موسیقی خراسان انگشتشماری مانده است، بر این بزرگانی که سال ٩٣ از دستشان دادیم، جفاها رفت. از پورعطایی گرفته که در زمان حیات و بیماریاش درباره وضعیت نگهداری او در بیمارستان گزارشی منتشر کردیم، تا ذوالفقار عسکریان که درباره پذیرشنشدنش در بیمارستان مطلبی نوشتیم.
نور محمد هم صدبار جفا دید و وفا کرد.
دیدگاهتان را بنویسید