×
×

گفت و گوی نوروزی با خواننده مدارا

  • کد نوشته: 73020
  • 08 فروردین 1394
  • ۰
  • صدا و موسیقی اش کاراکتر دارد؛ صدای خاص و لحن متمایزش است که جایگاه او را در سالهایی که وارد حوزه رسمی موسیقی در کشور شده، شکل داده است. «شهرام شکوهی» با آلبوم «مدارا» بسیاری از معادله های بازار موسیقی کشور را به هم زد و توانست به پدیده ای جدید در این حوزه بدل […]

    گفت و گوی نوروزی با خواننده مدارا
  • شهرام شکوهی

    شهرام شکوهی

    صدا و موسیقی اش کاراکتر دارد؛ صدای خاص و لحن متمایزش است که جایگاه او را در سالهایی که وارد حوزه رسمی موسیقی در کشور شده، شکل داده است. «شهرام شکوهی» با آلبوم «مدارا» بسیاری از معادله های بازار موسیقی کشور را به هم زد و توانست به پدیده ای جدید در این حوزه بدل شود؛ پدیده ای که خیلی ها اعتقاد دارند به مرور در حال تثبیت سبک و آثارش در بین دوستداران موسیقی کشور است و به مرور در حال پوست اندازی و ورود به جغرافیای مخاطبان موسیقی نسل جدید کشور.این خواننده که آلبوم دومش را با نام «کولی عشق» سال قبل به بازار موسیقی کشور فرستاد، در گفتگوی نوروزی از نوستالژی نوروز، موسیقی در سال ۹۳ و ارتباط پدر و دختری‌اش حرف زد. ارتباطی که خودش به شدت درگیرش است و ناراحت است از اینکه به خاطر خواننده بودن‌اش، درست نمی تواند وظایف پدری‌اش را انجام دهد.

    •  از اینجا شروع کنیم که دورترین تصویری که از عید در ذهن تو مانده است چیست؟ چیزی که از دوران کودکی از کلمه “عید” در ذهن شما مانده است.

    سفره هفت سین مادرم، قرآن خواندن پدرم، عیدی گرفتن از پدربزرگ و مادربزرگ و فامیل، دورهمی‌ها و سیزده به در‌های آن موقع و یک نوستالژی خیلی خوشگل.

    •  خاطره ای از عید بوده که هر سال در این ایام همیشه به آن فکر کنی؟

    ما همیشه سالیان سال عیدها به شیراز می رفتیم. خانواده پدری و مادری ما شیراز بودند. من همیشه از ۶۰_۷۰ روز مانده به عید روزشمار داشتم و همیشه بغل دفترهایم می نوشتم ۶۰ روز _ ۵۹ روز مانده به عید. همیشه به همین صورت شمارش معکوس داشتیم تا به عید برسیم و به دنبال آن مسافرت به شیراز و جمع شدن دور هم.

    •  در این سال هایی که وارد بازار موسیقی کشور شده ای، احتمالا خیلی کم عیدها پیش خانواده ات بودی؛ درست است؟

    بله . دو سال قبل من لحظه سال تحویل در هواپیما بودم . ما خواننده ها که عید نداریم! بله این اتفاق هست و عیدها کمتر پیش خانواده هستم.

    •  در این سال‌هایی که پدر شده ای معمولا اولین عیدی را به چه کسی می دهی؟

    دخترم؛ بعد از آن همسرم و معمولا اگر کس دیگری را ببینیم که کم پیش می آید.

    • یادت هست که اولین عیدی هایت را از چه کسانی گرفته ای؟

    تا حدودی از پدربزرگ و مادربزرگ و بزرگترهای فامیل، دایی ها و خاله ها و عمه ها و عموها.

    • * عمدتا دوست داری مسافرت های عیدت را کجای ایران یا خارج از کشور باشی؟

    کلا به خارج از کشور خیلی علاقه ندارم چه در ایام عید چه غیر از این ایام. ولی مسافرت به شیراز واقعا برای من تاثیرگذار است و هر کیلومتر جاده آن برای من خاطره است؛ یک مدت که کوچک بودیم پدرمان و وقتی بزرگتر شدیم خودمان این مسیر را می رفتیم؛ معمولا هم زمینی می رفتیم چون جاده را دوست داشتیم.

    •  برویم سراغ سال ۹۳ و اتفاق های موسیقایی که در این سال افتاد . مهم ترین اتفاق سال ۹۳ از نگاه شهرام شکوهی چه بوده؟

    مهمترین اتفاق موسیقی سال ۹۳ «بی اتفاقی» آن بود.

    • جدی؟ یعنی واقعا خودت هیچ اتفاقی را امسال حس نکردی؟

    چندان نه. ولی شاید گزینه های شما به من کمک کند.

    • مثلا آلبومی که مدنظرت باشد و بخشی از علاقه تو را جلب کرده باشد و دوستش داشته باشی و احساس خوبی نسبت به آن پیدا کرده باشی.

    من فکر می کنم توقع همه ما از موسیقی داخل کلا بالا رفته است. مثلا آلبوم هایی که می آید هیچ کدام آلبوم ضعیفی نیست و این واقعیت است. ولی توقع بالا رفته است. هرکدام از آلبوم هایی که می آید،با بی تفاوتی و حتی در بعضی مواقع با کوبیده شدن توسط منتقدان و دوستان رو به رو می شوند. شاید اگر هرکدام از این ها ۵سال پیش بصورت تکی بیرون می آمد هرکدام می توانستند اتفاق بزرگی در موسیقی ما باشند. الان احساس می کنم یک اتفاقی افتاده که از هر لحاظ که حساب بکنیم نمی توانیم بگوییم که هیچکدام از آلبوم ها ضعیف هستند و برای اینکه آلبوم‌ها یک “اتفاقی” بشوند، باید یک چیز عجیب و غریب باشند تا بتوان به آنها “اتفاق” گفت.

    •  تو فکر می کنی ذائقه و سلیقه مخاطب پیشرفت کرده یا آرتیست های ما ضعیف شده اند؟ بالاخره یکی از این دو دلیل باید باشد.

    آرتیست که ضعیف نمی شود. هر کدام از آلبوم های بچه ها را بخواهی نسبت به آلبوم های قبلیشان مقایسه کنی با ضعف و قوت ده درصد یا بیست درصد تقریبا در یک مقیاس است. چون همه تقریبا تا حدود زیادی راه خودشان را پیدا کرده اند و کسی نمی آید مثل قدیم به یک باره آلبومی در سبک راک بخواند و آلبوم بعدی را در سبک جاز و بلوز بخواند و در یک مدل دیگر کار کند. الان اکثر بچه ها به ثبات رسیده اند. من فکر می کنم یک بخشی از آن مربوط به مخاطب است که توقعش بالا رفته است و بخشی از آن هم مربوط به این است که متاسفانه کمی بچه ها درگیر تکرار شده اند که کاملا طبیعی است. درآمدن از پیله شخصیت موسیقیایی که هرکدام از بچه ها برای خودشان درست کرده اند کمی سخت است و راه خیلی مطمئنی نیست.

    • می خواهم درباره صحبت هایی که در سال ۹۳ درمورد شخص خودت شد صحبت کنی. لطفا بهترین نقد و بهترین دیالوگی که درمورد آثار خودت در جامعه و اطرافیان و موزیسین ها شنیدی را بگو.

    من کلا زیاد در حاشیه نیستم و خدا را شکر خیلی درمورد ما صحبت نمی کنند. ولی چیزی که برایم جالب بوده است و در این چند وقت خیلی پیش آمده این است که طیف سنی که فکر میکردیم مخاطبان ما ۲۵ سال به بالا باشند. ولی چند وقتی است که واقعا شگفت زده می شوم که هرازگاهی طیف های سنی خیلی پایین تر طرفدار کارهای من هستند. مثلا دختری که کلاس هفتم بود و شعرم را غلط نوشته بود و با نقاشی فرستاده بود که هم برای خودم و هم برای همسرم خیلی جالب بود . این برای ما از صد نقد مثبت ارزش بیشتری دارد که احساس می کنم آن بچه با یک ذره موسیقی که بلد است خاص تر است و ارتباط برقرار می کند.

    • می خواهم درمورد رابطه ات با دخترت بپرسم. بهترین واکنشی که از دخترت درباره کارهای خودت دیده ای یا شنیده ای را به من بگو.

    (به شدت می خندد…)

    •  ازش کتک خوردی؟!

    نه. داشتیم از اصفهان می آمدیم. من و خانواده ام با هم بودیم. داشت موسیقی یکی از خواننده های جدید را گوش می داد. گفت: بابا… گفتم جانم؛ گفت: صدای خودت خیلی بهتراز اینهاست و اگه پیش من خونده بودی صدات خیلی بهتر بود. می گفت چرا مثل هم اند قطعاتشان؟ موقع برگشتن چیزی در ماشین نداشتم چون داخل ماشین موسیقی گوش نمیدهم. بخاطر اینکه خوابم گرفته بود، یک سی دی گذاشتم داخل دستگاه. داخل داشبورد ماشین جز سی دی این دوستان چیزی نداشتم . دخترم ۷ سالش است و گفت: چرا همه این ها مثل هم است؟. من هم گفتم: بابا جان بالاخره همینطوری است و همه آثار باید به نحوی مهر و امضای سازنده اش را داشته باشد. گفت: «اما اگه تو میخوندی بهتر بود!»

    • عمده دیالوگ ها و بحث هایی که بین تو و دخترت رد و بدل می شود درمورد چه موضوعاتی هست؟

    یک مشکلی که برای همه ما خواننده ها هست این است که خیلی فرصت نداریم که وظایف پدری مان را درست انجام بدهیم. ولی تا جایی که بتوانم سعی می کنم برایش وقت بگذارم. ولی با وجود این تلاش، فکر می کنم هنوز کم هست. ولی حتی وقت‌هایی که خسته هستم یا فکرم درگیر هست اگر سوالی ازم بپرسد یا بخواهد برایش نقاشی کنم تا جایی که بشود به حرفش گوش می دهم و از کار خودم و فکری که ذهنم را مشغول کرده می گذرم و صرفا در همان لحظه هستم. خوب دختر عزیز دل پدر است دیگر.

    • و اینکه دخترت کدامیک از آثارت را بیشتر از همه دوست دارد و می خواند؟ آیا کارهای تو را گوش میکند و دوستشان دارد؟

    معمولا به اقتضای سنش کارهای شاد را بیشتر دوست دارد . حتی بعضی مواقع در کنسرت هایم هم خودش فیلم می گیرد و انقدر بلند می خواند که صدای من معمولا محو می شود!

    • برویم سراغ داستان های کاری مختص خودت. آلبوم دومت هم منتشر شد و بازتاب ها و واکنش های آن را هم در جامعه شاهد بودیم . حتی من دیشب در کنسرت هایت هم کاملا داشتم میزان همخوانی ها را هم رصد می کردم ؛ کارهای تو در هر دو آلبوم تقریبا به یک میزان مورد استقبال قرار گرفته است. البته بجز قطعه “مدارا” که استثنا است و همچنان با فاصله رتبه اول هست. شاید احساسی که خودت به آن داری و در اجراها هم شاهد آن هستیم باعث شده که همچنان «قطعه هیت» تو باشد. آیا به این فکر کرده ای که روزی قطعه ای داشته باشی و محبوبیت مدارا را هم رد کند؟

    بحث قطعه نیست. یک جورهایی اگر بخواهم از بحث موسیقیایی نگاه کنم قطعه بهتر از مدارا هم دارم. «مدارا» یک جورهایی شبیه خود من است چون من با این آهنگ معرفی شدم و من را با آن می شناسند؛ نمایه های سبک و مدلی که در موسیقی اورده ام در همین قطعه وجود دارد. مثلا تحریرهای طولانی آن؛ مخصوصا موقع اجرا اینگونه نمی خوانم و همان طور که دیدی قسمت آخر آن را کاری می کنم که شاید خیلی در ایران نباشند که بتوانند اینگونه بخوانند. البته تعریف از خود نباشد. این چیزها در این آهنگ باعث شده که مخاطب از آن لذت ببرد. من بچه که بودم پدرم کار ایرج و گلپا را دوست داشت و البوم های آنها را داشت. من همیشه با وجود سن کم یادم می آید یکی از کارهای استاد گلپا بود که من با وجود بچگی تایم می گرفتم و حدود ۲۰ ثانیه تحریر پشت هم و چه چه میزدم و واقعا لذت می بردم . ما بعضی چیزها را دوست داریم چون خودمان هم می توانیم در آن غالب باشیم و بعضی چیزها را دوست داریم چون شاید نتوانیم آن کارها را خودمان انجام دهیم. مثلا یک ابرقهرمان را دوست داریم چون می تواند کاری کند که ما دوست داریم ولی نمی توانیم انجام دهیم ولی از طرفی یک سری شخصیت ها را در فیلم ها دوست داریم بخاطر اینکه شبیه خودمان هستند؛ با همان نقطه قوت ها و ضعف های خودمان.

    • موافقم.

    من بعضی مواقع احساس می کنم درمورد «مدارا» مخصوصا در قسمت آخرش مخاطب من دوست دارد وقتی با من همخوانی می کند و نفس کم می آورد لذت می برد که خواننده ای که دوست دارد تا چقدر می تواند نفسش را بکشد و ادامه بدهد و برایش عذاب آور نیست. ولی واقعیت آن است که از نظر شعر و موسیقیایی کارهای هیت تر از مدارا هم دارم و فکر میکنم قطعات “اسیری” و “دل دیوونه” من در برهه ای که آمد همه گیرتر از مدارا شد.

    •  قطعه «هوس» تو را از همه کارهایت بیشتر دوست دارم.

    هوس هم دقیقا همین است. من واقعا چند قطعه دارم که نمی توانم انتخاب کنم. یک بار یکی از دوستان مشترک مان به من زنگ زده بود که یکی از تراک هایت را به من بگو که به عنوان قطعات محبوب انتخاب کنم برای یک رای گیری در بخش هیت های موسیقی ما. به او گفتم خودت انتخاب کن و گفت من اگر بخواهم انتخاب کنم “دلم خونه” را انتخاب می کنم . من دقیقا مشکلم همین هست که با هرکسی که کارهای من را دوست دارد صحبت میکنم هرکدام یک قطعه را انتخاب می کنند . یکی ” دل دیوانه” را دوست دارد یکی “خیال کن”، “اسیری” و یکی مثل تو “هوس” را دوست دارد . این البته حسن بزرگی هست ولی خودت دیده ای که در کنسرت های من در هیچکدام از کنسرت ها مردم پچ پچ نمی کنند و بی توجه نمی شوند؛ یعنی هر بخشی از جمع با هر کدام از آهنگ ها خاطره دارد. این هم حسن هست و من واقعا خدارا شکر می کنم که قطعات با درصد کم و زیاد همه آن ها با مردم ارتباط برقرار کرده اند.

    •  تو خودت “شهرام شکوهی مدارا” را بیشتر دوست داری یا “شهرام شکوهی انگیزه” را؟

    مدارا

    •  یعنی آن فضاها بیشتر باب میلت است؟

    مسلما. اگر یادت باشد آن اوایلی که باهم صحبت کردیم ما مشکلمان یک مسئله هست ؛ مسئله این است که چون مارکت ضعیفی داریم خواننده های ما نمی توانند سراغ خاص خواندن بروند. من اگر بخواهم صرفا به علایق موسیقیایی خودم نگاه بکنم بیزینسم کلا معطل می شود. ولی در آمریکا هر خواننده ای بازار خودش را دارد و همیشه در حیطه تخصصی خودش کار می کند همانطور که خواننده و نوازنده کلاسیکش این کار را می کند خواننده جاز و پاپ و راک هم در حوزه خودشان می توانند کار کنند .چرا؟ چون از نظر مالی تامین هستند . ولی من اگر بخواهم به سلیقه خاص خودم کار بکنم ممکن است در کارهایم آهنگ شش و هشت نداشته باشم و اگر آهنگ شش و هشت نداشته باشم ممکن است کنسرت هایم افت کند . درواقع ما باید مخاطب جدید جذب کنیم و از ۱۹ اسفند ۹۱ که اولین اجرای رسمی من در تهران بود در طی ۲سال در تهران ۸۰۰۰۰ قطعه بلیت به فروش رفته است حالا بگذریم از اینکه تقریبا تمام شهرستان ها هم رفته ایم حتی بعضی ها را چندبار. اگر بخواهم کامل حساب بکنم تقریبا ۲۰۰۰۰۰نفر طرفدار در کنسرت های من آمده اند . اگر من بخواهم نصف آنها را راضی کنم که مجددا به کنسرت های من بیایند نمی توانم فقط صرفا به سیستم آهنگ مدارا کار کنم . من در همان آلبوم مدارا تکلیف خودم را با موسیقی پاپ معلوم کرده ام و مشخص کرده ام که می خواهم کار کنم و کنسرت بگذارم .بنابراین کار هاوس میخونم که “دلم خونه” را خواندم ؛ کار شش و هشت می دهم که کار “دلبری از تو” و “می میرم می میرم” بوده ؛ از طرفی کار معنایی هم میدهم که آهنگی مثل “گل خار” و “اسیری” بود ؛ کار سنگین تر هم انجام می دهم مثل “مدارا” و “دل دیوانه”. درواقع کاری کردیم که دست خود را نبندیم و فردا روزی اگر خواستیم در آلبوممان کار شاد انجام بدهیم نگویند که متوجه شدند کار سنگین جواب نمیدهد و سبکشان را عوض کردند. از اول تکلیفمان را معلوم کردیم و از همان ابتدا خودمان را در رودخانه غرق کردیم.

    •  ۲ سوالم بیشتر نمانده است. یکی اینکه امسال سر سفره هفت سین مهمترین دعایی که میکنی چه چیزی هست؟

    در درجه اول سلامتی برای خودم و خانواده ام و اطرافیانم و تمام مردم دنیا به ویژه هموطن های خودم . در درجه دوم هم رفع مشکلات اقتصادی و اینکه در معیشت مردم تغییری صورت بگیرد و از این وضعیت به امید خدا بیرون بیاییم.

    • * سوال آخرم. بزرگترین حسرت لحظه تحویل شهرام شکوهی…

    نبودن کسانی که از دستشان دادم ؛ پدرم… امیدوارم که کسی چنین حسرتی را تجربه نکند …

       
    برچسب ها

    مطالب مرتبط

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *