خانه استاد «اکبر گلپایگانی» از عصر روز پنجشنبه، محل رفتوآمد بسیاری از هنرمندان و فرهیختگان ایران بود. ۱۰ بهمن سالروز تولد این استاد آواز ایرانی است و از روز قبل از آن، استاد گلپا و همسر همراه و همدلاش میزبان عاشقان صدای او هستند.
گلپایگانی به معنای واقعی کلمه یک هنرمند مردمی و «درِ خانه باز» است و با روی گشاده و خوشمشربی و مهربانیِ دائمی پذیرای علاقمندان است. هرچند با توجه به اینکه به تازگی از بستر بیماری برخاسته، آن تحرک و شادابی سال گذشته را ندارد. البته بنابر آنچه پزشک استاد گفته بود، مدت دوران نقاهتشان باید بیش از این طول میکشید، اما با توجه به روحیه بالایی که دارد و با توجه به ورزشکار بودناش، شکر خدا زودتر از موعد مقرر از بستر بیماری برخاسته و رو به بهبودی است.
اینها را استاد در همان بدو ورودمان اعلام میکند. ساعت هشت شب روز پنجشنبه است. قرار است جمعی از هنرمندان با هماهنگی قبلی در جشنی کوچک حضور پیدا کنند و کمکم همه میرسند. استاد «ایرج» که از راه میرسد، گل از گل «گلپا» میشکفد و در کنار هم قرار گرفتن این دو اسطوره بیجانشینِ آواز همه را غرق در شادی میکند. آنقدر بین این دو استاد صمیمیت و انرژی خوب جریان دارد که همه را متأثر میکند.
قبل و بعد از آن استاد نصرتالله وحدت، تهمینه میلانی، دکتر اسماعیل آذر، ایرج نوذری، عباس سجادی و جمعی دیگر از هنرمندان و علاقهمندان هم آمدهاند. مجلس حالت نیمهرسمی دوستانه دارد تا اینکه استاد گلپایگانی از احسان فدایی میخواهد که قطعاتی را اجرا کند و او یک قطعه از آثار قدیمی گلپا و «من یه پرندهم» ایرج را میخواند و مورد تشویق حضار قرار میگیرد. پس از آن دکتر اسماعیل آذر سخنان تأثیرگذاری درباره اکبر گلپایگانی میگوید. این ادیب و سخنران مشهور، بعد از بیان مقدمه میگوید: «هزار سالِ جلالی بقای عمر تو باد/ شهور آن همه اردیبهشت و فروردین.»
«من هجده سال داشتم که با استاد تاج اصفهانی ساز میزدم، فارغالتحصیل هنرستان موسیقی بودم و موسیقی را میشناسم. عظمت گلپایگانی در موسیقی ما دوم به خاطر صدای خوب است، اول به خاطر سبک و ظرفیتی است که در موسیقی ما ایجاد کرد. تحریرهای بینظیر، شیوههای غلت، بالا و پایین رفتن در صدا و در آخر، هر جمله صدا را آنچنان با ساز جفت کردن و وصل کردن، کارهایی بود که «گلپا» ایجاد کرد.»
«یعنی سبک نوین او باعث ماندگاری اوست در تاریخ موسیقی. صدای این استاد را بعد باید مورد مداقه قرار داد. ما نوجوان بودیم و موسیقی را خیلی دوست داشتیم و با اولین طنین صدای ایشان، رادیوها را روشن میکردیم و فریاد بَهبَه و چَهچَه از خانهها به آسمان میرفت. هنوز طنین آن صدا در گوشم هست. با آن صدا عاشق شدیم، با آن صدا زندگی کردیم، با آن صدا بالیدیم و با آن صدا جور دیگری به زندگی نگاه کردیم.»
دکتر آذر همچنین گفت: «دیگر ویژگی صدای استاد این است که جزو نادر خوانندههایی بود که شعر را درست تلفظ میکرد و هر کسی که صدای او را میشنید، میتوانست شعر را بنویسد و از حفظ بخواند. بسیاری از خوانندههای ما شعر را در زبانشان میفرسودند. البته «ایرج» هم از مستثنیات آواز ایرانی است و چون سخن پیرامون او نیست، نمیتوانم در خصوص سبک کار ایشان سخنی بگویم. اکبر گلپایگانی شخصیتی بود که توانست ادبیات و شعر را هم بیدار نگه دارد. وقتی او شعر میخواند و با موسیقی تلفیق میداد، حتماً مُهر «گلپا» را داشت و نوع جدیدی از خواندن بود و طوری تلفیق میکرد که همه فکر میکردند دارد حرف میزند؛ در حالی که آواز میخواند و مفاهیم بلند شعر فارسی را به شنونده خودش القا میکرد.»
دکتر اسماعیل آذر سخنان خود را اینگونه پایان داد: «آقای گلپایگانی روزی ما در این دنیا نخواهیم بود، اما شما خواهید بود و این از ویژگیهای آدمهای بزرگ است که خودشان را در تاریخ ثبت میکنند. من با یک بیت از مرحوم «همایی» سخنم را به فرجام میبرم و هدیه من به شماست در این شب عزیز: «تا زهره به شب در آسمان میتابد/ بر روی زمین تو جاودان باشی».
پس از سخنان جناب آذر، ایرج نوذری هم درباره استاد گلپا و استاد ایرج و درباره هنر سخنانی را بیان کرد. بعد از ظهر روز جمعه هم تعداد دیگری از هنرمندان به دیدار استاد رفتند و تولد این اسطوره بزرگ آواز ایران را تبریک گفتند.
دیدگاهتان را بنویسید