×
×

پیشنهادی برای دوستداران موسیقی ایرانی

  • کد نوشته: 6666
  • 27 دی 1389
  • ۵ دیدگاه
  • “چشمه نوش” دومین و آخرین اثر مشترک محمد رضا شجریان و محمد رضا لطفی در دستگاه راست پنجگاه است. بار اول این دو هنرمند، در سال ۵۴ در حافظیه به ساز و آواز راست پنجگاه پرداختند که با وجود نکات ظریف و قوت آن به زعم نگارنده نمی تواند رقیب خوبی برای “چشمه نوش” باشد. […]

  • “چشمه نوش” دومین و آخرین اثر مشترک محمد رضا شجریان و محمد رضا لطفی در دستگاه راست پنجگاه است. بار اول این دو هنرمند، در سال ۵۴ در حافظیه به ساز و آواز راست پنجگاه پرداختند که با وجود نکات ظریف و قوت آن به زعم نگارنده نمی تواند رقیب خوبی برای “چشمه نوش” باشد. در راست پنجگاه حافظیه هر دو مجری اثر هنوز از حیطه ی شاکردی بیرون نیامده بودند و خواه نا خواه رد پای اساتیدشان در ساز و آوازی این چنین نمایان بود. عدم تجربه ی راست پنجگاه توسط قدما و هم عصران شان نیز باعث شد تا آن راست پنجگاه حافظیه نخستین قدم در معرفی این دستگاه باشد.

    شجریان و لطفی – ۱۳۵۴ – اجرای راست پنجگاه حافظیه

    هجده سال بعد این دو هنرمند دیگر آن چهره های جوان موسیقی نبودند و خود به درجه ای از استادی و تجربه رسیده بودند که این بار می توانستند آنچه طی این سالها اندوخته اند را به اجرا بگذارند. انتخاب شعر از سوی محمد رضا شجریان آنچنان که خود بیان می کند با حال هوای راست پنج گاه منطبق است زیرا هنگامه ی اجرای این دستگاه به نزد بزرگ و پیر طریقتی ست و شعر نیز این مطلب را خوب بیان می کند(نقل به مضمون در کتاب راز مانا).

    شجریان و لطفی – پاریس

    روشن از پرتو رویت نظری نیست که نیست / منت خاک درت بر بصری نیست که نیست

    اثر با پیش در آمد و چهار مضراب لطفی با تنبک ریز نقش مجید خلج آغاز می شود. و آنچنان که در توضیحات سی دی اثر آمده گوشه های مختلف اجرا می شود که بیان آن جز زیاده گویی چیزی نیست.

    شعر بی نظیر حافظ و وصف جلال و بزرگی معشوقی ازلی و ابدی و عبارت “نیست که نیست”  که تداعی کننده ی کمال معشوق است بر زیبایی اثر افزوده است. تا جایی که نگارنده در خاطر دارد تا کنون این غزل توسط خواننده ای مورد استفاده قرار نگرفته و گویی نخستین اجرای آن توسط آواز خوانان در همین آلبوم اتفاق افتاده است. در بیت آخر نیز حافظ جمیع هنرها را در وجود معشوق جمع می کند و جز شکایتی آهسته و نجوا کنان-  که شجریان هم آن را خوب به ظهور رسانده – چیزی بیان نمی کند:

    “غیر از این نکته که حافظ ز تو ناخشنود است / در سراپای وجودت هنری نیست که نیست”

    نکته ی جالب توجهی در هنگام اجرای گوشه ی سلمک پدید آمده و ادای شوریده و دردمند گونه ی شعر توسط شجریان است. شجریان در ابتدا شعر را اینگونه بیان می کند :
    “«و» ازاین طالع سرگشته برنجم “

    و در تکرار شعر را “من از این طالع شوریده برنجم ور نی / بهره مند از سر کویت دگری نیست که نیست”  که صحیح است می خواند . با توجه به معنای بیت و درد مند بودن این طرز بیان را می توان بهترین شیوه ی تلفیق شعر و موسیقی دانست. بخصوص اینکه در اواخر بیت صدای شجریان می گیرد. گویی همه چیز دست به دست هم داده تا بغض نهفته در گلوی حافظ از هنجره ی شجریان خارج شود.
    و البته از منظر دیگر شجریان با کاربرد کلمه ی “و” می خواهد پیوستگی آن را با بیت قبل تداعی کند که البته توانسته چنین کند.

    یادداشت شجریان در جلد کاست چشمه نوش

    برای دیدن اندازه بزرگ کلیک کنید

    موفقیت “چشمه نوش” از جند جنبه قابل بررسی است:

    شعر، که عنصر اصلی این آلبوم است و داشتن یک شعر واحد که تمام مجموعه را به گرد محور خود می چرخاند.

    تعداد اعضای مجری، که بهترین حالت بداهه نوازی را می توان همین ترکیب یک ساز و آواز دانست که حال و هوای گروه به هم نزدیک تر است.

    استادی مجریان، که شجریان و لطفی در این آلبوم شاید در قله ی درک دریف و همچنین کاربرد آن باشند و به همین لحاظ بهترین اجرا را از راست پنجگاه دارند.

    حس و حال پدید آمده، که در جای جای این اثر مشهود است و نیازی به بیان شاهد ندارد.

    نکته ی ظریفی که در نامگذاری این اثر وجود دارد این است که در سراسر این غزل ۱۲ بیتی، حافظ تنها یک جا به طور مستقیم و با نهادن لقب، معشوق را خطاب می کند : ” از حیای لب شیرین تو ای “چشمه نوش” /غرق آب و عرق اکنون شکری نیست که نیست” و نامگذاری این اثر ارزشمند نیز با همین خطاب صورت گرفته است.

    در قسمتهای پایانی اثر و اجرای گوشه ی جامه دران و بیات راجع،  این ابیات اجرا می شود : ” آب چشمم که بر او منت خاک در توست/ زیر صد منت او خاک دری نیست که نیست ” ، “از وجودم قدری نام و نشان هست که هست/ور نه از ضعف در آن جا اثری نیست که نیست” که باز هم با توجه به معنای ابیات که توام با زاری و التماس به معشوق است، تلفیق خوب شعر و موسیقی را نمایان می کند.

    شجریان در خاطراتش بیان می کند در آن دور از کنسرت ها به بیماری هنجره مبتلا بوده و تمام روز کم صحبت می کرده تا اینکه صدایش را برای صحنه حفظ کند. اما آنچه مخاطب در این آلبوم می شنود چیزی نیست جز آمیختگی احساس و هنر و تکنیک های آوازی شجریان و لطفی.

    بداهه خوانی و بداهه نوازی شجریان و لطفی در این مرکب خوانی را می توان نقطه ی اوج راست پنجگاه در موسیقی ایران دانست چنان که خود شجریان هیچ گاه نتوانست این گونه راست پنجگاه را به مخاطبان عرضه کند. تنها راست پنجگاه همان آلبوم “فریاد ” است که بیش از آنکه حس و حال راست پنجگاه و مرکب خوانی را تداعی کند، برای نگارنده در حکم مجموعه ای گرد آوری شده از آثار زیبا بود و نه بیش تر.

    هر چند این پراکنده گویی در باب “چشمه نوش”  به هیچ وجه نمی تواند تعریف درستی از آن باشد، اما امید است بتوان گوشه ای از قوت و ظرافت و زیبایی آن را بیان کند. “چشمه نوش” یک اتفاق در موسیقی ایران است. اثری که بی شک برای اهل موسیقی دست نیافتنی و دور خواهد بود.
    روشن از پرتو رویت نظری نیست که نیست/منت خاک درت بر بصری نیست که نیست
    ناظر روی تو صاحب نظرانند آری/ سر گیسوی تو در هیچ سری نیست که نیست
    اشک غماز من ار سرخ برآمد چه عجب/خجل از کرده خود پرده دری نیست که نیست
    تا به دامن ننشیند ز نسیمش گردی / سیل خیز از نظرم رهگذری نیست که نیست
    تا دم از شام سر زلف سیاهش نزنند / با صبا گفت و شنیدم سحری نیست که نیست
    من از این طالع شوریده برنجم ور نی/ بهره مند از سر کویت دگری نیست که نیست
    از حیای لب شیرین تو ای چشمه نوش / غرق آب و عرق اکنون شکری نیست که نیست
    مصلحت نیست که از پرده برون افتد راز / ور نه در مجلس رندان خبری نیست که نیست
    شیر در بادیه عشق تو روباه شود / آه از این راه که در وی خطری نیست که نیست
    آب چشمم که بر او منت خاک در توست / زیر صد منت او خاک دری نیست که نیست
    از وجودم قدری نام و نشان هست که هست / ور نه از ضعف در آن جا اثری نیست که نیست
    غیر از این نکته که حافظ ز تو ناخشنود است / در سراپای وجودت هنری نیست که نیست

       
    برچسب ها

    مطالب مرتبط

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *