حمیدرضا تهرانی: امروزه آثار هنرمندانی که نگاهی نو در عرصه موسیقی دارند بیشتر مورد توجه مردم قرار میگیرند. از این رو اکثر هنرمندان به ویژه آنهایی که در زمینه موسیقی راک یا پاپ – راک ایرانی فعالیت میکنند در طول سالهای اخیر سعی کردهاند این موسیقی را از وضعیت راکد و یکنواخت آن نجات دهند. در این میان کاوه آفاق با ارایه کاری ویژه که متکی بر ملودی است گامی متفاوت در این مسیر برداشته و سعی کرده در تداوم تاریخی موسیقی راک موثر باشد. او و کسری عزیزا که پیش از این نیز همکاریهای زیادی با کاوه آفاق داشته، آلبوم تازهیی را در دست انتشار دارد که به بهانه آن با این دو هنرمند جوان به گفتوگو نشستهایم. کاوه آفاق، آهنگساز، نوازنده، ترانهسرا و خواننده ایرانی است که در یک خانواده هنری چشم به جهان گشود. او از ١۵ سالگی آغاز به نواختن موسیقی جاز و بلوز کرد و آنگاه به موسیقی راک علاقهمند شد و از ١٧ سالگی به آهنگسازی و ترانهسرایی پرداخت. او یک گروه موسیقی تشکیل داد که به دلیل مشکلات مالی به جایی نرسید و به عنوان نوازنده گیتار به گروه «آسمانه» پیوست. پس از آن به دعوت علیرضا پوررضا به گروه کاویان پیوست و نخستین ضبط استودیوییاش را با این گروه تجربه کرد. او در طول دو سال، در ٢۵ اجرای زنده و ١٠ کنسرت با گروه کاویان همکاری کرد و آلبوم رسمی «ضربان نامنظم» نتیجه این همکاریها بود. او سپس در سال ٢٠٠٣ گروه پاپ- راک The Ways را پایهگذاری کرد و به عنوان گیتاریست اصلی گروه به فعالیت پرداخت. دو آلبوم رسمی «استرس» و «غریق بالهای خیال»، چندین کنسرت در شهرهای مختلف ایران، آهنگسازی برای فیلمهای کوتاه و حضور در چند فستیوال موسیقی دستاوردهای این گروه است.
- امروز که در آستانه انتشار آلبوم جدیدتان هستید، تا چه اندازه فکر میکنید که توانستهاید تفکر و دیدگاه شخصی خود را در آثارتان ارایه کنید؟
کاوه آفاق: هنرمندان حوزه موسیقی دو دستهاند؛ آنها که ستاره میشوند و آنها که نمیشوند. هر هنرمندی در هر سبکی از موسیقی اگر ستاره باشد، در قفس هم میتواند نور پخش کند. بنابراین اگر نوری نتابد مشکل از خود ستاره است، چون این روزها نفس نام نهادن ممیزیهای دفتر موسیقی تبدیل به بهانهیی شده برای تنبلی، کمکاری و شانه خالی کردن از زیر بار مسوولیت خیلی از خوانندهها. به همین دلیل اگر قرار است هنرمندی به خاطر گرفتن مجوز و مسائل مربوط به دفتر نظارت موسیقی وزارت ارشاد کیفیت هنری کارش پایین بیاید بهتر است که موسیقی را کنار بگذارد، چراکه هنرمند همیشه با محدودیت همراه است. از محدودیتهای مالی گرفته تا محدودیتهای معنوی و حتی جسمی و روحی. در محدودیت، نبوغ شکل متنوعتری به خود میگیرد. ممیزیهای دفتر موسیقی خصوصا در آن هشت سال معروف اگر روی کیفیت کار تاثیر گذاشته باشد، من مشکل را تنبلی هنرمندان میدانم. درضمن از روزی که آقای پیروز ارجمند در دولت جدید عهدهدار دفتر موسیقی کشور شدهاند ما شاهد یک اتفاق خوب در بهبود شرایط هنرمندان موسیقی و مشکلات آنان بودیم. تا به امروز کمتر اتفاق افتاده است که موسیقیدانی با اخلاق و سعه صدر چون دکتر پیروز ارجمند عهدهدار این مسوولیت خطیر و علمی شود.
کسری عزیزا: درباره من هم مسلما همین طور بود چراکه دلبستگی من به آهنگسازی به این خاطر است که سعی میکنم چیزی را که در موسیقی نمیشنوم و میخواهم بشنوم، بسازم. به همین دلیل تفکر و حس آنی خودم را در آثارم انتقال میدهم. اگر غمگین هستم همان غم منتقل میشود و اگر شاد باشم شادی. موسیقی زبان من است و تمام تفکرات و احساساتم از طریق آن منتقل میشود. تفاوت من با موزیسینی که کاملا نگاه مادی نسبت به کارش دارد، در همین است. مسلما درآمدزایی من در خود موسیقی هزینه میشود نه آرزوهای کوچک مادی.
- درباره محدودیتهای هنری و مشکلات اخذ مجوز صحبت کردید، حال به لحاظ هنری فکر میکنید چطور میتوان این موضوع را بررسی کرد؟
کاوه آفاق: اگر این گونه بود من چهار سال در اوج جوانی و طراوت هنریام در کنار موسیقی که فقط به کنج خانه محدود شده بود، مشغول مطالعه، نقاشی و شعرنویسی نبودم. کنسرت اجرا میکردم و مانند هر خوانندهیی در جهان، چهار سال با حفظ پاکدستی و بینقابی و حفظ شرف و وظیفهشناسی نسبت به هواداران، درگیر اخذ مجوز یا درگیر تهیهکنندگان نبودم. من حتی با خیلی از مدیر برنامههای وظیفه نشناس گذشتهام را که ادعای تهیهکنندگی داشتند، درگیر بودهام. برخی از آنها نظر میدادند که فلان آهنگ را باید بازاری کنم و این گونه بود که با هم به نتیجه نمیرسیدیم. وزارت ارشاد هم هر بار خواسته که قسمتی از شعری را عوض کنیم، آن شعر را کلا به خانهام بازگرداندهام و زیر بار کاستن از قلم خود نرفتم. یعنی من هیچ شعری را- اگر به ممیزی بخورد- ویرایش نمیکنم، به طور کل کنار میگذارم و دفعه بعد با هزار و یک سختی یک اثر دیگر ارایه میکنم اما هیچوقت یک کلمه از آنچه را نوشتهام، تغییر نداده و نخواهم داد. با وجود این مشکلات فکر نمیکنم اتفاقی که میگویید در مورد من افتاده باشد و البته به امید پروردگار و کمک کمپانی نشر «آوای سوته دلان» که یکی از بهترین ناشران موسیقی کشورمان است و نیز خلاصی از دست برخی افراد، یک آلبوم فاخر و پرزحمت و البته خوشساخت را در راه داریم، باقی قضایا به نظر مردم بستگی دارد.
- آقای عزیزا شما در این آلبوم با کاوه آفاق همکاری کردهاید. بد نیست کمی از پیشینه و سابقه هنریتان برایمان بگویید…
کسری عزیزا: من وقتی ١٩ ساله بودم برای تحصیل در رشته بیزینس از ایران رفتم. مدتی در انگلستان زندگی کردم و سپس به اتریش سفر کردم و در آنجا با موسیقی اروپایی بیشتر آشنا شدم و حدود دو سال در خارج کشور با گروههای جز و بلوز کار کردم. دو سال هم در کنسرواتوار به تحصیل موسیقی پرداختم و پس از پایان تحصیلات به ایران بازگشتم چراکه به دلیل پارسی خواندنم حتما میخواستم که در ایران کار کنم و ترجیح میدادم که برای انتقال حس درست در کشور خودم و با زبان مادری خودم کار کنم. من یک موزیسین ایرانی هستم و فکر میکنم نمیتوان دور از وطن زندگی کرد و برای مردمی که از هزاران کیلومتر دورتر هستند ترانه گفت و موسیقی نوشت.
- آقای آفاق، به نظر میآید موسیقیهایی که تا به حال ساختهاید نسبت به بسیاری از دیگر آثار در این حوزه ملودیکتر است. به عبارتی در ساختههای شما ملودی نقش محوری دارد. آیا این امر به ساختار درونی آثارتان بر میگردد یا موضوع ترانههایتان اینگونه بر میتابد؟
کاوه آفاق: در همه جای دنیا کسانی که ساز تخصصیشان گیتار الکتریک است بیشتر جذب زیباییهای تکنیکال موسیقی میشوند. در ایران نیز نوازندههای گیتار الکتریک زیاد داریم که به عقیده من برخی از آنها از بهترین نوازندههای جهان هستند اما مشکل اساسی ما تکنیک نیست. مشکل اساسی ما خصوصا در ۴٠ سال اخیر زیبایی آثار راک بوده و هست. یکی از عناصر زیبایی، ملودی است که متاسفانه نوازندههای گیتار الکتریک خیلی وقتها آن را فراموش میکنند و نادیده میگیرند. من فکر میکنم برای اینکه یک هنرمند بتواند مردم را به سمت خود جذب کند باید از ملودیهای زیبا استفاده کند. چه نیازی دارد که ما برای عده خاصی موسیقی تولید کنیم؟ ما زمانی موفق میشویم که مثلا بتوانیم موسیقی را به یک روستا ببریم و مردم آن روستا از آن موسیقی لذت ببرند. من دوست دارم روزی به فرمولی برسم که این اتفاق بیفتد و مردم روستا هم همان موسیقیای را بشنوند که در کافههای تهران به آن موسیقی روشنفکری میگویند. این امر فقط از طریق ملودیهای قابل زمزمه محقق میشود. مادامی که ما برای خانواده و دوستانمان موسیقی بسازیم و تنها تعریف و تمجید آنها را داشته باشیم نمیتوانیم تاثیری در فرهنگ و هنر ایران داشته باشیم.
- در حقیقت ملودی در فهم یک قطعه موسیقی و ماندگاری آن تاثیر بسزایی دارد…
کاوه آفاق: همین طور است. وقتی به تاریخ موسیقی جهان نگاه میکنیم نخستین ترکهایی که در موسیقی راک ساخته شده کارهای ملودیک هستند. همین عامل باعث شد که عموم مردم امریکا و اروپا خصوصا در دهه ۶٠ و ٧٠ به سمت موسیقی راک جذب شوند. پس از آن موزیسینهای راک قضیه را به سمت کارهای تکنیکال بردند. ما باید از طریق کارهای ساده و ملودیک زمینه را برای گوش مردم آماده کنیم و نباید توقع داشته باشیم مردم به سادگی به شنیدن کارهای تکنیکی روی آورند.
- تصور میکنید موسیقی شما در کدام دسته از دستهبندیهای موسیقی راک جهانی قرار میگیرد؟
کاوه آفاق: به عقیده من یک فرد ایرانی در هیچ دستهبندی جهانی قرار نمیگیرد. از کمالالملک گرفته تا استاد شجریان و سایر هنرمندان بزرگ، در هیچ دستهبندی جهانی قرار نمیگیرند. به نظرم یک موزیسین راک که مثلا از کودکی نان سنگک میخورد (با خنده) و گیتار الکتریک مینوازد، نمیتواند در هیچ دستهبندی جهانی قرار گیرد. البته باید بگویم که این ظرفیت موسیقی ما است که میتوانیم به مردم جهان یک سبک خاص ارایه کنیم. مثلا همان طور که میتوانیم راک اسکاندیناوی را از راک امریکا به راحتی تشخیص دهیم، در مورد موسیقی خودمان هم میتوانیم طوری آن را ارایه کنیم که وقتی یک خارجی آن را بشنود بگوید که این راک خاورمیانه یا راک ایرانی است.
کسری عزیزا: من معتقدم که در ایران نمیتوانیم موسیقی راک به معنای صرف آن اجرا کنیم. ما از کودکی خواسته یا ناخواسته به موسیقی ایرانی که ربع پرده دارد، گوش دادهایم و این موسیقی در خون ما است. یعنی در تمام آواها و ملودیهایی که در ذهن ما شکل گرفته، وجود داشته و دارد. وقتی که پدر و مادر ما همیشه این موسیقی را گوش دادهاند، ما هم از آن تاثیر گرفتهایم و هیچوقت از آن جدا نمیشویم. هر چقدر سعی کنیم ملودیهایمان را به شیوه کشورهای دیگر اجرا کنیم، مخاطب خاصی پیدا نخواهیم کرد، چراکه به گوش مخاطبان ایرانی غریبه میآید. متاسفانه امروزه اتفاقاتی در موسیقی ما رخ داده که موسیقی ایرانی را از بین برده است. امروزه ما در کارهای پاپ ملودیهای کاملا ترکی، افغانی، عربی و… میشنویم. هیچ المان فارسی و ایرانی در آنها وجود ندارد. من تلاش میکنم و امیدوارم موسیقی کاملا ایرانی تولید کنم، به طوری که اگر یک موزیسین خارجی هم این کار را شنید، یک پاپ-راک ایرانی شنیده باشد. در این صورت ما میتوانیم با هویت اصلی خودمان در جشنوارههای خارجی شرکت کنیم.
- البته به موسیقی شما عنوان «پاپ-راک» هم اطلاق میشود. آیا خودتان این عنوان را قبول دارید؟
کاوه آفاق: پاپ – راک به این معنا نیست که بخشی از موسیقی ما پاپ است و بخش دیگر راک. پاپ – راک یعنی موسیقیای تقریبا در ژانر راک که عوام هم آن را میپسندند. منظور ترکیبی از این دو نوع موسیقی نیست. در واقع منظور راکی است که پاپیولار شده. البته من به وجود سبک در موسیقی قرن ٢١ دیگر اعتقادی ندارم.
- از آثار فرهاد مهراد و کوروش یغمایی گرفته تا کارهای اخیر، به بسیاری از آثار راک عنوان پاپ- راک اطلاق میشود که گاهی تفاوتهای زیادی با هم دارند. فکر میکنید چه المانهایی از قبیل ساختار، سازبندی، ملودی و حتی موضوع ترانه وجود دارد که آن اثر را به سمت پاپ میکشاند؟
کاوه آفاق: نخستین نکته فرمال در موسیقی به اصطلاح «راک»، انتزاع است. وقتی که یک گروه کلاسیک یا حتی پاپ روی صحنه میرود تعداد سازها و نوازندگانش گاهی زیاد است ولی گروههای راک اصولا سه یا چهار نفری هستند. یعنی همهچیز به شکل مینیمال درمیآید. وقتی که یک کار مینیمال شد به تدریج از ارکسترهای بزرگ فاصله میگیرد. در دنیا آثار ارکسترال بزرگ مثل بتهوون به «ری چارلز» یا حتی در ایران به فرهاد مهراد رسید که با یک پیانو آهنگها را اجرا میکرد.
- اما کارهای ضبط شده و استودیویی فرهاد مهراد به لحاظ سازبندی بسیار پر و پیمان است…
کاوه آفاق: بله، میخواهم بگویم که کارهای فرهاد به لحاظ مفهومی راک است اما به لحاظ فرم راک نیست. بالعکس کارهای کوروش یغمایی به لحاظ مفهومی پاپ است ولی به لحاظ فرم کاملا راک است.
- فکر میکنید ترانه یک اثر است که آن را به لحاظ مفهومی به سمت پاپ یا راک میکشاند یا موسیقی آن؟
کاوه آفاق: به نظر من مفهوم بیشتر با ترانه به وجود میآید و متافیزیک به مثابه حاملی روی اثر قرار میگیرد. متافیزیک آثار کوروش یغمایی پاپ است ولی فرهاد مهراد و فریدون فروغی این گونه نبودند.
- شما در حال حاضر با هم، همکاری میکنید. بدون شک برای شکلگیری این همکاری باید ویژگیهای مشترکی وجود داشته باشد. چه نقاط مشترکی در کار هر دوی شما وجود داشت که این همکاری را رقم زد؟
کاوه آفاق: ما از کودکی با هم بودهایم و واقعا نمیدانم که از کجا شروع شده و دلیلش چه بوده است.
کسری عزیزا: از ابتدا با هم ساز زدهایم و خواندهایم.
- آیا داشتن یک هدف مشترک هم در شروع و ادامه این همکاری دخیل بوده است؟
کاوه آفاق: ساز کسری هم مثل من گیتار الکتریک است. کسانی که گیتار الکتریک مینوازند معمولا هدفهای یکسانی دارند. به عقیده من گیتار الکتریک ساز عارفانهیی است. این ساز خود به خود افراد را شبیه به هم میسازد.
کسری عزیزا: هدف مشترک این است که تلاش میکنیم تا گوش مخاطب را تغییر دهیم. مردم با شنیدن موسیقی خوب مطمئنا تفاوتها را تشخیص میدهند. این کاری است که به یک هدف تبدیل شده و در نهایت منجر به ساخت و ارایه موسیقی پاپ- راک ایرانی به دور از تمامی این موسیقیهایی که این روزها در ایران میشنویم، میشود. موسیقیهایی که اصلا ایرانی نیستند و اغلب ترکی، یونانی، عربی و… هستند. ما میکوشیم تا حرکت کوچکی در شکل دادن به دیدگاه مخاطبان راجع به موسیقی و گوش آنها انجام دهیم.
کاوه آفاق: یکی از ضعفهای ما موزیسینها این است که میگوییم مردم گوش خوبی ندارند و متوجه کارهای ما نیستند. اما در واقع باید بپذیریم که کارهای ما زیبا نیستند. مردم ما همان مردمی هستند که ۴٠ سال پیش بهترین آهنگشان «یه شب مهتاب» بود که فرهاد آن را میخواند. هیچ کدام از کارهای ما پیچیدهتر از کارهای ۴٠ سال پیش نیستند. مردم کارهای گذشته را به راحتی درک میکردند. مگر میشود که حالا موسیقی را نفهمند؟ مشکل اساسی از موسیقیهایی است که میسازیم. این وظیفه هنرمند است که خم شود و دست مردم را بگیرد و سلیقه آنها را بالا ببرد. وظیفه مردم نیست که از نردبان بالا بروند تا به هنرمند برسند. رویای ما این است که بتوانیم به مردم نزدیک شویم.
- آقای آفاق در ترانههای شما معمولا شاهد تنوع موضوع هستیم. آیا نحوه تنظیم موسیقیتان است که دست شما را در ارایه موضوعات مختلف باز میگذارد؟
کاوه آفاق: جنس تنظیم در آثاری که کلام دارند معطوف به ترانه است. اگر در یک آلبوم همه ترکها عاشقانه باشد و در تمام آنها معشوق «تو» یا «او» خطاب شود طبیعتا همه تنظیمها شبیه هم میشود و به شکل بسیاری از آلبومهای پاپ فعلی در میآید اما جنس ترانههایی که به صورت متنوع انتخاب میشوند، تنظیم متنوع را هم میطلبند و ظرفیت سازبندی را هم بالا میبرند.
کسری عزیزا: تنوع دادن به موسیقیهای یک آلبوم به لحاظ حرفهیی الزامی است. از طرفی من با احساسهای مختلفی آهنگسازی میکنم که مدام در حال تغییر است. به همین دلیل موسیقیام نیز متفاوت و متنوع میشود.
- در حال حاضر بیشتر به چه موضوعاتی گرایش دارید؟
کاوه آفاق: هر شخصی در دهههای مختلف زندگیاش گرایشات مختلفی دارد. در کارهای اولیه به مشکلات اجتماعی و آرمانگراییهای خاص نوجوانی میپرداختم. امروز دغدغههای من درونیتر شده است و در آثارم بیشتر به مشکلات خودم میپردازم و بیشتر در پی کشف خودم هستم. طبیعتا وقتی به مشکلاتم میپردازم با خیلیها همدرد هستم و شاید مشکلات آنها را نیز بیان کنم. یکی از ظرفیتهایی که در ترانه از آن غافل ماندهایم دغدغههای فلسفی است. بیشترین تعداد ترانههای راک جهان نیز به همین موضوعات اختصاص دارد. از آلبوم «دیوار» پینک فلوید گرفته تا کارهای گروه «آناتما» و… اغلب راجع به درونیاتشان صحبت میکنند. درونیاتی که مورد آزار جامعه قرار گرفته نه اعتراضات سیاسی یا عاشقانه. به نظر من موسیقی راک موسیقیای است که هنرمند در آن به درون خویشتن انسانها اعتراض میکند.
- آقای عزیزا، یک اثر میهنی تحت عنوان «پلاک» از شما پخش شد که تنه اصلی آن راک است ولی در بخشهایی از آن صدای سهتار نیز شنیده میشود. آیا استفاده از سهتار به مضمون کار بر میگردد یا در جستوجوی ایجاد رابطهیی زیباشناسانه بین دو موسیقی راک و کلاسیک ایرانی بودهاید؟
کسری عزیزا: استفاده از سه تار در آهنگ «پلاک» کاملا شخصی است. مدتهای زیادی بود که در این فکر بودم که آهنگی راجع به ایران بسازم چراکه احساسات ناسیونالیستی زیادی درباره ایران دارم. من همیشه دنبال این فرصت بودم که چنین کاری بسازم. آوردن ساز سهتار در آن فضا، برای این بود که برای گوش مخاطب این احساس را ایجاد کنم که یک کار کاملا ایرانی را میشنود. وقتی شما صدای سهتار را میشنوید به سرعت یاد ایران میافتید. در این زمینه بسیار تلاش کردهام که بین این دو نوع موسیقی همگونی ایجاد کنم. البته سازبندی در آنجا کاملا آنالوگ و آکوستیک است و صدای سهتار با آن فضا همراه میشود. من بیشتر دنبال مرزی هستم که در فضای موسیقی راک تحریر ایجاد کند و کمی از فضاهای موسیقی شرقی و ایرانی استفاده کنم. در اصل در جستوجوی مرزی هستم که اینها را با هم تلفیق کنم و در سالهای آینده این المانها را به مخاطب ارایه کنم. من به دنبال یک اثر کاملا ایرانی و فارسی و در عین حال مدرن هستم.
- به طور کلی جایگاه امروز موسیقی راک ایرانی را در جامعه در چه سطحی میبینید؟
کاوه آفاق: همه دنیا آثار هنری را به شکل مد پیگیری میکنند. در کشور ما به واسطه اینترنت گردش اطلاعات سریعتر شده. در دورههای مختلف مردم به سبکهای مختلفی گوش دادهاند. به نظر میآید امروزه گوشها به سمت موسیقی راک نزدیکتر شده و مدتی است که مردم این موسیقی را بیشتر میپسندند اما در عین حال ممکن است پس از آن طیف زیادی از مردم به سبک دیگری روی آورند.
کسری عزیزا: فضا دارد عوض میشود. ما به فضای سیاسی متصل هستیم و وقتی در این فضا دست ما باز گذاشته میشود، کیفیت آثار و متعاقبا سلیقه مردم تغییر پیدا میکند.
دیدگاهتان را بنویسید