موسیقی ایرانیان – محسن محمدی نسب: «کجاست خانه باد» نام تازهترین آلبومی است که از اشعار «فروغ فرخزاد»، در بازار موسیقی کشور منتشر شده است. این اثر خوانشی تازه از شعرهای فروغ با صدای «الهام پاوهنژاد» است که موسیقی متن آن را «پیمان خازنی» آهنگساز جوان موسیقی ایرانی ساخته است، به همین بهانه خبرنگار «موسیقی ایرانیان» گفتگویی با آهنگساز این اثر انجام داده است که در ادامه می توانید دنبال کنید.
- جناب آقای خازنی از چگونگی روند تولید «کجاست خانه باد» توضیحاتی دهید.
تولید «کجاست خانه باد» تقریبا از چهار سال پیش و بعد از آشنایی بنده با خانم پاوه نژاد آغاز شد. علاقمندی ایشان به فرهنگ و ادبیات و بخصوص فروغ فرخزاد موجب شده بود که ایشان تصمیم بگیرند به خوانشی دیگر از اشعار فروغ دست بزنند. البته این تصمیم از جانب ایشان یک تصمیم یک شبه نبود. آنطور که خودشان به من توضیح دادند، سال ها ممارست در خواندن اشعار فروغ و مطالعه های فراوان باعث شده بود ایشان بخواهند دست به این مهم بزنند. خلاصه پس از شنیدن مجموعه ای از آثار من، پیشنهاد این همکاری از سوی ایشان داده شد. طبیعی است که هر موزیسینی بدش نمی آید با مقوله ای به نام دکلاماسیون و بازخوانی اشعار یک شاعر بزرگ و تاثیرگذار مثل فروغ دست و پنجه نرم کند اما من می دانستم این کار، کار دشواریست و انجام دادن آن علاوه بر داشتن دانش موسیقایی به شناخت مفهوم شعر – آن هم از نوع معاصرش- نیاز دارد. پس از قبول همکاری شروع کردم به مطالعه کردن در این باره؛ کمی که وارد فضای شعر فروغ شدم، خودم را در چاه طویلی دیدم که بیرون آمدن از آن کاربسیار سختی بود؛ اما چه کنم که قول همکاری داده بودم. از طرفی خانم پاوه نژاد هم تلاش داشتند خوانشی متفاوت از شعرهای این شاعر داشته باشند و این دیگر اندیشی کار من را به جاهای باریک می کشاند. دشواری مضاعف شده بود؛ علاوه بر آن انتخاب هایی که ایشان پیشنهاد داده بودند، هر کدام دنیایی متفاوت بود. در واقع هر شعری که شما در سی دی می شنوید با شعر بعدی به لحاظ جهان موسیقایی متفاوت است. خلاصه پس از جلسات متعدد با روایتگر (خانم پاوه نژاد) به روشنایی هایی رسیدیم که قابل ملاحظه بود. این شد که به تدریج پیش رفتیم تا اینکه رسیدیم به انتشار.
- ساخت موسیقی برای روایت و بازخوانی اشعار یک شاعر معاصر، در واقع یک انتزاع مضاعف است. شما چگونه به روایت موسیقایی از اشعار فروغ رسیدید؟
کاملا درست فهمیدید. ساخت چنین موسیقی هایی در واقع پدید آوردن همه چیز از هیچ است. به خصوص وقتی که قرار است دو روایتگر (من و خانم پاوه نژاد) توامان به روایت یک اثر بپردازند. یکی از دلایلی که انتشار این اثر را طولانی کرد، همین رسیدن به یک بیان تقریبا مشترک بود. به هر حال خانم پاوه نژاد یک زن است و طبیعتا آسان تر می تواند نشانه ای موجود در شعر یک زن دیگر را بفهمد. لذا من می بایست از زاویه ی دید یک مرد به نحوی ماجرا را نگاه می کردم که با نگاه گوینده تا حد ممکن همسو می بود. نشست و برخاست و گپ و گفته ها راهگشا بود. ماکت های مختلفی برای هر قطعه ساخته شد. اما مدام در حال بازبینی و تغییر بود؛ چرا که من مدام در جهان شاعرانه ی فروغ به چیزهای تازه ای می رسیدم که موسیقی و نگاه موسیقایی من را عوض می کرد. از طرفی نگاه دراماتیک خانم پاوه نژاد به عنوان یک بازیگر، موجب شده بود که من هم ناگزیر روایتگرانه موسیقی بسازم. این بود که گاهی اوقات دستم برای خلق ملودی بسته بود. در واقع تمام شرایط مرا به سمتی می برد که اصلا سمتی نبود.چیزی شبیه هیچستان!
- در چنین شرایطی موزیسین با مفاهیم و ابزارهای از پیش تعریف شده که دست و بالش را می بندد چه می کند؟
من شروع کردم به تولید صداهای تازه و استفاده از امکاناتی که در اختیار داشتم. از هر راهی که توانستم وارد شدم. مثلا در قطعه ای احتیاج به صدای باران داشتم و دلم نمی خواست از افکت های موجود استفاده کنم. دوست داشتم آن صدا را خودم تولید کنم. به این نتیجه رسیدم با برخورد انگشت شصت و میانی صدایی تولید می شود که اگر تکثیر شود صدای چک چک یک باران نرم و آرام تولید می شود. یا برای تولید یک صدای جدید و وهم آلود یک کوک نامتعارف روی تار پیاده کردم که در نهایت منجر به صدای مورد نیازم شد. به استفاده از سازهای غیر آکوستیک اعتقادی ندارم.
- فروغ یک زن است و این انتخاب برای همکار شما خانم پاوه نژاد چندان دور از ذهن نبود. اما برای شما که مرد هستید چه دلایلی می توانست موجب پیوند و همسویی باشد؟
دغدغه های فروغ با هم نسلانش متفاوت بود و این برای من یک عنصر بسیار جذاب بوده و هست. در شرایطی که زنان به عقب رانده می شوند، معرفی فروغ به عنوان یک زن فکور ایرانی به بچه های این نسل کار مهمی است که باید هر هنرمندی به شکل خودش آن را انجام دهد. من هم بخشی از روح خودم را با زیبایی های شعر فروغ فرخزاد گره زدم. بانوان هنرمند معاصر از توانایی بالایی برخوردارند و فروغ تنها نمادی از جامعه این بانوان توانمند است. از سویی این قبیل کارها دست موزیسین را برای تجربه کردن باز می گذارد ومن هم بدم نمی آمد که تجربه ای متفاوت داشته باشم و از یک فضای تغزلی ارکسترال وارد جهان یک شاعر زن معاصر بشوم و ببینم از این دریچه موسیقی ام چه شکل و صدایی خواهد داشت.
- فکر می کنید با انتشار چنین آثاری دست به مخاطب سازی زده اید؟
من تلاش آگاهانه ای برای این امر انجام نداده ام. همان آهنگسازی ام را کرده ام چون مخاطب سازی به مراتب دشوار تر از آهنگسازی است. آن چه در این اثر من را درگیر کرد، روح زیبایی شناسانه ی اشعار فروغ بود که اجازه پرواز به خیالم را می داد. این زیبایی شناسی در واقع حلقه ی مفقوده ی موسیقی در ایران است. البته نه اینکه وجود نداشته باشد اما اغلب آثار فاقد این عنصر مهم هستند. گذشتگان ما به صورت ناخودآگاه مشق زیبایی شناسی می گرفتند.
- شما به عنوان یکی از آهنگسازان دهه ۶۰ که در بازار موسیقی مشغول کار است، یکی دو اثر با حضور و همخوانی بانوان در دست انتشار دارید. به حضور بانوان در موسیقی امروز ما چگونه نگاه می کنید؟
به نظرم آهنگسازان این نسل از ویژگی ای به نام صراحت برخوردارند که آن ها را دچار چالش هایی هم کرده است. من هم از این صراحت برخوردارم. بهره گیری از صدای بانوان می تواند موجبات رشد و گسترش موسیقی را فراهم بیاورد و مخاطب را بیشتر جذب کند. آن محدوده ی صوتی هم در ذات خود موسیقی هست و نمی توان انکارش کرد. فعالیت موسیقیدانان زن و مرد در کنار هم زیباست و همانطور که گفتم می تواند موجبات بالندگی موسیقی ما را فراهم آورد.
- با وجود انتشار چند آلبوم در بازار همچنان از کنسرت دادن می پرهیزید. این کار دلیل خاصی دارد؟
در این روزگار استودیو نشینی را به هفت خان بی بازگشت کنسرت ترجیح می دهم. من آهنگسازی هستم که مدام دنیال تجربه های نو و متفاوتم.این نوگرایی را در ساخت اثر و ضبط استودیویی آن بیشتر پیدا می کنم. از طرفی برگزاری کنسرت به قدری دشوار و غیر عقلانی شده که چندان ضرورتی برای این کار نمی بینم.
دیدگاهتان را بنویسید