×
×

زنده یاد «محمدرضا لطفی» کمک شایانی در شناساندن ساز «دف» به موسیقی ایرانی کرد و خب من هم به نوبه خودم راه را ادامه داده و به جایگاهی خاص رسیدم

  • کد نوشته: 59030
  • موسیقی ایرانیان
  • سه شنبه, ۱۱ام شهریور ۱۳۹۳
  • ۰
  • hot-topic-logoبعضاٌ وقتی کسانی را از نزدیک ملاقات می‌کنی و تصور و قضاوت ذهنی‌ای که نسبت به آن‌ها داشته‌ای در لحظه دیدار شکسته می‌شود. یعنی عینیت خلاف ذهنیت ما پیش می‌رود، چه مثبت و چه منفی. در خصوص استاد «بیژن کامکار» اما اینگونه نبود. ذهنیت من با عینیت حضور وی و دیدار صمیمی و به دور از رسمیتش، تقویت شده و شاهد بودم که آنچه از بیژن کامکار در این سال‌ها می‌دیدم و می‌شنیدم، همانی بود که در آن لحظه مقابل چشمانم نیز اتفاق می‌افتاد.
    +کسی آلبوم ما را نمی‌خرد چون تکنولوژی به خدمتش آمده است

    +برای کنسرت در اصفهان و برخی از شهرستانها، درخواست کرده اند خانم‌های گروه از اجرا حذف شوند، ما هم زیر بار نرفته‌ایم و نتیجه هم این است که تا به حال اجرایی در اصفهان نداشته باشیم

    زنده یاد «محمدرضا لطفی» کمک شایانی در شناساندن ساز «دف» به موسیقی ایرانی کرد و خب من هم به نوبه خودم راه را ادامه داده و به جایگاهی خاص رسیدم
  • بیژن کامکار

    بیژن کامکار

    موسیقی ایرانیان – حمیده موسوی: بعضاٌ وقتی کسانی را از نزدیک ملاقات می‌کنی و تصور و قضاوت ذهنی‌ای که نسبت به آن‌ها داشته‌ای در لحظه دیدار شکسته می‌شود. یعنی عینیت خلاف ذهنیت ما پیش می‌رود، چه مثبت و چه منفی. در خصوص استاد «بیژن کامکار» اما اینگونه نبود. ذهنیت من با عینیت حضور وی و دیدار صمیمی و به دور از رسمیتش، تقویت شده و شاهد بودم که آنچه از بیژن کامکار در این سال‌ها می‌دیدم و می‌شنیدم، همانی بود که در آن لحظه مقابل چشمانم نیز اتفاق می‌افتاد. ساعاتی پیش از شروع مراسم تجلیل از وی در هنرسرای خورشید اصفهان، درخواست کرده بودم که برای گپ و گفتی مختصر فرصتی را اگر مقدور هست در اختیارم بگذارند تا درخدمت این پیشکسوت عزیز و شیرین سخن کُرد زبان باشم. دوستی که برای انجام هماهنگی‌ها و اداره برخی امور این مراسم؛ در این مدت بیشتر با وی ارتباط داشت، عنوان کرد که ایشان و همسرش صبح زود به اصفهان رسیده‌اند، نیاز به استراحت دارند و مطمئن نیستم برای این موضوع آمادگی داشته باشد. بنابراین این فرصت را تحقق نیافته تلقی کردم، برخلاف تصورم اما چند ساعتی از ظهر گذشته بود که خبردار شدم استاد کامکار در زمان صرف ناهار کمی وقت آزاد دارد و می‌توانم مصاحبه‌ای با وی داشته باشم. فقط یک شرط گذاشته بود که «به ازای هر یک لقمه غذا، یک سؤال (!!!)» من هم پذیرفتم و با خود فکر کردم کاش همه شرط‌ها سختیشان در همین حد بود!، صمیمیت و مهربانی بی‌مرز بیژن کامکار احاطه کننده بود. از گوشه و کنار سخن گفت، از فعالیت‌های سابق و حاضر، دوران بیماری و معالجه، دوستان قدیم و جدید. یاد مادر و پدر گرامیشان استاد حسن و خانم زمانه کامکار را زنده کردند و دیگر خاطراتی که به حلاوت آن نشست می‌افزود. من هم هر سؤالی به ذهنم می‌رسید، می‌پرسیدم و او با سعه صدر پاسخ می‌داد و گوشزدهای‌گاه و بیگاه این دوست همراه اگر نبود، من شرط استاد را فراموش می‌کردم، نتیجه این گفتگو شاید آن انرژی دریافتی از لحظات صمیمی و مهربانی نهفته در جمله به جمله بیژن کامکار را به مخاطب منتقل نکند، اما من باب ادای مطلب و انجام وظیفه، خلاصه‌ای از این گفتگو تقدیم می‌شود.

    • ضمن خوشامد گویی و قدردانی از قبول این دعوت، برای شروع بحث در ارتباط با آمدنتان به اصفهان، لطفاٌ مختصراٌ بگویید. 

    من هم ممنونم از شما، در واقع بعد از چند دهه است که به این شهر زیبا، پایتخت هنر و مهد موسیقی ایران می‌آیم و تشکر می‌کنم از دوستان و دست اندرکارانی که این مراسم را تدارک دیدند و به یاد من بوده‌اند. راستش دیشب ما برای مستندی به یاد زنده یاد لطفی و تصویر برداری، تا پاسی از شب بیدار بودیم. صبح زود هم به اصفهان پرواز داشتیم. برای همین خسته بودم و نمی‌توانستم مصاحبه‌ای را قبول کنم. اما اکنون کمی استراحت کرده‌ام و می‌توانم به سؤال‌هایتان پاسخ گویم.

    • منت نهادید. از آنجا که ساعاتی تا شروع مراسم بزرگداشت جنابعالی باقی مانده و بهتر است جزئیات بیشتر آن را بسپاریم به وقتش، مسیر پرسش‌ها را به سمت و سویی دیگر می‌برم و می‌پردازم به فستیوال موسیقی تهران. چه قطعاتی را برای این فستیوال آماده ساخته‌اید؟

    طبق معمول و بنا بر سنت استوار کامکار‌ها، این کنسرت در دو بخش به اجرا در خواهد آمد. بخش فارسی و کردی. قطعات در بخش فارسی یک مجموعه هارمونیزه شده و تنظیم شده توسط ارسلان و هوشنگ کامکار است و بخش کردی هم که اشعار و قطعات فولکلور به تنظیم غالب اعضای گروه است. از آنجا که همفکریم و سلیقه و ایده‌هایمان به هم نزدیک است، در تنظیم قطعات سعی می‌کنیم شریک باشیم و ثقل کار بر دوش یک نفر نباشد.

    • از آواز‌ها بگویید.

    در بخش فارسی ارسلان، هانا و صبا به خوانندگی می‌پردازند و فضای غالب بر کار کُرال است. یعنی فکر سازنده ایجاد یک مجموعه با فضاسازی‌های کرال بوده اما در جای جای کار تک خوانی‌هایی هم وجود دارد.

    • و بخش کردی به عهده کیست؟

    (با لبخندی ملیح و حرکتی مزاح گونه) پهلوان بیژن!

    • در این مجموعه کنسرت، اعضای گروه چه کسانی خواهند بود؟

    از نام خانوادگی که فاکتور بگیریم، صبا و هانا (دف و آواز)، سیاوش (سنتور باس)، نیریز (تار)، شهریار (ویولون)، بهار (عود) و… دیگر اعضا که معرف حضور هستند. (و لبخندی دوباره)

    • بجز قطعات کُردی که فولکلور هستند در بخش فارسی قطعات جدیدی آیا ارائه خواهید داد؟

    بله در بخش فارسی دو قطعه جدید خواهیم داشت. مابقی اما پیش از این اجرا شده‌اند. در بخش کردی هم تنظیماتی جدید را چاشنی کار کرده‌ایم. «کرس کودری هوریشم» «کابوکی» «اوراد یعنی ورد‌ها که بر اشعار مولانا اجرا می‌شود» چند تا از قطعات هستند.

    • نظرتان در ارتباط با این فستیوال چیست؟

    در ارتباط با خود فستیوال یا انتقادهای داغ داغ پیش از برگزاری آن؟ (خنده)

    • هر دو.

    راستش می‌خواهم ابتدا اشاره کنم به انتقادهایی که هنوز فستیوال آغاز نشده از این سو و آن سو می‌شنویم. نمی‌دانم این همه تعجیل در داوری و پیش بینی‌های منتقدانه برای چیست!

    • چه انتقادی در این رابطه شنیده‌اید؟ 

    می‌گویند فستیوال انتسابی ست و دلیل انتخاب این مجموعه برای شرکت در فستیوال چیست؟ چرا گروه‌های جوان و تازه کار را شرکت نداده‌اند؟

    • و پاسخ یا نظر شما چه بوده؟

    من می‌گویم این همه فستیوال‌های کوچک و بزرگ و به مناسبت‌های مختلف دارد برگزار می‌گردد و گروه‌های مختلف دارند شرکت می‌کنند. حالا این بار قرعه به نام ما افتاده. آیا ارزشش را نداریم؟ یعنی بندهء نوعی، بیژن کامکار بعد از چندین دهه فعالیت حق ندارم یکبار دیگر در چنین فضایی به ارائه اثر بپردازم؟ اینکه می‌گویند انتسابی ست یا چرا پیشکسوتان و مثلاٌ هنرمندان شناخته شده شرکت کرده‌اند آیا ضعف فستیوال است به نظر شما؟ بالعکس، هرچه یک مجموعه برای آغاز انتسابی‌تر باشد و با یک شروع قدرتمند معرفی گردد بهتر است. اصلا شرکت کنندگان بعدی حساب فضا دستشان می‌آید که این فستیوال از کیفیت بالایی برخوردار است و قصد حضور در آن را اگر داشته باشند باید بسیار قدرتمند ظاهر شوند. و به می‌نیمم قدرت خود قانع نباشند. نباید دست کم گرفت فضا را. این باعث می‌شود هرهنرمندی بیشتر و بیشتر بر توانمندی و استعداد خود کار کند. آیا سخنم منطقی نیست؟

    • حال خود فستیوال در فضای هنری شخص خودتان چه تأثیری دارد؟ و از نظر جنابعالی آیا مسیری در جهت حمایت از پیشکسوتان موسیقی خواهد بود؟

    چرا که نه؟ هم حمایتی معنوی ست که یادی از ما شده و حتی اگر فضا رقابتی باشد و مسئله مالی در میان باشد هم از این لحاظ تأمین می‌شویم. شما فکر می‌کنید ما نیاز مالی نداریم؟ من با این سن و سال به نظرتان چگونه امرار معاش کنم؟ هزینه‌های درمان من و هنرمندان امثال من که ممکن است به دردی دچار شده باشند سرسام آور است… اصلاٌ کاش این فستیوال فصلی شود. نگذاریم سالی یکبار. هر بار تکرار شود، در هر فصل و آنرا ادامه دهند. من می‌گویم در زمینه هنر و در تخصص ما موسیقی، نه ثروت مایه افتخار است و نه نداری مایه سرافکندگی. ما به خاطر دلمان و به خاطر عشقمان به این کار ادامه می‌دهیم اما اگر شایسته آن باشیم چه ایرادی دارد از ما حمایت شود؟!

    • خب حال بپردازیم به فعالیت‌های شخصی شما در این چند سال. بر کسی پوشیده نیست جایگاه شما در موسیقی کشورمان. شما از بنیانگذاران نوازندگی دف هستید و در آواز هم چهره‌ای شاخص و منحصر بفردید. نظرتان در رابطه با این جایگاه و رسیدن به آن چیست؟

    من اکثرا گفته‌ام. دف مختص موسیقی است و باید در این عرصه می‌بوده و پرورش داده می‌شد حالا به دست من نه به دست کسی دیگر و مطمئناٌ این اتفاق بالاخره توسط هر کسی باید صورت می‌گرفت. فقط امتیازی که من داشتم این بود که خیلی زود به نتیجه مطلوبی در این زمینه دست یافتم و این نتیجه را مدیون زنده یاد لطفی هستم. لطفی لطف و کمک شایانی در شناساندن این ساز به موسیقی ایرانی کرد و خب من هم به نوبه خودم راه را ادامه داده و به جایگاهی خاص رسیدم. لطفی بود که مرا با استاد محمدرضا شجریان معرفی کرد و فعالیت‌های من شکل و شمایل ارزنده تری یافت و همکاری‌ام با این عزیزان سرانجام موفق و ارزنده‌ای را با خود داشت. شاید من به تنهایی نمی‌توانستم آنقدر زود به این نتیجه دست یابم. البته خب من هم مثل خیلی‌ها در این راه سختی کشیده‌ام این موضوع را انکار نمی‌کنم.

    • درباره همین سختی‌ها صحیت کنید.

    همه می‌دانیم دف چه شکوه و طنینی در صدادهی دارد. من جوان بودم و عشقم به این بود که تمام نیرویم را در نوازندگی آن به کار برم. اما آن زمان تکنولوژی و تکنیک صدابرداری ضعیف بود. صدادهی دف خوب نبود و اینکه برای برخی، صدای دف در گروه نوازی نباید از حدی مشخص فرا‌تر می‌رفت. یادم می‌آید در تصنیف «گر به تو افتدم نظر» اشتیاق داشتم با قدرت هرچه تمام بنوازم اما تا یک ضربه محکم به ساز نواختم سرم فریاد کشیدند. (خنده مصاحبه کننده و مصاحبه شونده) و خیلی مشکلات دیگر.

    • اما اکنون، تکنولوژی در این زمینه بسیار موفق است، قبول دارید؟

    قبول دارم. تکنولوژی در خیلی زمینه‌ها موفق است. به نظر من تکنولوژی خدمت بزرگی به خیلی چیز‌ها کرد. پزشکی، مهندسی و… الی دو چیز… موسیقی و سینما. نه از آن نظر که کار‌ها در این زمینه بد باشد. از این نظر که ما دیگر باید بنشینیم کنج خانه و همینطور قطعات را در کشو‌ها تلنبار کنیم. کسی آلبوم مارا نمی‌خرد چون تکنولوژی به خدمتش آمده و چیزی ساخته به نام فِلَش… و رویدادی به نام دانلود… پیش از انتشار آلبوم کپی انجام می‌گیرد و در یک فلش کوچک چند صد قطعه ریخته می‌شود. سینما هم خلوت‌تر شده، یکی یک سی دی می‌خرند و برای دوست و آشنا کپی‌اش می‌کنند و در خانه می‌نشینند به اتفاق اعضای خانواده انواع فیلم‌ها را تماشا می‌کنند. خدمت بزرگی ست نه؟ من می‌گویم آنهایی که می‌گویند هنر، غذای روح است… موسیقی غذای روح است خب چرا از این غذای روح حمایت نمی‌کنند و حرمتش را نگاه نمی‌دارند. اگر کسی بیژن کامکار را قبول دارد خب حمایت کند از آثارش. اگر کسی با تحریرهای شجریان و آثارش روحیه می‌گیرد خب از او حمایت کند. من دارم نام‌ها را مثال می‌زنم چون حضور ذهن ندارم. بی‌حمایتی از هنرمندان که بیداد می‌کند. در ابر رسانه خود هم که به لطف پنهان سازی ساز‌ها و چارچوب‌های عجیب و غریب نمی‌توانیم فعالیت کنیم. خب لااقل هوای یکدیگر را داشته باشیم. شرکت‌های انتشاراتی به این نگاه نمی‌کنند که من بیژن کامکارم یا دیگری ناظری ست و… آن‌ها به تیراژ انتشار توجه می‌کنند. اگر نتیجه آلبوم من تیراژ کمی باشد شرکت‌ها دیگر از ما استقبال نخواهند کرد.

    • در حال حاضر وضعیت فعالیت‌هایتان در قالب آلبوم و کنسرت چگونه است؟ چه برنامه‌هایی دارید؟

    هر کدام از کامکار‌ها به کاری و تولید مجموعه‌ای مشغول است. اردشیر با گروه خود آلبومی منتشر خواهد کرد. هوشنگ هم مشغول به انتشار مجموعه ایست. من هم با گروه «تخت جمشید» به خوانندگی در آلبومی پرداخته‌ام که هسته اصلی مجموعه دف است، این مجموعه تصویری ست. آخرین کنسرتمان با گروه‌مان هم به صورت تصویری تا چند وقت دیگر منتشر خواهد شد.

    • اصفهان کنسرت برگزار نمی‌کنید؟ 

    نشده. نه ما کوتاه می‌آییم نه آن‌ها. (خنده) چند بار پیش آمد به شرط‌ها و شروط‌ها… شروطی که همه گیر شده تقریباٌ و آشنا. برای کنسرت در اصفهان و برخی شهرستانها، شرط کرده اند که خانم‌های گروه از این اجرا‌ها حذف شوند. ما هم زیر بار نرفته‌ایم و نتیجه هم این است که تا به حال اجرایی در اصفهان نداشته باشیم.

    • می دانم خسته‌تان کردم، در آخر اگر مایلید، سخنی عنوان کنید.

    حرف زیاد است اما من اکتفا می‌کنم به اینکه تشکر کنم. یک بار دیگر تشکر کنم از دوستانی که مرا به اصفهان دعوت کرده‌اند. همگی منت نهادند و از یکایک آن‌ها ممنونم.

    https://musiceiranian.ir/?p=59030
       

    مطالب مرتبط

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *